🔴 قابل توجه....
☑️ قابل توجه اینکه یکی از #کارخانجات اردکان که یکی از #افتخاراتش، استخدام نیروهای #بومی می باشد در اقدامی غیر منتظره از متقاضیان کار که برای مصاحبه به این کارخانه تشریف برده بودند، این #سئوال را پرسیده است.👇👇👇
⚠️ که شما در #انتخابات به چه #کسانی رای داده اید⁉️
👈 حال به نظرِ شما مخاطبِ بزرگوار #پرسیدن این سئوال منطقی می باشد⁉️ و کدام #درد از دردهای جوان جویای کار و یا شما کارخانه دار بزرگوار! که شاید دردی نداشته باشید! را حل خواهد کرد⁉️
⛔️ پس اگر گذرتان برای استخدام به آن #کارخانه اُفتاد، #صداقت خود را زیر پا بگذارید و آن #جوابی را بدهید که آنها می پسندند، شاید شما #عزیزدل را استخدام نمودند‼️
#و_من_الله_التوفیق
🖋 یکی از جمعِ مردم
@zarrhbin
💦 #آب_اردکان_آلوده_است....⁉️
🚰چندین سال است که از برکت #صنعت!!!! از آب شرب #سالم در این شهر محرومیم و دیگر از عادت های روازنه ی ما شده است که دبه را برداریم و خود را به جایگاه تصفیه ی آب و آب انبارها برسانیم؛ که شاید این امر مشکلی هم نداشته باشد و حتی ترک عادتی چندین ساله موجب مرض شود!
🚰اما #درد می دانید از کجای این قصه شروع می شود زمانی که بنا به عادت و یا شرطی شدن، فکر می کنیم هوا که رو به سردی گذاشت #آب_شربی که از لوله ها به خانه هایمان می رسد، مشکلی ندارد و از طرف دیگر نهاد مسئول، جایگاههای تصفیه آب را نیز با سر شدن هوا #تعطیل می کند‼️
🚰ولی #مردم عزیز، با یک دستگاه کوچک می توان به درجه ی سختی یا بهتر بگوییم #آب_ناسالم در این #شهر پی برد، هر کس با شما رودرواسی دارد، ما که با شما #رودرواسی نداریم این آب برای همه مخصوصاً بچّه ها و بیماران به ویژه بیماران #کلیوی اگر سَم نباشد عوارضش کمتر از سَم نیست، من نمی دانم #مسئولین در این شهر چه می کنند⁉️ اما ای کاش بر سر #عدم_سلامتی من و تو با کسی به #توافق نرسیده باشند که واقعاً #دردناک خواهد بود.
🚰ای کاش آن صنعتی که از ترس رسوب کردن و خراب شدن دستگاههایش، از ترس ضرر و برباد رفتن سرمایه اش #آب_شیرین این شهر را به #غارت می بَرَد بداند که باید #جوابگوی این مردم باشد، و ای تُف به آن صنعتی که تنها خودش را می بیند و سودآوری کارخانه اش و به نوا رسیدن سهامدارانش‼️ و چشمانش را نیز برروی تمامی #مشکلات این شهر فلک زده بسته است، و جالب است که #منتقد را نیز، #برانداز_نظام معنی می کند و با آن یکی می داند‼️
🚰مسئولین و اداره ی عزیزی که مامور تامین آب شرب سالم این شهر هستید لطفاً اجازه دهید چندین جایگاه تصفیه ی آب همچنان در شهر #فعال باشد، حداقل شما به دادِ مردم شهر برسید، همه ی #مردم توانایی خرید آب معدنی و یا نصب دستگاه تصفیه ی آب را در منزل خود ندارند.
📌خلاصه #مردم آن چیزی که از شیرهای آبِ خانه های ما بیرون می آید #سالم نیست و ما به خاطر عزیزمان که متاسفانه به بیماری کلیوی دچار است مجبوریم و باید آبِ خانه و آبِ آب انبارها و آبِ مراکز تصفیه ی آب را بررسی کنیم تا بتوانیم سالم ترینش را #انتخاب نماییم و شاید این کار، کارِ هر روزه ی ماست که باید این را هم یادآوری کنیم که متاسفانه آبِ برخی از آب انبارهای شهر نیز دچار مشکل است.
