eitaa logo
ذره‌بین درشهر
18.5هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی مدیریت کانال @Haditaheriardakani آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 اندیشه های ناب... 💠 کتاب زندگی....‼️ ✅ کتابِ ورق خورد؛ و که بر روی یک صفحه نایستاده بودم و در حالِ حرکت بوده‌ام که به اینجا رسیده‌ است. زیرا دیده‌ام بسیاری را که شخصیت‌های معتبر و برجسته و حتی هستند و اهلِ کتاب و مطالعه معرفی شده‌اند؛ ولی از اول تا آخرِ عمرشان، را گشوده‌اند و بر روی یک صفحه خیره مانده‌اند. و نمی‌دانم چه می‌کنند که صفحه هرگز به نمی‌رسد. 📚 کویریات @zarrhbin
🍃 اندیشه‌ های ناب... 💠 امر به معروف و نهی از منکر...⁉️ ✅ و ، نصیحتِ بابا به بچّه‌ها نیست، یا توصیه‌های در بابِ ریش و سبیل و احکامِ طهارت و نجاست و شکیات و معضلاتِ نت‌های قرائت و تجوید، و یا طرزِ لباس پوشیدن و رفتار کردن و... و ، یعنی، "رسالتِ فرد" در و مکتبِ اعتقادی‌ای که به آن است، یعنی، همان مسئولیتِ روشنفکر، مسئولیتِ یک انسانِ مسلکی، یک انسانِ معتقدِ به ایدئولوژی، یک فردِ حزبی، یک انسانِ وابسته به جامعه‌ی اسیرِ عقب‌مانده، استعمارزده، طبقه‌ی محرومِ استثمارشده، یک ، فیلسوف، ، دانشمند، هنرمندِ وابسته به زمان، و به انسانیتِ امروز..." 📚 مجموعه‌ی آثار۵/ ما و اقبال @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 تفاوت خصومت‌ها.....⁉️ ✅ خصومتِ ، "ایمان" را می کند و "اُمید" را و به "وجود"، معنی و می‌بخشد؛ و خصومتِ ،نومید کننده است و و بد... بیخودی نیست که در اُحُد هنگامی که در برابر سیلِ مهاجمِ خصم، شمشیر می‌زند، می‌غُرد؛ و در هنگامی که بر سرِ منبر سخن می‌گوید، ناگهان از بی‌تابیِ و عجز، محکم بر صورتِ خویش ! 📚 حسین وارث آدم @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 اگر ایمان نباشد....⁉️ ✅ "... اگر نباشد،  زندگی تکیه‌گاه‌اش چه باشد؟  اگر نباشد،  زندگی را چه آتشی گرم کند؟  اگر نباشد،  زندگی را،  به چه کارِ شایسته‌ای،  صَرف توان کرد؟  اگر ،  امامِ قائمی،  و موعودی،  در دل نباشد،  ماندن برای چیست؟  اگر نباشد،  رفتن چرا؟  اگر نباشد،  دیدن چه سود؟  و اگر نباشد،  صبر و تحمل زندگی‌ِ دوزخی چرا؟  اگر ساحلِ آن نباشد،  بردباری در عطش از بهر چه؟  و من در شگفتم،  آنها که می‌خواهند که،  را،  از هستی برگیرند،  چگونه از انسان انتظار دارند،  تا در خلأ دم زند؟..." 📚 مجموعه آثار ۳۳، گفتگوهای تنهائی، ص ۱۰۹۹ ✍ @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 فرزندم....‼️ ✅ "... فرزندم! تو مي‌توانی هرگونه را که بخواهی باشی، کنی. اما، آزادی‌ِ ، در چارچوبِ حدودِ "انسان‌‌ بودن" محصور است. با هر ، بايد "انسان‌ بودن" نيز باشد؛ و گرنه، ديگر از ، سخن گفتن، بی‌معنی است؛ که اين کلمات، ويژه‌ی ، و ديگر هيچ‌کس، هيچ‌چيز. 📚 با‌ مخاطب‌های آشنا ✍ @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 تشنه‌ی لبیک....‼️ ✅ "امام حسین (ع)" بیشتر از آب بود افسوس که بجای زخمهای تنش را نشانمان دادند، وبزرگترین دردش را نامیدند!! @zarrhbin
