✳️امام صادق عليه السّلام فرمود:
🔰 مؤمن بسوى مؤمن آرامش ميگيرد، چنان كه تشنه بآب سرد آرامش ميگيرد.
🔸عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَيَسْكُنُ إِلَى اَلْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْكُنُ اَلظَّمْآنُ إِلَى اَلْمَاءِ اَلْبَارِدِ .
📬نشانی : الکافي ج ۲، ص ۲۴۷
🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝رشد، داروی دردها
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻سر جمع هفتاد صفحه هم نمیشود، اما راه هفتاد سال را هموار میکند.
🔻فکر کنم بیش از هفت هشت دور خواندمش.
🔻هر بار در هر حالی که بوده ام، برایم ارمغانی جدید داشتهاست .
🔻چقدر خوب، خستگی ها و دلزدگی هایم را کنار میزند.
🌿 وقتی با ذکر هایش، نقشت را یادآوری میکند، از هجوم خستگی هایی که بخاطر بی اهمیت ها سراغت آمده است رها میشوی.
🌿رها میشوی و درگیر.
🌿رها میشوی از آنها و درگیر با خودت که تو چرا خرج اینها میشوی و این بی شرف ها مگر چه دارند که بخواهند مشتری تو باشند.
🌿مشتری سرمایه های عظیم تو.
🌿این رهایی، ولنگاری و بیخیالی نیست.
🌿 این رهایی،قطع اسارت هاست و مقدمه ای برای ایمان به او که حاکم است و حکیم. مهربان است و علیم. غنی است و بی نیاز.
❓ راستی چرا رشد؟ مگر تکامل چه بیلی به کمرش خورده است
#رشد
#انسان
#عین_صاد
•┈┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
هدایت شده از هادیانه ها
*نمازی بسیار مهم برای امروز- (آخرین روز سال قمری)-از خواندن این نماز بسیار مهم و با فضیلت غفلت نکنیم*
✍️ *امروز جمعه آخرین روز از سال ۱۴۴۳هجری قمریست و نمازی بسیار مهم برای این روز وارد شده است*
*سید ابن طاوس در کتاب «اقبال الاعمال» براساس یک روایت ذکر کرده است که فرمود*
*هر کسی در این روز دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت بعد از حَمد ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیه الکرسی بخواند و بعد از تمام شدن نماز بگوید:*
*اللّٰهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِى هٰذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ وَنَسِيتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ وَدَعَوْتَنِى إِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائِى عَلَيْكَ ، اللّٰهُمَّ فَإِنِّى أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِى ، وَمَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِى إِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّى ، وَلَا تَقْطَعْ رَجائِى مِنْكَ يَا كَرِيمُ*
(خدایا، آنچه در این سال انجام دادم، از عملی که مرا از آن نهی کردی و به آن راضی نبودی و من آن را فراموش کردم، ولی تو فراموشش ننمودی و پس از گستاخیام بر تو، مرا به توبه دعوت کردی، خدایا من از تو آمرزش میخواهم، پس مرا بیامرز و آنچه انجام دادم از عملی که به تو نزدیکم کند، از من قبول کن و امیدم را از خودت قطع مکن، ای کریم)
*چون این را بگوید، شیطان فریاد میزند: وای بر من آنچه در این سال علیه او رنج بردم، همه را خراب کرد و سالی که گذشت برای او گواهی میدهد که سالش را ختم به خیر نمود*
(منبع:مفاتیح الجنان در اعمال ماه ذی الحجه)
✅ *وقت خواندن این نماز در کل روز است یعنی از بعد از خواندن نماز صبح تا غروب*
*✅توجه{طبق روایات وارده آیه الکرسی همان یک آیه اول هست و اگر همان یک آیه اول را بخوانیم کافیست-}*
*✅گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای خواندن آیه الکرسی نیاز نیست لکن میتوان به قصد مطلق ذکر(به نیت برخورداری از ثواب)گفت*
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَۆُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ*
✅ *از خداوند متعال می خواهیم توفیق خواندن این نماز را به همه ما عنایت فرماید ان شاء الله*
بسم الله
🔸 در این ایام توفیق دارم که مشهد مشرف باشم. سعی میکنم هر روز یادداشتهایی از این سفر معنوی و تبلیغی براتون داشته باشم.
