eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت19 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. زهر
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 💠 نمی‌توانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدم‌هایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم. کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا می‌زدم که تا عروسی‌مان فقط سه روز مانده و دامادم به جای حجله به می‌رفت. تا می‌توانستم سرم را در حلقه دستانم فرو می‌بردم تا کسی گریه‌ام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانه‌هایم حس کردم. 💠 سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمی‌آمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفه‌های اشک را از صورتم چید و عاشقانه تمنا کرد :«قربون اشکات بشم عزیزدلم! خیلی زود برمی‌گردم! تا سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!» شیشه بغض در گلویم شکسته و صدای زخمی‌ام بریده بالا می‌آمد :«تو رو خدا مواظب خودت باش...» و دیگر نتوانستم حرفی بزنم که با چشم خودم می‌دیدم جانم می‌رود. 💠 مردمک چشمانش از نگرانی برای فاطمه می‌لرزید و می‌خواست اضطرابش را پنهان کند که به رویم خندید و نجوا کرد :«تا برگردم دلم برا دیدنت یه‌ذره میشه! فردا همین موقع پیشتم!» و دیگر فرصتی نداشت که با نگاهی که از صورتم دل نمی‌کَند، از کنارم بلند شد. همین که از اتاق بیرون رفت، دلم طوری شکست که سراسیمه دنبالش دویدم و دیدم کنار حیاط وضو می‌گیرد. حالا جلاد جدایی به جانم افتاده و به خدا التماس می‌کردم حیدر چند لحظه بیشتر کنارم بماند. ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
خورشید تیره بود و هوا پرغبار بود پشت سرتو عمه پریشان و زار بود دور و بر تو نیزه و سرنیزه دار بود زخم تنت یکی و دو تا نه، هزار بود دیدم ز دور مرکبت افتاد بر زمین مثل تن تو زینبت افتاد بر زمین دیگر زمان آمدنم بود آمدم از غصۀ تو سوختنم بود آمدم هنگام مردتر شدنم بود آمدم جای زره لباس تنم بود آمدم با دست خالی آمدم اکبر شوم تو را پای برهنه قاسم دیگرشوم تو را دستم سپر برای تو ای بی سپرترین گردد فدای تو پسرت ای پدرترین ای از عطش بریده نفس خون جگرترین کن دیده باز روی من ای محتضرترین بوی حسن گرفت فضا روی سینه ات وقتی که دوخت تیر مرا روی سینه ات ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟هر سَحر بَعدِ نَمازَم 🖤یاحُسِیْن سَر میدَهَم 🌟مرغِ دِل رٰا به هوٰای 🖤حرَمَت پر می دَهم. 🌟من بِه عِشقِ دیدَنِ 🖤آن گُنبَدِ زیبایِ دوست 🌟یک سَلام اَز رٰاهِ دور 🖤 بر اِبنُ الْحِیدَر می دَهَم. 🌟«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن ع» 🖤و عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن عِ» 🌟و عَلَى اَوْلادِ الْحُسَیْن ع» 🖤وعَلَى اَصْحابِ الْحُسَیْن عِ»* ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 *❣امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند رحمت آورد بر بنده ای که روابط میان خود و زنش را نیکو کند، در این صورت خدای عزوجل زمام امور همسرش را در اختیار او قرار داده، او را سرپرست و اختیار دار زن می‌سازد . 📚مکارم الأخلاق صفحه ۲۱۷ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راهکارهای کلیدی برای رابطه بهتر با خانواده همسر👇 🔸اصل اول بی برو برگرد، «احترام» است 🔸از تنش، بگو مگو و ثابت کردن خود دوری کنید 🔸در حضور آن ها به همسرتان خیلی احترام بگذارید که خیالشان از بابت رابطه شما دو نفر راحت باشد 🔹از بازی های بیهوده عروس و مادرشوهر و داماد و مادرزن دست بردارید 🔹حدومرز‌ها را مشخص کنید 🔹حس شوخ‌طبعی‌تان را حفظ کنید ♦️اگر حرفی دارید خودتان مستقیما گفتگو کنید؛ بی‌واسطه! ♦️یاد بگیرید که همیشه خونسردی و آرامش‌تان را حفظ کنید ♦️عاقل و بالغ باشید ❣️سخت نگیرید و مهربان باشید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ قدرت های یک مرد 🧔🏻💪 🔸مردها قدرت اینو دارن که به یک زن انگیزه بدن، انگیزه ی اینکه خودش رو زیبا ببینه و به زیبایی هاش بپردازه. 🔸قدرت اینو دارن که در عرض چند ساعت حال بد یک زن ناامید و خسته رو تبدیل به حال خوش کنن، سنگینی و رخوت روحی یک زن رو به سبکی و آرامش و خلاقیت برسونن. 🔸مردها قدرت دارن که مرد ِ دیگه ای رو از زندگی و احساس یک زن بیرون بکشن، قدرت اینو دارن که زنی دوستشون داشته باشه و نترسه که باهاشون هم قدم شه. 🔸قدرت دارن که یک موجود ظریف با تمام وجودبهش تکیه کنه و از هیچ چیز اشفته و نگران نشه ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
برداشت هایی از کتاب 🔰🔰🔰 🌸 امام باقر علیه السلام فرمودند؛ برای خانم، شفیعی موثرتر از نیست. وقتی که حضرت فاطمه سلام الله علیها درگذشت ، امیرمؤمنان بر سر تربت او گفت؛ خدایا ! من از دختر پیامبرت راضی هستم. 🌸 نیکی و همراهی با شوهر و برخورد شایسته با او به قدری مهم است که در روایات قلمداد شده است 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️ خانوم خونه ❤️ 📣 بالا بریم پایین بیایم شفیعی مهم تر از رضایت شوهر نداریم، پس تا جایی که نافرمانی خدا نیست اطاعت و جلب رضایت شوهر اولویت داره 🍃 حتی تربیت فرزند برای خانوما اولویت نداره بر رضایت شوهر 🔔 پس به خاطر بچه ت ، شوهرتو نافرمانی نکن 😍 ابراز عشق و علاقه به شوهر خوبه ولی از اون خوبتر و مهم تر که مردها دوست دارند است. 👈 شما وقتی اطاعت می کنی و تلاشت را برای جلب رضایت همسرت انجام می دهی یعنی هزاران مرتبه عشق و علاقه ات را به او ثابت می کنی. پس زیاد دنبال کلمات عاشقانه نگرد، از نگاه مردها و کردن بهترین رفتار عاشقانه تلقی می شه. @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌ این گریه فرق دارد! 🔺 جوانهای ما خیال نکنند که مساله، مساله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملت گریه»! آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. 📅امام خمینی(ره) |۳۰ مهر ۱۳۵۸ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🧔🏻 🙍🏻‍♂ ‌ آنچه یک زن از می خواهد: 🔸 مرد وفادار 🔸 مرد با برنامه 🔸 خسیس نباشد 🔸 به او گوش دهد 🔸 به زن دهد 🔸 از لحاظ فیزیکی و روانی زن را ارضاء کند. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
ما هم خونمون رو تبدیل کردیم به حسینیه حضرت اباعبدالله(ع) اگه خدا قبول کنه هر روز با اعضای خانواده زیارت عاشورا میخونیم و احادیث امام حسین(ع) رو روایت میکنیم ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
غیرت مرد.mp3
5.64M
*🎙حجت‌الاسلام روح الله قادری سر منشا بسیاری از اختلافات زوجین❗️ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 🌹 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍😍 @hefzequrankarim
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت20 🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 #تنها_میان_داعش #قسمت_بیستم 💠 نمی‌توانستم رفتنش را ببینم که زیر آ
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 💠 به اتاق که آمد صورت زیبایش از طراوت می‌درخشید و همین ماه درخشان صورتش، بی‌تاب‌ترم می‌کرد. با هر رکوع و سجودش دلم را با خودش می‌برد و نمی‌دانستم با این دل چگونه او را راهی تلعفر کنم که دوباره گریه‌ام گرفت. نماز مغرب و عشاء را به‌سرعت و بدون مستحبات تمام کرد، با دستپاچگی اشک‌هایم را پاک کردم تا پای رفتنش نلرزد و هنوز قلب نگاهش پیش چشمانم بود که مرا به خدا سپرد و رفت. 💠 صدای اتومبیلش را که شنیدم، پابرهنه تا روی ایوان دویدم و آخرین سهمم از دیدارش، نور چراغ اتومبیلش بود که در تاریکی شب گم شد و دلم را با خودش برد. ظاهراً گمان کرده بود علت وحشتم هنگام ورودش به خانه هم خبر سقوط بوده که دیگر پیگیر موضوع نشد و خبر نداشت آن نانجیب دوباره به جانم افتاده است. 💠 شاید اگر می‌ماند برایش می‌گفتم تا اینبار طوری عدنان را ادب کند که دیگر مزاحم نشود. اما رفت تا من در ترس تنهایی و تعرض دوباره عدنان، غصه نبودن حیدر و دلشوره بازگشتش را یک تنه تحمل کنم و از همه بدتر وحشت اسارت فاطمه به دست داعشی‌ها بود. با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریه‌ای که دست از سر چشمانم برنمی‌داشت، به سختی خواندم. 💠 میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویه‌های مظلومانه زن‌عمو و دخترعموها می‌لرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد :«برو زن و بچه‌ات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد :«فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!» کشتن مردان و به بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم... ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلوه ي روي پنج تن قاسم ابنِ اِبنِ ابوالحسن قاسم ماهْ رخسار انجمن قاسم سرو خوش قامت چمن قاسم ذكر من وقت پر زدن قاسم كيست اين نوجوان؟قرار حسن وارث عزّت و وقار حسن دُرّ دردانه ي تبار حسن همه جا هست دستيار حسن حسن خانه ي حسن قاسم گيسوان حسن مجعّد بود پاي تا فرق چون محمّد بود عشق بي عشق او مردّد بود رنگ او سبز چون زبرجد بود پس عقيق است در يمن قاسم   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
دعا کنید خدا فرج من را برساند❗️ 💠سید حلاوی یک قصیده ی شکواییه ای ساخت که در آن به امام زمان علیه السلام شکایتها دارد! مثلا قسمتی از ترجمه قصیده این است: «یابن العسکری کجا هستید؟شیعیان شما را آزار می کنند! فلان دسته  از شیعیانت گرفتارشده اند و دچار رنج و شکنجه و بلا و محنت هستند.»😭 در این اشعار بلاهایی که بر شیعیان مختلف رخ داده است به نظم کشیده شده است . این اشعار را این طرف و آن طرف در دو سه جلسه خوانده بود. یکی دونفر ازاوتاد نجف در عالم رویا به حضور مبارک حضرت بقیة الله شرفیاب شدند. حضرت به آنها فرمودند: بروید به سید بگویید : «سید!این قدر دل مرا مسوزان ،این قدر سینه ی مرا کباب مکن،اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم مرسان،من از شنیدن آن متاثر می شوم .» عبارتی که پیغام داده است این است:«لیس الامر بیدی !» سیدکار به دست من نیست ،به دست خداست . «دعا کنید خدا فرج مرا برساند تا شیعیانم را از این شکنجه ها نجات دهم» 📚منبع :شیفتگان حضرت مهدی جلد3 . 🌹🌹 🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 شبتون پر نور   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══