👈 در ضمن اسم ما را هم #خبرچین نگذارید!!! فقط #شفاف_سازی و تعهدی را که نسبت به مردم و شهر دارید را از یاد نبرده و ما آن را هر از گاهی چند یادآوری خواهیم کرد، و ببخشید اگر خوابتان را #آشفته می کنیم.
❌ و در پایان با هر چه بازی می کنید بُکنید!امّا لطفاً با جانِ مردم و وجدانِ خود #بازی نکنید. #والسلام
#و_من_الله_التوفیق
🖋 هوادارِ مردم
@zarrhbin
▫️#مهندسها....
🍃 #مهندسها را اطراف خودتان نگه دارید آدم باید کمِ کم دو سه تا رفیق مهندس داشته باشد تا #روزگار را با آنها بگذراند؛
🍃 #مهندسها و دست به آچارها،
آنها که فوت و فن کارها را می دانند،
تا چیزی در زندگی خراب شد دورش نمی اندازند، #تعمیرش می کنند.
🍃 تا جایی از #رابطه ترک برداشت،
غُر نمی زنند،
بهانه نمی گیرند،
می گردند دنبال پیچ و مهره های ریز تا #درد را دوا کنند؛
مهندس ها ساختن و ماندن و علاجِ #دل بودن را خوب بلدند.
✅پنجم اسفند، روز بزرگداشت #خواجهنصیرالدینطوسی روزِ #مهندس گرامی باد. فارغ از مدرک تحصیلی اگر پلی ساخته اید برای عبور از افکار منفی شما نیز یک #مهندس هستید.
🌹
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب...
💠 تفاوت خصومتها.....⁉️
✅ خصومتِ #دشمن، "ایمان" را #بارور می کند و "اُمید" را #سیراب و به "وجود"، معنی و #نیرو میبخشد؛ و خصومتِ #دوست ،نومید کننده است و #ضعیفکننده و بد...
بیخودی نیست که #علی در اُحُد هنگامی که در برابر سیلِ مهاجمِ خصم، شمشیر میزند، میغُرد؛
و در #کوفه هنگامی که بر سرِ منبر سخن میگوید، ناگهان از بیتابیِ #درد و عجز، محکم بر صورتِ خویش #سیلیمیزند!
📚 حسین وارث آدم
#دکتر_علی_شریعتی
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب...
💠 الگوی کامل انسانیّت....⁉️
✅ در گذشته برادری دینی داشتم که در چشم من #بزرگمقدار بود چون دنیای حرام در پیش چشم او #بیارزش مینمود، و از شکم بارگی دور بود پس آنچه را نمییافت آرزو نمیکرد و آنچه را مییافت زیادهروی نداشت. در بیشتر عمرش "ساکت" بود، امّا گاهی که لب به سخن میگشود بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگیِ پرسشکنندگان را فرو مینشاند.
✅ به ظاهر ناتوان و مستضعف مینمود، اما در برخوردِ جدّی چونان #شیر_بیشه میخروشید، یا چون مار بیابانی به حرکت در میآمد. تا پیش قاضی نمیرفت دلیلی مطرح نمیکرد، و کسی را که عذری داشت سرزنش نمیکرد، تا آن که عذر او را میشنید.
✅ از #درد شِکوه نمیکرد، مگر پس از تندرستی و بهبودی؛ آنچه عمل میکرد میگفت، و بدانچه عمل نمیکرد چیزی نمیگفت، اگر در سخن گفتن بر او پیشی میگرفتند در سکوت مغلوب نمی گردید و بر #شنیدن بیشتر از سخن گفتن، حریص بود.
