🌸ســـــلام
💕روز زیبـاتون بخیر
🌸پنج شنبه زیبای
💕پاییزی شمـا سرشـار
🌸از مهربانی و اتفاقای
💕خـوب و دلنـشین
🌸امـیدوارم تنتون سـالم
💕زندگی تون پـر بـرکت
🌸و شـادی مهمون همیشگیِ
💕دلهـای مـهربـونتون باشـه
🌸آخر هفته خوبی براتون آرزو دارم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
پنجشنبه است
مادر مهربانے، پدر عزیزے
فرزند دلبندے
رفیقی دوست داشتنے
همسایه خوبے
و همه آنهایے ڪہ رفته اند
را یاد کنیم با دادن خیرات
و یا فاتحه و صلواتی
خدایا🙏
تمام اسیران خاک را
ببخش وبیامرز🌾
روحشان شاد یادشان گرامی🌾
#پنجشنبه
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
مهارت گفتگو
#اگر می خواهید "هَمسَر" خوبی باشید اول باید یاد بگیرید که "هَم صحبت" خوبی برای او باشید...
زن و شوهری که از #صحبت کردن با هم لذت می برند هیچ گاه به بن بست نخواهند رسید.
هنگامیکه #نرم و ملایم صحبت میکنید افراد را جذب خود میکنید و میتوانید بر روی آنها تأثیر بگذارید.
آدمهای #خشن، داد و بیدادی و زودجوش افراد مناسبی برای اطمینان کردن و صحبت کردن نیستند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
#سیاست_های_همسرداری
همیشه و هیچ وقت گفتن ممنوع
👈تو هیچ وقت سروقت نیستی!
👈من همیشه باید پشت سرت راه بروم و تمیزکاری کنم
👈من همیشه در مهمانی های کاری تو شرکت می کنم اما تو هیچ وقت با من نمی آیی
👈«همیشه» و «هیچ وقت» به ندرت واقعی هستند.
وقتی از عباراتی استفاده می کنید که در آنها «همیشه» یا «هیچ وقت» وجود دارد، درواقع به همسرتان می گویید که او هرگز نمی تواند کاری را درست انجام دهد یا باورتان نمی شود که او بتواند تغییر کند.
❌این موضوع منجر به تسلیم شدن و دست از تلاش برداشتن او می شود.
👈چرا همسرتان نباید در تمیزکاری به شما کمک کند.
وقتی با جای اینکه بگویید:
⭕️«لطفا زباله ها را بیرون ببر»
می گویید:
❌«خیلی دوست داشتم تو زباله ها را بیرون می بردی اما می دانم که نمی بری!»؟
⚠️نمی توانید از همسرتان انتظار داشته باشید که با حالت «ثابت می کنم اشتباه می کنی» سازگار شود!
❌«هیچ وقت» و «همیشه» را از دایره لغات زناشویی تان حذف کنید. به جایش بگویید: «گاهی» یا «بعضی وقت ها»، سعی کنید بر زمان حال متمرکز بمانید و دقیق بگویید: «ناراحت شدم که امروز دیر کردی.»
اجازه دهید همسرتان بداند ایمان دارید که تغییر می کند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
آیامیدانید بهترین هدیه ای که می توانیدبه همسرتان بدهید چیست؟
اینست که از او تصویری زیبا درذهن نسبت به خودش بسازید.
این کارمیسر نخواهد شد مگر اینکه دست ازانتقاد و سرزنش و توبیخ او بردارید و بافروتنی و احترام شروع به تعریف و تمجید و تحسین رفتارهای خوب ومثبت او کنید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
ارتباط موفق_48.mp3
11.54M
#ارتباط_موفق
#قسمت48
💥دروغگویی و فریبکاری در هر ارتباطی، قطع کنندهی ریسمان آن ارتباط است!
