eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
15.8هزار ویدیو
148 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
💑مطمئن باشید وقتی همسرتان را در اولویت قرار میدهید در واقع بخودتان بهادادید ... چون بازتاب این عمل بخودتان برمیگرد چون شما تنها کسانی هستید که قرار است تمام لحظات زندگی را در کنارهم باشید. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
اگر کودک👶🏻 زیر سه سال کلمهٔ زشت به زبان آورد؛ ✅ در اکثر مواقع سعی کنید که نشنوید و خود را به نشنیدن بزنید.👌🏻😇 @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
آخه آدم عاقل با چارتا لیچار خونواده ی شوهر فرار می کنه ؟ گیرم اصلا تهدید هم کردن ، مگه من گوش دادم به حرفاشون ؟ مگه من قبول کرده بودم شرط و شروطشون رو که تو منو ، کسی رو که پشت بوده و وقتی دزدیدنت و معلوم نبود چه بلایی سرت آوردن بازهم مرد و مردونه پات وایسادم وحتی به کلمه بهت چیزی نگفتم ، ول کردی و گذاشتی تو این فراق بسوزم . وقتی این چیزها رو بارها و بارها با خودم تکرار می کردم ، بیشتر تو این راه ثابت قدم می شدم و می خواستم مقاومت کنم تا آی پارا به خاطر این خطاش طلب بخشش کنه . وقتی عمه ازم خواست به خاطر حل به مشکل حقوقی برم پیشش ، فهمیدم این برنامه رو چیدن تا بهم بگن آی پارا اونجاست . غافل از اینکه من یک ماه بعد از فرارش فهمیده بودم کجاست . من دلم می خواست آی پارا برام نامه می نوشت و ازم معذرت می خواست . اما بازم این دختر خیره سر کاری نکرد و عمه رو فرستاد جلو تا مثلا میانجی گری کنه . من این برگشت رو نمی خواستم . این برگشت غرور له شده ی من ، جلوی خونوادم رو بهم بر نمی گردوند . وقتی دیدم اونی که خطا کرده کوتاه نمی یاد ، جری ترم شدم . به دختر فرانسوی ر*و*س*پی رو از تو کاباره برداشتم و بهش گفتم که فقط تا آخر این نمایش نگاه می کنه و لام تا کام حرف نمی زنه و بعدش پولش رو میگیره و می ره . اونم با کمال میل قبول کرد . چزوندم و تاختم تا وسط قلبش . صدای شکستنش گرچه بعدها آزارم می داد اما درست لحظه ای که اتفاق افتاد ، مرهم دردام شد . همه ی زجری که با این بی گدار به آب زندش نصیب من کرده بود رو یکباره انداختم به جون خودش . خودم بعدها پشیمون شدم که چرا اونطوری خردش کردم اما شاید همین کار هم برای آی پارا لازم بود . حالا بعد از گذشت سه سال از اون ملاقات ، به خاطر این جریان کشف حجاب و مشکلاتی که واسه زنای محجبه ایجاد شده بود ، باید می رفتم و از نزدیک مراقبش می بودم . خبرش رو بهم داده بودن که دیگه نه واسه تحصیل و نه تدریس از خونه خارج نمی شه . بازهم تو امتحان نجابت آی پارا بدست گرفته بود . اون به شوهر فرسنگها دور از خودش ، جوری وفادار بود که انگار هر لحظه از گرمای وجودش سیراب می شه . کاش به همین اندازه که نجيب بود ، فروتن هم بود . اون وقت تایماز چه غمی داشت ؟ دلم واسه دیدن بابک له له می زد . اون بار جلوی آی پارا بابک رو نگاه هم نکردم تا بیشتر بسوزونمش ، همونطور که اون با خودسریش ، تا عمق وجودم رو سوزونده بود . ولی تمام اون یک هفته ، هرشب می رفتم تو اتاق آی پارا و هر دوشون رو به دل سیر تماشا می کردم . صفورا بهم گفته بود که عمه چه چیزهایی ازش پرسیده و من چقدر خوشحال بودم که آی پارا به معشوقه های خیالی من حسادت می کنه . فکر می کردم با حرفهای گزنده ای که راجع به اصل و نسب بابک زدم ، آی پارا شناسنامه رو قبول نمی کنه ، ولی وقتی دیدم هیچ عکس العملی نشون نداد ، فهمیدم واقعا درصدده که آب رفته رو به جوب برگردونه و این رشته ی اتصال رو نگه داره . اما اونقدر مغرور بود که حاضر نمی شد پا پیش بذاره . البته دفعه ی قبل خواست باهام حرف بزنه ولی کله ی من اونقدر داغ بود و فکر سوزوندنش اونقدر قوی بود که نذاشتم بیاد جلو. اونم از خدا خواسته مثل یه نسیم از کنارم رد شد و دیگه اصرار نکرد . به خاطر افکار گوناگونی که تو ذهنم بود ، اصلا نفهمیدم کی به در خونه ی عمه رسیدم . همراه درشکه وارد حیاط شدیم و درشکه چی جلوی در عمارت باشکوه نائب خان که سر قضیه ی حمایت از زن و بچم من رو تا آخر عمر به خودش مدیون کرده بود ، ایستاد و من سعی کردم در کمال شکوه پیاده بشم . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾
✴️•⇦ اگر روزانه ۱۰ عدد مغز بادم پوست کنده را میل کنید برای تقویت اعصاب و افزایش حافظه مفید است 📝•⇦ همچنین باعث تسریع در رشد کودکان نیز می شود ┄┄┄❅✾❅┄┄┄ به جمع ما بپیوندید 👇👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ نذارید‌ قهرهاتون طولانی بشه نذارید بغضهاتون طوفان بشه نذارید دلهاتون‌ احساسِ سنگینی کنه با حرفی آغوشی نگاهی یک نقطه‌ ی پایان بذارید ادامه دادن یعنی غرور و غرور تمرینِ جدایی میاره ┄❊○🍃❤️🍃○❊┄ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
@zendegiasheghaneh💞 لاحول ولا؛دلم تورامی‌خواهد😍 باهول وولا؛دلم تورامی‌خواهد🙈 بانواگرآب به دستت داری ☹️ بگذاروبیا؛دلم تورامی‌خواهد😢 💟💟 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش آسمان شب سهم قلبتان و خداوند، روشنی بی خاموشِ تمام لحظه هايتان باشد در این شب زیبا آرزو دارم غیر از خدا محتاج ڪسی نشوید شبتون بخیر 🌙 ┄❊○✨○❊┄ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌹🍃 یک روزدیگر☀️ یک برکت دیگر وفرصت دیگربراے زندگی خدایا❣ تو را سپاس بخاطر روزی دیگر و آغازی نو با نام توآغازمی کنیم 🍃🌹خدایا به امیدخودت🌹🍃 ‎‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام آخرین یکشنبه بهمن ماه دهانمان را خوشبو کنیم به عطر دل نشین صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ و خاندان مطهرش 🌸🍃 ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ ‎‌‌‌‌‌‌‌
❤️ 💚 💝 نفس بده تا برایت نفس نفس بزنم نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم مرا اسیر خودکرده ای آقا دعایی کن که آخرین نفسم را در رکابت بزنم ❤️ اللّهمَّ‌_عَجِّلْ‌_لِوَلِیِّڪَ‌_الفَرَج❤️ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
اربابم ‏ســـــلام ! هر صبح سلامی به گل روی تو"ارباب" چون یادگل روی تو، یادآور عشق اســــــت أَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ سلام روزتون کربلایی
🌸 یکشنبه ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴
☝️ 🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 27 بهمن ماه 1398 🌞اذان صبح: 05:28 ☀️طلوع آفتاب: 06:51 🌝اذان ظهر: 12:18 🌑غروب آفتاب: 17:46 🌖اذان مغرب: 18:05 🌓نیمه شب شرعی: 23:37