✅ اندیشه های ناب... 📜 ، بزرگ‌ترین شکست‌خورده‌ی پیروز تاریخ بشر است! 📚 اسلامیات @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 صاحب‌کارِ اصلی....⁉️ ✅ برای ما که صاحب‌کارِ اصلی‌مان است، وقتی مطمئن باشیم در آنچه خواسته است، اندیشیده‌ایم و عمل کرده‌ایم؛ هر که پیش آید، بیش نخواهد بود. 📚 اسلامیات ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 انواع شهید...⁉️ ✅ دو نوع داریم، سمبل یکی _سیدالشهدا_ و سمبل دیگری است. ✅ ، یک قهرمانِ مجاهد است، که برای پیروزی و شکستنِ دشمن رفته، شکست خورده، و کشته و شده است. ✅ امّا ، در حالی که می‌توانسته است در خانه‌اش بنشیند و زنده بماند، به‌ پا خاسته و به استقبال مُردن شتافته است. ✅ ، "شهادت" را به عنوان یک هدف یا وسیله انتخاب می‌کند؛ برای اثباتِ چیزی که در حال نفی شدن است. اساساً در "اسلام"، یک حکم مستقل است؛ ماننده ، ، . ✅ یک مجاهد است، که در گیراگیر جهاد کشته می‌شود، اما یک "شهید" است، که حتی پیش از کشته شدنِ خویش، به شهادت رسیده است؛ نه در گودیِ قتلگاه، بلکه در درونِ . از آن لحظه که به دعوتِ ولید_حاکم مدینه_ که از او بیعت مطالبه می‌کرد، "نه" گفت. ✅ ، کشته شدنی است که "شهید" را انتخاب می‌کند؛ یا شهادتی است که شهید را انتخاب می‌کند. ✅ بر عکس در داستانِ حسین، "شهادت" عبارت است از آن چه، شهید آن را انتخاب می‌کند. انسانی است که را انتخاب کرده است؛ ✅ و ، انسانی است که "شهادت" انتخابش کرده است. در آن‌جا شهادت، یک حادثه و یک رویداد منفی است و در اینجا یک هدفِ قطعی و آگاهانه و انتخاب شده است. 📚 اسلامیات ✍ ▪️فرا رسیدن بر پویندگان واقعی راه آن حضرت تسلیت و تعزیت باد...🥀 @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 زنده‌ی جاوید...⁉️ ✅ ، زنده‌ی جاویدی است که هر سال، دوباره می‌شود و همگان را به یاریِ ، دعوت می‌کند. ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 مهاجر ابدی...⁉️ ✅ "انسان" یک "مهاجرِ اَبَدی" در است! اگر ، دیگر ؛ رنج‌ها، ناهنجاری‌ها و ضربه‌ها و حتی بدبختی‌ها در ، قابلِ تحمل‌اند و حتّی خوشبختی‌اند. و تمام "خوشبختی‌ها" در ، هولناک و مرگ‌آمیز و...بد! 📚 کویریات ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 به اندازه‌ی نیازها...‼️ ✅ ، به میزانِ "برخورداری‌هایی" که در زندگی دارد، . بلکه درست به اندازه‌ی که در خویش احساس می‌کند، . هرکس به میزانی است، که نیازهای کامل‌تر، و متکامل‌تر دارد. آنان که ، محتاج‌ترند. 📚 کویریات ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠کتاب...⁉️ ✅ یکی از آن کارها که من خود را در آغوش آنها می‌افکندم و سرم را در سینه‌ی آنها می‌فشردم تا فراموش کنم، بود و چه فراموش‌خانه‌ی خوبی! ✅ و دنیا را و آدمها را چندین هزار برابر می‌کرد و هر روز دنیا گسترده‌تر و آدمها بیشتر، و از همه بهتر و و ، ✅ و من خوشبختانه، عاشقِ این هر سه و آشنای این هر سه و این سه مرا در سرتاسر می‌گرداندند و با همه‌ی آشنا می‌کردند. 📚 هبوط در کویر، صفحه ۱۲۸ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 وجود ندارد...⁉️ ✅ ، آن نویسنده‌ی آشنای من، که من "نیمه‌باز" است و "می‌خواهم بگویم که هیچ‌چیز و هیچ‌کس در این وجود ندارد، که دیدنش به باز کردنِ تمامِ چشم !" 📚 کویریات ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 رسالتِ روشنفکر...⁉️ ✅ ، کارش رهبری‌ جامعه . این یکی از غلط‌های بزرگِ است، که خیال می‌کنند باید رهبری مردم و جامعه را به دست بگیرند. ✅ بی‌ارزش‌ترین‌ جناح، برای ، "روشنفکرها" هستند. در تمام نهضت‌های آفریقا و آسیا، قیافه‌ی روشنفکرها را نمی‌بینید، بلکه قیافه‌ی توده و عوام را می‌بینید. ✅ بنابراین، ، رسالتش رهبری کردنِ سیاسی‌ِ جامعه نیست. رسالتِ روشنفکر، به متنِ جامعه است، فقط و فقط همین و دیگر هیچ. ✅ اگر بتواند به متنِ جامعه بدهد، از متنِ جامعه برخواهند خاست، که لیاقتِ رهبری کردنِ خودِ "روشنفکر" را هم دارند و تا وقتی که از متنِ مردم، قهرمان نمی‌زاید، . 📚 اجتماعیات ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 خروسِ بی‌محل...