eitaa logo
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
340 دنبال‌کننده
752 عکس
585 ویدیو
14 فایل
کلینیک خودباوری زیتون 🌱 با رویکرد طب سنتی| ویژه نوجوانان🥰 @zeitoon_clinic 🍃 واحد نوجوان مجموعه راه @raahcenter_ir 🌱پاسخگوی دغدغه‌های نوجوانی شما هستم نورالهدی مازارچی 🚀 @norlhooda کارشناسی فلسفه - ارشد تعلیم و تربیت تسهیلگر، مربی و کارشناس نوجوان 🌍
مشاهده در ایتا
دانلود
°•💕🌱 عید امامت و ولایت عید شیعیان حضرت علی (ع) بر شما شیعه های ایران مبارک باد✨💕 ✨💎 °•@zeitoon_clinic•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•☀️💕 باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین این چه شوری ست که از یاد تو برپاست حسین این چه رازی ست که صد شعله فرو مرد و هنوز روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین . . . لبیک یا حسین علیه السلام 🏴🖤 •◇ @zeitoon_clinic ◇•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•🪴💕 وقتشه میون روزای خوب یا بدمون لبخند مون رو فراموش نکنیم:) ⭐️🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•🐚☘ به خودت کمی اهمیت بده... وگرنه لابه لای زندگی از بین میری و هیچ کس هم نمیفهمه! 🧪💚 •{@zeitoon_clinic}•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🪶🤍 جوری که خدا باهامون حرف میزنه... چرا ما دائما به چیزای خوب و بزرگ فکر می‌کنیم؟! چون... ☘💕 •°◇@zeitoon_clinic◇°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°• برای شروع مدرسه ها آماده اید؟😂 🤍💕@zeitoon_clinic💕🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•💕☘ اینکه یه جا بشینی بهش فکر کنی اونم فکر نه یه خیال و توهم راه چاره نیست اینکه فکر کنی و عمل کنی راهشه... پاشو... ⭐️💛 ◇@zeitoon_clinic
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام به زیتونی هااای همیشه سبز😌 یه چند وقت نبودم بسی دلم برای شما تنگ شده بود😢 واقعیت داشتم چند تا دوره ی پر جون آموزش میدیم که بیام برای شما بگم😌😇 دوری تون سخت بود 🤕 ولی خیلی هیجان دارم که تندی بیام به شما هم بگم....😍💪 الآنم برای اینکه خستگی را بشوره ببره دارم انیمیشن میبینم🤓 هر که دوست داره این انیمیشن و ببینه تو شخصی 🎬 را برام بفرسته @Norlhooda (موضوعش در مورد پرسشگری هست😈)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلا زیتونی های خوب 😇 که امسال اربعین مشرف شده بودن....😍 خاطرات خودشون را تحت عنوان برای ما ارسال کنند تا به اسم خودتون در کانال درج بشه و هدیه ای ناقابل برای شما واریز بشه 😉 منتظرتون هستم
دوازده ساله بودم و ریزه میزه. هرجا می‌رفتم عربا بهم می‌گفتن: «طفل» و بهم خوراکی می‌دادن. توی نجف یه گوشه از صحن نشسته بودیم. غرقِ تماشای گنبد بودم که یهو یه چیز سنگین محکم رو ساق پام سقوط کرد. حس کردم پام همون لحظه ترک خورد... رو پامو نگاه کردم دیدم یه پلاستیک آبیه، بازش کردم؛ توش دوتا قوطی نوشابه بود و سه تا بسته‌ مثل‌ چیپس‌ و پفک‌ ازین مدلای عجیب غریب که بعدا فهمیدم پفک عراقیه. اطراف و نگاه کردم ببینم برای کیه که دیدم چهارتا زن عرب نشستن دارن با ایما و اشاره می‌گن بخورشون برایِ توعه. نمی‌دونستم تشکر کنم یا گریه چون پام خیلی درد میکرد. ولی خودمو گول زدم و مشغول شدم. خیلی خوشمزه بود. هنوز مزه‌ش زیر زبونمه😁 🔸طاهره‌ رحیمی🔸 🌱| @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