☝️ ✅ هر ویتامین را چه ساعتی بخوریم تا جذب شود؟ صبح: ویتامین C_ آهن و B1 عصر: کلسیم_ منیزیم ویتامینی که همراه غذاهای سالم باید خورده شود: ویتامینA,E,D
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 😊✋ صبح یکشنبه تون زیبا ☕️🌺😊 ‎ 💗آخرین یکشنبه بهمن ماهتون 🌷عالی و بینظیر 💫ان شاءالله امروز 💗برای تک تک دوستانم 🌷همون روزی بشه که 💫آرزوشـو دارند 💗پراز خیر و برکت 🌷پراز دلخوشی 💫پراز موفقیت و 💗پراز محبت خدا در زندگی 🌷روزتون زیبا و درپناه خدا 💗تقدیم با احترام 🌷به دوستان گلم ‎‌‌‌‌‌‌
💎امیر المومنین علی(ع)میفرمایند: 💵اگر از دنیا بقدر کفایت بخواهی پس اندکی از دنیا تورا بس است! اما اگر بیشتر بخواهی تا کنار قبر هم که بدوی باز دنیا تو را بس نیست. 📚کافی ج ۲ ص ۱۳۸ 〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 💎حضرت زهرا سلام الله علیها فرموده اند: 💐همیشه خدمتگزار مادر باش که بهشت زیر پای اوست. 📚عوالم العالم ،ج ۱۱،ص ۹۱۰ ✍ ✍
❓پرسش چه مقدار خنده نماز رو باطل میکنه؟ طبق نظر ایت الله شبیری وبقیه مراجع 📝پاسخ ١- خندیدن در نماز : 1. خنده بی صدا: همه مراجع : تبسم و لبخند نماز را باطل نمي كند هرچند عمدي باشد. 2. خنده با صدا: -الف: عمدی : همه مراجع: خندیدن عمدی با صدا باطل کننده نماز است. -ب: بی اختیار و سهوا: آیات عظام امام ، تبريزي، بهجت، زنجاني ، وحید ، نوري ، مظاهری: خندیدن بی اختیار اگر به هم زننده صورت نماز نباشد نماز را باطل نمی کند. آیات عظام مكارم، گلپايگاني، صافي ،فاضل ،سيستاني: اگر با خندیدن بی اختیار هم صورت نماز از بين برود نماز باطل است . ٢- تغییر رنگ چهره بر اثر خنده: مشهور مراجع: اگر براي جلوگيري از صداي خنده حالش تغيير كند به حدي كه از صورت نمازگزار خارج شود نمازش باطل است. آیات عظام اراكي، سيستاني: اگر بر اثر خنده رنگ چهره تغییر کند بنابراحتياط واجب باید نمازش را دوباره بخواند. آیات عظام بهجت مظاهری زنجاني خوئي، تبريزي: اگر بر اثر خنده رنگ چهره تغییر کند نمازش صحيح است.
✨ مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ 📚 سوراالروم ، آیه٤٤ ✨ هرکس کافر شود کفرش به ضرر خود اوست
💞تقلب های همسرداری برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو. همین عبارت دوستت دارم معادل میلیاردها تومان پول نقد است.. @zendegiasheghaneh ❣محکوم نکنید! زن و مرد وقتی به مشاور مراجعه می کنند ، سعی دارند که طرف خود را محکوم کنند. مقصر بدانند، تحقیر کنند، خرد کنند . توجه ندارند وقتی من همسرم را خرد و خاکشیر کنم ، چگونه دیگر می توانم با او زندگی کنم. هنر زندگی کردن هنر محکوم کردن نیست! ممکن است همه ما آسیب های روانی داشته باشیم ، عقده و گره روحی داشته باشیم ، حس انتقام جویی داشته باشیم و در مقاطعی خشمگین و پرخاشگرشویم. قدم اول برای تفاهم در زندگی مشترک این است که یکدیگر را محکوم نکنیم.می توانیم عیوب یکدیگر را با ذکر مورد و نشانه بگوییم. می توانیم علت یابی هم بکنیم. محکوم کردن یعنی بن بست ایجاد کردن. وقتی شما همسرتان را محکوم می کنید باید فاتحه این رابطه را بخوانید. نخستین توصیه این است که سعی کنید به جای محکوم کردن یکدیگر را بشناسیم. این که شوهر من به خانواده خودش علاقه مند تر است ببینیم چرا؟ این که با دختر من رابطه خوبی ندارد ببینیم چرا؟ این که مدام ذهنش مشغول است ببینیم چرا؟ پرخاشگری او برای چیست؟ چرا به زندگی خانوادگی علاقه ای ندارد؟ وقتی شما کسی را محکوم می کنید دیگر نمی توانید او را بشناسید . این طور نیست؟! @zendegiasheghaneh ❣چطور اطمینان همسرم را بدست آورم؟ از آن جا که زن نیاز به محبت دارد، باید به او محبت کنی. محبت به زن می تواند از راه گوش باشد: دوستت دارم عزیزم. برای زن این جمله معادل میلیاردها تومان پول نقد است که به او ببخشی! دوم گل در زندگی نقش مهمی ایفا می کند . زن نیاز به امنیت دارد. اگر احساس کند که در کنار همسر امنیت دارد، برای او فداکاری هم می کند. با زن نباید از منطق و عقلانیت و استدلال حرف زد.نمی گویم که زن با منطق و عقلانیت سرو کاری ندارد . دارد، اما گفتمان زن بیشتر احساسی و عاطفی است. باید با او گفتمان احساسی و عاطفی برقرار کرد. همین عبارت دوستت دارم از هزار نوع منطق عقلانی کاربرد بیشتری دارد. بنابراین برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو . 💔قاتل رابطه زناشویی عصبی بودن زن و مرد قاتل رابطه زناشویی است. عصبانیت را در تصمیم های آنی می بینید. در صورتی که زن و مرد عصبی باشند ، مصلحت خانواده را فدای گرایش های عصبی خود می کنند . و یا در مواقعی که حق هم با آنان است ، و از طرف مقابل هم غفلتی پیدا شده ، واکنش های تند عصبی و تخریبی نشان می دهند. از این رو هر لحظه رابطه را با نوسان و بالا و پایین رفتن روبرو می کنند. بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم جو آرام می شود. این فاصله باعث می شود که ما دست از تعبیر و تفسیر های برانگیزاننده بر داریم. @zendegiasheghaneh قدری در کنش ها و واکنش ها تامل کنیم . در صورتی که دست از برخوردهای هیجانی برداریم ، می توانیم عاقلانه تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم . می توانیم وضعیت نشستن و برخاستن خود را تغییر دهیم . می توانیم در این فاصله تصمیم بگیریم که محل را ترک کنیم تا موجب درگیری های بیشتر نشود.می دانیم که خشم ما ناشی از فکر و تعبیر و تفسیر و بعد به هم ریختن ترکیبات هورمونی و بیوشیمی خون است. وقتی فضا را تغییر دادیم شرایط روانی و عصبی ما نیز به فوریت تغییر می کند. ما برنامه ریزی شده و شرطی هستیم. یعنی با عادت های گذشته عجین شده ایم . تنها با تغییر وضعیت و فضا می توانیم عادت ها را در نطفه خفه کنیم. در غیر این صورت تسلیم عادت می شویم و از نو دسته گل به آب می دهیم. 💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗 @zendegiasheghaneh ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔆روشهای همدلی 1⃣شنونده خوب بودن به همسرتان اجازه دهید تا احساسات خودش را به راحتی بیان کند. درواقع اصل مهم همدلی، شنونده خوب بودن است. به سخنانش کاملا گوش دهید و به گونه ای برخورد کنید که بداند سعی می کنید مانند او به مشکل نگاه کنید. 2⃣بیان احساس هنگام بروزمشکل شمانیزاحساستان را با همسر تان در میان بگذارید . 