⁉️ ✅ من که خواسته‌ام مؤذن مذهب خویش باشم و را قربانی هیچ نکنم و در نظام حاکم بر کویر نگنجم و در نظم یکنواخت زمان، هم آوازِ همه و همسازِ همه نباشم، ✅ احساس کردم که که شب و نیمه شب، بی‌هنگام، نعره برمی‌دارد و طلوع و غروب آفتابِ خویش را فریاد می‌کشد، ✅ و سنت مرسوم چند هزار ساله است که خروس بی‌محل، نامیمون است و را باید بُرید که درظلمت عام، را فریاد برمی‌آورد و در نیمه شب، از خبر می‌دهد و در سکوت امن کویر، نعره بر می‌کشد و آرامش سنگین روستا را برمی‌شورد و را برمی‌آشوبد؛ ✅ و را که در آغوشِ به خواب رفته‌اند و هر یک در زیر پوشش سپیدی‌ که شب همچون کفنی می‌نماید‌، فارغ و آسوده غنوده‌اند، می‌کند. 📚 حسین وارث آدم ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... ✅ را دو مایه می‌سازد، یکی و دیگری . 📚خودسازی انقلابی، صفحه ۱۸۱ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 روشنفکر کیست...⁉️ ✅ در یک کلمه کسی است که نسبت به "وضع انسانیِ "خودش در زمان و مکان تاریخی و اجتماعی‌‌ای که در آن است دارد و این خودآگاهی جبراً و ضرورتاً به او یک بخشیده است. 📚 چه باید کرد؟، صفحه‌ی ۲۵۵ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 هیچ خونی به ناحق نمی‌ریزد...⁉️ ✅ هیچ به ناحق نمی‌ریزد و هیچ مرگی، اگر در راه باشد، به منجر نمی‌شود و هیچ خفقانی، اگر حلقوم، حلقومِ باشد، به نمی‌گراید؛ ✅ بلکه هر ، قطره‌یی می‌شود که با آن قطره، یک کتابِ بنویسند. 📚 اسلامیات ✍ 🏴 @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 تاثیر کلمات...⁉️ ✅ حفره ای که یک در سینه یا قلب کسی باز می‌کند، گاهی از جای یک ، بزرگتر و است. 📚 گفتگوهای تنهایی، صفحه ۵۹ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 فاجعه‌ی پلید مصلحت‌پرستی...⁉️ ✅...   مرا از این فاجعه‌ی پلیدِ ، که چون همه‌‌گیر شده است، وقاحت‌اش از یاد رفته، و بیماری‌ای شده است، که از فرطِ عمومیت‌اش، هر که از آن سالم مانده باشد، بیمار می‌نماید، ؛  تا :  به رعایتِ مصلحت،  را، ذبحِ شرعی نکنم... 📚 مجموعه آثار ۸، نیایش، صفحه ۱۰۸ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 فاطمه سلام‌الله‌علیها....⁉️ ✅ من، را _در طول تاریخ بشریت_ واسطةُ العِقد میان دو دوران در زندگیِ انسان و دو سلسله در رهبری‌ِ مردم و انجام در زمین یعنی"نبوت و امامت" معرفی می‌کنم. ✅ و در جامعه‌ای که از هر فخری محروم است، او را وارثِ همه‌ی که از آدم تا ابراهیم (ع) و از ابراهیم تا محمّد (ص) گرد آمده می‌دانم؛ و از دختر خدیجه و "محمّد"، همسر علی(ع) و مادرِ "حسین" و "زینب"، می‌شمارم. 📚 اسلامیات ✍ @zarrhbin
‌ ✅ مراجعه‌ی "عمر" و "ابوبکر" به خانه‌ی فاطمه و صحبت‌های کوبنده‌ی 🌷 پسر ابی قحافه و پسر خطاب به خانه‌ی فاطمه برگشتند، اما این بار نرم و خاموش؛ ابتکار را ابوبکر به دست گرفته است. «او با تیغ می برید و این با پنبه!» فاطمه که با مصیبت خو کرده بود و در گهواره‌ی مبارزه بزرگ شده بود اکنون گرچه فاجعه را از همه‌وقت سخت‌تر می‌یافت و خود را از همیشه ناتوان‌تر، می‌کوشید تا از پا نیفتد و در زیر فشار و سنگینی این همه رنج به زانو در نیاید. تنها کنار در ایستاده بود، گویی نگهبان و مدافع این خانه است، گویی می‌‌خواهد از علی - که سخت تنها مانده است - حمایت کند. اجازه خواستند که وارد شوند. فاطمه اجازه نداد. - که صبرش در تصور نمی‌گنجد - بیرون آمد، از فاطمه درخواست کرد که آن‌ها را اجازه‌ی ورود دهد. فاطمه در برابر علی، مقاومت نکرد، اما فقط ساکت ماند؛ سکوتی که از خشم لبریز بود. علی آنها را به درون خواند. وارد شدند. بر فاطمه