eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
873 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
634 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 181 🔴حکمتِ ندانستن بعضی از مسائل! ♦مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. ⚘سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت. ✅روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. ❎مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید...و آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه صاحبش فروختش... ✅ اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. ⛔اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. ♻نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خواست خروس را فدای تو کند اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم ! گاهی خدا با یک ضرر مالی میخواهد مالمان را فدای جان خودمان یا فرزندانمان کند، ولی ما نمیدانیم و ناشکری میکنیم. 🌻چه خوب است در هر بلایی خدارا شکر کنیم، چه بسا بلای بزرگتری درانتظار ما بوده است و خدا آنرا دفع کرده است. 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 182 📕داستان_فوق_العاده_زیبا 📘علامه ای که درقبر زنده شد و قرآن راتفسیر کرد😳 📙علامه_طبرسی همان کسی است که یکبار در قبر زنده می‌شود. 📒علامه طبرسی سکته می‌کند و خاندانش، وی را به خاک می‌سپارند. 📕او پس از مدتی به هوش آمده، خود را درون قبر می‌بیند و هیچ راهی را برای خارج شدن نمی‌یابد. 📘در آن حال نذر می‌کند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد کتابی را در تفسیر_قرآن بنویسد. 📙در همان شب قبرش به دست فردی کفن دزد نبش می‌شود و آن گورکن پس از شکافتن قبر شروع به باز کردن کفنهای او می‌کند. 📗در آن هنگام علامه دست او را می‌گیرد! کفن دزد از ترس، تمام بدنش به لرزه می‌افتد، علامه با او سخن می‌گوید، لیکن ترس و وحشت آن مرد بیشتر می‌شود. 📒طبرسی به منظور آرام ساختن او، ماجرای خود را شرح می‌دهد و پس از آن می‌ایستد. 📕کفن دزد نیز آرام شده، با درخواست علامه که قادر به حرکت نبود، او را بر پشت خود می‌نهد و به منزلش می‌رساند. 📘طبرسی نیز به پاس زحمات آن گورکن، کفنهای خود را به همراه مقدار بسیاری پول به او هدیه می‌کند. 📙آن مرد نیز با مشاهده این صحنه‌ها و با یاری و کمک علامه توبه کرده، از کردارگذشته‌اش از درگاه خداوند طلب آمرزش می‌کند. 📕طبرسی نیز پس از آن به نذر خود وفا کرده، کتاب مجمع_البیان را تالیف کردند. 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 183 ( هركي نخونه از دستش رفته ) به خانه حضرت آمدند . حضرت علی و (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند . خطاب به اهل بیت خود فرمودند : چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد. امام که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند : پدر جان به بگوئید از خرماهای برای ما بیاورد . و حضرت رسول اکرم هم به خواسته خود جامه عمل پوشانیدند و به دستور دادند یک طبق از خرماهای برای اهل بیت بیاورد. مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای را آورده و در حجره سلام الله عليها گذاشت. پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور . حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند. خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت‌، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند . خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند. در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟ رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ». فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یا رسول الله بعزت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم می گویم علی جانم نوش جانت ، گوارای وجودت». یا علی مولا جان خداوندا به حق علی گره از کارم بگشا جلاءالعیون علامه مجلسی هر کی این مطلب را خوند ودلش شكست اگه دوست داشت به عشق چهارده معصوم (ع) 14 صلوات بفرسته خدایا:هر کی این پست راکپی کرد درد دلش رو رفع کن اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. میدونی اگه کپی کنی تا آخرامشب چند هزار تا صلوات فرستاده میشه؟ اگه خسیس نیستی به همه بفرست بنیت تسلی دل امام زمان 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 184 ✅تاآخربخوانید زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مؤمنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زن زیبائی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا که دلت می خواهد! زن درکمال ناباوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد... مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد!! زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید! زن باز هم متعجب گفت: مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم! 