eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
257 دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
8.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
همان ،فرمانده گردان،حاج رضاشکریپور،معاون اولش عباس فرجی ومعادن دومش محمدتکلوبودند،فرمانده گروهان شهیدسماوات حاج محمودبود،گروهان شهیدحاجیلوعمورضا بودوشهید چنگیزی هم حاج خلیل افشاربود🌺🌴🌺🌴 پایان قسمت اول روایتگری
پایان قسمت اول از روایتگری سعیداسدالهی انشاالله ادامه روایت فردا شب 🌹🌴🌹🌴
مؤمن هم بیدار است و هم صدای بیداری است ، بیدارگر است،چون‌اودرقبال خود و دیگران مسئول است ..
گاهی فرار یا سکوت ، همان جنایت و خیانت است ..
28e9d4ba21ae70a83d3d7270b5462b977376812-144p-mc-mc.mp3
3.4M
فتنه ، حادثه‌ی غبارآلودی است که تشخیص اولیه‌ی حق و باطل را سخت می‌کند و تنها‌‌.. روشنگری منطقی است که آن را خاموش‌می‌کند ..
فتنه ؛ ظاهر‌ش، شعارش، حرف‌هایش، صحیح و درست است ، اما جهت و باطن و حرکت‌ و دستی که آن ظاهر صحیح را ساخته باطل است ، خاصیت فتنه پنهان کردن باطن باطل در پشت ظاهر صحیح است .. فتنه می‌تواند شخص باشد ، میتواند جریان باشد ، می‌تواند یک کتاب یا یک جمله یا یک عکس باشد ..
: «عشق و حال هزینه داره» ✍️ عادت هرساله‌ی قشنگی دارند! شهادت حضرت ام‌ّالبنین سلام‌الله‌علیها که می‌شود، یک دیگ بزرگ آبگوشت بار می‌گذارند و همه ‌ی فامیل را دعوت می‌کنند و یک روضه‌ی خیلی ساده اما نورانی در منزلشان می‌گیرند. هم روضه است و هم دیدن کوچک و بزرگ فامیل. • بیشتر از یک هفته بود که کارمان خیلی زیاد شده و چند پروژه‌ی همزمان در حال انجام بود. تقریباً هر شب تا دیروقت دفتر بودیم و سعی می‌کردیم جریان کارها عقب نماند. • دعوتمان که کردند، با خودم گفتم من باید هر جور هست به این روضه خودم را برسانم. ماههاست اهل فامیل را ندیده‌ام و به دیدن و درآغوش کشیدنش و شنیدن صدایشان نیاز دارم. «صله رحم، دیدار خداست و شوقِ این دیدار قند در دلم آب می‌کرد.» • تقریباً از چهار صبح شروع کردم تمام کارهای آن روزِ دفتر را سامان دادم که بشود شب در این جمع حضور یابم. بعد از نماز مغرب و عشاء راه افتادیم. وارد اتوبان که شدیم نقشه‌ی جلوی رویمان خبر از دو ساعت راه پرترافیک اعصاب خردکن میداد. بعد از یکساعت هنوز مسیرمان نصف نشده بود که از شدت خستگی و فشار ترافیک به ضعف افتادم. سعی کردم بخوابم، هنوز پنج دقیقه نشده بود که یک چرخ ماشین موقع پیچیدن در یک کوچه افتاد داخل جوی باریکی که دیگر بیرون نمی‌آمد، پیاده شدم و کمک کردم و راه افتادیم. • کلافه شدم با خودم گفتم «اگر مانده بودی دفتر، الآن حداقل چند تا کار دیگر را هم جلو انداخته بودی، حالا واجب نبود حتما بیایی...» با این فکر احساس چرک‌آلودی بر من چیره شد! من داشتم به ملاقات عیال خدا می‌رفتم، به ملاقات خود خدا! و هر ملاقاتی هزینه و مشقت خودش را دارد. چرا زیر گوش خدا برای چنین سختی ساده‌ای به نق و غر افتادم؟ آدم مگر برای سختی‌‌های دیدن عشقش نق هم میزند؟ ✘ چرا خسته که شدم اشتباه گرفتم همه چیز را ، و حقیقت را در میان صورت مسئله گم کردم؟ ※ خجالت کشیدم از خدا ... که باز هم لبخند زده بود و همین نق نق را هم خریده بود! اگر نخریده بود حالی‌ام نمی‌کرد «آرام باش، هر عشقی هزینه‌ی خودش را دارد».
