eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.6هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"شوهرتان را تهدید نکنید!!!" ✍️بخواهید یا نخواهید، مردها از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید وارد می‌‌شوند بیزارند، پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. 💥توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎀سیاست های زنانه🎀 ؟ 💞 اول اینکه در مقابل همسر لجباز لجبازی به خرج ندین. 💞 دوم اینکه چون معمولا لجبازها توی لحظه اوج لجبازی اصرار دارن بگن دارند درست میگن اون لحظه اصرار بر اشتباهشون نداشته باشین. 💞 سوم اینکه اون لحظه باهاشون بحث نکنین. سعی کنین در این مورد رو بذارین واسه لحظه ای که آروم تر شدین. در مجموع میخوام بگم اون لحظه بگذارید و بگذرید ... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان نویسندگان : فاطمه زهرا درزی ؛ غزاله میرزاپور ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ناحله #قسمت22 #پارت_اول تا رسیدن ب خونه کسی حرف نزد بابا رو تا اتاق راهنمایی کردم که استراحت کنه
_از بچه هایِ هیئته ! طلبست ‌! ۲۰ سالشه . میدونم خیلی بچستا ولی گفتم باهاتون در میون بزارم چون پسر خوبیه. تو هیئت ریحانه رو دیده ! اسمشم روح اللهس. با این حرفم چشای ریحانه از حدقه در اومد!!! وقتی متوجه نگاه من شد سرشو انداخت پایین و دوباره مشغول غذا خوردن شد . این بار آروم تر . انگاری خجالت کشیده بود! بابا خیلی جدی گف +حالا میشناسیش؟ جدی خوبه؟ _بله حاج اقا . خوبِ خوب سرشو انداخ پایینو +با ریحانه صحبت کن ببین نظرش چیه ! اگه مخالفت نکرد بگو یه روز بیان که ببینیم همو. انتظار شنیدن این حرفو از بابا نداشتم . فک نمیکردم اجازه بده و انقد راحت با این مسئله کنار بیاد . دیگه چیزی نگفتم و مشغول غذام شدم . _ بابا خوابیده بود ریحانه هم کنارم نشسته بودو درس میخوند لپ تاب و بستم و یه کش و قوسی ب بدنم دادم و از جام بلند شدم رفتم کنار ریحانه نشستم و کتابش و بستم صداش در اومد : عه داداش چیکار میکنییی داشتم درس میخوندمااا _خب حالا بعدا بخون الان میخوام باهات حرف بزنم +جانم بفرمایید _حرفی که میخوام بزنم راجع به روح الله است. تا اسم روح الله و شنید سرش و انداخت پایین ادامه دادم : _من تاحالا بدی ازش ندیدم یه پسر فوق العاده اس. خیلی وقته که ازت خواستگاری کرد .اما من بخاطر اینکه یه خواهر فرشته بیشتر ندارم قبل از اینکه ب بابا و تو بگم به شناختی که ازش داشتم اطمینان نکردم و راجع بهش تحقیق کردم.خونه نداره ولی اراده داره پول و ثروت خاصیم نداره ولی یه خانواده ی فوق العاده مومن داره که اونجوری که من فهمیدم خیرشون به همه رسیده . یه ماشین داره ک با اونم کار میکنه وضع مالیش در همین حده یعنی اگه ازدواج کنی باهاش یه مدت باید سختی و تحمل کنی تا .... حرفم و قطع کرد +داداش تو که میشناسی منو .میدونی به پول و ثروت توجهی ندارم ... واسه من عقاید و اخلاق ورفتار مهم تره بااخم ساختگی نگاش کردم : _بله ؟انقدر زود قبول کردی یعنی ؟سخت گذشته بهت مثه اینکه نه؟ چشمم روشن! سرخ شد و گفت : +عه داداش من ...من که چیزی نگفتم . فقط گفتم پول و ثروت برام مهم نیست همین با همون اخم گفتم : _بگم‌بیان ؟ +درسم چی میشه ؟ _خواستی میخونی نخواستی ن. حالا اینارو وقتی اومدن خواستگاری باید بهشون بگی.خب چ کنم ؟ پسره هلاک شد بگم بیاد؟ سکوت کرد،با اون اخمی ک رو صورتم نشونده بودم جرئت نمیکرد چیزی بگه دیگه نتونستم خندم و از دیدن چهره ترسیده و بامزه اش کنترل کنم زدم زیر خنده و گفتم : _خواستگار ندیده ی بدبختی بیش نیستی ...* 🧡 💚 ❌ ادامــه.دارد.... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
از حرفم خندش گرفت حتی فکر کردن به نبودشم اذیتم میکرد . ولی با تمام وجود خوشبختیش و میخواستم نگاهشو ازم گرفت و +چرا وداع میکنی حالا ؟ _اخه انقدر که برات خواستگار نیومده بود فکر میکردم همیشه میمونی و آزارت میدم. حالا ک فهمیدم قراره عروس شی بری ناراحت شدم +ناراحت نشو واست زن میگیرم اونو آزار بده _نه دیگه خواهر خانومم و که آزار نمیدم رو سرم‌نگهش میدارم + اه اه اه حالم بهم خورد زن ذلیل بدبختتتت. پاشو پاشو برو میخوام درس بخونم مزاحمم نشو . آروم زدم تو گوشش ودراز کشیدم تا بخوابم _ساعت ۶ بیدارم کن آماده شیم برگردونمتون شمال +دوباره میای تهران ؟ _آره مثه همیشه تا سرم رفت رو بالش از خستگی زیاد خوابم برد _ +پاشو پاشو پاشو پاشو ممد پاشو پاشو پاشو پاشو با صدای ریحانه از خواب پریدم . یه چش و ابرو رفت و +چهارساعته ما حاضریم خسته شدیم . پاشو دیگه اه . بلند شدم و رفتم دسشویی. یه اب به سر و صورتم زدم و وسایلارو جمع کردم بابا و ریحانه هم فرستاده بودم تو ماشین . خیلی سریع در خونه رو قفل کردم و رفتم پیششون. همینکه نشستم‌تو ماشین به روح الله پیام فرستادم ‌که" اوکی شد تشریف بیارین" به دقیقه نکشیده پیامک داد و تشکر کرد . وقتی بهش گفتم‌که این دفعه طولانی میرم تهران و تا عید برنمیگردم خیلی اصرار کرد که زودتر ببیننمون بعد اینکه با بابا و ریحانه در میون گذاشتم قرار شد فرداشب بیان خونمون* ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
وقتی که رسیدیم ساعت دو شب شده بود همه خسته و کوفته تو رخت خواب ولو شدیم واسه نماز صبح بیدار شدم و بقیه رو هم بیدار کردم بعد خوندن نمازم رو سجادم خوابم برد نمیدونم ساعت چند شده بود که با افتادن نور آفتاب تو صورتم بیدارشدم تا بلند شدم دردی و تو ناحیه گردنم حس کردم در اتاقم و باز کردم و رفتم سمت روشویی. بعد اینکه صورتمو شستم و سرحال شدم رفتم آشپزخونه که ریحانه با دیدنم گفت +عه سلام داداش .بیدار شدی؟بیا صبحونه با تعجب گفتم _بح بح ب حق چیزای ندیده و نشنیده چی شده ریحانه خانوم تنبلمون پاشده صبحانه درست کرده ؟ نکنه ک.... روشو برگردوند خندم گرفت. خیلی سریع یه لقمه بزرگ گرفتمو گذاشتم تو دهنم . بعد خوردن چاییم شناور شدم سمت اتاق . لباسامو پوشیدم و از ریحانه خداحافظی کردم که گفت +کجا به سلامتی ؟ _میرم خرید کنم چیزی نداریم تو خونه .تو هم زنگ بزن به علی و زنداداش واسه امشب +چشم داداش سرمو تکون دادمو بعد پوشیدن کفشم رفتم سمت ماشین زنگ خونه رو زدم و با دستای پر وارد شدم . _ریحانههه بیا کمکم دیسک کمر گرفتم . خیلی سریع خودشو رسوند به من ‌ وسایلو دادم دستشو رفتم که بقیه رو از تو ماشین بیارم که نگاهم به هدیه ای که واسش گرفته بودم افتاد . لای پالتوم قایمش کردم .با کیسه های میوه و جعبه ی شیرینی که تو دستم بود رفتم سمت در و با پام هلش دادم . دزدگیر ماشینو زدم که درش قفل شد . رفتم تو آشپزخونه و وسایلو گذاشتم رو اپن! +اوووو چقد خرید کردی اقا داداش جیبت خالی شد ک حالا چرا انقد جو میدی کی گفته ک من قبول میکنم ؟ بی توجه به حرفش شونمو انداختم بالا و رفتم تو اتاقش و روسریِ گل گلی ای که براش هدیه گرفته بودم و گذاشتم رو لباساش و از اتاقش اومدم بیرون . خونه رو برق انداخته بود. همه چی سر جاش بود . یه نگاه به اطراف کردمو _بابا کجاس ؟ +تو اتاقش داره کتاب میخونه _قرصاشو بهش دادی؟ +بله خیالت تخت. رفتم پیش بابا و راجع به روح الله باهاش حرف زدم و نظرشو پرسیدم یه نیم ساعت کنارش نشستم و بعدش از خونه زدم بیرون . از اینکه ریحانه دیگه بزرگ شده بود خیلی خوشحال بودم. دلم میخواست زودتر سر و سامون بگیره. ولی نمیدونستم چرا راجع به خودم تعلل میکردم. شاید به قول ریحانه غرورم اجازه نمیداد کسیو ببینم و از نظرم هیچکس اهلِ زندگی نبود و با شرایطم کنار نمیومد.. ولی خب واقعا نمیدونستم حکمتش چیه . خیلی سعیم بر این بود تا کسیو انتخاب کنم که همه جوره بهم بخوره . خلاصه سنی هم ازم گذشته بود و خلاف عقیدم که پسر فوقش باس تا سن ۲۴ سالگی ازدواج کنه دیگه ۲۶سالم شده بود و تقریبا همه دوستام ازدواج کرده بودن جز محسن که اونم تازه ۲۲ سالش شده بود شایدم دلیل ازدواج نکردنم هم این بود ک همه ی فکر و ذکرم ریحانه بود که اگه ان شالله ماجراش با روح الله درست شه خیالم راحت میشد از جانبش . تقریبا چیزی تا عید نمونده بود و قرار بود با بچه های سپاه بریم مناطق جنوب واسه تفحص شهدا که سال تحویل دل یه خانواده شهیدُ شاد کنیم !* 🧡 💚 ❌ ادامــه.دارد.... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
🎙استاد شجاعی 💢بابی انت و امي... یعنی؛ توبرایم عزیزترینی! 💢امامن، بودنت را، تنهایی وآوارگی ات را،فراموش میکنم! 💢چراباور نمیکنم؛ تو برایم عزیزترینی؟ 🍀🌷 🌿🌱🕊🌿🌱🕊🌿🌱🕊🌿🌱🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 اول صُبح بگویید حُسین جان! رخصت.... تا که رزق، از کرمِ سفره ے ارباب رسد السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) باهمین سوز که‌دارم بنویسید حسین هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین هرکه‌پرسید چه‌دارد مگر از دارجهان همه دار و ندارم بنویسید حسین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘یک حدیث قدسی هست که آدم را از خجالت آب می‌کند: ✨خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: ای كسی كه وصال ما را ترک كرده‌ای، برگرد...! و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خورده‌ای، سوگند خود را بشكن...! ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد... پس چقدر عجیب است... كه تو او را دوست خود گرفته‌ای و ما را ترک كرده‌ای!! 📚بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و 64 و 65 استاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم #قسمت62 چرا نماز مودبانه مهمه ؟ 🔷🔶🔷🔶 استاد پناهیان؛ 🔴خدایا ، اگه بنده
استاد چرا ادب اینقدر مهم هست؟ 🔷🔶🔷 استاد پناهیان: 💠 ادب جایی که محبت نباشه انسان رو وادار به یک رفتار میکنه . 💠 ادب جایی که نیاز نباشه انسان رو وادار به یک رفتار میکنه . ✅🌺 وقتی به رفیقت میرسی واحوال پرسی میکنی ،خوش وبش میکنی، یه نفر ببینه ، میگه اقا پول میخوای ازش ؟ میگی نه!!! ⭕❌ میگه عاشقش هستی ؟ میگی نه❌❌ 💠 در اینجا ادب اقتضا میکنه شما رفتار متواضعانه داشته باشی . ✅🌺 ادب به من میگه لبخند بزن ، لبخند ها همیشه از روی محبت نیست که هیچ ، از روی نیاز هم نیست. شما به هر کسی برسی لبخند بزنی ، گدای او هستی مگه ؟ ❗❗❗ ادب به شما میگه این رفتار رو انجام بده. حال داری یا نداری ، فرقی نمیکنه ❌❗ ادب به شما میگه باید این رفتار رو انجام بدی،حتی بدون محبت . حتی بدون نیاز ، ⭕❗ و جالبتر اینکه ، ادب میگوید این رفتار رو انجام بده حتی اگه حوصله هم نداشتی . ✅🌺 آدم بی ادب جلوی دیگران خمیازه نمیکشه . خسته هم که باشه ، میگه من باید ادب رو رعایت کنم . 🔶✅ بیایم برای نمازمون هم ادب رو رعایت کنیم . حتی اگه حوصله نداشتیم . حتی وقتی که خسته ایم . حتی اگه نیاز هم نداشتیم . اون وقت ببین نمازت چقدر خوب میشه . ✅🌺✅ امتحان کنید . ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
🔶🔷🔶🔷 استاد : 💠 آدم مودب به حوصله ش نگاه نمیکنه ، ❌❌ 💠 آدم مودب خسته بود ، پاش و دراز نمیکنه، ⛔️⛔️ 💠 آدم مودب ناراحت بود لبخندش و فراموش نمیکنه ، ♨️♨️ 💠 آدم مودب خسته بود ، جلوی بزرگتر پاش ودراز نمیکنه ، 🚫🚫 💠 آدم مودب به خودش نگاه نمیکنه ، به دیگران نگاه میکنه ، 💢💢 نمیگه چون من حوصله ندارم ، همه برن بمیرند ، 😒😒 آدم مودب میگه من ناراحتم که باشم ، مردم که به بنده صدمه ای نرسوندند ، من باید با اونها مودبانه برخورد کنم ، 🔰✅ کارمندی که مودبه ، با خانومشم نعوذ بالله دعواش شده باشه ، وقتی به ارباب رجوع رسید عقده های دعوا با خانمش و اونجا خالی نمیکنه ، لبخند میزنه مثل یک انسان آرام . 😊😊 لازم نیست شما عاشق مشتری باشی ، لازم نیست شما نیاز به مشتری داشته باشی . 🔰✅ وای خدا امان از انسانهای بی ادب که چه موجوداتی شبیهی هستن به غیر انسان . ❌❌ مومن اینجوریه که غم و غصه ش تو دلشه ، لبخند رو لباشه . 🙂🙂 چرا ؟ ادب اقتضا میکنه من این رفتار را انجام بدهم که انجام میدهم خسته نمیشم . 👌👌✅ 👈چنین آدمی میتونه نماز مودبانه بخونه . شما هم امتحان کنید . ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
