eitaa logo
ذکری
325 دنبال‌کننده
326 عکس
111 ویدیو
13 فایل
🔷 وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ 🔶 و پند ده؛زیرا پند به مؤمنان سود می دهد؛ 🌱 کانال یادداشت های تربیتی ذکری🌱 نویسنده: عبدالرضا (علیه السّلام) طلبه سطح 4 تربیت اخلاقی 🆔 @Razmandh313 کانال «لمحات» - دفتر مشق طلبگی 🆔 @Lamahat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿شهادت حضرت مادر تسلیت🌿 ما عشق را پشت در این خانه دیدیم... ‏زهرا در آتش بود.... حيدر داشت میسوخت... ✅@zeekra
🔸جای همه‌ی عاشقان امام رضا علیه السلام خالی. 🔸ان شاء الله بزودی قسمت همه. 🔹یه حدیثی هم از امام رضا علیه السلام بنویسم براتون: 🔰« مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَليلِ مِنَ الْعَمَلِ ». 🔰هر كس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى باشد. ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝مؤمنین مافیایی! 🔰جاتون خالی پنجشنبه و جمعه گذشته رفته بودیم اردو! 🔰نوبت سانس فوتبال ما ظهر جمعه بود، یعنی آخرین گروه. 🔰از بازی که برگشتیم، هنوز پامون رو داخل محل استراحت نگذاشته بودیم که دیدیم چند نفری سمت ما اومدن. 🔰تعجب کردیم، قضیه چی بود! دیدیم سراغ جوجه کباب هاشون رو از ما میگیرن! 🔰ظاهرا تو این مدت که نبودن، عده ای حمله ای همه جانبه کرده بودن و آش رو با جاش برده بودن و حالا هم ظهر بود یه گروه انسان گرسنه و خسته، دنبال پیدا کردن این مجرم مرموز بودن! 🔰به اصرار میگفتن شما برداشتید، ماهم خب طبیعتا انکار میکردیم. چون روح بچه هامون هم خبری از این ماجرا نداشت. 🔰به حرف ما راضی نشدن، اومدن اتاق گروهمون رو گشتن، باز هم راضی نشدن. ✳️ دیدم بعضا از اصطلاحات و تکنیک های بازی مافیا هم استفاده می‌شود، ظن میزدن، استدلال میکردن، به ما اعتماد نداشتن، مارو راستگو نمیدونستن و... 🔸راستی دنیای مؤمنین جای مافیایی زندگی کردن هست؟! ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله 📝 حدّ ما، جوجه ی ما 🔹ظهر بود، از فوتبال که برگشتیم، دیدیم یکی از گروه ها بهم ریخته. 🔻فهمیدیم جوجه هایی که دیشب با هزار امید و آرزو، آماده کرده بودن رو یکی هاپولی کرده و خلاصه نه از تاک نشان است و نه از تاکنشان! 🔻از قضا رفقای گروه ماهم طی جریانی سیخ برا جوجه نیاورده بودن و صد البته کور از خدا چی میخاد دو چشم بينا! 🔻خلاصه رفتیم از این دوستان سیخ هاشون رو گرفتیم و انصافا هم مردی کردن و مرام گذاشتن و کارمون رو راه انداختن، اما همچنان از جوجه های مفقود شده اثری نبود که نبود! 🔻اما ما فقط سيخ رو از اونها گرفتیم و دیگر هیچ! ❓راستی چرا مشکل اونها، مشکل ما نشد؟ ❓چرا دردشون، درد نشد؟! ❓چرا خستگی و گرسنگی اونها رو ندیدیم !؟ ❓چرا سیر شدن خودمون بر اونها ترجیح پیدا کرد!؟ 💢 اصلا یه سوالی که ریشه همه چرا های بالا هست! ✳️محدوده ی «ما» چقدر است؟ ✳️تا کجا جز «ما» حساب میشه؟ 🚫 نکنه «ما»ی ما، «من» شده است! 🔸راستی با خودم فکر میکردم مني که از یک سيخ جوجه نمیتونم بگذرم، بعدا از جونم میتونم بگذرم!؟ ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله 📝کولر زمستانی 🚌 پنجشنبه عصر بود که راه افتادیم به سمت روستای خاوه. 🚍 میانه مسیر رفتم راننده را آرام کنم. راننده کمی بخاطر دیر اومدن بچه ها و دیر راه افتادن، عصبانی شده بود. 👥 داشتیم باهم گپ میزدیم و خوش و بش میکردیم که ناگهان کولر ماشین روشن شد و مقدار زیادی خاک و غبار به داخل مینی بوس اومد. 🌪 میزان خاک به حدی بود که بچه ها به سرفه افتادند و فضای مینی بوس پر از غبار شد. ❄️ راننده زد کنار و هر کاری می‌کرد کولر خاموش نمیشد. 