دوازده ساله بودم و ریزه میزه. هرجا می‌رفتم عربا بهم می‌گفتن: «طفل» و بهم خوراکی می‌دادن. توی نجف یه
چند سال پیش جلوی باب‌القبله‌ی کاظمین علیه‌السلام ایستاده بودیم یه عکس دسته‌جمعی بگیریم که یهو یه سربازی دوید جلو و داد میزد: «ممنون، ممنوع» حال گروه داشت گرفته می‌شد که دستمو انداختم گردن سربازه گفتم: «میای یه عکس یادگار با هم بگیریم؟» گل از گلش شکفت. اومد بین ما وایساد و عکس گرفتیم، به همین سادگی. 🔸یاسر پناهی فکور🔸 🌱| @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
چند سال پیش جلوی باب‌القبله‌ی کاظمین علیه‌السلام ایستاده بودیم یه عکس دسته‌جمعی بگیریم که یهو یه سرب
توی موکبی مهمان شدیم، تا کوله را گذاشتم داخل، به دو رفتم بیرون دستی به آب برسانم! وقتی برگشتم به اولین چیزی که چشمم افتاد لیوان آب تگری جلوی خواهرزاده‌ام بود. مثل عقاب فرود آمدم روی لیوان و ته‌مانده آب را سر کشیدم. وقتی تمام شد نفس راحتی کشیدم و گفتم: «سلام بر حسین» با لبخند به همسفرها نگاه کردم که با دهن‌های کج‌وکوله و ابروهای بالا پایین نگاهم می‌کردند. گفتم: «چیزی شده؟» گفتند: «نه نوش جانت!» گفتم: «خب چی شده؟» خواهرزاده‌ام گفت: «خاله از این آبه من خوردم بعد آقای میزبان اومد ازش یه قورت خورد.» و گفت: «تبرک زائرالحسین» 🔸زینب ناجی🔸 🌱| @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
توی موکبی مهمان شدیم، تا کوله را گذاشتم داخل، به دو رفتم بیرون دستی به آب برسانم! وقتی برگشتم به اول
دوستانم از خواب بیدارم کردند که بریم حرم و یکی دو رکعت نماز بخونیم و ان‌شاء الله راهی مشایه بشیم. توی مسیر و بعد از رسیدن به نجف کلا خواب بودم. یکم با خودم صحبت کردم که ببین سیما‌جون! وضو بگیر برو دو رکعت نماز بخون و برای کسانی که بهت التماس دعا گفتن، دعا کن. یک جای نسبتا خلوت پیدا کردم و شروع کردم به نماز خوندن که یهو احساس کردم یه تف افتاد توی صورتم. به خودم گفتم: «سیماجون! ادامه بده، تف نبوده احتمالا یکی آب دستش بوده ریخته!» خلاصه ادامه دادم و دیدم که میزان تف ریختن، بیشتر شد. دوباره به خودم نهیب زدم: «سیماجون! تف هم باشه، تف زائرای امام حسین (ع) تبرکه. نمازت رو بخون.» رفتم سجده که یهو یکی از اون‌ور چنان شوتی به کله‌ام زد که برق از سرم پرید. گفتم: «سیماجون! شوت زائرای امام حسین (ع) هم تبرکه ادامه بده.» بلند شدم و ادامه نمازم رو خوندم که دیدم میزان تف‌های زائران در هر لحظه بیشتر میشه! گفتم یحتمل یکی از زائرا وایساده و صورتم رو نشون گرفته و داره هی تف می‌پاشه! بابا تبرک هم یکبار! تف هم دوبار! نه این همه! نمازم رو یک‌جوری خوندم و بلند شدم که ببینم منبع تف کیه؟ که دیدم داره بارون می‌باره! خلاصه تصمیم گرفتم من معنویت نگیرم. اگه خواست خودش بیاد من رو بگیره! کلا فانتزی‌هام درباره بارون حرم و زیر ایوان نجف بهم ریخت. 🔸سیما شرفی🔸 🌱| @zeitoon_clinic