eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
257 دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
8.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
ما رفتیم خرمشهر و از فرشید و حسین خبری نداشتیم و باقر زارعی هم مفقود شده بود که بعد از 48 ساعت باقر زارعی آمد خرمشهر وسرش باندپیچی بود ازش پرسیدیم چی شد با حسین رفتین اونورخاکریز. گفت: ما وقتی اونور خاکریز بودیم من فقط دیدم اسلحه حسین افتاده 🌴🌴🌴🌴
و دیگه حسین رو ندیدم قطعا حسین اونجا شهید شده بود. فرشید هم که شهید شده بود ولی ما خبر نداشتیم واین دو بزرگوار رو بعنوان مفقود الجسدعنوان کردند که اومدیم همدان برای برگزاری مراسم این بچه ها که مثل گل در راه دفاع از کشور، اسلام و انقلاب پرپر شدن. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌹🌹🌹ادامه روایت خاطرات عملیات کربلا 5 انشاالله فردا شب شهدارا باصلوات یادکنید: سرزمین کربلای ۵ قطعه ایی از بهشت است پایان قسمت سی چهار م 🌴🌴🌴🌴
بیایید  با ذکر صلوات برای شادی تمام شهدا مخصوصا این شهید بزرگوار 🌸🌹 🌹🌸هر شب به نیت یک شهید 🌸🌹 اللهم صلی علی محمد ⚘وال محمد و عجل فرجهم🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه تردید؛ سرعت گیرِ هلاکت‌بارِ مسیر رسیدن است! و یقین؛ تنها «موتورِ حرکت رفتن» در مسیر رسیدن! ※ برای «قدرت یقین‌»مان باید دعا و استغاثه کنیم! منبع: دعای ۵۵ صحیفه جامعه
یار پسندید مرا.mp3
8.25M
🔹 چجوری باشم امام زمانم منو هم بپسنده؟ 🔹منو هم برای خودش کنار بذاره؟ 🔹 به داشتنم شاد باشه؟ | |
49.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ ‌خوشبخت ترین انسان ها در آینده‌ی حتمی و نزدیک جهان |
حرف خاص.mp3
23.57M
✘ ‌خوشبخت ترین انسان ها در آینده‌ی حتمی و نزدیک جهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| • رمز و رازهایی در کهکشان ها که ۱۴۰۰ سال پیش قرآن آن را فاش کرده است ! «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا» | آیه ۳۰ سوره الانبیاء
اگر شغل شما، جهاد شما، و هر کار مباح و مستحب شما، مانع حرکت قلبی و قدرت فکری شما در سیر و سلوک شود، حرام است! در این لحظه، هجرت به سمت شرایط مناسبِ باطن سازی واجب‌ترین مسئله زندگی خواهد بود! دانلود رایگان کارگاه تفکر : media.montazer.ir/?p=23039
کارگاه تفکر ۱۶.mp3
16.35M
۱۶ آنچه در پادکست شانزدهم می‌شنوید : ـ شاخصه‌های «انسان متفکر» و «صاحب نظر» از نظر خداوند. ـ چگونگی هماهنگ کردن لذت بردن از زندگی دنیا با آماده شدن برای تولد سالم به آخرت! - نحوه تولد به آخرتِ انسانهایی که از «فکر کردن» فرار میکنند! منبع پادکست : جلسه ۷ از کارگاه تفکر
4_5837075883449390690-mc.mp3
3.21M
‌ مرا ببخش گاهی افکارم با مسیر تپش‌‌های قلب تو هم‌خوانی ندارد ..
‌ نمی‌دانم چه‌قدر باید زمان بگذرد تا بدانیم زندگی را باید جدی بگیریم .. کاش هم پخته شویم و هم بدانیم اولین جنگ در وجودِ آدمی‌ست،شاید پخته نشدن و تعاریف منفی جدی نگرفتنِ زندگی و زمان به یک حواس‌پرتیِ مرگ‌بار ختم شود .. ‌
خادم‌المهدی شدن ، ابتدای‌ش خادم الحسین شدن است .. شاید ابتدا باید خادم الروح شویم و میان شارع مقدس‌ش قدم بزنیم .. شاید حس‌هایِ قویِ حضور‌ش ما را خادم لحنِ چشم‌هایش کند ..
