eitaa logo
ذره‌بین درشهر
18.2هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️۲۵ تومان آن زمان پول زیادی بود. معادل پنجاه ماه مخارج خانه‌ی ما بود. بخشی از سهم آرد خانه را که پیش آخوند نانوا بود، فروختم. چه ظلمی در حقّ مادرم کردم! گفت: "من باید از آقارضا بپرسم. اگر او قبول کرد، از مردم پول می‌گیریم." فردا روز ملاقات بود را راضی کرد که از مردم پول بگیرند. ▪️ به مهری گفت: "خیلی پول است...یک دفتر بردار و هر کس پول داد، بنویس. باید بدانیم هر کس چقدر داده است. شاید روزی آن را پس بدهیم. شاید روزی در مراسم عروسی و ختنه‌سوران بچه‌هایشان ما هم کاری بکنیم." سر راه از آمحمد ابریشمی یک جلد دفتر چهل برگ خرید. آمحمد پرسید: "دفتر را برای چه کار می‌خواهی؟" مهری داستان را گفت. گفت: "اسم مرا اول دفتر بنویس!" او ۳۵ تومان داد. ▫️ یک مغازه‌ی کوچک بقالی در کوچه پس کوچه‌های ما داشت. سال‌های سال بود. هرگز از مسجد پولی نگرفته بود. اصلاً مردم در گذشته از مسجد پول نمی‌گرفتند. مسجد هم از پول نمی‌گرفت. مردم برای کار می‌کردند. مسجد خانه‌ی خدا بود و درش به روی همه باز. ▪️ظهر روز جمعه. ۱۳۹۴/۹/۲۷ به مسجد الزهرا واقع در پنجراه سناباد مشهد رفتم. درِ مسجد بسته بود. ما را چه شده است که ظهر روز جمعه درِ خانه‌ی خدا در یکی از مناطق مهمّ شهر مشهد بسته است؟ البته مساجد قدیمی هم معمولاً وقفیات داشتند. حالا من نمی‌فهمم عده‌ای مسجد می‌سازند یا یک درست می‌کنند. برای مجلسِ ختم چند صدهزارتومان و گاه چند میلیون تومان پول می‌گیرند. ▫️اول می‌گیرند بعد درِ مسجد را باز می‌کنند. فاصله‌ی دو نماز هم درِ مسجد بسته است. در عصر حکومت‌های کفر، مسجد خانه‌ی خدا بود. در عصر حکومت‌های اسلامی، به یک مکان اقتصادی و محل کسب درآمد تبدیل شده است. یاللعجب! مگر کسی برای خدمت به (ع) پول می‌گرفت؟ حالا ممکن بود چهار نفر پولدار یک وعده ناهار یا شام به خدمتگزاران مراسم روضه و سینه زنی بدهند. ▪️حالا در عصری که دولت اسلامی است، عده‌ای (ع) را به بنگاه اقتصادی مبدل کرده اند 📌{۱}. خدا عاقبتِ همه را بخیر کند! در طول تاریخ هیچگاه این‌قدر از دور نشده‌ بودند! از خدا دور شدند تا به اقتصاد وصل شوند! ✅ ادامه دارد... 📌{۱} این قسمت از داستان: کلیساها هم از خدا دور شده‌اند. از ۱۵ تا ۱۹ اوت ۲۰۱۴ در سوئیس مهمان آقای دکتر پرویز خمسی و دخترش نینا بودم (من و خانم و فرید). آقای شهردار شهرک (BOGIS_BOOSSEY) (بوجی_بوسی) است. روز ۱۷ اوت (آگوست) با میناخانم و برادرش از سوئیس به شهر DIVANفرانسه رفتیم. شهری کوچک لب مرز. 📌 در آن‌جا بازار روز بود. فاصله‌ی بازار تا مرز سوئیس ۵۰۰ متر بود. بازاریان بیشتر مراکشی بودند. روز یکشنبه بود. برای بازدید به رفتیم. کلیسایی آرام، ساکت، . فقط یک زن در کلیسا بود. شاید مراسم تمام شده بود. شاید مراسم بعدازظهر بود. جلو در کلیسا نوشته شده بود: "این کلیسا به دوربین مجهز است." 📌 من گفتم وقتی خدا در کلیسا غایب است باید دوربین باشد. امیدوارم در مسجدهای ما حاضر باشد و به دوربین نیاز نباشد. 📚 شازده حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin