eitaa logo
زینبی ها
4.4هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 اون‌نفرت💕 سلام این‌رمان۸۲۴ پارت هست. و کامل شده اگر مایل به خوندن‌ادامه‌ی رمان به صورت یکجا هستید باید حق اشتراک‌ رو پرداخت کنید. مبلغ ۴۰ هزار تومن‌به این‌شماره کارت ارسال کنید. بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه 6037997239519771 فاطمه‌علی‌کرم. بانک اقتصاد نوین فیش رو برای این آیدی ارسال کنید @onix12 لازم به ذکر است که رمان تا پارت آخر تو این کانال پارتگذاری میشه قوانین❌ بعد از خرید: این رمان نزد همتون به امانت گذاشته میشه کپی پیگرد قانونی و الهی داره. رمان رو برای کسی نفرستید. نویسنده تحت هیچ شرایطی راضی نیستن نقد نمیپذیرم❌
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به جمهوری اسلامی ایران گفتیم آری به هر چه غیر جمهوری اسلامیست گفتیم نه!⁦🇮🇷⁩
24.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرود سلام فرمانده ۳ منتشر شد سلام فرمانده مهدی، سلام آقای خوبم انتشارباشما🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
eftekhare-mehrab.mp3
4.48M
افتخار محراب ..💚 -طاهری میلاد امام زین العابدین (ع) مبارک باد... 🌸🌸 به به چقدر این روزا قشنگه 😍❤ پشت سر هم عید داریم اون چه عیدایی👌🏻😍
💕اوج نفرت💕 نشستم روی مبل و به زمین خیره شدم. دو زانو نشست روی زمین و دستش رو گذاشت کنار پام روی مبل. _ببین من رو. لبم رو به دندون گرفتم. سرش رو خم کرد و توی چشم هام نگاه کرد. _نکنه واسه اون روز ناراحت شدی که نتونستم باهات حرف بزنم? دوست داشتم بگم حرف بزنی تو اصلا محل بهم ندادی. حتی نگاهم هم نکردی. ولی ترجیح دادم سکوت کنم و اشک بریزم. با گل توی دستش اشکم رو کنار زد. _حیف اون چشم ها نیست باهاشون گریه کنی. تو فقط باید با اون دوتا چشم زیبایی ها رو ببینی. پاک کن این اشک ها رو که مثل اسید داره قلبم رو سوراخ میکنه. دوباره قشنگ حرف میزد با سر انگشتم اشک ها رو پاک کردم و بهش نگاه کردم گل رو گرفت سمتم. لبخند روی لب هام ظاهر شد دست دراز کردم گل رو ازش بگیرم که شالم کنار رفت و زنجیر و پلاکی که برام.خریده بود روی لباس ابی رنگم معلوم شد. یکم سرش رو خم کرد شادی روی صورتش نشست. _چقدر بهت میاد. _مرسی. _بریم حیاط حرف بزنیم? الان فرصت مناسبیه. به سمت اشپزخونه نگاه کردم مرجان به دیوار تکیه داده بود خیره نگاهمون می کرد خیار میخورد. یکم خودم رو جمع جور کردم ولی رامین بدون تغییر حالت گل سفید رو سمتش گرفت. _بیا عشق دایی تو رو یادم نرفته. چند قدم جلو اومد و به گل توی دستم نگاه کرد. _اگه منو یادت نرفته چرا باز قرمزه رو دادی به نگار? رامین عاشقانه نگاهم کرد. _اخه تو جات روی چشم های منه ولی نگار تو قلبم. داشتم دیونه میشدم لبخند روی صورتم هر لحظه پهن تر میشد. اروم لب زدم: _جای شمام.تو... ق...قلب منه. با صدای بلند خندید. _وای خدا چی از این بهتر. مرجان خوشحال نبود فقط نگاه میکرد. رامین ایستاد. _بیاید تا احمد رضا نیومده بریم حیاط یکم راه بریم. مرجان سمت اتاقش رفت. _من دیگه چرا بیام خودتون برید اصلا دوست ندارم مزاحم باشم. رامین سمتش رفت و جلوش ایستاد دست توی جیبش کرد و گوشی سمتش گرفت. _بیا این بار اگه لو بری دیگه نمی خرم برات. مرجان هم خوشحال شد هم ناراحت گوشی رو گرفت. _اگه ببینه این دفعه میکشم. _خب خنگ بازی در نیار نمیبینه. گفتم بهت همیشه بزارش رو حالت سکوت. مرجان لبش رو کمی کج کرد و به من نگاه کرد. _تو نمیگی بهش? با سر گفتم نه. گوشی رو توی دستش جابه جا کرد یه دفعه پرید صورت رامین رو بوسید. _مرسی دایی. رامین مرجان رو از خودش فاصله داد _کم خودتو لوس کن. با ذوق سمت اتاقش رفت رامین رفتنش رو دنبال کرد در رو که بست نگاهش رو به من داد با سر به در اشاره کرد. _افتخار میدید? پر از هیجان بودم ایستادم و همراه با شاخه گل قرمزی که دستم بود باهاش همقدم شدم. فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
💕 اون‌نفرت💕 سلام این‌رمان۸۲۴ پارت هست. و کامل شده اگر مایل به خوندن‌ادامه‌ی رمان به صورت یکجا هستید باید حق اشتراک‌ رو پرداخت کنید. مبلغ ۴۰ هزار تومن‌به این‌شماره کارت ارسال کنید. بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه 6037997239519771 فاطمه‌علی‌کرم. بانک اقتصاد نوین فیش رو برای این آیدی ارسال کنید @onix12 لازم به ذکر است که رمان تا پارت آخر تو این کانال پارتگذاری میشه قوانین❌ بعد از خرید: این رمان نزد همتون به امانت گذاشته میشه کپی پیگرد قانونی و الهی داره. رمان رو برای کسی نفرستید. نویسنده تحت هیچ شرایطی راضی نیستن نقد نمیپذیرم❌
هدایت شده از  حضرت مادر
دوستانی که واریز میزنن بگن برای بدهی این بنده خداست یا قربانی اول ماه عزیزان فیلم و عکس های داخل بنر برای مادریه که بی سرپرسته مریضی قلبی دارن و فشارخون و کسی رو نداره اگر عکس ها رو ببینید دست راستشم دو انگشت ندارن برای رهن خونه ش که دور ترین منطقه شهره ۴۰میلیون قرض گرفته شده حتی یخچال هم مال خودش نیست امانت دستش دادن برای این خونه ۷۰میلیون رهن و ماهی ۱۵۰۰میلیون کرایه میدن که کارت کمیته امداد و یارانه برای کرایه به صاحب خونه دادن حتی برای خرج زندگی هم کم میاره عزیزان از به#به‌نیت‌امواتتون‌کمک کنید یا صدقه بدید بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
زینبی ها
#صدقه‌اول‌ماه‌قمری‌فراموش‌نشه دوستانی که واریز میزنن بگن برای بدهی این بنده خداست یا قربانی اول ماه
عزیزان فعلا برای این مادر۲۵میلیون جمع شده۱۵میلیون دیگه کمه اگر هر عزیزی در توانش هست بنر برای اطرافیانش بفرسته بتونیم توی این ایام دلش رو شاد کنیم