🔥همین موقع بود که یکی از بچه ها گفت از زیر مینی بوس داره دود میاد و ما هم سریع مینی بوس را تخلیه کردیم. 🔥پیاده که شدیم دیدیم ماشین از زیر آتش گرفته. 🚒 بچه ها رو که دور کردیم با آتش نشانی تماس گرفتیم. 🌿 تمام که شد، تازه فهمیدم چقدر این ماجرا حرف برای گفتن داشت. ✳️ من محبت و مهربانی خدا را با تمام وجودم در غبار آن کولر زمستانه یافتم. آخر با چه زبانی بگوید دوستت دارم. معلوم نبود اگر متوجه نمی‌شدیم چه فاجعه ای می‌توانست رخ دهد. ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله 📝یک بام و دو هوا! 🚌از مینی بوس که پیاده شدیم واکنش افراد متفاوت بود. ⚖ این بار میخواهم تنها دو واکنش از آن ها را با هم مقایسه کنم : 1⃣ راننده ای که بی قرار بود و از این که سرمایه اش جلوی چشمش نابود میشد، میسوخت. حتی خود را به آتش زد تا جلوی سوختن آن را بگیرد و مدام کمک می‌طلبید. 2⃣ رفقایی که صحنه را به تماشا ایستاده بودند و حتی از سوختن همان ماشین به وجد آمده بودند و بعضا می‌خندیدند. ⁉️به راستی علت چیست؟ 💯 یک اتفاق و دو واکنش 100درصد متفاوت! ✅ عظمت سرمایه، ربط سرمایه به من و درک خسارت! 🔑 این کلید حل این معما بود. ✳️ منی که سوختن سرمایه هایم و بزرگی آن و از دست دادنش را نمیبینم، بی قراری و حرکتی ندارم. هیچ احساس اضطراری نخواهم کرد. 💠اما اگر 🔥حس کردم که سرمایه من دارد میسوزد و عظمت آن را هم یافته باشم، به تناسبش احساس خسارت میکنم و به نارضایتی وحرکت میرسم. 🌍 راستی من درکی از خودم، سرمایه ام و اندازه ام دارم؟ ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
🔅 اطمینان به کی؟ صبح شنبه مرز باز می‌شود و عده‌ای از عاشقان حسین که چندین روز بدون ویزا پشت مرز کارشان روضه و توسل بود به سادگی از مرز رد می‌شوند. خبر باز بودن مرز ظهر نشده به طور غیر رسمی پخش می‌شود و عده ای دیگر با اضطراب باز نبون مرز به حسین توکل می‌کنند. راهی مرز می‌شوند و روز یکشنبه شکرکنان از مرز عراق عبور می‌کنند. خبر باز بودن دو روزه مرز دهن به دهن می‌چرخد و عده‌ای دیگر با اطمینان اینکه از مرز رد می‌شوند روز یکشنبه به راه میافتند، و همین اطمینان آن‌ها باعث نرسیدنشان به کربلا می‌شود. و چقدر عجیب است داستان اربعین م.ح ۰۰/‌۷/‌۶ پ. ن: 🔸نگاهی جالب و دقیق از برادرم آقا مرتضی نسبت به زیارت اربعین امسال. 🔹حیف که با این قلم خوبش کانالی راه نمیندازه تا حاصل را با بقیه به اشتراک بگذاره تا هم برای ما باشه. 🌿 ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله 📝سرانه مطالعه! 🔸تو کشور ما سرانه ی مطالعه کتاب پایین هست، ولی تو برخی از کشورها مثل هند سرانه مطالعه هفتگی بیش از 10 ساعت هست. 🔹اما با این وجود، کتابی هست که متاسفانه سرانه مطالعه آن در کل جهان پایین است. 🔸و آن هم کتاب نفس خودمان هست. 🔹می شود کتاب نفس و جانمان را نیز مطالعه کنیم و از آن اطلاعات زیادی بدست آوریم. ✳️ به نظرتون چرا و چطور این کتاب را مطالعه کنیم؟ 📮جواب های برگزیده منتشر میشود ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
