eitaa logo
یادداشت‌💌✍
317 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
93 ویدیو
10 فایل
📚عملکرد بانوان راوی شیعه عصر ابنا الرضا(ع) روش‌های آموزش صید مروارید علم زمزمه‌ قلب من بر دین حسین علیه‌السلام ره‌آورد پژوهش۲ ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/ https://eitaa.com/zemzemh60
مشاهده در ایتا
دانلود
ایستگاه‌های خدمت در جاده نزدیک به کربلا بیشتر شده بود. ایستگاه امداد و توزیع دارو هلال احمر و ایستگاه بسته‌های فرهنگی، پوستر، سربند، زیارتنامه اربعین و... نگاهم متوجه ایستگاه واحد پاسخ به سوالات شرعی شد. چند نفر از طلاب به زبان عربی سؤالات را پاسخ می‌دادند. چند نفری هم با چرخ خیاطی منتظر دوختن وسایل مجروح شده‌ی زائرین بودند! در جاده آرزوها تعداد زنان بیش از مردان به نظر می‌رسید، برخی دخترکان عراقی مدل چادر ایرانی چادر به سر داشتند تا سبک‌بال‌تر قدم بردارند و بالعکس زنان ایرانی هم چادر عربی بر سر داشتند! حرکت این خیل عظیم تماشایی بود. گاهی از زائرین عکس می‌گرفتیم تا خاطرات تصویری هم در قاب زندگی‌مان جای گیرد. در طول مسیر صحنه‌های جالبی را شکار می‌کردیم! مرد کهنسالی که پیرغلام موکب بود با اولاد ذکورش میان جاده بودند. فرزندان ظرف‌های خرمای آغشته به ارده را روی سر گذاشته بودند و با تواضع از زائرین پذیرایی می‌کردند. پدری کودک نوپایی را به سمت زوار هدایت می‌کرد تا دستمال کاغذی در بین آنان توزیع کند. کودک دیگر با دست های سرخ شده در آب سرد ظرف می‌شست. در گوشه دیگر چند نفر از جوانان عراقی گوشت چرخ کرده را به سیخ می‌کشیدند تا بساط کباب راه بیندازند! گروهی از جوانان ایرانی بلندگویی با خود حمل می‌کردند و صدای روضه‌های آشنا را در فضا پخش می‌کردند."نمک زندگی ما روضه های توست عجب شب‌هایی دارم با روضه‌های تو من از روی مادر تو شرمنده‌ام یا حسین من باید می‌مردم پای روضه های تو..." ✍️نجمه صالحی @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیقم یک جمله‌ای گفت که خیلی به دلم چسبید! گفت:« الهی که تو یک دو راهی گیر کنی ندونی چه کنی!؟ دو راهی بین دو حرم! حرم دو برادر! بین الحرمین😢» واقعا بهترین دعا بود: 🌼الهی که بین این دو راهی گیر کنیم همیشه!🌼 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
دیدید انگار تو حرم ارباب علیه السلام اشکمون خشک میشه و آروم می‌شیم؟! اصلا انگار شاد می‌شیم! شاید یک دلیلش این باشه که اونجا بهشت رو زمینه، غم و ألم تو بهشت به بهشتی‌ها نمی‌رسه دیگه! 🍃زندگی با حسین علیه‌السلام شیرین است!🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیرمرد بین راه ایستاده بود، با دست ما را به سوی سه جوان که سینی‌های بزرگ به سر داشتند، هدایت می‌کرد. جوانان میان راه نشسته بودند و سر به زیر‌، نگاهشان به قدم‌های عابرین مشتاق رسیدن به محبوب، دوخته شده بود! پیرمرد با زبان عربی و صدای بلند« هلا بیکم بزوار» و «تفضل یا زوار » می‌گفت و از اینکه عابری دانه خرمایی از سینی برمی‌داشت، لذت می‌برد و عزمش را برای جذب سایرین جزم می‌کرد‌. انگار همان‌قدر که ما اضطراب نرسیدن به پیاده‌روی و گام نهادن در این مسیر را داشتیم، عراقی‌ها اضطراب نداشتن زائر و مهمان موکب آزارشان می‌داد؛ خنده‌های پیروزمندانهٔ رئیس عشیره، هنگام توقف زوّار دیدنی بود. همه در این مسیر یک‌دل و یک‌رنگ شده بودند تا جلوه‌ای از روزهای ظهور را رقم بزنند. به قول استاد شجاعی:«دو مانع اصلی ظهور است؛ ۱-عدم آمادگی مردم برای اتحاد در دفاع از امام ٢-قدرت غالب جبهه استکبار است. اما آرام‌آرام مسیر تاریخ را، با حذف این دو مانع عوض می‌کند! منتقمین حسین علیه السلام می‌آیند تا لشکر آخرالزمانی اربعین را با دو نشان هم‌دلی و وفاداری سازماندهی کنند.» مردم با پرچم‌های سبز و سرخ و سیاه با نوشته‌های« لبیک یا حسین»، «یا مهدی»، «یالثارات الحسین» و... در حال حرکت به سوی وادی نور بودند و عده‌ای پای برهنه در این راه گام نهاده‌ بودند زیرا ورود به سرزمین مقدس را با «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ»* کامل می‌پنداشتند. ✍️نجمه صالحی @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرعت قدم‌هایمان تندتر شده بود گاه راه می‌رفتیم و گاه با سر می‌دویدیم. گویی برای جانماندن از قافله عشق باید سریعتر حرکت می‌کردیم. به تدریج جاده‌ نزدیک کربلا باریک‌تر می‌شد و مواکب نیز کمتر! مردم بیشتر پیش می‌رفتند تا بایستند و لبی تر کنند. صدای خش خش پاها روی زمین و گرد وخاک در آسمان تصویر جالبی از ورود میلیونی جابرهای زمانه به کربلا را به نمایش می‌گذاشت. اشک‌ها و زمزمه‌های زیر لب از بی‌تابی و انتظار حکایت داشت! جمعیت زیادی در شهر کربلا بودند و ورودی‌های شهر مملو از جمعیت؛ با اینکه هوا تاریک بود گویی خواب از چشمان شهر پریده بود! راهیان نور به سوی نور عظیم در حرکت بودند. سیل خروشان مردم تمامی نداشت. آن ها خود را به نینوا رسانده بودند تا با بانوی کربلا همنوا شوند و با امام زمانشان در سوگ ثارالله (ع) بگریند! در شهر خون خدا، غوغایی بر پا بود. ترافیک انسانی حرکت را سخت‌تر کرده بود. زائران همچو سربازان جان بر کف، برای تجدید پیمان با امام زمان (عج) خود را در جبهه حق جای داده بودند. صدای نوحه و عزاداری زمینی‌ها با عرشیان در هم آمیخته بود. غم و سوگواری امام شهدا (ع) پایانی نداشت، همه بی‌قرار عشق شاه عاشقان بودند و در اربعین امیر دل‌ها، خود را با پای پیاده به کربلا رسانده بودند! ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به لطف خدا نتیجه چند ماه زحمت دوستانم به ثمر رسید، من هم نقش کوچکی در این اثر داشتم☺️ الحمدلله علی کل حال🍃 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادم کن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به امید روزی که تاریخ بنویسد: به برکت قدوم زائران اربعین غیبت طولانی حضرت پایان یافت! 🌱اللهم عجل لولیک الفرج🌱 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
زن ومرد، کودک و نوجوان، پیر و جوان 1452 عمود را پشت گذاشته و در لشکرکشی عظیم اربعین با کاروان نینوا همنوا شده بودند! خاک کربلا، به واسطه ی خون خدا، تقدس یافته بود و ملائک نیز بال‌هایشان را زیر پای زوّار گسترانده بودند! گویی ام الائمه، فاطمه زهرا (س) به استقبال آمده بود و به زائرین خسته خوش آمد می‌گفت وخستگی را از چهره‌شان می زدود! با عشق و شوری وصف ناشدنی از میان جمعیت گذشتیم و به سمت حرم حضرت ارباب(ع) حرکت که نه پرواز کردیم! گویی هنوز صدای غریبانه امام حسین (ع) و یارانش به گوش می‌رسید! حضرت زینب(س) زنی صبور از تبار صابران و قافله سالار آل طه(ع) آمده بود تا پروبال شکسته‌اش را با دیدار برادر التیام بخشد! شریکه الحسین (ع) آمده بود تا روضه تلخ اسارت را با حسین (ع) از دروازه ساعات و جاماندن رقیه در شام بگوید! چقدر زیبا خواهد بود دیدار حسین (ع) و پیام رسان نهضت او! با پدیدار شدن گنبد سلطان عشق ازلی در قاب چشمان‌مان ایستادیم و دست ادب به سینه گذاشتیم و سلام دادیم! "صلی الله علیک یا ابا عبدالله" ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