3⃣خودآگاهی و خودشناسی چون همدلی بر پایه خودآگاهی و خودشناسی است، هر چه بیشتر نسبت به احساس های خودتان آگاهی داشته باشید بهتر می توانید احساس های همسرتان را درک کنید. 4⃣ استفاده از تجربه های قبلی تجارب مشابه گذشته کمک می کند تا موقعیت و احساس های طرف مقابل را بهتر درک کنید. با یادآوری تجارت مشابهی که داشته اید، در درک احساسات همدلانه همسر موفق تر عمل خواهید کرد. 5⃣ صادق بودن تظاهر به همدلی نکنید و به احساسات همسرتان لطمه نزنید. نقش بازی کردن یا استفاده ابزاری برای رسیدن به هدف های خود از رفتار همدلانه، موجب دلسردی و بی اعتمادی می شود. 6⃣قرار دادن خودتان به جای او در ارتباط با همسر، قبل از اقدام به هر عملی، لحظه ای هم که شده خود را به جای او قرار دهید. هر چه قدر حس همدلی را در خود تقویت کنید، همان قدر سنگ صبور همسر خود خواهید بود. 7⃣ پرهیز از قضاوت دستور دادن، قضاوت کردن، نصیحت کردن و سرزنش، نشان دهنده وضعیت بالاتر و اندیشه فراتر شما نسبت به همسرتان است که احساس همدلی را از بین می برد، با این رفتارها این حس را القا می کنید که از او بالاتر هستید، پس از آن پرهیز کنید. 8⃣ راه حل ندادن سعی کنید در همدلی کردن راه حل ارایه ندهید چون طرف مقابل دلش می خواهد فقط ناراحتی خود را با کسی در میان بگذارد و از جانب او درک شود و فقط زمانی که خودش از شما تقاضای کمک کرد می توانید نظر خود را بگویید. 9⃣ برای طرف مقابل دلسوزی وترحم نکنید 🔟مشکل همسرخودرا بزرگ جلوه ندهید : از کاه کوه نسازید. 1⃣1⃣کوچک جلوه ندادن مشکل مشکل همسر را کوچک و بی ارزش ندانید. برای مثال نگویید «ای بابا خجالت بکش، این که مشکلی نیست و... پس اگر جای من بودی چه کار می کردی؟ 🔰متأهلبن به ما بپیوندید🔰
👩 در راستای زن بودن و لطافت زنانه داشتن یه وقتایی اجازه بدین همسرتون اش رو نشون بده واحساس برتری کنه. اینجوری اولا اون احساس بهتر به زندگی خودتون بر میگرده و دوما اینکه غیر مستقیم جایگاه شما به عنوان ی بانوی لطیف و ظریف تثبیت میشه مثلا یه وقتی همسرتون داره در مورد بحث های فنی صحبت می کنه. شما زود نپرین وسط بگین : "آره می دونم، منم بلدم و..." یه راهش اینه که انگار بلد نیستین گوش بدین و تایید کنین. میتونین آخراش بهش بگین : "ایول، چه چیزایی بلدی " بذارین احساس برتری کنن احساس برتری از نظر قدرت ، اطلاعات و چیزهای مشابه در نبردها مثل احساس زیبایی در خانمهاست. البته بسته به موقعیت خیلی هم ندونم بازی در نیارین طوری رو برقرار کنین که در عین حال یه خانم با اطلاعات هم به نظر بیاین http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
✨مولاامیرالمومنین حضرت علی(علیه‌السلام) می فرمایند: هرگاه جوان را توبيخ كردى، برخى خطاهاى او را ناديده بگير، تا توبيخ تو، او را به مقابله وادار نسازد. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 20، ص 333 @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
معجون خواب‌آور !😴 نوشیدن یک لیوان شیر قبل ازخو‌اب، برای داشتن خواب راحت و آرام توصیه میشود، عسل و شیر را با هم ترکیب کنید نوشیدنی‌ای ایجاد میشود که به سرعت شما را در یک خواب شیرین فرو میبرد👌✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
