eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 اندیشه های ناب آیت الله ⬅️ دوستان زیاد، دشمنان زیاد ✅ همه وقت دو نیرویی بوده است. علی همیشه هم داشته است و هم . مخصوصا در دوره اسلام از اوّل، گروهی را می بینیم که به گِرد علی بیشتر می چرخند و گروهی دیگر را می بینیم که با او چندان میانه خوبی ندارند و احیانا از وجود او می برند. ✅ ولی دوران علی و هم چنین بعد از ، یعنی دوران تاریخی علی، دوره بیشتر جاذبه و دافعه او است. به همان نسبت که قبل از خلافت تماسش با اجتماع کمتر بود تجلی جاذبه و دافعه اش کمتر بود. ✅ علی مردی و ناراضی ساز بود این یکی دیگر از بزرگ او بود. هر آدم مسلکی و هدف دار و مبارز و مخصوصا که در پی عملی ساختن هدف های خویش است و مصداق قول خدا که: یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومه لائم(مائده ۵۴) در راه خدا می کوشند و از سرزنش گری بیم نمی کنند. دشمن ساز و ناراضی درست کن است. لهذا دشمنانش مخصوصا در زمان خودش اگر از دوستانش بیشتر نبوده اند کمتر هم نبوده و نیستند. اگر علی امروز نشود و همچنان که بوده ارائه داده شود بسیاری از مدعیان در ردیف قرار خواهند گرفت. ⬅️ محبت، خیر رساندن است ✅ در هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم می خورد، است. آنها می گویند باید به همه چیز ورزید و ابراز کرد و وقتی ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند چون از ما دیده اند. اما این باید بدانند تنها اهل محبت بودن نیست، اهل هم باید بود و به قول "این است مذهب من". ✅ باید با توام باشد و اگر با حقیقت توام بود باید بود و خواه ناخواه و در حقیقت دافعه ای است که عده ای را به بر می انگیزد و عده ای را می کند. ✅ نیز قانون است. قرآن، پیغمبر اکرم را "رحمه للعالمین" معرفی می کند: وما اَرسَلناکَ رحمه لِلعالمِین( انبیاء ۱۰۷) نفرستادیم تو را مگر مهر و رحمتی باشی برای . ✅ یعنی نسبت به خطرناک ترین دشمنانت نیز باشی و به آنان محبت کنی، اما محبتی که دستور می دهد آن نیست که با هرکسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم‌، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوما به سوی کشیده شود. این نیست که هرکس را در آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را کنیم، این محبت نیست بلکه است. محبت آن است که با حقیقت توام باشد، محبت رساندن است و احیانا خیر رساندن ها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب نمی کند. ✅ چه بسا افرادی که در این رهگذر به آنها می ورزد و آن ها چون این را با تمایلات خویش می بینند به جای قدردانی، می کنند. ✅ به علاوه منطقی و آن است که و مصلحت جامعه در آن باشد نه خیر یک و یا یک دسته به خصوص. بسا که رساندن ها و محبت کردن ها به که عین رساندن و دشمنی کردن با است. ✅ در تاریخ بزرگ، بسیار می بینیم که برای شئون اجتماعی مردم می کوشیدند و را به خود هموار می ساختند اما در جز کینه و آزار از مردم جوابی نمی دیدند. پس اینچنین نیست که در همه جا داشته باشد بلکه گاهی به صورت دافعه ای بزرگ جلوه می کند که جمعیت هایی را انسان متشکل می کند. 📚 کتاب تابلوهای خطر 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب آیت الله ⬅️ این عبرت تاریخ است... ✅ حادثه ی را همین دو عامل به وجود آوردند. و نادان که ابزار دست "ابن زیادها" قرار گرفتند و این نکته ای است که ما می بینیم خود آن را بیان فرموده است، ائمه ی ما نیز آن را بیان کرده اند، این مایه ی است. ✅ اگر ما بکنیم که در جمع شدند امام علیه السلام را کشتند به خدا و پیغمبر و قرآن نداشتند و یک مردم بی اعتقادی بوده اند( توده شان را عرض می کنم نه سرانشان را) کرده ایم، شده ایم و از این حادثه نمی توانیم بگیریم. حتی اگر ما بکنیم این نسبت به و آل علی بی اعتقاد بودند بازهم کرده ایم. اگر مردم بودند این یک جور بود مردم شام به خدا و پیغمبر و قرآن داشتند ولی و آل علی را شناختند اما می شناختند، این معاصرین عصر امام حسین علیه السلام است که همه می گفتند مردم با توست. می نویسد وقتی مُسلم در کوفه در مردم امام حسین علیه السلام را می خواند، این گفتند آقاست و های های گریستند و اشک ریختند. در عین حال از همین مردم علیه امام حسین به وجود آوردند. این تاریخ است.(پانزده گفتار صص۱۳۵_۱۳۴) ⬅️ حقیقت وطن ندارد... ✅ به قول " ملت پرستی، خود نوعی است"؛ تا آن جا که جنبه ی داشته باشد و اش به هم وطنان باشد قابل است. ولی آن جا که جنبه ی به خود می گیرد و موجب در ، در دیدن و ندیدن خوبی ها و بدی ها، و در می شود و است؛ ✅ توجه داریم که عالی تری از منطق احساسات ملی و وجود دارد که طبق آن منطق، و و فوق مرحله ی است. ✅ احساسات و غرورهای در هر کجا باشد در علمی و فلسفی و دینی نیست. یک مسئله علمی و یک نظریه ی فلسفی یا یک حقیقت دینی را هرگز به دلیل اینکه ملی و است نمی توان پذیرفت، هم چنان که به اینکه بیگانه و است نمی توان گرفت و کرد. ✅ ‌گفته آن که گفته است: "علم و دین و فلسفه ندارد همه جایی و است"، هم چنان که علم و دین و فلسفه نیز ندارند، می باشند، به همه جهان دارند، همه جا آن هاست و همه ی جهانیان، آن ها هستند.( کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران) 📚 تابلوهای خطر 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠کتاب...⁉️ ✅ یکی از آن کارها که من خود را در آغوش آنها می‌افکندم و سرم را در سینه‌ی آنها می‌فشردم تا فراموش کنم، بود و چه فراموش‌خانه‌ی خوبی! ✅ و دنیا را و آدمها را چندین هزار برابر می‌کرد و هر روز دنیا گسترده‌تر و آدمها بیشتر، و از همه بهتر و و ، ✅ و من خوشبختانه، عاشقِ این هر سه و آشنای این هر سه و این سه مرا در سرتاسر می‌گرداندند و با همه‌ی آشنا می‌کردند. 📚 هبوط در کویر، صفحه ۱۲۸ ✍ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
‍ 📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 🖋#غلامرضا_رشیدیاسمی_گوران (۲۹ آبان ۱۲۷۵ گهواره‌کرمانشاه
‍ 📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 🖋 (۲۹ آبان ۱۲۷۵ گهواره‌کرمانشاه _ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ تهران) مشور به نویسنده ، مورخ ، مترجم وشاعر ایرانی بود. 🖋غلامرضا رشید یاسِمی، در ۲۹ آبان ۱۲۷۵ خورشیدی در شهر  در شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه زاده شد. پدر او «محمدولی‌خان گوران» ملقب به خان‌خانان شاعر، نقاش و خوشنویس بود و در شعر « » تخلص می‌کرد، و پدربزرگ پدری او حسین‌خان امیرپنج نام داشت. مادر او «نورتاج خانم دولتداد» دختر شاهزاده محمدباقر میرزا خسروی و نوهٔ شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه بود. پدر یاسمی رشید در وبای سال ۱۳۲۲ هجری قمری در سن ۳۰ سالگی هنگامی که او هشت ساله بود درگذشت. از این رو مادرش نورتاج خانم نقش محوری در تربیت او پیدا کرد. 🖋رشید یاسمی تحصیلات مقدماتی را در شهر کرمانشاه به پایان برد. سپس به تهران رفت و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان سن لویی گذراند. از همان هنگام به تشویق نظام وفا که معلم ادبیات او بود به سرودن شعر به زبان فارسی پرداخت. یاسمی و رموز عرفان را نزد مهدی الهی قمشه‌ای و حاج عباسعلی کیوان قزوینی فرا گرفت. پس از پایان تحصیلات مدتی به کار در وزارت معارف، مالیه و دربار پرداخت. در همین زمان « » را تأسیس کرد که بعدها به همت ملک‌الشعرا بهار به « » تبدیل شد. 🖋رشید ضمن همکاری با مجلهٔ دانشکده، با نویسندگان و شعرای آن دوره همچون محمد تقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال، ابراهیم الفت و دیگران همکاری می‌کرد. در همین دوران عضو انجمن ادبی ایران شد و نخستین تألیف خود را در احوال ابن یمین فریومدی شاعر سلسلهٔ سربداران منتشر کرد. 🖋یکی از یاسمی سرودن شعر بود. او دگرگونی‌های اجتماعی فکری و فرهنگی را در شعرهایش بازتاب می‌داد و در حالی که نوجوان بود، می‌کوشید به چارچوب‌ها و معیارهای شعر کهن فارسی پایبند بماند. در کنار سرودن شعر، تصحیح و ویرایش دیوان‌های مسعود سعد سلمان، هاتف اصفهانی و محمدباقر خسروی و منظومهٔ «سلامان و ابسال» جامی را منتشر کرد. رشید یاسِمی از نخستین شاعرانی بود که لزوم تجدد در شعر فارسی را پذیرفت و کوشید که رنگ تازه‌ای به سخن خود بدهد. 🖋رشید یاسِمی از سال ۱۳۰۰ (یک سال پس از کودتا) به انتشار در روزنامهٔ شفق سرخ به سردبیری علی دشتی پرداخت و همین مقالات موجب او گردید. در این میان به یادگیری زبان‌های عربی و انگلیسی و تکمیل زبان فرانسوی پرداخت. زبان رپهلوی را نزد ارنست هرتسفلد آموخت و پس از چندی آن‌قدر در آموختن این زبان تبحر یافت که رساله‌های اندرز اوشنر داناک، ارداویراف‌نامه و اندرز آذر مهر اسپندان را به فارسی ترجمه کرد. 🖋از سال ۱۳۱۲ که دانشگاه تهران تأسیس شد، وی با سمت رشته تاریخ به تدریس در دانشسرای عالی و دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. یاسمی در دانشسرای عالی کشاورزی نیز به تدریس تاریخ اسلام پرداخت. بعدها به عضویت پیوستهٔ فرهنگستان ایران درآمد. در سال ۱۳۲۲ جزو هیئتی از استادان ایرانی همراه با علی‌اصغر حکمت و ابراهیم پورداوود به هند سفر کرد. در سال ۱۳۲۴ به منظور مطالعه به فرانسه رفت و دو سال در آن کشور اقامت داشت. رشید یاسمی تا پایان عمر به‌عنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس کرد، اما از تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۲۸ از این دانشگاه بازنشسته شده‌بود. 🖋یاسِمی گذشته از ادبی و تاریخی و فلسفی و انتقادی که از او در نشریات نوبهار، ارمغان، آینده، تعلیم و تربیت، یغما، مهر و نشریات دیگر چاپ شده‌است، دارای و و متعدد است. میرزا طاهر تنکابنی و ادیب نیشابوری از اساتید وی در مطبوعات بودند. 🖋رشید یاسمی در روز یازدهم اسفند ۱۳۲۷ هنگام سخنرانی در دانشکدهٔ ادبیات دچار سکته مغزی شد اما معالجه پیدا کرد و پس از آن بار دیگر به اروپا سفر کرد. پس از بازگشت به ایران در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. ▪️روحش شاد و یادش گرامی🥀 ایرج افشار درباره‌ی رشید یاسِمی می‌نویسد ؛ "رشید یاسمی را بارها دیده بودم. مردی و بود. با مصاحب خویش سخن به مهر و لطف می‌گفت . چهره‌ای و داشت. برای زندگی رنج بسیار برد. ناچار تن خویش را فرسود . کارهایی را که در زمینه‌های مختلف ادب و تاریخ به انجام رسانید برای زمان خود بود و تازگی داشت. پاره‌ای از آثار او نیز تا سالیان دراز با ارزش خواهد بود . ساده‌تر آن‌که در بسیاری از کارهای ادبی راهبر آیندگان و چراغی فرا راه اخلاف خویش بود . عمری رنج برد و جان فرسود و البته در ثبت خواهد ماند ." @zarrhbin