eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
853 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
634 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن_پت_و_مت بفرست برا دوستات😍 ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ 🐬🐠 @charkhfalak500 🐭🐹🐰 @charkhfalak110 🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125 🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab 🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حدیث سلام 💠 پسر مدیر ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ 🐬🐠 @charkhfalak500 🐭🐹🐰 @charkhfalak110 🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125 🐔🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab 🐓🐧🐤🐔🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زیبای سلام ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ 🐬🐠 @charkhfalak500 🐭🐹🐰 @charkhfalak110 🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125 🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab 🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
4_6035148213088944775.mp3
2.39M
🎄قصه کودکانه در مورد سلام کردن🎄👆👆 💠گوینده: سرکار خانم بیات💠 ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ 🐬🐠 @charkhfalak500 🐭🐹🐰 @charkhfalak110 🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125 🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab 🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇 ♦️☀️ 12 رمان آماده که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 👇 https://eitaa.com/zekrabab125/28403 💚💚💚💚💚
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇 ♦️☀️ 11 کتاب صوتی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 👇 https://eitaa.com/zekrabab125/28136
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇 ♦️♦️ و = و مهم و ارزشمند 🌻و امکانات زیاد دیگر... را در این کانال کنید. 🔴🔵🔴لینک راهنمای کتابهای pdf و نرم افزارها که تا به الانه در کانال قرار گرفته 👇تماما مذهبی👇اسلامی 🍎لیست اول 👇 https://eitaa.com/zekrabab125/19259 💚 تعداد 51 نرم‌افزار و کتاب pdf کاربردی , رمان عقیدتی ، سیاسی ، و ..... 👆👆👆 🍎لیست دوم 👇 https://eitaa.com/zekrabab125/20779 💚 تعداد زیادی نرم افزارهای و کتاب pdf کاربردی ، عقیدتی ، حدیثی ، و .....👆👆 🍎لیست سوم👇 https://eitaa.com/zekrabab125/27333 💚 تعداد 130 کتابهای pdf = رمان ، داستان ، مذهبی ، شهیدایی و ......👆👆
💟💟 دوازدهمین کتاب صوتی = مسائل خانواده👇👇استاد رحیم‌پور https://eitaa.com/zekrabab125/28182 مسائل خانواده قسمت 1 و 2 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28277 مسائل خانواده قسمت 3 و 4 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28363 مسائل خانواده قسمت 5 و 6 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28447 مسائل خانواده قسمت 7 و 8 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28522 مسائل خانواده قسمت 9 و 10 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28608 مسائل خانواده قسمت 11 و 12 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28675 مسائل خانواده قسمت 13 و 14 👆👆
🔴 شروع رمان جدید و واقعی بنام مبارزه با دشمنان خدا🌷 👇👇 حتما بخونید https://eitaa.com/zekrabab125/28450 سیزدهمین رمان(مبارزه با دشمنان خدا=صفحه1 تا 7👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28525 سیزدهمین رمان(مبارزه با دشمنان خدا=صفحه 8 تا 14👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28611 سیزدهمین رمان(مبارزه بادشمنان خدا=صفحه15 تا21👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28678 سیزدهمین رمان(مبارزه بادشمنان خدا=صفحه22 تا 28👆
https://eitaa.com/zekrabab125/28687 4 کتاب مجازی=رمان برف داغ + اژدهای هفت سر + احادیث نور + آزمون تجزبه سوره‌های قران 👆👆
https://eitaa.com/charkhfalak110/32458 🔴 ختم 113 روز پنجشنبه 👆👆26 ماه شعبان المعظم 🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵 💚💚 کنید👇👇 👇شروع از 21 شعبان تا روزعیدفطر 👇حتما دنبال کنید https://eitaa.com/charkhfalak110/31868 🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵 ♦️ تا جایی که توان دارید وقت دارید این ختمها را در این ماه عزیز دنبال کنید..!!؟؟ برای آماده کردن جسم‌وروحتان خوب است ، و با آمادگی کامل به مهمانی خدا بروید .. ان‌شاءالله ، 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
امروز برای خدا چه کردی ...!!!؟؟؟
.👆👆👆 🌺🌺نمازشب فراموش نشود 💚 اعمال کامل خواب.. 💙 اعمال و خواص نمازشب.. 💜 نمازشب 10 دقیقه طول میکشه امتحان کنید..👆👆