#⃣ مطالب را با هشتگ #پرونده_محرم_1444 دنبال کنید.
•┈┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله
📝باشگاه_جیغ_جیغوها
🔻ساعت 20:30 بود وقت حرکت شده بود، اما اعلام شد که قطار بعد از نماز عشاء حرکت میکند. در نوع خودش جالب بود و البته خوشحال کننده.
🔻بعد از نماز سوار قطار شدم. زیاد قرار نبود داخلش باشم. قطار قم تهران بود.
🔻صندلی من تک نفره و در سمت چپ جلوترین قسمت واگن بود. شاید جز من و یک نفر دیگر که خودش ماجرایی دارد و باید جداگانه بنویسم، مرد دیگری در واگن اتوبوسی قطار قم تهران نبود.
🔻من بودم یک واگن دختر. من بودم و پشت سری از صدا. یک واگن دختر دبیرستانی که داشتن میرفتن اردو.
وای تصور کن! عجب جنگ اعصابی بود. یعنی آلودگی صوتی در حد حمله هوایی هواپیماهای دشمن بود. هرجور صدایی که آرامشت رو بهم میزنه اونجا پیدا میشد.
🔻 راهی نداشتم یا باید 3 ساعت کلافه میشدم و حرص میخوردم یا باید طرح نویی در مینداختم!
🌿من بجای غر زدن سریع باشگاهم را پیدا کردم. من باید قوی میشدم.
🌿دیگر کجا میتونستم اینهمه دختر جیغ جیغو پیدا کنم که بدون هیچ خوف و ریبهای پشت سر من بشینند و سر صدا کنند و من سعی کنم تمرکز کنم و کتاب مطالعه کنم.
🌿مقدمهی کتاب #عوامل_رشد_رکود_انحطاط مرحوم صفایی رو تونستم بخونم و نکته برداری کنم. این در نوع خودش یک موفقیت بزرگ برای من حساب میشد. 💪
👀البته این قطار ماجراهای دیگه ای هم دارد ... منتظر باشید.
#پرونده_محرم_1444
#روایت_اول (1)
•┈┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله
📝من هم طلبه ام
🔹پشت سرم تو قطار یه آقایی با لباس سر تا پا مشکی بود.
🔹داشتم کتاب خودم را میخوندم و خیلی به اطرافم توجهی نمیکردم. یک مرتبه پرسید شما طلبه اید؟ گفتم آره. و سریعا گفت منم طلبه هستم. طلبه اهل سنت. یهو جا خوردم.
🔹سر بحث رو باز کرد. گفت قم بوده و رفته پیش آقای حسینی قزوینی. از ایشان یه کتاب که نقد وهابیت بود هدیه گرفته بود.
🔹متوجه شدم از سنی های شافعی مذهب هست و مخالف جریان وهابیت. از اون تعصب های وهابی ها در وجودش خبری نبود.
🔸 خودش هم میگفت اینها در عقل رو تعطیل کردن. چند تا آیه با تفسیر خاص میکنن تو مخشون و دیگر هیچ.
🔸از مسائل مختلفی باهم صحبت کردیم. از برنامه علمی حوزه های اهل تسنن گرفته تا مسئله رویت خدا. تا نفی جسمانیت. از جواز دعا و درخواست از اولیای خدا و زیارت ایشان هم بحث کردیم. در این مسائل متمایل به مذهب شیعه بودند.
🔸از کتب شیعیان رو هم خونده بود و اطلاع داشت. میگفت 22 جلد از مجموعه آثار شهید مطهری رو تو کتابخونه ام دارم.
🔸میگفت بعضی استاد هام بهم میگن تو شیعه شدی.
🔸منم کتاب المراجعات علامه شرف الدين رو بهش معرفی کردم.
✳️به راستی اگه فضا عقلانی و دور از آتش تعصبات باشه و فرصت گفت و گو فراهم بشه، چقدر راحت میشه معارف اهلبیت علیهم السلام را نشر و گفت و گو کرد.
🚆 قطار رسید تهران.
پ. ن:
🆚 تو مباحثه ام خیلی از مطالب کتاب آموزش عقاید آیت الله مصباح ره که سال قبل توفیق تدریسش رو داشتم استفاده کردم.
