🍃 اندیشه های ناب آیت الله #مطهری
⬅️ دوستان زیاد، دشمنان زیاد
✅ #علی همه وقت #شخصیت دو نیرویی بوده است. علی همیشه هم #جاذبه داشته است و هم #دافعه. مخصوصا در دوره اسلام از اوّل، گروهی را می بینیم که به گِرد علی بیشتر می چرخند و گروهی دیگر را می بینیم که با او چندان میانه خوبی ندارند و احیانا از وجود او #رنج می برند.
✅ ولی دوران #خلافت علی و هم چنین بعد از #وفاتش، یعنی دوران #ظهور تاریخی علی، دوره #تجلی بیشتر جاذبه و دافعه او است. به همان نسبت که قبل از خلافت تماسش با اجتماع کمتر بود تجلی جاذبه و دافعه اش کمتر بود.
✅ علی مردی #دشمن_ساز و ناراضی ساز بود این یکی دیگر از #افتخارات بزرگ او بود. هر آدم مسلکی و هدف دار و مبارز و مخصوصا #انقلابی که در پی عملی ساختن هدف های #مقدس خویش است و مصداق قول خدا که: یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومه لائم(مائده ۵۴) در راه خدا می کوشند و از #سرزنش سرزنش گری بیم نمی کنند. دشمن ساز و ناراضی درست کن است. لهذا دشمنانش مخصوصا در زمان خودش اگر از دوستانش بیشتر نبوده اند کمتر هم نبوده و نیستند. اگر #شخصیت علی امروز #تحریف نشود و همچنان که بوده ارائه داده شود بسیاری از مدعیان #دوستیش در ردیف #دشمنانش قرار خواهند گرفت.
⬅️ محبت، خیر رساندن است
✅ در #فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم می خورد، #محبت است. آنها می گویند باید به همه چیز #علاقه ورزید و ابراز #محبت کرد و وقتی ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند چون از ما #محبت دیده اند. اما این #آقایان باید بدانند تنها اهل محبت بودن #کافی نیست، اهل #مسلک هم باید بود و به قول #گاندی "این است مذهب من".
✅ #محبت باید با #حقیقت توام باشد و اگر با حقیقت توام بود باید #مسلکی بود و #مسلکی_بودن خواه ناخواه #دشمن_ساز و در حقیقت دافعه ای است که عده ای را به #مبارزه بر می انگیزد و عده ای را #طرد می کند.
✅ #اسلام نیز قانون #محبت است. قرآن، پیغمبر اکرم را "رحمه للعالمین" معرفی می کند: وما اَرسَلناکَ رحمه لِلعالمِین( انبیاء ۱۰۷) نفرستادیم تو را مگر مهر و رحمتی باشی برای #جهانیان.
✅ یعنی نسبت به خطرناک ترین دشمنانت نیز #رحمت باشی و به آنان محبت کنی، اما محبتی که #قرآن دستور می دهد آن نیست که با هرکسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوما به سوی #ما کشیده شود. #محبت این نیست که هرکس را در #تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را #امضاء کنیم، این محبت نیست بلکه #نفاق_و_دورویی است. محبت آن است که با حقیقت توام باشد، محبت #خیر رساندن است و احیانا خیر رساندن ها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب نمی کند.
✅ چه بسا افرادی که در این رهگذر به آنها #علاقه می ورزد و آن ها چون این #محبتها را با تمایلات خویش #مخالف می بینند به جای قدردانی، #دشمنی می کنند.
✅ به علاوه #محبت منطقی و #عاقلانه آن است که #خیر و مصلحت جامعه #بشریت در آن باشد نه خیر یک #فرد و یا یک دسته به خصوص. بسا که #خیر رساندن ها و محبت کردن ها به #افراد که عین #شر رساندن و دشمنی کردن با #اجتماع است.
✅ در تاریخ #مصلحین بزرگ، بسیار می بینیم که برای #اصلاح شئون اجتماعی مردم می کوشیدند و #رنجها را به خود هموار می ساختند اما در #عوض جز کینه و آزار از مردم جوابی نمی دیدند. پس اینچنین نیست که #محبت در همه جا #جاذبه داشته باشد بلکه #محبت گاهی به صورت دافعه ای بزرگ جلوه می کند که جمعیت هایی را #علیه انسان متشکل می کند.
📚 کتاب تابلوهای خطر
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
رنج کشیده ی دوران❣
🍃 گاهی چشم های ما از دیدن واقعیتهایی که در زیر پوست شهرمان می گذرد غافل می شود.
🍃 روزی از روزهای خدا بود که برای انجام کاری به مرکز شهر رفته بودم، هنگام پارک ماشین کنار خیابان متوجه ی #پیرزنی شدم که در حدود ۸۰ یا ۹۰ سال سن داشت؛ چادر کهنه و رنگ و رو رفته ای به سر، دمپای پاره ای به پا و عصایی نیز زیر بغل و یک پاکت پر از #دارو نیز در دست، با حالتی بسیار #افسرده و ناراحت، که حتی اشک نیز در #چشمانش حلقه زده بود برای ماشینهایی که از مقابلش می گذشتند دست بالا می کرد تا شاید کسی برای #رضای خدا او را به مقصدش برساند، اما متاسفانه همه از کنار او، بدون آنکه #وجدانشان را درگیر کنند، می گذشتند.
🍃 من با دیدن این #صحنه پس از اتمام کارم، خودم را به او رساندم و از او خواستم تا سوار ماشینم شود از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد نذر کرده بودم اگر راننده ی خِبره ای شدم تا آنجا که در توانم است زنانی که در مسیرم برای رفتن به مقصدی دست بالا می کنند حتماً توقف کنم و آنها را به مقصدشان برسانم؛ جالب است هر کدام از آدم هایی که من به مقصد رسانده ام قصّه ای داشته اند جالب و شنیدنی، چون خیلی پیش می آمد، بدون اینکه از آنها بخواهم؛ خود سفره ی دلشان را برایم باز می کردند. (ولی خانواده به خاطر اینکه امروز اردکان شهر هفتاد و دو ملت شده است مرا از این کار نهی کرده اند ولی من همچنان توچین شده نذرم را اَدا می کنم :)؛)
🍃 بگذریم... #مادربزرگ قصه ی ما دل پری از روزگار داشت بدون اینکه از او چیزی بپرسم خودش شروع کرد به #درددل کردن. او گفت: #مادری هستم که از مال دنیا دو #دختر دارم. امروز مجبور شدم برای بیماری که از آن رنج می برم به پزشک مراجعه کنم. بعد از اینکه داروهایم را از داروخانه گرفتم منتظر ایستادم تا کسی مرا به خانه ی دخترم برساند.
🍃 بی بی قصه ی ما از #دنیا و اهلش گله های زیادی داشت و با بغضی که گلویش را می فشرد از نامهربانی های #اولاد گفت؛ از اینکه با او مانند یک غریبه رفتار می کنند. از اینکه غذای مانده ی چند روز پیش را گرم کرده و با عصبانیت جلوی او می گذارند و به او می گویند: "می خوای بخور نمی خوای نخور!!" از اینکه فرزندانش هفته ها می آید و می رود و از او #یادی نمی کنند.
🍃 از اینکه فرزندان آدم فکر می کنند پیری و درماندگی تنها برای پدران و مادرانشان است. از اینکه به علت ترس از #تنهایی باید به خانه ی دخترانش پناه ببرد و گوشه ی خانه ی آنها بنشیند تا شاید کسی او را نه به عنوان #مادر بلکه به عنوان فرد بیچاره ای که از #روزگار درمانده است قبول کنند و محلش بگذارند.
🍃 #مادری که با این کهولت سن خود را به پزشک می رساند تا مبادا فرزندانش برای بردن یا نبردن او به مطب، با یکدیگر #دعوا نکنند و درگیر نشوند. #مادرپیری که از این می نالید که حتی دخترانش در برخورد با او در بعضی موارد، الفاظ رکیکی به کار می برند که حتی شایسته نیست یک فرزند و یا یک مسلمان آن را به نوکرِ خود بگوید چه برسد به #مادر....
🍃 و ای کاش ما آدم ها قدر داشته هایمان را بیشتر می دانستیم نه آن زمان که از دستشان می دهیم تازه به این فکر می افتیم که چه #نعمتی را از دست داده ایم و ای کاش برای چند دقیقه هم شده، چندین بار کلمه ی #مادر، تنها این کلمه ی زیبا را با خود #تکرار کنیم تا بفهمیم، این کلمه ی #مقدس چه بار معنایی و احساسیِ زیبایی به همراه دارد. و در پایان بدانیم "مادر جلوه ی حق است، رضایت خداست، باید خدا را راضی نگه داشت."
✍ سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin