چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
💞 @zendegiasheghane_ma
سلام امام زمانم
این عشقِ آتشین زِدلم پاڪ نمےشود
مجنون بہ غیر خانہے لیلا نمےشود
بالاے تخٺ یوسف ڪنعان نوشتہاند
هریوسفے ڪہ یوسفِ زهرا "س" نمےشود
صبح بخیر مهدے جانم
💞 @zendegiasheghane_ma
✅#ایده_ال_خواهی_افراطی.
دخترها و پسرها به دنبال ایده ال نباشند. در امر ازدواج، هیچکس ایده ال نیست. انسان نمی تواند ایده ال خود را پیدا کند. باید بسازند و زندگی کنند. خداوند ان شاءالله زندگی راشیرین خواهد کرد و به ان ها برکت خواهد داد و ان شاءالله مورد رضای الهی قرارخواهند گرفت....
📚خطبه ی عقدمورخه 6/9/1376.💖💍💖
😍قسمتی از رهنمودهای #رهبر_معظم_انقلاب✔
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
#کلاس_نظم_و_هدف2
#جلسه3_قسمت23
#خانم_محمدی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃
ما می بینیم 60 سالمونه هنوز بلوغ عقلی مون کامل نیست چون طول میکشه، یک سری آداب داره اول جلسه بهتون گفتم کتاب مفاتيح الحیاة یا سن النبی رو بخونيد اینها طول میکشه اینطور نیست که من یک دفعه همه رو بتونیم انجام بدیم.
مثلا در مورد موی سر👱♀👩👧 این یک شکر داره من بخوام شکر نعمت مو رو انجام بدم باید ازش درست استفاده کنم✅، درست استفاده کردن میشه شکر، خوب حالا میخوام درست انجام دادن برای نگهداریش رو بلد باشم، قوانین رو باید بدونم بعد #عمل_کنم مثلا شب ایستاده شونه نکردن یا مثلا شونه زدن موقع نماز، شونه چوبی، توی حموم شونه نکردن یا مثلا روغن مالی کردن همه اینها رو انجام بدم من نسبت به این آدابش رو انجام دادم 💙💚💛💝
حالا ميگم همسر داری آداب داره، فرزنددار شدن آداب داره، صله ارحام آداب داره،⚜🔱🔆🔅 این آداب رو شما یکباره نمیتونی همشو انجام بدی🍃⬅️ پس موظفی هی خرد خرد خودتو عادت بدی به این آداب، بعد از مدتی ملکه میشه و دیگه یادت نمیره💟💟💟
مثلا یه بچه می بینی از آداب هست که سریع به بچه سلام کن چون پیامبر بچه ها رو می دید سلام می کرد این خیلی سخته‼️ از امروز #تمرین کن😍⬅️ بچه دیدی بهش سلام کن، اون بچه چی میشه،⬅️ تادیب میشه سلام کردن براش تادیب میشه، حالا بچه نمیتونه بگه، تا موقعیت میشه بهش میگن به خالت سلام کردی، به مامان بزرگت سلام کردی، بچه رو اینطوری فشرده کردیم، بردیم پایین، لهش کردیم، مامان به مامان بزرگت سلام کردی بچه اومده بیرون همینطوری وارد می ایسته، یا مثلاً بعضی از بچه ها دیدی کز می کنن، طفلی خجالت میکشه، بچه رو حقیر کردیم، سرزنش کردیم، در صورتی که تو به بچه سلام کن.
@jalasaaat
ارسال مطلب ✅
کپی ⛔
💕زندگی عاشقانه💕
#خانه_تکانی 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 #خانه_تکانی_دل_جسم_خانه سلام علیکم دل❤️ منزل💙 جسم💚 روز #دهم ❤️❤️
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹
#خانه_تکانی
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
#خانه_تکانی_دل_جسم_خانه
دل❤️ منزل💙 جسم💚
روز #یازدهم ❤️❤️
❤️این روزها در پس هیاهوی کار خانه و خرید و دویدن های آخر سال ، عجیب به آرامش نیاز داریم.
یاد خدا آرام بخش قلب هاست. کمی نفس بکش به یادش و شکر کن که هم یادش کردی هم شکرش
❤️❤️❤️❤️❤️
💙 امروز اجاق گاز، هواکش، ظرفشویی و کابینت زیر آن، سطل زباله، دمپایی، رخت پهن کن را تمیز کنیم. زیر کابینت ها را خلوت کنیم بعضی موقع ها شبیه انباری می شه
💙💙💙💙💙
💚 امروز با خواص زعفران بیشتر آشنا بشیم و از آرامشی که میدهد بهره ببریم. روی برنج، توی خورشت، تزیین آش، توی دم نوش و حتی بو کردنش
خانم #محمدی
💚💚💚💚💚
@jalasaaat
@zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹 #خانه_تکانی 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 بسم الله الرحمن الرحیم #خانه_تکانی_دل_جسم_خانه دل❤️ من
دوستان مبحث #خانه_تکانی برگرفته از مبحثیه که خانم #محمدی قبلا ایراد کردند بنده به تناسب روزهای فعلی و ایام گاهی تغییراتی میدم
💕زندگی عاشقانه💕
#بدون_تو_هرگز #قسمت18 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت هجدهم: علی مشکوک می شود ... 🍃من برگشتم دبی
#بدون_تو_هرگز
#قسمت20
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت بیستم: مقابل من نشسته بود ...
🍃سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب ... دومین دخترمون هم به دنیا اومد ... این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ... این بار هم گریه می کردم ... اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ...
🍃تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ... مادر علی ازمون مراقبت می کرد ... من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد ... زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید ... از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ...
🍃یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می ریختن ... خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد ...
🍃چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن ... روزهای سیاه و سخت ما می گذشت ... پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ... درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید ...
🍃ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو ... دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ...
🍃چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ... کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد ...
🍃چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ...
🍃اما حقیقت این بود ... همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ...
🍃دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... بعد از دو سال ... که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ...
🎯 ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
#بدون_تو_هرگز
#قسمت21
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت بیست و یکم:یا زهرا
🍃اول اصلا نشناختمش ... چشمش که بهم افتاد رنگش پرید... لب هاش می لرزید ... چشم هاش پر از اشک شده بود... اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می کردم ... از خوشحالی زنده بودن علی ... فقط گریه می کردم ... اما این خوشحالی چندان طول نکشید ...
🍃اون لحظات و ثانیه های شیرین ... جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد ... قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم ... شکنجه گرها اومدن تو ... من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن ...
🍃علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود ... سرسخت و محکم استقامت کرده بود ... و این ترفند جدیدشون بود ...
🍃اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن ... و اون ضجه می زد و فریاد می کشید ... صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد ...
🍃با تمام وجود، خودم رو کنترل می کردم ... می ترسیدم ... می ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک ... دل علی بلرزه و حرف بزنه ... با چشم هام به علی التماس می کردم ... و ته دلم خدا خدا می گفتم ... نه برای خودم ... نه برای درد ... نه برای نجات مون ... به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه ... التماس می کردم مبادا به حرف بیاد ... التماس می کردم که ...
🍃بوی گوشت سوخته بدن من ... کل اتاق رو پر کرده بود ...
🎯 ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
#بدون_تو_هرگز
#قسمت22
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت بیست و دوم:علی زنده است
🍃ثانیه ها به اندازه یک روز ... وروزها به اندازه یک قرن طول می کشید ...
ما همدیگه رو می دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد ... از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد ... فقط به خدا التماس می کردم ...
- خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ...
🍃بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء شون بودم ...
🍃از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها ... و چرک و خون می داد ...
بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ...
🍃بچه هام رو بغل کردم ... فقط گریه می کردم ... همه مون گریه می کردیم ...
🎯 ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#بدون_تو_هرگز #قسمت22 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت بیست و دوم:علی زنده است 🍃ثانیه ها به انداز
متاسفانه تو ارشیو قسمت 19 موجود نبود
قسمت 19 رو از اعضای خوب برامون فرستادند👇👇
#بدون_تو_هرگز
#قسمت19
شهید ایمانی
قسمت نوزدهم: هم راز علی
🍃حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ...
- اتفاقی افتاده؟ ...
رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ... از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون ...
- اینها چیه علی؟ ...
رنگش پرید ...
- تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ ...
- من میگم اینها چیه؟ ... تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟ ...
🍃با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت ...
- هانیه جان ... شما خودت رو قاطی این کارها نکن ...
🍃با عصبانیت گفتم ... یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟ ... می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه ... بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم ...
🍃نازدونه علی به شدت ترسیده بود ... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ... بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ... با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت...
🍃خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ... چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین ...
🍃- عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می برم ... شرمنده نگرانت کردم ... دیگه نمیارم شون خونه...
🍃زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد ... حسابی لجم گرفته بود ...
🍃- من رو به یه پیرمرد فروختی؟ ...
خنده اش گرفت ... رفتم نشستم کنارش ...
- این طوری ببندی شون لو میری ... بده من می بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می کنه باردارم ...
- خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ... خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ...
🍃توی چشم هاش نگاه کردم ...
- نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم ...
💞 @zendegiasheghane_ma
#آقایان_بخوانند
👌دلایل بي حوصلگي خانمها❓
🔖خانوم های که همیشه نق میزنند یا بهانه گیری میکنند ی سری دلایل دارد که آقایون باید درجریان باشند و مهمتر از ان اینست که به یاد بسپارند که موقعی درمقابل اعتراض ها و نق زدنای همسرشون عصبانی نشوند.