سلام کردند. فاطمه به خشم رو برگرداند و پاسخشان را نداد. تنها رفت و خود را در پس دیوار از چشم آنان دور کرد. "ابوبکر" احساس کرد که خشم و نفرتِ از حد گذشته است. نمی‌دانست چه بگوید، چه گونه آغاز کند. شرم و سکوت بر سر «دو شیخ» سایه افکنده بود. در چنین لحظه‌ای، برای آنها سخت است در میان خانه‌ی فاطمه و علی حضور یافتن. کنارشان نشسته بود؛ گویی تنها یک میزبان است؛ ساکت. و فاطمه در پس دیوار، به قهر و خشم، خود را از آنها پنهان کرده بود تا آنها را نبیند. دیوار، فاصله‌ای که برداشتنی نیست و هرگز برداشته نشد. "ابوبکر" می‌کوشید تا بر خود مسلط شود و نیروی آن را که بتواند در چنین جو دشـواری سخن بگوید، بازیابد. لحظاتی گذشت و سکوتی که سخن‌های بسیاری داشت بر خانه خیمه زده بود. ، چهره‌ای که از آن غمی عمیق پیدا بود و آهنگی که از تاثر می‌لرزید آرام و مهربان آغاز کرد: ای دختر محبوب رسول خدا، به خدا قسم خویشاوندی رسول خدا برای من عزیزتر است از خویشاوندی خودم، و تو پیش من، از دخترم عایشه محبوب‌تری. آن روز که پدر تو مُرد، دوست داشتم که من می‌مُردم و پس از او نمی‌ماندم، می‌بینی که من تو را می‌شناسم و فضل و شرفت را اعتراف دارم و اگر حق و میرات رسول خدا را از تو باز گرفتم، تنها از آن رو بود که از او - که درود و سلام بر او - شنیدم که می‌گفت: "ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم، آنچه از ما می‌ماند صدقه است." ابوبکر ساکت شد و عمر همچنان ساکت بود و در انتظار آن که اثر سخن نرم و ستایش‌آمیز را در روح فاطمه‌ی رنجیده ببیند. ، بی‌آنکه در پاسخ لحظه‌ای تردید کند، شروع کرد با مقدماتی آرام و شیوه‌ای که گویی استدلال می‌کند و نه خشم و فریاد: اگر سخنی از رسول خدا برای شما دو نفر نقل کنم، آن را اعتراف می‌کنید و بدان عمل خواهید نمود؟ هر دو یک صدا گفتند: آری. گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا شما دو نفر از نشنیدید که «خشنودی فاطمه، خشنودی من است و خشم فاطمه خشم من، آن که دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته است و آن که فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است و آن که فاطمه را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است؟» هر دو با هم پاسخ دادند: چرا، این سخن را ما از رسول خدا شنیده‌ایم. سپس بی‌درنگ ادامه داد: پس من خدا را و فرشتگانش را گواه می‌گیرم که شما دو تن مرا به خشم آوردید و خشنودم نساختید، و اگر رسول خدا را ببینم، نزدش از شما دو نفر شکایت می‌کنم. به گریه افتاد و احساس کرد که نه او توان گفتن دارد و نه فاطمه توان شنیدن، برخاست و عمر به دنبالش وارد مسجد شد آشفته و گریان، با خشم و درد بر سر جمع فریاد زد که... اما کارگزاران و مصلحت‌اندیشان قدرت او را قانع کردند که صلاح امت نیست شما کنار روید و او هم با تأثر و کراهت شدید قانع شد و صلاح اندیشی‌ها را ناچار پذیرفت و رام گردید و به خیال خود دست به کار نصرت اسلامی و اجرای سنت رسول خدا شد و نخستین تصمیمی که گرفت مصادرہ‌ی بود، بدین‌گونه، علی از نظر مالی و زندگی شخصی نیز فلج شد تا زندگی‌اش در گرو حقوقی باشد که از دارد. 📚فاطمه، فاطمه است ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 انقلابی شدن...⁉️ ✅ ، بیش از هر چیز، مستلزم یک ، یک انقلاب در "بینش" و یک انقلاب در "شیوه‌ی تفکر ما" است 📚 اجتماعیات ✍ 🌹 فرارسیدن بر آحاد ملت ایران تبریک و تهنیت باد. 🇮🇷 @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 طوری باش...⁉️ ✅ در طوری باش که آنانکه را نمی‌شناسند، را که می‌شناسند را بشناسند. ✍ @zarrhbin