eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
241 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹صبح روز 22 تیرماه 67 به همراه یکی دیگر از رزمندگان تخریب با موتور سیکلت برای شناسایی دشمن از طریق جاده فکه اقدام میکنند که در محل استقرار تیپ پدافند کننده در منطقه که به دست دشمن افتاده بود با انبوهی از تانک و نفربر مواجه میشوند و در مسیر برگشت با سربازان دشمن روبرو شدند. 🌹در حالی که روی جاده با موتورسیکلت در حرکت بود از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار میگیرند و بعد از طی مسافت کوتاهی به علت خونریزی شدید و ضعف و عدم توانایی هدایت موتور سیکلت به زمین میخورد و دشمن برای دستگیری ایشان اقدام میکند اما همراه او موفق میشود از چنگ دشمن فرار کند و بعد از 4 ساعت پیاده روی خود را به مقر الوارثین برساند. 🌹غروب روز 22 تیرماه 67 دشمن از مواضع خود عقب نشینی کرد و بچه‌های تخریب با حضور در منطقه موتور سیکلت را در وسط جاده سالم پیدا کردند که کنارش خون زیادی ریخته بود و جای چرخهای نفربری که حکایت از انتفال ایشان به مواضع دشمن میکرد. بچه ها تمام خاکهای منطقه را که احتمال دفن ایشان میرفت وارسی کردند اما اثری از این عزیز نیافتند. 🌹هیچ کس جز زمین داغ فکه نمیدانست با فرمانده دلاور ما چه کردند تا اینکه در خردادماه سال 1380 در عملیات تفحص آن پیکر مطهر به آغوش میهن اسلامی ما بازگشت و در گلزار شهدای بهشت زهراء (س) قطعه سرداران (29/ ردیف 18/ شماره 9) در جوار امیر سرافراز ارتش جمهوری اسلامی سپهبد شهید علی صیاد شیرازی آرام گرفت. 🌷
#تولدت_مبارک شهید عاشق❣ خوش به حال #اردیبهشت که هم آمدنت را شاهدبود هم رفتنت را🕊🌷 #شهید_صادق_عدالت_اکبری #سالروز_ولادت 🌹🍃🌹🍃
#شرمنده ام که یک جان بیشتر ندارم تا در راه #امام زمان(عج) و نایبش، #فدا کنم... #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🥀 #سالروز_ولادت
●پسرم ازروی پله ها افتاد ،دستش شکست. بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.بچه راکه داشت به شدت گریه میکرد بغل گرفت. ازخانه دویدبیرون.چادرسرم کردم ودنبالش رفتم.ماتم برد وقتی دیدم دارد می رودطرف خیابان.تامن رسیدم به او،یک تاکسی گرفت. درآمد لحظه ها،ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود. ●خانه ما آفتاب گیربود.ازاواسط بهارتااوایل پاییز من وچند بچه قدونیم قد،دایم باگرما دست و پنجه نرم می کردیم. فقط یک پنکه درب وداغان داشتیم.من نمی دانستم عبدالحسین فرمانده گردان است ولی می دانستم حقوق اوکفاف خریدن یک کولر را نمی دهد‌. یک رو اتفاقی فهمیدم ازطرف سپاه تعدادی کولر به او داده اند تابه هرکس خودش صلاح میداندبدهد. بعضی از دوستانش واسطه شده بودند تایکی ازآنهاراببردخانه خودش ،قبول نکرده بود.بهش اصرارکرده بودند. گفته بود:این کولرهامال آن خانواده هاییه که جگرشون داغ شهید داره ،تاوقتی اوناباشن نوبت به خانواده من نمی رسه... 🌷
یک روز دیدم علی با محمدرضا دعوا می کند. محمدرضا، علی را تهدید کرد و گفت: اگر کوتاه نیایی به بابا می گویم در مدرسه چکار می کنی.  من با شنیدن این حرف کمی ترسیدم، اما آن موقع به روی خود نیاوردم. آنها کلاس دوم و سوم ابتدایی بودند و با اوضاعی که آن روزها داشت، حسابی هوایشان را داشتم.  مدتی بعد محمد را کنار کشیدم و گفتم بابا، علیرضا در مدرسه چکار می کند؟ محمد گفت: بابا نمی دانی با پول توجیبی که بهش می دهی چه می کند؟ من ترسم بیشتر شد و حسابی مضطرب شدم، خوب بابا بگو با آن پول چه می کند؟ جواب داد: دفتر و مداد می خرد و می دهد به بچه هایی که خانواده شان فقیر هستند. ✍به روایت پدربزرگوارشهید 🌷 ولادت : ۱۳۳۷/۶/۲۷ تهران شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ حاج‌عمران ، عملیات والفجر۲
⭕️ در منطقه رزم حلب، شهیدان قنبری و محمود رادمهر را می‌توان از دیدبان‌های ماهر و خلاق دانست که با هدایت دقیق آتش توپخانه و سلاح‌های نیمه سنگین، مانع از هجوم چندباره‌ی دشمن به منطقه و نیز ایجاد خسارت فراوان به جبهه‌ی تکفیری شدند.... 🥀🌺
💕معرفی شهید💕 شهید دهه ی هشتادی🌸 محمدعارف کاظمی دراستان کرمان درکهنوج درروستای دورافتاده ومحروم درماموریت سپاه باگروه جهادی کارمیکرد ودرآنجابه شهادت رسیدوبه عنوان شهیدجهادگر محسوب میشود. ✅تنهاشهیدجهادگردراستان مازندران است.⚡️ 🧡به روایت مادرشهید🌟 برای مادری که جوان استخوان ترکانده اش رادر19سالگی ازدست داده باشدذکرخوبی های جوانش مساوی است باداغ دلتنگی بیشتر.🖇🌷 اماگفتگوبامادرشهیدمحمدعارف کاظمی سخت پیش نمی‌رود.می‌گویددربودونبودپسرارشدش همیشه به اوافتخارمی‌کرده است:«من3فرزنددارم.محمداولین فرزندمن بود.وقتی خواهرهای دوقلویش به دنیاآمدند12ساله بوداما خیلی به من کمک می‌کرد.بطوری که درآن شرایط به حضورکسی دیگری درخانه نیازنداشتم. ❇️همیشه احترام گذاشتن به من وپدرش برای اوحرف اول وآخررامی زد. همیشه درسخوان بود اما به انتخاب رشته که رسیددانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد.دوست داشت پاسدار شود و در این مسیرخودش را به شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم نزدیک تر می‌دید. 🌺یادشهداباصلوات🌺 🕊🍃 متولد:۱۳۸۰/۴/۶ شهادت ۱۳۹۸/۱۲/۱۹ مزار:گلزارشهدای روستای کارتیچکلا_شهرستان سیمرغ ❤️
﷽ 🎈عطر زینبیه عطر تولد شهــیدی می‌آید🥺❤️ 🎀لحظه تولدت شروع پرواز است برای پرستوهـا و خاطره ماندنی برای تمام آسمانها🕊 🎉تولدت مبارک آقا روح الله جان🥳❤️
🦋 ❤️آقا روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع بودند،دائم الوضو و دائم الذکر بودند. 🧡شبها قبل از خواب سوره واقعه میخواندند و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد. 💙به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه‌اهمیت زیادی میدادند،عاشق و مطیع امر رهبری بودند. 💛به مسافرت اهمیت زیادی میدادند و سالی دو بار به پابوسی امام رضا(ع) میرفتیم. 💚به حضرت رسول(ص) هم ارادت زیادی داشتند،بخاطر همین اسم محمد رسول را برای پسرمان گذاشتند و به نقل از دوستانش در لحظه جان دادن یا رسول الله گفتند و عروج کردند... 🎙راوی:همسر شهید .
🦋 ❤️عبدالرحیم پسرے با ایمان و مؤمن بود ڪه از همان ڪودڪے ڪه پایش به مسجد باز شد پیوند عجیبے با مسجد گرفت و ڪم ڪم به عنوان مڪبر مسجد انتخاب شد. 🧡علاقه زیادے به مراسمات مذهبے و دینے داشت. اخلاقش بسیارخوب و با همه مهربان و خوش برخورد بود.از همان دوران ڪودڪے میهمان‌نواز بود و از ڪودڪے در انجام فریضه نماز و روزه پیشے میگرفت. 💚عبدالرحیم علاقه خاصے به بسیج و سپاه داشت.تا اینڪه از سال ۱۳۸۴ با عشق و علاقه خاصے ڪه به این نهاد داشت وارد نهاد مقدس سپاه شد. ✍🏻راوے: پدر شهید
خدايا به نام تو دست به قلم مي گيرم و آن را روي کاغذ مي فشرم اما مانده ام و نمي دانم چه وصيتي کنم اگر بخواهم به مردم در وصيتم پيام بدهم که کوچکتر از آنم که بتوانم به اين مردم آگاه و شجاع و قهرمان و شهيد پرور پيام بدهم اما چاره اي نيست وظيفه مي دانم که هر چند کوچکتر ولي به عنوان وصيت چند کلمه اي ناقابل با اين برادران و خواهران عرضه مي دارم .اينجانب حقير اولا هدفم از جبهه رفتن اين بود که به نداي رهبر کبير انقلاب اين رهبر شجاع و آگاه به زمان و مدير و مدبر به اسلام نائب مهدي زمان عجل الله لبيک گفته و عزم سفر کنم و چون اين رهبر عالي قدر گفته بود که جنگ يک مسئله اصلي و يک وظيفه شرعي است که هر کس توان آن را داد بايد به جبهه برود و من هم همه مسائل را پشت سر گذاشتم و مسئله اصلي را جلو قدمم گذاشتم و به جبهه ها رفتم اما اين بنده معصيت کار با چه روئي به ميدان عاشقان عشق به الله و با چه روئي با اين مردان خدا هم گام شوم بنده اي که هميشه معصيتکار و نادان بودم ولي اي خدا کمک کن و گناهانم را بيامرز تا بتوانم در راهت قدم بردارم .
1.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