✅ اگر بر سر دو راهیِ دو کار قرار میگرفت، #میاندیشید که کدام یک با خواستهی نفس نزدیکتر است با آن مخالفت میکرد.
✅ پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از #ارزشهایاخلاقی، و با یکدیگر در کسب آنها "رقابت" کنید و اگر نتوانستید، بدانید که به دست آوردن برخی از آن ارزشهای اخلاقی بهتر از رها کردن همه است.
📚 نهجالبلاغه، حکمت ۲۸۹
✍ #مولا_علی_علیه_السلام
🌹 فرا رسیدن #عیدسعیدغدیرخم بر شیعیان عالم به ویژه "علیشناسان" و "ولیشناسان" تبریک و تهنیت باد.
🎉
@zarrhbin
▫️یک هفته "عمهی آقارضا" به خانهاش رفته بود. مهری و آقارضا تنها زندگی میکردند. شب قبل #آقارضا گوشت خریده بود. صبح که از خانه بیرون رفت، به #مهری گفت: "گوشت را خوب بکوب! شب میخواهم کباب کوبیده درست کنم." آن زمان در همهی خانهها #هاونسنگی بود. در آن زمان در هر صد خانه یک چرخ گوشت دستی هم پیدا نمیشد.
▪️شب #آقارضا آمد. به مهری گفت در منقل آتش آماده کند. آقارضا چهار سیخ کباب درست کرد. ماست و خیار و مخلفات دیگرش هم جور بود. به مهری گفت #بطریعرق را بیاورد. مهری بطری را آورد. آقارضا چند لقمه نان و کباب خورد. چند لقمه هم به دهان مهری گذاشت. بعد دو استکان عرق ریخت یکی خودش برداشت و یکی به مهری داد و گفت: "به سلامتی هم بخوریم!"
▫️#مهری هرگز عرق نخورده بود. گفت:"من عرق نمیخورم؛ هرگز نخوردهام؛ پدرم هم عرق نخورده است." #آقارضا چند استکان عرق خورد. نیمهمست بود. استکان عرق را به دست زنش داد و گفت: "میگویم بخور!" مهری گفت:" نمیخورم!" شوهرش عصبانی شد و گفت: "نوهی شهربانو کافر! عرق را بگیر و بخور!" #مهری برآشفت که: "من دختر رقیّه هستم! تازه، شهربانو هم هرگز عرق نخورده است."
▪️#آقارضا گفت: "به پاگون اعلیحضرت بخور!" (بالاترین قسم آقارضا پاگون اعلیحضرت بود) #مهری گفت: "به خدا نمیخورم!" آقا رضا گفت: "به پاگون اعلیحضرت به خوردت میدهم!"
▫️#آقارضا "مهری" را روی زمین خواباند و روی سینهاش نشست. سپس سرِ بطریِ عرق را داخل دهان او کرد. #مهری آتشی در گلویش احساس کرد. دهان، حلق و معدهاش سوخت. #سیلیمحکمی به صورت شوهرش زد. آقارضا فریاد زد: "تو اگر نوهی شهربانو کافر هستی، من #شمرذیالجوشن هستم!" اما مهری را کتک نزد.
▪️دستهای او را زیر کمرش کرد. #مهری سنگینی هیکل شوهرش را روی سینهاش احساس میکرد.#آقارضا با یک دست دهان مهری را فشار داد، به طوری که دهانش باز شد. سر بطری را داخل دهان مهری گذاشت و شیشه را بالا گرفت. مهری سعی کرد عرق را نخورد. عرق از دهان و بینیاش بیرون میریخت. پاهایش را تکان میداد. هر کار کرد نتوانست خودش را از دست آقارضا رها کند.
▫️مقداری عرق به درون دستگاهِ گوارشِ #مهری رفت. بخشی داخل بینیاش ریخت. تا اعماق بینی، مغز و معدهاش میسوخت. آقارضا تقریباً تمام عرق داخل شیشه را به حلق مهری ریخت. سرِ مهری گیج میرفت. حالت استفراغ داشت. آقارضا مهری را از زمین بلند کرد. زن هیچ نمیفهمید. شوهر مقداری کباب خالی توی دهان مهری گذاشت. زن استفراغ کرد. شب سختی بود #مهری هم حالِ روحیاش خراب بود و هم حالِ جسمیاش.