14.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| خدا یه طومار از «واجب» و «حرام» فرستاد زمین! هر کی هم تخلف کنه، صاف تهِ جهنمه! معنی اختیار و آزادی رو هم فهمیدیم ❗️
نه به زندگی دینی.mp3
11.23M
| من نمی‌تونم خودم رو راضی کنم به سختی‌های زندگی دینی! چرا بعضیا اینقدر راحت می‌پذیرن بدبختی‌های دینداری رو؟
🔹همه ی افرادِ درون تشکیلات باید مانند قند حل شده در یک لیوان آب باشند. ⬅️در این صورت: 🔸هم خاصیت خود را حفظ میکنند. 🔸و هم یکدست و متحد میشوند. 🔹اما یک سؤال: 🔒این ویژگی را چگونه باید به دست آورد؟ 🔸جواب: 🔑با از بین بردن منیّت⬅به وسیله ی تهذیب نفس ✳️ قند حل شده بداند⬅️ با حل شدن نه تنها از دایره هستی او «ذره ای»کم نمی شود ،بلکه به هستی او اضافه خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 اشک های رهبر عزیزمان را از یاد نمیبریم 🍃🌹🍃 🌺 «ای مولای ما! من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبروئی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه ی اینها را من کف دست گرفتم در راه انقلاب» |
قسمت دوم روایتگری فعالیت گردان اززمان شروع شد که نیروهاتقسیم شدن گروهان شهیدسماوات ،دوهفته ای دراهواز اردوگاه شهیدمحرمی اموزش نیروها شروع شده بود که آن باران‌ شدیدباریدن گرفت ودوروز نتوانستیم ازچادرها بیرون برویم الابرای تجدید وضو، حتی نماز جماعت هم اجرانشد، فرمانده لشگرمهدی کیانی ، 🌺🌴🌺🌴
ازنیروهای لشگر۷ولی عصراهل دزفول بودندکه ماموریت داشت مدتی درتیپ انصارانجام وظیفه کندکه درزمان ایشان تیپ شدلشگر، منطقه اهوازازنظرموقعیت جغرافیایی خاکش چرب بود 🌺🌴🌺🌴
که به راحتی آب جذب آن نمیشد، به همین خاطر باتوجه به شناختی که فرمانده لشگر از منطقه دزفول داشت لشگر ازاهواز به دزفول نقل مکان کردودر۷کیلومتری دزفول مستقرومحل استقرارلشگرشدپادگان شهیدمدنی، 🌺🌴🌺🌴 پایان قسمت دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرِ کلاس درس به آدمِ حواسْ‌جمع چیز یاد میدن؛ حواستونو جمع کنید!
می‌گفت: اونجا که دلت از بی معرفتیِ دنیا و آدماش شکست خدارو به یأسِ حضرت عباس قسم بده :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳آقا میگه: مثل من کار کن. 🤔خوب چیکار‌ کنم؟؟؟ 🎥جواب رو توی کلیپ ببین
قبلا نوشتم .. گاهی رازهای درونم و حس های وجودم برای خودم ،ناآشناست که به دنبال یک آشنای همیشگی میگردد تا خوب تفسیرش کند .. ‌
Mohammad Motamedi - Boosseye To - 320-mc.mp3
4.67M
گَلبَم🌿 .. این بیقراری پایان ندارد .. ؟ کی میرسد وقت قرار بوسه ی تو خوبم ولی کاش از هم بپاشم در ناگهان انفجار بوسه ی تو .. چند دقیقه ؛ برای یک بی‌قراریِ که عطر آشنایی دارد اما نمی‌دانم چیست.. ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا اسلحه به دست گرفت؟ ♨️ یادگاری مهم سردار دلها به دخترش! ‼️ عاشقانه‌ای از جنس خدا... 🔰 برشی از سخنرانی 🔻3روز دیگر تا سالگرد شهادت 🔸 دریافت نسخه با کیفیت
: «بندها را یکی یکی پاره کن!» ✍ صبح وقتی در کوچه دیدمش حس کردم مثل همیشه نیست. • بعد از نماز جماعت ظهر آمد کنارم نشست. حس کردم چیزی می‌خواهد بگوید. چهارزانو نشستم که بداند قصد رفتن ندارم. گفت : دیشب تا صبح نخوابیدم، همسرم می‌خواهد برود مسافرت و مایل است پسرم را هم با خودش ببرد. او فقط سه سال دارد و من نمی‌دانم همسرم آیا از پس نگهداری او برمی‌آید؟ نکند سرما بخورد، نکند مریض شود، نکند .... دلشوره از دیشب تا صبح امانم را بریده! • گفتم:  حالت را کاملاً می‌فهمم! این اولین صحنه‌ی جدایی تو از بالاترین وابستگی زندگی‌ات است و یقین بدان که درد دارد! اما دردش جان را وسعت می‌دهد و برای انقطاع‌های بعدی و رشدهای بالاتر آماده می‌کند. • این قورباغه را که قورت بدهی، می‌توانی امیدوار باشی قورباغه‌های بعدی را هم قورت خواهی داد. • گفت: نگرانم، نکند اتفاقی برایش بیفتد. گفتم: فالله خیر حافظا و هو أرحم الراحمین. تا همین حالا هم کسی که نگهدارش بوده خداست نه شما. تمرین توکل است دیگر، بسپارش به خدا که بهتر از تو و پدرش مراقب اوست و چیزی را که سپردی دیگر نگرانش نباش! • سه روز بعد دیدمش منتظر بود از سفر برگردند عزیزانش! اما شاد بود و آرام .... زیرا بدست کسی سپرده بودشان که همیشه خیرترین انتخاب را دارد.
تلنگری شرک_mixdown.mp3
10.38M
| بزرگترین تهدید برای یه مؤمن اینه که: به چیزی دل بده، یا تکیه بده، که اساساً دل‌دادنی یا تکیه‌دادنی نیست! قرآن به این میگه؛ «شرک» مصادیق این دل‌دادن یا تکیه‌دادن در زندگی‌های ما چیا هستن؟ منبع: جلسه اول مبحث خالص برای تو