🔶🔷🔶🔷 استاد : رسانه هایی در عالم میخان فساد رو منتشر کنند که نتیجه ش همین اوضاعی میشه که میبینیم ، بچه های فلسطینی و لبنانی که قطعه قطعه میشن ، ریشه هاش اینجاست . ♨️ ریشه این بمبارانها و کشت و کشتار ها کجاست ؟ 💣 کرور کرور اروپاییها مالیات میدن به اسراییل برای اینکه اسراییل انقدر جنایت بکنه ، 📛 مردم اروپا و بقیه جاها مردند ؟ چرا قیام نمیکنند ؟ ❓ آقا تو داری با پول ما این جنایتها رو میکنی ، انسانهایی که تو اروپا زندگی میکنند مسخ شدند با چی مسخ شدند؟ 🚷 با فیلمای هالیوودی که یهودیا براشون ساختند . ❌ به پسرها یاد دادند جلوی باباهاتون بی ادب باشید . 🚫🚫 زنها ، جلوی مرداتون بی ادب باشید . ⭕️⭕️ مردها ،جلوی باباهاتون بی ادب باشید . ♨️♨️ دخترها ، جلوی پدرومادرهاتون بی ادب باشید . ⛔️⛔️ جلوی درو همسایه بی ادب باشید . 🚯🚯 یه مدت بشین پای فیلمای هالیوودی ببین چقدر بی ادب میشی . 😒😒 صدا و سیمای ما نمیخاد فیلم مذهبی بسازه ... ، به بچه های مردم ادب یاد بده . 🔰✅ دستورات دینی میگه ، پسر میخاد با پدر راه بره ... زیاد عقب نمونه ،که بابا مجبور بشه بگه : پسرم ، تندتر بیا ، عاق میشه . ✅ ازبابا جلو نزنه ، که پدر بگه پسرم وایسا ، دارم از نفس میفتم . عاق میشه . ✅ همراه پدر راه نره ، یعنی من اندازه تو شدم ، عاق میشه . ✅ 👈پسر با پدر میخاد راه بره یک قدم عقبتر از پدر راه بره ، یعنی ، من زیر دست توام ، من غلام توام . 🙏😢😘 امام باقر (ع) میفرماید : من با پدرم در یک ظرف غذا نمیخورم . چون میترسم لقمه ای رو که من میخام بردارم ، همون لقمه رو بابام بخواد برداره ، من ناخوداگاه اون لقمه رو برداشته باشم عاق بابام بشم . 🔰✅ کسی که بی ادب شد از آدمیت خارج میشه و این بی ادبی باعث بی ادبیهای مهم تری میشه . ❌❌❌ خانواده ها از هم میپاشه بخاطر این بی ادبی . 💔 یه مدت ادب رو در همه ی موارد رعایت کن ، تا بتونی نماز مودبانه بخونی . ✅ امتحان کن . 👌✅ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕓 برای مردها به میره ولی برای زنها خیلی جلو میره! 🕒دقیقا مثل اینه که مردی برای یه کاری میره بیرون و پنج، شش ساعت بعد برمی‌گرده، برای خانمش این چند ساعت خیلی طول کشیده ولی برای مرد انگار فقط چند دقیقه طول کشیده!!! 🔶کلمه‌ی «تازه» برای آقایون از چند دقیقه تا چند سال قبل، مورد استفاده قرار میگیره. مثال: 🔸مگه تازه فرش نخریدیم!(پنج سال قبل) 🔸 مگه تازه مامانت اینجا نبود!(سه ماه قبل) 🔸 مگه تازگیا باهم نرفتیم بیرون!(شش هفته قبل) توصیف کلمه‌ی «زیاد» برای آقایون از یه چیز زیاد تا چیزای خیلی کم متغیره. مثال: 🔸چرا گله می‌کنی من که وقتی بیرون یا سرکارم خیلی بهت زنگ میزنم! (حداکثر یک بار در روز) ✔️این تفاوت بین زن و مرد ممکنه باعث سوء تفاهم و ناراحتی بین زن و شوهر بشه. پس تفاوت‌های همدیگر رو بشناسیم... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
💞خانه‌داری از جمله مسائلی است که بر عهده خانم خانه می‌باشد. 💞خانم‌های باید طوری خانه‌داری کنند که، 💞شوهرشان با علاقه با خانه برگردد. 💞یعنی، نوع رفتار، عشق و محبت شما در خانه، نوع رسیدگی شما به کارهای خانه باعث شود، 💞شوهر با انگیزه و علاقه وارد خانه شود. نه اینکه به زور به خانه بیاید. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
Moghadarat_5940709480047051868.mp3
1.88M
✅ زندگی انسان بین جبر و اختیار هست و ما نه جبر کامل و نه اختیار کامل داریم... 🏞 نگاهت رو نسبت به مقدراتت اصلاح کن. استاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══