▪️#آقارضا با مهری مهربانی میکرد. دائم #معذرت میخواست. میگفت: "مست بودم اگر گُهی خوردم! بهار بود و هوا ملایم." صبح سحر حال مهری بهتر شد. معده و گلویش نمیسوخت. سرش گیج نمیرفت، ولی سرش #درد میکرد.
✅ ادامه دارد...
📚 شازدهحمام، جلد ۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
❌❌ ❌ وقتی روزها از خاموشی این نمایشگر بگذرد !! ❌ وقتی ایستگاههای سنجش آلایندگی از کار افتاده باشن
🔺مقایسه هوای امروز #یزد و #اردکان
در روزی که دادههای یزد عدد ۸۳ را نشان میدادند و اردکان داده ای برای نمایش نداشت !!!
✍ چه کنیم که حرف دل را فقط آن #درد کشیده میفهمد...
#مرگ_تدریجی_یک_شهر
@zarrhbin🕊
📸 #عکسنوشت
❌ #۲۰_زخمکاری
✍ شما بهتر است از این قاب تصویر #رفقایتان و #پستونشینان تکرار نکنید ...
پشت این #قابها اتحادی برای مردم نیست...
پشت این قاب ها #زخمهایست که مردم با دیدنش همه #دردهای فراموش شده را به یاد می آورند...
#زخمهایی که حتی از گفتنش برای مردم هم ، خجالت زده می شویم .....
بگذارید #زخم و #درد باهم کناربیایند.. شاید #التیام یابد..
شما برای این #زخم مرحم نیستید...
فقط با #رفقایپستونشینتان، نمک می پاشید ...
#بیست_زخم_کاری
#ما_دست_روی_دست_نمیگذاریم
@zarrhbin🕊
#درد
#درد_دل
#مظلومیت_جوان_اردکانی
#شغل_خوب
دلنوشته ای از یک جوان اردکانی متخصص جویای کار
ثروت و قدرت ارمغان صنعت
توزیع اون نه از ره عدالت
کار نمیدن به یک جوان بومی
چه تقدیر غریبانه و شومی
عده ی اندکی چه چاق و فربه
خروس می خونه کبک اونها به به
اکثر مردم زیر تیغش لهن
یکی یکی دارن فدایی میشن
ثروت صنعت نصیب شما ها
مریضی و ناامنیاش سهم ما
کار نمیدن به یک جوان بومی
چه تقدیر غریبانه و شومی
با سلام خدمت مسئولین شهرستان اردکان
بنده یک جوان اردکانی بعد از چند سال تحصیل و کسب تجربه در عرصه صنعت به دلیل نداشتن آشنا و پارتی بعد از کلی دوندگی نمیتونم در شرکت چادرملو استخدام بشم و با جوابهای غیرمسئولانه مواجه میشم
آیا این درسته؟
آینده یک جوانی که کسی رو نداره چی قراره بشه ؟از کجا باید شروع کنه؟
اگه برای وارد شدن داخل این شرکت ها فقط و فقط پارتی و آشنا داشتن ملاکه چرا یه جوون بره درس بخونه؟ چرا تجربه کاری کسب کنه؟
متاسفانه با وجود اینکه تمام آلایندگی های این کارخانجات برای مردم اردکان هست ولی خود مردم این شهر حتی نمیتونن تو این شرکت ها مشغول به کار بشن.
این درد را به که باید گفت؟
مسئولین چادرملو پاسخگو باشید.
مارشال ۰۰۷
پس نوشت:
متاسفانه جوانان اردکانی در صنعت کمتر مورد استفاده قرار می گیرند در حالیکه در بافق و سیرجان اولویت مردم منطقه است
اما اردکان برعکس...
@zarrhbin🕊