گفتم: زیارت قبول! گفت: فقط خودم اومدم ولی دلم جا مانده... گفتم: ان شالله سالی چند بار روزیت بشه! گفت: اما روحم تازه شد. احساس کردم هوای صاف و پاک بعد از بارون به وجودم سرازیر شد. از اون هواهایی که دوست داری عمیق نفس بکشی... راست می‌گفت از اون هواها که حال دل زیر و رو میشه! از اون هواها که احساس می‌کنی تازه متولد شدی! از اون هواها که حس می‌کنی غمی نداری! اصلا پادشاه بی غم تویی! اللهم ارزقنا حرم🤲 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرچم ✍️نجمه صالحی این پرچم نماد زندگی افراد مختلف و‌ متنوع، کنار هم زیر سایه نام وسط آن است. در روزگاری که حق و حقیقت در کشور، غبار گرفته است اگر متخصص نیستیم، لازم نیست وسط میدان باشیم! چون ممکن است هنگامی که غبار فتنه خوابید، متوجه شویم وسط میدان باطل ایستاده‌ایم!! بگذاریم افراد باسواد غبارشناسِ غبارشکن، چراغ به دست بگیرند؛ همین! ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• ✨﷽✨ 🔰حضرت آیت الله بهجت(ره): 🔸برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم این دعا را در همه بخوانیم: 🔻یا اللهُ یا رحمانُ یا رحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبی عَلی دینِکَ 🔸ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای زیر و رو کننده دل ها، قلب مرا بر دینت استوار و ثابت بدار. 📚بهجت الدعاء/ ص ۲۵۲ http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا کافی... دیدید گاهی دیدار یک شخص، یک مکان، یک شیء، یک منظره، یا حتی یک تصویر دل‌تون رو شاد می‌کنه؟! این چند روزی که به‌خاطر پدیدار شدن غبار فتنه، اینستاگرام تقریبا غیرفعال شده، هر وقت نگاهم به صفحه اصلی ایسنتاگرام می‌افته این تصویر جلوی چشمم نقش می‌بنده و کلمه الله وسطش عجیب دلم رو آروم می‌کنه! 🍃و خدایی که به شدت کافیست!🍃 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چقدر می‌شناسمت؟! در دوره نوجوانی، دبیری داشتیم که خیلی خوب تدریس می‌کرد، مهربان و متواضع بود و ظاهر زیبایی داشت؛ همیشه یک ساعت بند نازک مشکی دستش بود و آستین مانتویش را تا میزد. بعد از مدتی دیدم بچه‌های مدرسه هم ظاهرشان را مثل او کرده‌اند و اگر بهشون می‌گفتند چقدر شبیه خانم فلانی شُدید، قند در دلشان آب می‌شد و به این کار افتخار می‌کردند. داشتم فکر می‌کردم محبت و علاقه چه قدرت عجیبی دارد! همیشه عشق و علاقه بین افراد باعث می‌شود شخص در رفتار و اعمال معشوقش دقت کند و خودش را شبیه دلبرش کند و هر کاری عشقش انجام می‌دهد، او هم پیاده کند؛ حتی در خوردن، خوابیدن و لباس پوشیدن هم پا جای پای محبوب می‌گذارد. امروز روز پر کشیدن عصاره هستی، پیامبر عشق، رسول مهربانی‌هاست، او که همچون نامش ستودنی است، همو که با قدم زدن در کوچه‌های دلمان عطر وجودش به همه جا می‌دود و جان را مانند ایتام مدینه نوازش می‌دهد و آرامش را به قلب خروشان‌مان تزریق می‌کند. پیامبری که اسوه حسنه است، همو که در عبادت خدا، مهربانی و محبت ورزیدن، تواضع و فروتنی، دانش، صداقت و راستی، ساده زیستی، قناعت و پرهیز از تجمل، احسان و کمک به نیازمندان و حسن معاشرت و اصلا در همه چیز؛ شایسته‌ترین الگو بود، همو که مدعی هستم او را دوست دارم و محبوب دل ناقابلم است؛ به راستی چقدر پیامبرم را می‌شناسم؟! ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60