ـ چه در ارتباطات اجتماعی (مثل دغلکاری در کسب و کار)
ـ و چه در ارتباطات خانوادگی و دوستی (مثل خیانت در تمام ابعاد)،
نه تنها قدرت جذب انسان را کاهش داده و دامنهی ارتباطات فرد را دائماً تنگتر میکند؛
بلکه راه جذب برکات خداوند را مسدود میکند.✘
#استاد_شجاعی 🎤
#دکتر_رفیعی
#حجهالاسلام_قرائتی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#جانم_میرود
به قلم فاطمه امیری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#جانم_میرود #قسمت120 ــ آخه الان وقت جلسه است؟! آدم بعد شام، میگیره میخوابه! باید بیایم جلسه این و
#جانم_میرود
#قسمت121
شهاب، چشمانش را روی هم فشار داد. نمی خواست مهیا اینگونه باخبر شود.
ــ چرا جواب نمیدی پس؟!!
شهاب عصبی گفت:
ــ مریم من چی گفتم؟! چرا بهش خبر دادید!!
مهیا، نگذاشت مریم جواب دهد:
ــ پس راسته می خوای بری!
ــ مهیا!
ــ مهیا، مهیا نکن! می خوای بری؟!
شهاب سرش را پایین انداخت.
مهیا، چانه اش را گرفت و سرش را بالا آورد.
ــ می خوای بری پس...؟!
ــ آره!
مهیا بلند زد زیر گریه.
ــ مگه قرارمون این نبود نری؟! هان؟!
با مشت به سینه شهاب کوبید.
ــ مگه قرار نبود نری؟! چرا زدی زیر قولت؟! تو به من قول دادی، تنهام نزاری؟!
شهاب دستان مهیا را گرفت.
ــ آروم باش مهیا! آروم باش عزیز دلم!
مریم، نگاه عصبی به نرجس که گوشه ای ایستاده بود و با اخم به آنها نگاه می کرد؛ انداخت.
ــ من نمیزارم بری...
مهیا فریاد زد:
ــ نمیزارم بری... فهمیدی؟!
از جایش بلند شد. چادرش را سرش کرد، تا می خواست از پایگاه خارج شود؛ شهاب بازویش را گرفت.
ــ کجا میری؟!
ــ به تو ربطی نداره... ولم کن!
ــ دارم بهت میگم کجا داری میری مهیا؟!
ــ دارم میرم خونه! ولم کن!
مهیا، از پایگاه بیرون رفت. شهاب هم پشت سرش خارج شد.
مهیا؛ تند قدم برمی داشت.
ــ مهیا صبر کن!
ــ مهیا! بزار من حرف بزنم! مهیا...
ــ آقا شهاب!
پیرمردی به طرف شهاب آمد و شروع کرد صحبت کردن با شهاب. شهاب با نگرانی به مهیایی که هر لحظه از او دور می شد، نگاهی کرد و جواب پیرمرد را داد. بعد از چند دقیقه، پیرمرد تشکر کرد و رفت.
شهاب، سریع به طرف خانه مهیا رفت دکمه آیفون را فشار داد.
ــ بله؟!
ــ سلام مهلا خانم!
ــ سلام پسرم! بیا تو...
ــ نه ممنون یه خورده کار دارم، فقط اگه میشه به مهیا بگید بیاد پایین؛ کارش دارم.
ــ پسرم؛ مهیا خونه نیست. رفته برا جلسه...
ــ مطمئنید؟! آخه گفتند رفت خونه.
ــ نه نیومده...
شهاب نمی خواست، مهلا خانم را نگران کند.
ــ پس حتما تو پایگاست. ممنون! با اجازه!
ــ بسلامت پرسم!
شهاب، عصبی موبایلش را درآورد و شماره مهیا را گرفت.
مهیا، جواب نمی داد و یا قطع می کرد. شهاب، عصبی، دستی در موهایش کشید.
نمی دانست چیکار کند. به طرف پایگاه رفت مریم و نرجس را دید ، که از پایگاه بیرون می آمدند. به طرفشان رفت.