همون درس و کتابی که طلبه های ما نگاه درس جنبي و کم کاربرد بهش میکنن
#پرونده_محرم_1444
#روایت_دوم
🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله
📝امید به غیر
🔻6 روز از دهه اول محرم رو باید مشهد می بودم بخاطر مسافرت خانوادگی. آخه بعد از سه سال تو همین موقع جور شده بود.
🔻با خودم گفتم که خب تبلیغ ماه محرم رو هم امسال تو مشهد انجام بدم.
🔻البته خب تقریبا کار مشکلی بود که یه جایی برای تبلیغ پیدا کنی، اونم تو شهر مشهدی که خودش حوزه علمیه بزرگی داره و کلی طلبه و هیات های بزرگی و کوچیکی که از خیلی وقت پیش سخنرانشون رو دعوت کردن.
🔻اولویت اولم تبلیغ با موضوعات تربیتی بود.
🔻به یکی دوتا از فعالین تربیتی مشهد سپردم و تو برخی گروه ها پیام دادم اما اتفافی نیفتد و تا دم رفتن خبری نشد و ظرفیتی نبود.
امیدم از اسبابی که خودم داشتم نا امید شد. درستش هم همین بود.
رفتم حرم... از بی بی خواستم و گفتم وظیفه ما اینه که خودمون رو تو معرض بگذاریم. هر جا شما صلاح میدونید ما پا به رکابیم.
🌿راه افتادم و رفتم...
🔸ادامه دارد...
📮پ. ن:
✳️رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّه ُ عزّ و جلّ : لَأقْطَعَنَّ أملَ كُلِّ مُؤمنٍ أمَّلَ دُوني بالإياسِ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: بى گمان ، اميد هر مؤمنى را كه به غير من اميد بندد، قطع مى كنم.
.[صحيفة الإمام الرضا : 276/20 .]
#پرونده_محرم_1444
#روایت_سوم
🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله
📝من حيث لا یحتسب
🔰بالاخره یکی از دوستان پیام داد که میخاهی تو گروهی که مربوط به اهالی مشهد هست پیامت رو بگذارم؟
منم که چشمم آب نمیخورد که خبری بشه، گفتم عیب نداره بگذار.
🔰قطار به مشهد نرسیده بود که یک شماره از مشهد در واتساپ پیام داد و قرار یک ملاقات را در حرم برای شب گذاشتم.
🔰بزرگوارانی از موسسه #کتاب_پردازان مشهد آمدند و حدود یک ساعت و نیم در مورد مسائل تربیتی صحبت کردیم و بحث به این جا رسید که در این چند روزی که هستم چه بحثی را ارائه بدهیم ؟
🔰 نظام فکری یا اردو داری یا حلقه داری یا ضرورت تربیت یا محیط تربیت یا اهداف و یا ... کدام را ارائه دهیم؟
🌿دیدم مواجهه تربیتی با همین موضوع هم این است که از جایی شروع کنیم که مخاطب احساس #نیاز میکند. هرچند مطالب پیشینی تری وجود داشته باشد.
✳️مربی باید از نیازهای موجود شروع کند و به سمت نیازهای بنیادین تر متربی خود را راهبری کند.
🔰قرار شد مسئول مجموعه بررسی کند و ببیند کدام نیاز مشترک مربیان مجموعه آنها است و خبر دهد
🔰صحبتم که تمام شد و داشتم میرفتم یک نوجوانی جلویم را گرفت و سوالاتی داشت....
🔸ادامه دارد...
#پرونده_محرم_1444
#روایت_چهارم
🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله
📝حوزه را دوست دارم 1
🔻بعد از این که صحبتم با رفقای موسسه کتاب پردازان تموم شد، بلند شدم که از شبستان مسجد گوهرشاد خارج بشم.
🔻جلوی در یک نوجوان راهم را گرفت و شروع کرد سوال پرسیدن.
🔻متوجه شدم اون موقعی که ما داشتیم با دوستان موسسه صحبت میکردیم ایشان هم علاقه مند به مباحث شده و آنجا نشسته بود و به مباحث گوش میداده.
🔸ازم پرسید من دوست دارم برم حوزه من را راهنمایی کنید!
🔻عجب کار سختی... سرپایی میشه مگه مساله به این مهمی را حل و فصل کرد.
🔸اما خب برای همه موقعیت ها باید پاسخی در خور داشته باشیم.
✳️شما بودید چی میگفتید؟✳️
ادامه در #روایت بعدی... 🙏🌹
🌹#تاسوعا تان حسینی🌹
#پرونده_محرم_1444
#روایت_پنجم
🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 السلام علی الحسین
❤️ای دل! تو چه می کنی؟
🔻می مانی یا می روی؟
🔻 داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند !
🔻این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد ؟
🔻ای دل! نیک بنگر تا قلاّده دنیا را برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را ، که در دست شیطان است .
🔻 آنان می انگارند که این راه را به اختیار خویش می روند ، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد
📝فتح خون، شهید مرتضی آوینی
╭✤ @Einsad ✤╮
╭✤ @zeekra ✤╮
بسم الله
📝حوزه را دوست دارم 2
🔹اولین سوالی که ازش پرسیدم این بود که اصلا چرا میخاهی بیایی حوزه؟
🔸گفت حوزه رو دوست دارم!
🔹گفتم خب همین!
🔸گفت میخاهم بعدش معلم بشم!
🔹گفتم خوب از دانشگاه فرهنگیان بری که مسیرش نزدیک تر و مطمئن تر هست!
🔸گفت هم دوست دارم دبیرستان بخونم، هم حوزه!
🔹گفتم ببین من به رفقای خودم هم همینو میگم وقتی میان برا مشاوره:
🔸 فقط وقتی بیا حوزه که انتخابت فقط حوزه و لاغیر باشه!
🔸فقط وقتی به این ضرورت رسیدی که من باید حوزه بخونم و جای دیگه ای نخواهم رفت!
🔸نه اینکه حالا حوزه میام، جای دیگه یا کار دیگه هم بدم نمیاد یا دوست دارم!
✳️ دست آخرم یه کتاب ازم خواست بهش پیشنهاد کنم؛
❓چی میگفتم خوب بود بنظرتون!
#پرونده_محرم_1444
#روایت_ششم
🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله
📝روضه ي فامیلی
🔻 هنوز کار تبلیغ در موسسه #کتابپردازان شروع نشده بود که یک تماس تلفنی داشتم.
🔻گفتن ما میخواهیم یک هیات فامیلی راه بندازیم برای نوجوانان پسرمون، اگه میشه یه جلسه بیایید مارو راهنمایی کنید.
🔻 وجه این که به من زنگ زدنم این بود که دغدغه تربیتی داشتن.
🔻قرار گذاشتیم و تو راه کمی از سابقه ی هیات تو فامیلشون و نکات دیگه صحبت کردیم.
🔻از در که وارد شدم صفا و صمیمیتی خاص تو همه ی افراد خانواده موج میزد. از پدرها گرفته تا بچه ها و تا مادران. انگار همه منتظر بودند. یه تعدادی از اهل فامیلم رفته بودند مراسم شب اول محرم را آماده کنند.
✳️اول از همه از این پدر و مادرهای دغدغه مند تشکر کردم که در این اوضاع که کسی کمتر سراغ این بحث ها میره، این تصمیم مهم رو گرفتن.
✳️ کمی سعی کردم بزرگی و ادامه ی این تصمیم رو براشون ترسیم کنم که این هیات چند نفره میتونه در طول زمان یک پایگاه فرهنگی در سطح محل بشه. لذا کار رو کوچیک نبینید.
✳️ گفتم که هیات رو هفتگی برگزار کنید و مسئولیت برگزاریش هم به عهده ی خود همین نوجوون ها بگذارید و شما ناظر باشید.
✳️ یکی از رفقای مشهدیمون هم بهشون معرفی کردم که برای سخنرانی و این مباحث کمکشون باشه.
✳️ بعد از مقداری گفت و گو، از بنده خواستن که یک منبر نوجوانانه هم برای بچه ها برم که خب بچه ها خیلی خوششون اومده بود
✳️ در آخر هم با کلی اصرار من رو شام نگه داشتن و قول گرفتن اومدم مشهد به هیات حتما سر بزنم
🌿 راستی همه ی اون نوجوون ها و بیشتر اهل خانه از سادات بودند. رزق خوبی بود.
#پرونده_محرم_1444
#روایت_هفتم
🆔 https://eitaa.com/zeekra