📮مطلب از آقای ابوالفضل آرمده، طلبه پایه 3 مدرسه علمیه ملاصادق ره 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 " 📖به نظرم میشه این کتاب رو نوشت، چون نوشتن اولین اصول فهم است. 🖋نوشتن از زبان خودمون؛ چون وقتی مینویسی، خودت رو داری دقیق میبینی و هیچ کس جز خودمون بهتر خودمون رو نمیشناسه. 📝پس به نظر حقیر باید اول کتاب خودمون رو از زبان خودمون به ریز ترین قید ها و نکات نوشت با همه غلط ها. 🗂حتی شاید نوشتن این کتاب ۱ ماه طول بکشه یعنی دیدن خود در شرایط مختلف با رفتارهای متفاوت و نوشتن آن ها اخلاق ها ، تفکرات ، رفتارها و... 📓آن وقت کتاب را به یک ویراستار و مصحح تحویل میدهیم تا کتاب را بررسی کند و اشکالاتی ک فقط او میبیند را به ما بگوید تا این کتاب به مرحله چاپ برسد و آن مصحح و ویراستار یه استاد اخلاق یا یک مربی تربیتی کارکرده و متخصص است " ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸تعبير به" فرار" در اينجا تعبير جالب و لطيفی است، معمولا" فرار" در جايی گفته می‌شود كه انسان 1⃣ از يك سو با موجود يا حادثه وحشتناكی روبرو شده، 2⃣و از سوی ديگر پناهگاهی در نقطه‌ای سراغ دارد، ▶️ لذا با سرعت تمام از محل حادثه‌ دور می‌شود و به نقطه امن و امان روی می‌آورد، 🔀شما نيز از شرك و بت‌پرستی كه عقيده وحشتناكی است بگريزيد و به توحيد خالص كه منطقه امن و امان واقعی است روی آريد. 🔅‏از عذاب خدا بگريزيد به سوی رحمتش برويد. 🏃‍♂‏از نافرمانيها و عصيانش فرار كنيد و به توبه و انابه متوسل شويد. 🏃‍♂‏خلاصه، از زشتيها، بديها، بی ايمانی، تاريكی جهل، و عذاب جاويدان بگريزيد، و در آغوش رحمت حق و سعادت جاويدان قرار گيريد. 📙 تفسير نمونه. ذاریات آیه 50 ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
🎤👈 حاج آقا عزیزالله حیدری 💟 استاد صفایی رحمة الله علیه روزی در اثر رسیدگی به افراد و اهتمامش به حل مشکلات دیگران، دچار قرض شدیدی شد. به منزلشان که رفتیم، قدری در فکر بود. سپس برخاست و رفت. 💟بعضی از دوستان گفتند: استاد گفته اند: اگر خیلی مستأصل شدم، خانه را می فروشم. در همین موقع یکی از دوستان که معمولاً خودش کمک می گرفت، وارد شد. 💟 وقتی پرس و جو کرد و مشکل حاج شیخ را شنید، گفت: من پولی دارم و حالا به آن نیاز ندارم. استاد بعد از ساعتی برگشت و خبر گشایش داده شد. 💟 یکی از بچه‌ها پرسید: کجا رفتید؟ پاسخ داد: حرم حضرت معصومه سلام الله علیها. پرسیدند: برای گشایش در قرضتان؟ 💟 حاج شیخ جواب داد: نه! برای این مسأله در مسیر، سر قبر مادرم رفتم. من این مسائل کوچک را از اهل بیت علیهم السلام نمی خواهم. از آنها باید خودشان را خواست. 📚 مشهور آسمان، ص ۸۵ 💐 میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر و روز زن مبارک باد. 🆔 کانال👈 چشمه جاری ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝 بت‌ شکن ✳️این درست است که هر روز انسان بت های دیروزش را می‌شکند، اما مهم بعد از آن است. 🔻تو میتوانی همچنان بتی دیگر برای خود بتراشی، با رنگ و لعاب جدیدتر. 🔻حرفی نیست بتراش! 🔻اما سرنوشت آن هم چیزی جز شکسته شدنش نیست! 🔻این تو هستی که وقتی کوچکی این بزرگ های موهوم را میفهمی، به زمین میزنی و می شکنی شان. 🔻اما تا چه وقتی میخاهی بزرگ های پنداری را محبوب بگیری؟ ✅ آیا محبوب بزرگ تری سراغ داری؟ ✅وقتش نیست به محبوبی بزرگ تر از خودت، بزرگ تر از همه چیز فکر کنی؟ ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝سطحی نباش، حتی اگر مدتی مجبور بودی زیر خاک پنهان باشی ✳️چقدر این حرف حاج شیخ متین هست و چقدر در فضای تربیت دیدم که مصداق دارد. ✳️بجای جوشاندن به آب میبندیم و دلخوش از حجم آب و غافل از گندیدن زلال ترین آب های راکد. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ✅ هر درخت مجبور است كه مدّتى در زير خاك ريشه بگيرد و سپس‏ سربرافرازد، وگرنه سطحى است و قرارى نخواهد داشت؛ «اُجْتُثَّتْ مَنْ فَوْقَ الارْضِ مَالَها مِنْ قَرارٍ». ✅ و اين ريشه انداختن را درون گرايى گفتن و انگ زدن، نبايد دلت را به هم بزند و همچون ميمون‏ها تو را به بازى بگيرد. دشمن براى تحريك، خيلى از اين وسوسه‏ ها دارد. ✅ آنها كه بدون ريشه و پايه سر برمى ‏آورند، همان درخت كدويى هستند كه بر درخت گردو پيچيده بود و در مدتى كوتاه سر بر سر گردو گذاشته بود و آخر سر با باد پاييز جنازه‏اش بر درخت گردو خشكيد. ✅ ما نمى‏ توانيم به اتهام درون گرايى در سطح بمانيم و با پاى ديگران راه برويم. آنها كه از درون نجوشيده ‏اند از بيرون پر خواهند شد. 📚 صراط، ص 23 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝مربای رجب 🔻بهش گفتم بیا مربا و کره بخوریم. 🔺گفت خیلی شیرین هست. 🔻گفتم چون گرمی هست نمیخوری؟ 🔺گفت نه، چون زیاد شیرین هست و میره روی دندونم و درد میگیره. 🔻پس اول باید دندان های پوسیده را ترمیم کنیم و بعد سراغ شیرینی ها برویم. 🔹راستی ماه رجب است. 🔹سرشار از شیرینی های خوش مزه. 🔹در طعم ها و مزه های مختلف. ✅وقت آن است، دندان های پوسیده جانمان را با توبه ای به سوی جانان ترمیم کنیم. 🔰آن وقت می‌شود حلاوت و شیرینی با او بودن را چشید. 🔅عَادَتُكَ الإِْحْسَانُ إلَي الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الإِْبْقَاءُ عَلَي الْمُعْتَدِينَ ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
Poyanfar - Donya Be Che Dardi Mikhore (128).mp3
3.82M
📝 پیرزن حکیم 🔰داشتم از خیابان رد میشدم، پیرزنی با ناراحتی جمله ای گفت که میخم کرد و به فکر فرو بردم. 🔰پیرزن گفت : « اینقدر اسیرت می‌کنند، تا برات یه کار کنند» ✳️خرج غير شدن، جز اسارت نیست. ✳️آنها بیشتر از آن چیزی که به من می‌دهند ازم می‌گیرند. 🌿وقتش شده کمی بهتر خودم را ببینیم؛ ❓راستی اسارت های من چیست؟ 💢پ. ن: 🔻مداحی بسیار زیبا با بیت هایی که جای تامل داره: 🔸دنیا به چه دردی میخوره وقتی دقیقه ها شده برام اسارت 🔸میخوام بی خیال دنیا شم میخوام بندگی کنم با تو 🔸میشه بیشتر پیشت باشم میخوام زندگی کنم با تو 🙏التماس دعا ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 پندانه ✍ حکایتی فراموش شده 🔹حکیم فرزانه‌ای، همه مردم شهر را جمع کرد تا برای آن‌ها حکایت فراموش شده‌ای را بازگو کند. 🔸از چند روز قبل، مریدان حکیم در سراسر شهر جار زدند و مردم را آگاه کردند. 🔹از این رو جمع کثیری در روز موعود برای شنیدن حکایت فراموش شده گرد آمدند. 🔸حکیم بالای منبر رفت و گفت: روزی روزگاری پسربچه‌ای زندگی می‌کرد، بعد از گذشت ایامی جوان شد، سپس ازدواج کرد و صاحب بچه‌ای شد، به سختی کار کرد، سپس خانه و تجارتخانه‌ای برای خود دست‌وپا کرد. 🔹آن‌گاه حکیم ساکت شد، مردم ابتدا کمی صبر کردند، عاقبت عصبانی شده و فریاد کشیدند:‌‌ خُب! که چی؟ 🔸حکیم به نشانه تاسف سری تکان داد و گفت: که چی را از خودتان بپرسید، این داستان زندگی خود شماست!‌ 🔹راستی که چی؟! ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝منحرف فکور! بسم الله 🔹فقط اهل اندیشه و فکر بودن کافی نیست. 🔸نه تنها کافی نیست، بلکه مضر هم هست. 🔹فکری که اسیر است، جهت درستی را هم نشان نمی‌دهد. 🔸بلکه انحراف ساز است. مثل قطب نمایی که تحت تاثیر میدان های مغناطیسی، جهت درست را سمت دیگری نشان می‌دهد. ✳️ عادت ها، منافع و سودها ، تقلیدها، تعصب ها، هواها و میل ها، اینها فکر من را در بند می‌کشند و جلوی آزادانه فکر کردنم را می‌گیرند. 🌿براستی نقش تفکر در زندگی ما انسان ها چیست؟🌿 ┈••✾••┈┈• 🔰 به ذکری بپیوندید... 🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا