#آقایان_بخوانند 🧔🏻
🧐 آقای محترم
✅ وقتی زنت باهات #قهر میکنه و میگه #میرم، دنبالم نیا، به این معنیه که #دستام رو #محکم بگیر و #نذار برم
👌دستاشو بگیر و #بغلش کن و نذار بره
❌ نه اینکه شونههاتو بالا بندازی و بگی هر جور راحتی😡
👈 زن ها همان #دختربچههای کوچکی هستند که تا آخر عمر باید #نازشان را کشید...
آنها زن هستند سعی نکنید با بیتوجهی تغییرشان دهید آنها هرگز مرد نمیشوند فقط از درون میمیرند و دیگر دوستتان نخواهند داشت...😣
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت75
#پاداش_تامین_نیازمندیها
🔰🔰🔰
🌸 حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: انجام دادن یک حج نزد من خوشایندتر از آن است که یک برده یا حتی هفتاد برده را آزاد سازم؛ ولی اگر #سرپرستی خانواده مسلمان را بر عهده بگیرم و #گرسنگی آنان را برطرف کنم و #برهنگی آنان را بپوشانم و #مانع_گدایی آنها شوم، این کار برای من از اینکه یک یا دو حج یا #هفتاد_حج بگزارم، خوشایند تر است.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
#یادمون_باشه نیازهای ما شخصی هست و اجتماعی✅ حالا شخصی ها باز فردی هست و گروهی و باز توی اینها نیازهای واقعی هست و نیازهای کاذب. اینها رو که شناختی کارت راحت تر ميشه.
هرجایی هستی به این فکر کن اگر میتونی نیاز خودت و دیگران را در حد تمام توانت به بهترین نحو برآورده کنی.
#یادمون_باشه ما بعضی وقت ها یادمون میره همه نیازهای ما نه دنیایی هست و نه فقط برای این دنیا ولی باید به این نیازها طوری جواب بدیم که اونها در خدمت ما باشن نه مدام تمام عمر برای راحتی و لذت بيشتر بدویم. اگر بتونی خودت رو به سختی بیندازی تا دیگران نیازهایشان برآورده بشه این خودش عین لذت هست
#یادمون_باشه نیازهای همسر، مادر و پدر، فرزندان، خانواده، فاميل، محله، همشهری، جامعه، کشور و نیاز اسلام به ما را باید بشناسیم.
اول از خودت و خانواده شروع کن بعد گسترش بده
نیاز به محبت، غذا آماده کردن، نگاه مهربان، تمیزی، خوب صحبت کردن، مراقبت از دل و دین و جسم و روحشون. نیاز مادی یا معنوی.
#زنها در اوج ناز داشتن هم نیاز دارن هم برآورنده نیازها هستن ❤️😍❤️
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
#آقایان_بخوانند 🧔🏻
#همسرداری
🔴 تقویت رابطه عاشقانه
💠 مردها بدانند کمک به همسر در امور خانه و نگهداری از بچهها باعث میشود که زن فرصت و حوصله کافی برای روابط عاشقانه و محبتآمیز با شما را داشته باشد.
💠 کارهای سنگین و زیاد در خانه زن را از لحاظ روحی و جسمی خسته میکند و ناخودآگاه نشاط و توان ایجاد رابطه عاطفی قویتر و مستمر با همسر را از دست میدهد.
💠 برای زن خیلی شیرین است که گاهی شوهرش، متواضعانه در خانه خدمت کند. اینکار لذت رابطهی شما در خلوت را نیز زیاد میکند.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
و باز هم #جمعه دیگر بدون تو گذشت 😔
🌼روزهاے هفتہ را
با عشـق تو سر مےڪنم
🌼تا بہ #جمعہ مےرسم
احساس دیگر مےڪنم
🌼حس دیدار تو در من
جمعہ غـوغا مےڪند
🌼جمعہ ها چشمان خود را
حلقـہ بر در مےڪنم
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت56 🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 ✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_پنجاه_وششم 💠 به محض فرود هلیکوپترها، ع
#تنها_میان_داعش
#قسمت57
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
#قسمت58
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه147ازقرآن⚫️
#جز_هشت⚫️
#سوره_انعام ⚫️
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_علی_خلیلی 🖤🖤
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══