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 185 🍃پسرک از پدر بزرگش پرسید : پدر بزرگ درباره چه می نویسی ؟پدربزرگ پاسخ داد :درباره تو پسرم ، اما مهمتر از آنچه می نویسم ، مدادی است که با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی ، تو هم مثل این مداد بشوی ! ✨پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید :- اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام ! پدر بزرگ گفت : بستگی داره چطور به آن نگاه کنی ، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری ، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی : 🍃صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی ، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست ، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد . ✨صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر ) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی ، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی . 🍃صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه ، از پاک کن استفاده کنیم . بدان که تصحیح یک کار خطا ، کار بدی نیست ، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری ، مهم است . ✨صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است . پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است. 🍃و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد . بدان هر کار در زندگی ات می کنی ، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار می کنی ، هشیار باشی و بدانی چه می کنی . 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 186 👈 تا شب گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست. گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید! 📗 ✍ عطار نیشابوری 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 187 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌼حاج حسین ضیایی بیگدلی و سفر مکه🌼 🌷 باز مرحوم حائری در کتاب خطی می‌نویسد: آقای حاج سیّد حسین خان ضیایی بیگدلی که حدود پنجاه سال است من با ایشان سابقه رفاقت دارم و او نیز از اوائل جوانی با این جانب و آقای غروی. همشیره زاده. رفاقت خاصی داشت و خیلی از اوقات در بیرونی ما می‌آمد و بدون تکلف به نهار درویشی ما. که فوقش شاید آب گوشت بود. می‌ساخت و ما را گاهی به باغ خود می‌برد. او تحصیلات فقه و اصول را کاملاً خوانده بود؛ بعداً از رشتهٔ آخوندی خارج شده و به دانشگاه الهیات رفت و سپس به مدرسهٔ حقوق. غرض این است که در این مدت، حتی یک کلمه دروغ از ایشان به یاد ندارم شنیده باشم، ایشان سابقاً برای من گفته بودند و امروز نیز گفتند که: در سفر مکه از عرفات به مشعر آمدیم در آن بیابان شلوغ و بی علامت یک گوشه بساط را گسترده و چند زن با ما بودند و اکبرخان که نزد زن‌ها نشست من با اکبرخان دیگری که او هم با ما بود در صدد برآمدیم برویم آب بیاوریم تا چایی درست کنیم. ظرفی برای آب آوردن برداشتیم و به طرف عرفات رهسپار شدیم، که ظرفی برای آب آوردن برداشتیم و به طرف عرفات رهسپار شدیم، که در راه عرفات شیر آب ظاهراً دور بود، خیلی راه رفتیم مثل اینکه گفت: حدود هفت کیلومتر، تا سرانجام به آب رسیدیم. در موقع برگشتن به واسطهٔ آنکه چراغ‌های زنبوری که ما نشان کرده بودیم خاموش کرده و خوابیده بودند راه را گم کردیم، هر چه می‌رفتیم با صدای بلند، اکبرخان را صدا می‌زدیم هیچکس جواب نمی‌داد، چند مرتبه هر دو هر چه ممکن بود با صدای بلند فریاد زدیم: اکبرخان! کسی جواب نمی‌داد. هر چه می‌رفتیم محل خود را پیدا نمی‌کردیم اما ظاهراً می‌گفت: در این برگشتن حدود هفت کیلومتر راه رفتیم و به کلی خسته و مانده و مضطرب بودیم برای اینکه زن‌ها در آنجا منتظر ما بودند و ما غیر از یک سطل آب که می‌بردیم وسایل زندگی نداشتیم و در حال احرام بودیم فقط لباس احرام در بر داشتیم به کلی درمانده شده بودیم. در این بین؛ سه نفر را دیدیم که سوار بر اسب بودند و لباس قمی قدیمی در بر داشتند، یکی از آنها که خیلی نورانی هم بود و قبایی بر تن و شالی بر کمر بسته و کلاه نمدی بر سر داشت به ما گفت: « قمی‌ها را می‌خواهید؟» گفتم: « آری.» به ما گفت: « قمی‌ها را می‌خواهید؟» گفتم: « آری.» تپه‌ای را به ما نشان داد که پیدا و نزدیک بود. گفت: « از این تپه بالا بروید صدا بزنید آن طرف تپه هستند.» ما بالای تپه رفتیم و گفتیم: « اکبرخان!» جواب شنیدیم و به رفقا ملحق شدیم. بعداً فکر کردیم که اصلاً اسب یعنی چه؟ تمام ما با اتومبیل بودیم! و اولاً از اسب و اسب سوار در این صحرا خبری نبود. و ثانیاً اینکه اینها اگر از حجاج بودند چرا در حال احرام نبودند و اگر از حجاج نبودند برای چه در این شب در مشعر بودند؟ و ثالثاً گفتنِ اینکه شما قمی‌ها را می‌خواهید عجیب بود! برای اینکه ما به صرف اینکه اکبرخان را صدا می‌زدیم از کجا برای آنها معلوم شد که ما قمی‌ها را می‌خواهیم؟ و رابعاً قمی‌ها یک دسته منحصر به ما نبود که از این جواب سؤال بفهمند که مقصود، این عدّهٔ به خصوص هستند؟! و نگارنده گوید: و خامساً در آن موقع لباس رسمی ایرانیان قبا و شال و کلاه نمدی نبود، بلکه لباس رسمی کت و شلوار بود. و سادساً اگر آنها واقعاً از مردمان معمول متعارف قم بودند باید در موقع دیگر نیز دیده شده باشند یا بعداً دیده شوند، اینها مسلماً از رجال غیب دستگاه الهی هستند که به حسب قاعدهٔ عقلی به تصرف ولایتی که به داد مردم می‌رسند به امر ولی الله و خلیفة فی ارضه. 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚: ملاقات با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف در مکّه و مدینه، ص ۳۴ الی ۳۷؛ شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السّلام، جلد ۳، ص ۱۲۲ 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 188 روزی مردی قصد سفر کرد،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد.پس به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت:به مسافرت می روم،می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم. قاضی گفت:اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر برگشت،نزد قاضی رفت و امانت را از خواست.قاضی به او گفت:من تو را نمی شناسم. مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد،پس حاکم گفت:فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر. در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد،حاکم به او گفت:من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت:ای قاضی من نزد تو امانتی دارم.پولم را نزد تو گذاشته ام.قاضی گفت:این کلید صندوق است.پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند.پس حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشوری به تو! حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم. سپس دستور به برکناری آن داد. پیامبر می فرماید: به زیادی نماز،روزه و حجشان نگاه نکنید به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 189 آورده اند که : روزی به کریم خان زند گفتند؛ فردی یک هفته است میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند . کریم خان آن شخص را به حضور طلبید، ولی آن شخص بشدت گریه میکرد و نمی توانست حرف بزند. کریم خان گفت: وقتی گریه هایش تمام شد بیاوریدش نزد من بعد از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و شرف حضور یافت. گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم . شاه دستور داد سریع چشم های این شخص را کور کنند تا برود دوباره شفایش را بگیرد اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشایید وکیل الرعایا گفت: پدر من یک خر دزد بود من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد ؟ اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی می کشند 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 داستان 190 🔴راه و روش معامله و تجارت با خدا! ✅گویند فقیری که همه از فقر او مطلع بودند، به نزد هندوانه فروشی رفت وگفت: 🔷 هندوانه‌ای برای رضای خدا به من بده ،میدانی که فقیرم وچیزی ندارم. ❎هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد. ✨فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد، پس مقدار پولی که به همراه داشت را ناچاراً به هندوانه فروش داد و گفت: به اندازه پولم به من هندوانه ای بده. 🔶هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد، 🔴فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت:خداوندا بندگانت را ببین... 💥این هندوانه خراب را بخاطر تو داده است و این هندوانه خوب را بخاطر پول... ********************** 🌺خداوند در آیه 10تا 12سوره صف می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی رهنمون شوم تاشما را از عذاب دردناک رهایی بخشد؟ 🌸ایمان به من می آورید و در راه او به اموالتان مجاهدت می کنید… تا خداوند از گناهان شما درگذرد و شما را به بهشت هایی درآورد که از زیر درختان آن رودها روان است. 💠اگر انسان با خداوند معامله و تجارت می کند باید رعایت خریدار را بکند و چیز بد به او نفروشد. 🌺 از این روست که خداوند به مومنان سفارش می کند که از بهترین چیزهایی که خداوند روزیشان کرده است انفاق کنند و چیز بد به خداوند نفروشند. (بقره آیه 215) 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
کتاب بی‌جان است ، جان او در چشم توست ، با نگاه تو.... کتاب که جان بگیرد ، روح تو لطیف میشود ، .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺💞 💞🌺 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_136649658742080238.pdf
956.2K
بیست‌ویکمین کتاب عشق نامه، اثر: کتاب_غذای_روح 🌺 ﷽🌺 🌺﷽🌺 ﷽🌺﷽🌺 🌺﷽🌺﷽🌺 ﷽🌺﷽🌺﷽🌺 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
4_520258816017695739.pdf
4.54M
بیست‌ودومین کتاب کلیات، اثر: 🌺 ﷽🌺 🌺﷽🌺 ﷽🌺﷽🌺 🌺﷽🌺﷽🌺 ﷽🌺﷽🌺﷽🌺 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا