📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_هفتاد_وشش
فاطمه- ... #ترس هم همين طوره ترس در وجود زنها يك #عامل_ايمني است و #آسيب_پذيري اون رو كم مي كنه. وجود اين ترس طبيعي باعث ميشه زن صحنه جنايت رو تا آخرين لحظه نگاه نكنه! و ممكنه در همين اخرين لحظهها اتفاقات ديگه اي بيفته كه روند ماجرا رو تغيير بده. پس اين احتمال در مورد زنها بيشتره كه تحت تاثير احساساتشون قرار بگيرن و قسمتي از واقعيت رو متوجه نشن، يا اگه متوجه شدن، دلشون به رحم بياد و اون رو بزرگ كنن يا اين كه به علت تهديد و ارعاب، از گفتن واقعيت منصرف بشن.
يادتونه كه يكي از اولين نكتههايي كه گفتيم اين بود كه نظام حقوقي خوب نظاميه كه واقعيتهاي وجودي و استعدادهاي مختلف افراد روبه رسميت بشناسه و اونها رو در وضع قوانينش مد نظر بگيره. درسته؟!
ظاهرا راحله قانع شده بود كه ديگر بحث را كش نداد. و گرنه اين راحله اي كه من در اين دو _سه روز شناخته بودم تا قانع نمي شد، كوتاه نمي آمد.
اما فهيمه كه همين چند دقيقه پيش طرف فاطمه بود و حرفهاي او را تاييد ميكرد، حالا برعكس شده! اين بار او بود كه سوال كرد:
- همه حرف هايت قبول! ولي به نظر من مسئله ديه زن و مرد خودش به تنهايي نشون دهنده تبعيضه كه بين زن ومرد در قوانين اسلامي وجود داره. چون كه ديه زن نصف مرده
فاطمه با خونسردي سوال كرد:
- خب به نظر تو چرا ديه زنها نصف مردهاست؟
فهيمه چند لحظه مكث كرد. انگار ترديد داشت. كمي دماغش را خاراند و بلاخره تصميمش را گرفت. منتها لحنش هنوز قاطع نبود:
- اگه ديه رو معادلي براي جبران از بين رفتن تمام يا جزئي از انساني بگيريم، اين نشون ميده كه ارزش زن از لحاظ انساني نيمي از ارزش مردهاست. البته در قوانين اسلام!😕
فاطمه - براي اين كه درست يا غلط بودن ادعاي تو ثابت بشه، بايد مشخص بشه كه آيا پول ديه بر اساس ارزش انسانس و معنوي افراد مشخص شده يا نه؟ ادعاي ما اينه كه ديه، پول جان و معادل ارزش انسان نيست.
فهیمه- صرف ادعا كه فايده نداره. من هم خيلي چيزها ميتونم ادعا بكنم.
فاطمه- دليل هم دارم.
👈دليل اول اين كه ديه زن و مرد تا يك سوم پول ديه كامل، كاملا با همديگه برابره، ولي اگر از يك سوم بگذره، تفاوت به وجود ميآد. در صورتي كه اگر بين جسم زن ومرد از لحاظ ارزش تفاوتي بود، بايد حتي در جزئي ترين مقدار ديه هم با همديگه فرق ميكردن.
👈دليل دوم اين كه، ارزش يه عالم بيشتره يا جاهل؟ خود قرآن ميگه كساني كه ميدونن وكساني كه نميدونن با هم يكسان نيستن. يعني ازحيث ارزش انساني عالم وجاهل تفاوت هست. اين رو كه مطمئنيم. ولي آيا ديه عالم با يه فرد معمولي فرق داره؟
عوض فهيمه، عاطفه بود كه جواب داد. جواب داد كه نه،
باز هم سوال كرد. از فهيمه پرسيد:
- راستي فهيمه بگو ببينم انگشتت رو چند ميفروشي؟😊
فهيمه سر در نمي آورد:
- يعني چي؟😧
فاطمه- يعني اين كه تو گفتي ديه قيمت بدن يا جان انسان هاست ديگه! منم از انگشت تو خوشم اومده، خيلي باريك و سفيد و قشنگه. ميخوام بدم به عموم تا بذاره پشت ويترين طلا فروشي اش! حالا بگو ببينم از چند شروع كنيم كه نه سيخ بسوزه، نه كباب؟!
ما تازه متوجه نكته ظريف وشوخي پر معناي او شديم. همه از اين معامله خنده شان گرفت.😄😃😁 فقط خود فهيمه بود كه هنوز گيچ مانده بود.😥 با حالتي كه انگار خيلي بهش برخورده است، به طرف بقيه برگشت
عاطفه - اين كارها يعني چي؟ چرا ميخندين؟! مگه نمي بينين داريم معامله ميكنيم؟ چند دقيقه دندون سر جيگر بذارين تا ما كارمون رو بكنيم، بعد هر ديوونه بازي كه ميخواين در بيارين! تازه الان اول معامله است. بعد از انگشت هم ميخوام پايش رو بخرم، براي دايیم، كفاشي داره. البته پاهاي فهيمه براي كفش بچگانه خوبه.😃
خنده بچهها بيشترشد. 😂😂حتي خود فهيمه هم پوز خندي زد.
ادامه👇👇