👈نزدیکی به دوران عادت ماهیانه
👈دوری از همسر
👈زمانی که احساس تنهایی و بی پناهی میکنند.
👈نیاز به میل جنسی
👈نیاز به آغوش همسر
💞 @zendegiasheghane_ma
زنهای عاشق نمیمیرند تنها چشمانشان
را میبندند،
نفس نمیکشند!
قلبشان را نگه میدارند، تا چشمانِ تو
باز بماند و "قلبت بزند"
زنهای عاشق سرگردان میشوند
حولِ و حوشِ جهانِ یک مرد..
@zendegiasheghane_ma
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💝🍃💝🍃💝🍃💝🍃💝🍃
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹
#تقویم_شیعه
✴️ جمعه 👈10. اسفند1397
👈29فوریه2019👈23جمادی الثانی ۱۴۴۰
🏛مناسبت ها
وفات مرحوم محقق حلی (رحمت الله علیه) 176ه.
💑 انعقاد نطفه و مباشرت
امروز....
پس از وقت فضیلت نماز عصر بعد از ظهر مجامعت استحباب ویژه دارد و فرزند حاصل از ان دانشمندی مشهور. و شهرتش جهانگیر گردد ان شاءالله
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💓🌹💓🌹💓🌹💓🌹💓
سخت ترین قسمت خونه تکونی
پاک کردن گرد و خاک عکس اوناییه که دیگه نیستن...
یه فاتحه واسه عزیزایی ک دیگه پیشمون نیستن
#روحشون_شاد_و_یادشان_گرامی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💓🌹💓🌹💓🌹💓🌹
امشب بگــو میان قنوتت به صد نیاز
عَجِل عَلی ظُهورِڪ یا فارِسَ الحِجاز
هَـر دَم بگو به اشڪ روان رو به آسمـان
عَجِل عَلی ظُهورڪ یا صاحب الزمان...
#الهمَ_عَجل_لِولیڪ_الفَرَج
یادمون نره یکی هست که غیبتش طولانی شده و ما تنها با حضورش سامان میگیریم یادمون نره برای اومدنش همیشه دعا کنیم
شب خوش
یاعلی
💞 @zendegiasheghane_ma
#حسیـن_جان❤️
⚜منتٺ هسٺ همیشہ بہ سر نوڪرها
✨هسٺ سوے حـرمِ تو نظرِ نوڪرها
⚜آرزوے دلِ ما این شده، بین حرمٺ
✨سالے یڪبار بیفتد گذرِ نوڪرها
💞 @zendegiasheghane_ma
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه
عطر نرگس در هوا سر میکشد
جمعه
قلب عاشق سوی او پر میکشد
جمعه
روشن از رویش بگردد این جهان
جمعه
دل ها از شوق رویش بیقرار
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#خانه_تکانی
#خانه_تکانی_دل_جسم_خانه
#روز12
سلام امروز جمعه است اول از همه یادمون باشه برای ظهور امام زمان دعا کنیم جمعه ها صلوات بسیار سفارش شده از این ذکر نورانی غافل نشید
غذا با نیت نذری برای اقا امام زمان باشه
امروز رو به خودتون استراحت بدید جمعه رو در کنار خانواده باشید و تلاش کنید لحظات شادی رو کنارشون خلق کنید😊
✍خانمهای گلی که همسرانشون تو طول هفته نیستند برای بعضی کارهای سنگین مردونه امروز روز خوبیه 😉 با #سیاست و با طرح صحیح نیازتون از کمک آقای خونه بهره مند شید😊
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
اینم بیسکو کیکی که برای مادر شوهرم درست کردم....
✍این کار زیبا برای روز #مادر هست که با تاخیر در کانال ارسال شد افرین به ایشون😊
💞 @zendegiasheghane_ma
✨خدایا...!
من گمشده دریای متلاطم روزگارم
و تو بزرگواری!
✨خدایا!
تا ابد محتاج یاری تو
رحمت تو
توجه تو
عشق تو
گذشت تو
عفو تو
مهربانى تو...
و در یک کلام "محتاج توام"...
دعای هر روز
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
✨خداوندا...
💠آخر و عاقبت کارهاے ما را ختم به خیر کن
آرامش نصیب لحظه هاتون
شبتون مهدوی
💞 @zendegiasheghane_ma
#تقویم_شیعه
✴️ تقويم نجومىشنبه
👈11. اسفند۹۷
👈2 مارس2019
👈24جمادی الثانی1440
🔮شنبه ۱۱اسفندماه۱۳۹۷🔮
💑 مباشرت و انعقاد نطفه
برای مباشرت دستوری وارد نشده است.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
💞 @zendegiasheghane_ma