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 931 ✅روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر می کرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و به سرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند. عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد، شاید در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن." شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! " عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد. سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او سومین عروسک را امتحان نمود. تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد. استاد بلافاصله گفت: " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو خواهد بست." شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود." عارف پاسخ داد: " نه " و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی " شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت: " استاد اینکه نشد ! " عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن " برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد. شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقی ماند. استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند." ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 932 وقتی "مسجد اعظم قم" ساخته میشد قرار شد چاه آبی حفر کنند. تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای "جمشید یگانگی" است ولی ایشان "زردشتی" میباشد. موضوع را با "آیت الله العظمی بروجردی" مطرح کردند و ایشان فرمود: «زردشتی باشد، چه اشکالی دارد؟»و کار تا آخر به وسیله همان شرکت انجام شد. "هنگام تسویه حساب،" آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی "ملاقات کند." در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در "ثواب" این مسجد "شریک باشم" و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود. همانجا یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفت: «آقا به ایشان بفرمایید مسلمان شود». آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر "ناراحت شد" که صورت و گوشهایش قرمز شده بود. آقای یگانگی هم "سرش را زیر انداخته" و ساکت بود. پس از چند لحظه آقای بروجردی فرمود: «من دعا میکنم خداوند از این صفا و اخلاص ایشان به ما هم عنایت بفرماید». پس از چندین سال برای "تعمیر و بازسازی" به همان شرکت مراجعه شد، آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکردند. کار انجام شد و هنگام "تسویه حساب،" معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به مسجد اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت "به طور مجانی" انجام گردد. اخیرا آیت الله العظمی سیستانی فرموده بود در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: «مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». آقای بروجردی فرموده بودند: «یک روز دزدها جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم." آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این "بقچه" مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک پیرزن است. از آن پیرزن پرسید: این کاغذ "بسم الله" برای چیست؟ جواب داد: این را نوشتم تا از "خطر دزدها" محفوظ بماند. رئیس دزدها گفت: "محفوظ ماند، بردار و برو. " نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟ رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: «شما نیزمواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 933 ✍توصیه های زیبای یک بانوی 83 ساله برای زندگی👇 📩 نامه‌ای از یک زن ۸۳ ساله به یکی از دوستانش! نامه را بخوانید و توصیه‌های او را قبل از این که دیر شود جدی بگیرید بخصوص سطر آخر👌 “برتای عزیز” مدتی است بیشتر مطالعه می‌کنم و کمتر گردگیری می‌کنم. در حیاط نشسته‌ام و بدون اینکه نگران علف‌های هرز باغچه باشم از منظره باغچه لذت می‌برم. وقت بیشتری را با خانواده و دوستانم می‌گذرانم و کمتر کار می‌کنم. زندگی باید الگوی تجربیات برای دوست داشتن باشد نه برای تحمل کردن من سعی دارم این لحظات را دریابم و آنها را گرامی بدارم. چیزی را ذخیره یا پس انداز نمی‌کنم و از ظروف گران قیمتم در هر مناسبتی استفاده می‌کنم. بهترین لباسم را در فروشگاه می‌پوشم. نظر من این است که هر چه ظاهر بهتری داشته باشم فروش بهتری هم خواهم داشت. عطر خاصم را برای مناسبت‌های خاص کنار نمی‌گذارم بلکه آن را در محیط کار و فروشگاه‌ها هم استفاده می‌کنم. یکی از این روزها کنترلم را روی توانایی‌هایم از دست می‌دهم، پس اگر چیزی امروز ارزش گفتن، شنیدن و عمل کردن دارد می‌خواهم امروز بگویم، بشنوم و عمل کنم. اگر مردم بدانند که شاید فردا وجود نداشته باشند امروز چه کارهایی انجام می‌دهند؟ فکر می‌کنم به یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستانشان زنگ می‌زنند. شاید هم با یکی از دوستان قدیمی تماس بگیرند و از او بابت کدورتها عذرخواهی کرده و صلح کنند. شاید هم به یک رستوران چینی بروند و بهترین غذای مورد علاقه‌شان را سفارش دهند. نمی‌دانم اینها فقط حدس و گمان من است. اگر می‌دانستم وقتم محدود است انجام ندادن همین چیزهای کوچک مرا عصبانی می‌کرد. عصبانی برای ننوشتن نامه‌ای که همیشه دوست داشتم بنویسم. عصبانی برای نگفتن جمله “دوستت دارم” به همسر و فرزندانم من سخت تلاش می‌کنم، نه برای اینکه چیزی را برگردانم یا ذخیره کنم، بلکه برای اینکه خنده و شادی را به زندگی‌ام بیاورم. هر صبح که چشم‌هایم را باز می‌کنم به خودم می‌گویم امروز همه چیز خاص است. هر روز، هر دقیقه و هر نفسی که می‌کشم هدیه‌ای از طرف خداوند به من است. شاید زندگی ما آن موسیقی که می‌خواستیم نباشد اما تا زمانی که زنده هستیم می‌توانیم با موسیقی زندگی برقصیم. ❓آیا شما هم به زندگی به دید رقابت نگاه می‌کنید؟ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 934 وقتی دختر جوان پایش را به پای طلبه می‌زند... آیت الله شیخ عبدالنبی اراکی (عراقی) در اوایل طلبگی در سن 20 سالگی که کوران جوانی و طغیان غریزه جنسی است، در مدرسه علمیه اراک مشغول به تحصیل علم بودم، در یک شب زمستانی که حدود نیم متر برف آمده بود، بعد از نماز مغرب و عشاء به حجره رفته و مشغول مطالعه شدم، ناگهان زن جوان وارد حجره شد و گفت: مرا امشب در حجره‌ات جا بده! من بلند شدم و او را از حجره بیرون کردم و گفتم: تو جوانی و من هم جوان و شیطان هم در کمین و هر آن ممکن است به گناه مبتلا شویم. او را بیرون کردم. باز برگشت و اصرار نمود. از او اصرار، به آمدن حجره و ماندن شب تا صبح، و از من انکار و عدم پذیرش او... پس از مشاجره زیاد، آن زن گفت: بسیار خوب، من می‌روم ولی با توجه به اینکه من زن جوانی هستم و محل امنی ندارم، اگر رفتم و برای من مسئله‌ای پیش آمد، فردای قیامت باید پاسخگو باشی... این حرفش مرا منقلب کرد و با خود گفتم: اگر واقعا چنین شد، فردای قیامت چه جوابی دارم؟! به او گفتم: بسیار خوب بیا داخل سپس گفتم: من آن غذا را پخته‌ام، به اندازه خوراکت بردار و بخور و آن طرف کرسی بخواب من هم فعلا مطالعه دارم. غذایش را خورد و خوابید. من هم طبق معمول به مطالعه پرداختم و پس از مطالعه خوابیدم. ساعتی از خواب نگذشته بود که پای آن زن به پای من خورد و از خواب بیدار شدم... با خود گفتم: چون در عالم خواب است، متوجه نیست. مجددا خوابیدم، پس از ساعتی دوباره پایش به پای من خورد، با کمی مکث من همچنان توجیه کردم که احتمالا در اثر شدت سرما و فعالیت روز خسته شده، اکنون که به جای گرم رسیده در نهایت بی‌هوشی است و از روی عمد نیست... بار سوم خوابیدم، هنوز ساعتی نگذشته بود که پایش به پای من خورد با شیوه‌ای خاص!!! این بار متوجه شدم، توجیهات قبلی من اشتباه بوده و این زن می‌خواهد مرا به دام بیاندازد!! از این رو در آن شب سرد زمستانی با وجود نیم متر برف روی زمین، بر آن شدم که به هر طریق ممکن از این دام شیطانی که این زن برای من گسترده است، رهایی یابم، لذا همان ساعت از حجره بیرون آمدم و تا صبح روی آن برف ها راه افتادم تا سرما بر من غلبه کرد... همین که هوا روشن شد، او را از حجره بیرون کردم و با این شیوه بر شیطان غلبه یافتم. بعد از این جریان خداوند تبارک و تعالی به من عنایت فرمود و علم تعبیر خواب را به من داد.... ✍ منبع: 📗کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم صفحه ۱۸۰ و ۱۸۱ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 935 شهادت عصا بر امامت : قاضى يحيى بن اکثم که از دشمنان سرسخت اهل بيت و از گرفتاران در دام عجب علم و حريصان بر مقام و مال دنيا بود مى گويد: روزى داخل شدم که قبر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم را زيارت کنم ، امام جواد عليه السلام را ديدم که با او راجع به مسائل گوناگونى مناظره کردم ، همه را پاسخ داد. به او گفتم : ميخواهم چيزى از شما بپرسم ولى شرم دارم ، امام فرمود: من پاسخ آنرا بدون آنکه سؤ الت را بر زبان آورى مى گويم ، تو مى خواهى سؤ ال کنى ، امام کيست ؟ گفتم : آرى به خدا سوگند سؤ الم همين است . فرمود: منم گفتم : نشانه يى بر اين مدعا دارى ؟ در اين هنگام عصايى که در دست آن حضرت بود به سخن درآمد و گفت : ان مؤلائى امام هذا الزمان و هو الحجة . همانا مولاى من حجت خدا و امام اين زمان است. فرازهايى از زيارت امام محمد تقى - مفاتيح الجنان ص 880. ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
#دوازدهمین #کتاب_PDF #کتاب_صوتی🎤🎼🎶 💐 #مسائل_خانواده ✍ استاد رحیم پور 📢📢📢 #چهل_قسمت .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🔰 #کاملترین_دعا 🔰
18مسائل خانواده استادرحیم پور....mp3
759.4K
🔴🔴حتما حتما همسران گوش کنند🔴 🌼💞 #مسائل_خانواده 🌼💖 👈 استاد رحیم پور #قسمت_پانزدهم .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🔰 #کاملترین_دعا 🔰 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟
19مسائل خانواده استادرحیم پور....mp3
707K
🔴🔴حتما حتما همسران گوش کنند🔴 🌼💞 #مسائل_خانواده 🌼💖 👈 استاد رحیم پور #قسمت_شانزدهم .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🔰 #کاملترین_دعا 🔰 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟
مقدمه نویسنده: این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ... و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ...با تشکر و احترام سید طاها ایمانی ❣ با مدیریت #ذکراباد 💛💜💛💜💛💜💛💜💛💜💛💜💛 📣 #رمان شماره #سیزده ☝️ مفهومی_سبڪ_زندگی 📚 #رمان_مبارزه_با_دشمنان_خدا 💣🔫 ✍✍نویسنده: 🌷 #شهید_مدافع_حرم_سیدطاها_ایمانی 📓 تعداد صفحات 42