ــ مگه من نگفته بودم بهش چیزی نگو، مریم!
ــ باور کن چیزی نگفتم، شهاب!
ــ پس از کجا فهمید؟!
مریم، ناراحت، نگاهی به نرجس انداخت. شهاب با عصبانیت به نرجس نگاهی انداخت.
ــ شما گفتید؟!... نرجس خانوم شما گفتید؟!
نرجس سرش را پایین انداخت.
ــ خب من فکر کردم لازمه بدونه!
ــ اصلا شما چرا دخالت کردید؟! اینو نمیدونید که زندگی شخصی دیگران به شام ربطی نداره؟!!!!
ــ شهاب جان آروم باش! با مهیا حرف زدی؟!
ــ نیستش...
ــ یعنی چی نیستش؟! حتما خونشونه...
ــ رفتم، مهلا خانم گفت؛ اصلا برنگشته.
ــ بهش زنگ بزن.
شهاب کلافه دستی در موهایش کشید.
ــ جواب نمیده!
خب دوباره زنگ بزن.
شهاب دوباوه شماره مهیا را گرفت.
عصبی، لگدی به ماشینش زد.
ــ چی شد شهاب؟!
ــ خاموش کرد گوشیشو...
مریم، نگران ناخن انگشتش را می جوید.
ــ شهاب شاید تو پارک باشه!
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
*#نشر = #صدقه_جاریه
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
اینجا مریض لب نگشوده دوا گرفت
فطرس دوباره آمد و دست دعا گرفت
تا #کربلا که عرش برین است پر زدیم
هر کس که رفته تذکره از #سامرا گرفت
#آجرکاللهیاصاحبالزمان 🥀🍂
#شهادت_امام_حسن_عسکری (ع)🍂
#بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
#امام_زمان تسلیت
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
مداحی_آنلاین_زده_آتیش_به_جون_من_جواد_مقدم.mp3
5.01M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)
🌴زده آتیش به جون من زهر کینه بیا مهدی
🌴سامرا شد برای من چو مدینه بیا مهدی
🎤 #جواد_مقدم
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
#شهادت_امام_حسن_عسکری ( ع )
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ختم_صلوات
▪️غم نهانیِ دل ها ، عیان شده یاران
🍂و باغ شیعه دوباره خزان شده یاران
▪️گرفته رنگ عزا شهر سامرا امشب
🍂شب یتیمی صاحب زمان شده یاران
#آجرکاللهیاصاحبالزمان 🥀
#شهادت_امام_حسن_عسکری (ع)🥀
#بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🥀
رفقا امشب بیایید فقط برای غم غریبی و یتیمی مولامون و فقط برای فرجشون ختم صلوات بگیریم
مثل همیشه تعدادتون رو لطفا به آی دی
@yamahdi85
اعلام کنید
یاعلی
خدا خیرتون بده
#صفحه510ازقرآن🍀
#جز26🍀
#سوره_محمد🍀
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده⬛️ ⬛️
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
⚫️ آجرک الله یا صاحبالزمان
▪️پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
▪️پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
▪️ لحظههای آخر است، حال امام خوش نیست، دل نگران فرزند است. امشب رسالتِ تمامِ انبیا و اولیا به آخرین وارثِ زمین سپرده میشود.
از امشب او باید بارِ تمام عالَم را به تنهایی به دوش بکشد.
🔘 #شهادت_امام_حسن_عسکری و نشستن گرد یتیمی بر چهره امام زمان(عج) را به وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت عرض میکنیم.
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#یا_صاحب_الزمان(عج)💚
شبِ جمعه حرمِ کرب وبلا میچسبد
گریه بر سرور شاهِ شهدا میچسبد
مهدیِ فاطمه بر ما نظری کن نظری
که براتِ حرم از دستِ شما میچسبد
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💚
#شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)▪️
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