🔴 "افسار شتر بر دم خر بستن!"
نقل است ساربانی در آخر عمر خود،
شترش را صدا میزند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از شتر حلالیت میطلبد. یکایک آزار و اذیتهایی که بر شتر بیچاره روا داشته را نام میبرد.
از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن، غدا ندادن، بار اضافه زدن و...
همه را بر میشمرد و میپرسد آیا با این وجود مرا حلال میکنی؟
شتر در جواب میگوید همه اینها را که گفتی حلال میکنم، اما یکبار با من کاری کردی که هرگز نمیتوانم از تو درگذرم و تو را ببخشم.
ساربان پرسید آن چه کاری بود؟
شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی.
من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیتها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید!
ضربالمثل معروف "افسار شتر بر دم خر بستن" اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق است و اینکه افرادی بدون داشتن تخصص، تحصیلات، تجربه، شایستگی و شرایط متصدی پست و مقامی شوند.
@zarboolmasall
🔴 یک فنجان تفکر
( زندگی بهتر با ضمیر ناخودآگاه )
هیچ گاه به خودتان نگویید که: «من شکست میخورم»، «توانایی انجام این کار را ندارم»، و یا «قابلیت انجام چنین کاری را ندارم»
چراکه ضمیر ناخودآگاه به سرعت آن را باور کرده و به عنوان یک حقیقت آن را میپذیرد.باید به ضمیر ناخودآگاه خود آموزش دهید که فقط به موفقیت، شادی، کامیابی، سلامت و عشق فکر کند
با استفاده از ضمیر ناخودآگاه خود می توانید موفقیت، ثروت، شغل مناسب، خانه زیبا، ماشین دلخواه و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید، به زندگی خود وارد کنید.
میتوانید جملات مثبت خود را به طور روزانه تکرار کنید. زمانی هم که آنها را تکرار می کنید، در ذهن خود به تصویر بکشید و آنها را حس کرده و لذت ببرید.
ما با قدرت و نیروی خاصی که در ضمیر ناخودآگاهمان وجود دارد، پا به دنیا میگذاریم
فقط باید یاد بگیریم که چگونه میتوانیم بیشترین حد از آن استفاده کنیم.
@zarboolmasall
هدایت شده از دکتر روح الامینی
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اخطار قانونی عبدالحسین روح الامینی به سیاست گذاران ارزی کشور :
🔺موانع واردات خودرو ارزان قیمت و با کیفیت بر طرف کنید
🔺به گفته کارشناسان وزارت صمت میتوان خودرویی یا کیفیت تر بالاتر و قیمت پایین تر از پژو پارس وارد که منشا تامین ارز آن نیز مشخص است چرا جلو اجرا این قانون مجلس گرفته شده
🔺 در حالی که بسیاری از داروسازان از روند تخصیص ارز نارضایتی دارند،توزیع ارز مسافرتی چه توجیهی دارد
🔺 در مجلس انقلابی یازدهم تا لحظه آخر پیگیر حق مردم خواهیم بود
🔺🔺🔺کانال عبدالحسین روح الامینی
https://eitaa.com/joinchat/750059643C022686b31f
🟩سگ نازیآباد
🔹️کسانی را که نه تنها نمکنشناسی و ناسپاسی میکنند، بلکه به اذیت و آزار کسی که به آنان خدمتی کرده است میپردازند به "سگ نازیآباد" تشبیه میکنند که نه بیگانه میشناسد و نه آشنا.
🔸️"نازی آباد" دهی سرسبز در جنوب تهران بود که یکی از سوگلیهای ناصرالدین شاه قاجار در "عمارت کلاه فرنگی" آن سکونت داشته است. در دورهی رضا شاه در آنجا کشتارگاهی ساختند تا گوشت مورد نیاز اهالی پایتخت را تامین کند.
در آن زمان که کشتارگاهها به صورت مدرن امروزی نبودند سگهای ولگرد بسیاری در گرداگرد کشتارگاه جمع میشدند تا از زایدههای گاو و گوسفندهای ذبح شده که به دور ریخته میشد تغذیه کنند.
طبیعت سگ این است که حیوانی وفادار است و به همان اندازه که نسبت به افراد بیگانه و مشکوک خوی درندگی و تعرض دارد، برای افراد آشنا و صاحبش تا پای جان فداکاری میکند. ولی سگان نازیآباد اگر چه از آن چه که از کشتارگاه به دور ریخته میشد تغذیه میکردند، ولی کارکنان کشتارگاه را به چشم دشمن و بیگانه مینگریستند و به آنها حمله میکردند.
علت این کار آنها این بود که کارکنان کشتارگاه شبها زایدههای لاشههای گاو و گوسفند را به دور میریختند و سگها آنان را از نزدیک نمیدیدند و به خوبی تشخیص نمیدادند تا آنان را شناخته و نسبت به آنان حقشناسی نشان بدهند. آن ها همین اندازه میدانستند که در مقام حقشناسی باید از این محل نگهبانی کنند و چون کسی را نمیشناختند، هم کسی را که داخل کشتارگاه میشد و هم کسی را که از آن خارج میشد بیگانه و ناشناس میپنداشتند و به او حمله میکردند.
🔻از این رو از نظر کارکنان کشتارگاه، این سگ ها نه غریبه میشناختند و نه آشنا و موجوداتی حقنشناس و بیوفا تلقی میشدند و بدینترتیب این حالت از ناسپاسی و نمکنشناسی نسبت به کسانی که خدمتی کردهاند، به صورت عبارت "سگ نازیآباد" که دوست و دشمن نمیشناخت بر زبان مردم مصطلح شد.
#نمکنشناس #سگ #نازیآباد
@zarboolmasall
🔆#پندانه
✍ خدا چه میکند؟
🔹سلطان به وزیر گفت: سه سوال میکنم اگر فردا جواب دادی، میمانی وگرنه عزل میشوی.
▫️سوال اول: خدا چه میخورد؟
▫️سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
▫️سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
🔹وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست، ناراحت بود. او غلامی فهمیده و زیرک داشت.
🔸وزیر به غلام گفت:
سلطان سه سوال کرده که اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه خدا چه میخورد، چه میپوشد و چه کار میکند؟
🔹غلام گفت:
هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا! اما خدا چه میخورد؟ خدا غم بندههایش را میخورد.
🔸اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بندههای خود را میپوشاند. و پاسخ سوم را اجازه بدهید، فردا بگویم.
🔹فردا، وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد.
🔸سلطان گفت:
درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
🔹وزیر گفت:
این غلامِ من انسان فهمیدهای است، جوابها را او داد.
🔸سلطان گفت:
پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده.
🔹غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
🔸بعد وزیر به غلام گفت:
جواب سوال سوم چه شد؟
🔹غلام گفت:
آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام.
@zarboolmasall
سواد زندگی💙🤍
زیبا باش، زیبا زندگی کن، زیبا بیندیش،
زیبا بخند که خنده و تبسم، جلوه زیبائی پروردگارست…
وقتي از ته دل بخندی
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری،
وقتی سپاسگزار آنچه که هست باشی،
وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی،
آن زمان است که واقعا زندگی می کنی ... !
بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست؛
اندیشه ها، کردارها و سخنان ما دیر یا زود با دقت شگفت آوری به سوی ما باز می گردند.
زمانی که آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای آرزو کند،
هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد.
@zarboolmasall
وجه تسمیه ضرب المثل پشیزی نمی ارزد ، یا پول سیاه :
ساسانیان نیز همانند حکومت های پیشین خود اقدام به ضرب سکه کردند. سکه های این دوره از جنس های طلا، نقره، مس و گاهی از فلزات مرکبِ مس، قلع و سرب بود. سکه های زرین را "دینار"، سکه های سیمین را " درهم" و پول خورد مسین کم ارزش را در جامعه ایران ساسانی " پشیز" می گفتند.
" پشیز" و " پشیزه" به معنی فلس ماهی، در اصل ریشه آرامی دارد که به زبان پهلوی وارد شد.
این واحد پولی کم ارزش را "پول سیاه" یا " پاپاسی" نیز می گفتند؛ چون که سکه های مسی پس از مدتی سیاه می شدند و در مقابل، برای درهم که جنس آن نقره بود،عنوان "پول سفید" به کار می رفت.
از این رو عبارت" پشیزی نمی ارزد" از جمله ضرب المثل های ایرانیان در طول این دوره تا به امروز رواج دارد. تا جایی که " ناصر خسرو" نیز در بیت شعری، این واحد پولی را چنین توصیف می کند:
" سخن تا نگفتی به دینار مانی
ولیکن چو گفتی پشیز مسینی"
مشخصات سکه:
دوره تاریخی: ساسانیان
نام پادشاه: وستهم( ویشتاسب)
جنس: مس
وزن:۱/۴ گرم
محل نگهداری: موزه پول ایران
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
⚠️بلغم همون سردیِ بدنهِ🥶🚫
خودتون میدونید که اگر بلغم در عضوی بالا بره بیمار میشین:🤧😷
🔸در روده باعث: یبوست😖
🔸در معده باعث: نفخ😰
🔸در مفاصل باعث: روماتیسم و..😱
از جمله موارد تاثیر گذار میشه به کم شدن میل جنسی، ترشحات سفید رنگ رحم ،ناباروری و ...اشاره کرد.
💥هدف مابهبودڪیفیت زندگے شماست
با من در ارتباط باش📢📢📢
https://eitaa.com/joinchat/2544959632C431da444a7
روی یخ گرد و خاک بلند نکن!
این ضرب المثل داستانی دارد؛ می گویند چوپانی بُز چلاقی داشت که نمیتوانست همراه گله از کوره راههای پربرف کوهستان عبور کند. چوپان این بز را در خانهای که در دامنهی کوه داشت میگذاشت و شبها برایش آب و علف میریخت.
یک روز بز چلاق دور و بر خانهی چوپان مشغول چریدن بود که گرگی از راه رسید. گرگ که میدانست در آن نزدیکیها سگهای ده در رفت و آمدند، جرات نکرد همانجا به بز حمله کند. به بز نزدیک شد و گفت:" اینجا که علف پیدا نمیشود بیا با هم به بالای کوه برویم. آن طرف کوه علف زیاد است بخور و بچر."
بز که میخواست هر طور شده از چنگ گرگ فرار کند و میدانست که صدایش به سگهای ده نمیرسد فکری کرد و به طرف بالای کوه راه افتاد. گرگ هم پشت سرش بود. رفتند و رفتند تا به جای خلوتی رسیدند. گرگ خسته شده بود. اما بز از ترس جان، قدرتی یافته بود و همچنان بالا میرفت. گرگ بهانهای آورد و گفت:" صبر کن من به تو نمیرسم، تو داری گرد و خاک میکنی و نمیگذاری چشمهای من راه را به خوبی ببینند."
بز که به حیله گرگ پی برده بود گفت:" مگر میشود روی یخ گرد و خاک کرد." و با عجلهی بیشتری بالا رفت تا خودش را به گله و چوپانش رسانید. سگهای گله با دیدن گرگ به او حمله کردند.
کاربرد: این مثل را درباره کسی به کار میبرند که پشت سرهم بهانههای بیمورد و غیر منطقی میآورد.
📔کتاب فوت کوزهگری
@zarboolmasall