می دونستم چشمای آی پارام از یه روزنه ی کوچیک این عمارت شاهد ورودمه . می خواستم در نظرش همون تایماز با ابهت جلوه کنم . پارا ::👇👇👇 از پشت پرده ی اتاق که به کم کنار زده بودم ، دیدمش . تا وقتی ندیده بودمش ، نمی دونستم چقدر دلم براش تنگ شده . دلم برای آغوش و صدای گرمش پر پر می زد . از برخورد باهاش می ترسیدم. می ترسیدم مثل سه سال پیش ، تردم کنه. مردم هنوز منو نبخشیده بود . حقم داشت . من بد کرده بودم اما پشیمون بودم . کاش ندامت رو از تو نگاهم می خوند . بابک من به پدرش ، پدری با جذبه مثل تایماز نیاز داشت . بچم داشت بزرگ می شد . دیگه خوب و بد رو از هم تمیز می داد. بابک تو اتاق داشت با به اسب چوبی بازی می کرد . دلم برای بچم گرفت . نمی دونست پدری که اینقدر از سفرش براش گفتم ، حالا از سفر برگشته . نمی دونستم تایماز با بابک چطور می خواد برخورد کنه . دلم می خواشت حداقل دلخوری که از من داره به بچش منتقل نکنه وباهاش مثل به پدر و پسر عادی برخورد کنه . افکارم بدجور مشوش و پریشون بود. صدای تقه ای که به در خورد ، منو از حال و هوای برزخی خودم بیرون کشید . یکی از خدمه بود که اومدن تایماز رو خبر می داد . بلاخره زمان رو به رو شدن فرا رسیده بود و من و بابک با مردی که همه جوره می ستودمش باید روبه رو می شدیم . لباسهای مهمونی بابکم رو تنش کردم که بچم کلی ذوق زده شد . خودم هم گیسامو شونه کردم و به مقدارش رو با گیره ی نگین داری که نائب خان از سفر برام آورده بود ، بستم و بقیه رو ریختم رو شونه هام .. موهام بلند تر شده بود و تا زیر کمرم می رسید . به یاد گیسو کمند گفتن های تایماز ، لبخند کمرنگی اومد رو لبم . یه کم سرمه کشیدم به چشمام و سرخاب زدم به گونه هام که از رنگ پریدگی که به خاطر اضطراب بهم مستولی شده بود ، کم بشه لباسمو که په پیراهن بلند نیلی بود که روش یه حریر همرنگش دوخته شده بود رو پوشیدم و به آیه الکرسی خوندم و فوت کردم رو خودم و بابک و از اتاق بیرون رفتم . قلبم جوری تو سینم می کوبید که می ترسیدم سینم رو بشکافه و بیاد بیرون . از پله های سرسرا پایین رفتیم . تایماز پشت به پله ها رو مبل نشسته بود . خاله رو بروی تایماز بود و اومدن ما رو نگاه می کرد . از لبخند رضایت بخش که رو لباش بود، فهمیدم از ظاهر من و بابک کوچولوم راضیه. خاله همونجور که نشسته بود گفت : بیا اینجا دخترم و به مبل کناریش اشاره کرد . تایماز هیچ حرکتی نکرد و وقتی خاله منو مخاطب قرار داد ، برنگشت ببینه کیه . یه کم بهم برخورد اما ظاهرم رو حفظ کردم وخرمان خرمان و در حالی که سعی می کردم همه ی ناز و عشوه ای که می تونستم تو حرکاتم استفاده کنمو رو کنم ، به طرف خاله راه افتادم . بابک دستم رو رها کرد و رفت بغل خاله. از بغل مبل تایماز رد شدم و روبه روش قرار گرفتم و در حالی که به شدت سعی می کردم جلوی لرزش صدا و دست و پام رو بگیرم، نگاهم رو دوختم به نگاهش و گفتم : سلام . خوش آمدین . تایماز بلند شد و بی حرکت نگاهم می کرد . نمی دونم درست دیدم یا نه ! ته چشماش یه جور خواستن بود ! یه جور دلتنگی . بلاخره بعد از کلی سکوت لباش جنید و گفت : سلام . ممنونم و خودش رو انداخت رو مبل . حس می کردم کلافست . یعنی به خاطر حضور من بود ؟ خیلی دلم می خواست بدونم الان با دیدن من که خیلی فرق کرده بودم ، چه حسی بهش دست داد ! همه ی این تغییر ظاهر دادن ها ، دستور خاله بود . می گفت باید کاری کنم تایماز تفاوت رو حس کنه . خود عزیزم هم کلی فرق کرده بود . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