به دلایلی که اسم‌ش را شاید حُب بگذارند ، طنینِ صدا و حضورِ سیمایِ زیبایت مرا آرام می‌کند، ای محبوبِ گمنامِ من ..
‌ شاید آن‌ شکاف میان قلب و آن حال مضطر و اشک میان چشم که دیگر نه مکاشفه و نه آغوش و نه پنهان کردن‌‌ش مرا آرام نمی‌کند ، شکایت کردن‌م میان فرشی که تو در سرزمین‌م قرار داده‌ای کمی‌ مرهمِ اندوه‌های طولانی شود .. و من میانِ این زخم‌ها زیبا می‌شوم و این نفس کشیدن‌ها را دوست دارم چون تو می‌بینی .. ‌ ‌
فرکانس‌های درونی‌ما و‌ تمام‌ جزییاتِ حضورمان ، رفتار‌ها ، افکار‌های‌مان و تصمیم‌های بزرگ‌ و‌ کوچک ، همه‌وهمه ضبط می‌شوند چه در شلوغی‌ها و‌ چه خلوت‌ها، دائما و همیشه ما خودمان ضبط می‌کنیم تا هم خوانده‌ شویم و هم دیده شویم و هم شنیده شویم .. روزی می‌رسد ! و برخی را مشتاقانه می‌بینند و با شوق می‌خوانند و‌ اشکِ لذت‌بخشِ همراه‌ با لبخند از شنیدن تمامِ متن‌ حضورشان‌ تمام صحنه‌ی دنیا و قیامت را می‌گیرد و‌ برخی تا حاضر می‌شوند خیلی‌ها به دلیل خش دار بودن‌شان‌ گوش‌هایشان را می‌گیرند و اینجاست که هر شخصی کیفیت و‌نحوه‌ی حضوری دارد .. و این انسان است که با ایثار در‌ مسیر حُب متن‌های حضور‌ش را بر صفحات تاریخ هستی نقاشی می‌کند ..
چه قدر طعمِ غربت حتی میان آشنایان‌ت با آنکه تلخیِ مثل قهوه دارد ، زیباست .. مزه‌ی شبیه‌شدن به یک‌ قلب را می‌دهد .. هر چند دلایل‌ش متفاوت باشد اما من از هر چیزی به دنبال اشتراک روحی با او‌ می‌گردم تا از یک‌ مسیر شباهت ، سایر اندام‌های روح‌م را نیز شبیه او کنم ..
🔹 : • اولیاء خدا چطور هم از دنیا لذّت می‌برند و هم به دنیا توجه و وابستگی ندارند؟ • چطور میشه هم خدا رو داشت و هم دنیا را ؟ • چطور میشه خدا رو بین شلوغی‌‌های روز فراموش نکرد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نزدیک‌ترین آدمها به خدا، چجوری به دنیا نگاه می‌کنند؟ و چجوری با دنیا ارتباط برقرار میکنند؟ | منبع : جلسه۱ از مبحث فکر و ذکر ۲
🌴بارعرض سلام ادب شب بخیر روایت خاطرات عملیات کربلا ۵ به یادنام شهدا شروع می کنیم ادامه روایت خاطرات عملیات کربلا ۵ قسمت سی پنجم 🌴🌴🌴🌴
آن شب سه تا از دیدگاه ها را سرکشی کردم و طرح آماج دادم. متاسفانه دیدگاه آخر بدترین جا و یکی از جاهایی بود که تازه از دست عراقی ها گرفته بودیم. در واقع دیدگاه عراقی ها بود که ما بعد از گرفتن منطقه از آن استفاده می کردیم. پنج یا شش نفر از بهترین بچه های دیدگاه ما آنجا مستقر بودند. هر دیدگاهی از دکل تا سنگر دیده بانی چیزی حدود 50 تا 100 متر فاصله داشت که با تلفن ارتباط دارند. یعنی دکل دیده بانی با سنگر ارتباط دارد. بچه ها کار مثلثات و نقطه یابی را پایین انجام می دهند و دیده بان از بالا کار را تمام می کند. 🌴🌴🌴🌴🌴
آن شب آتش دشمن خیلی سنگین بود و عملیات مقداری زودتر شروع شد. من قرار بود ساعت عملیات برگشته و در قرارگاه باشم اما متاسفانه در دیدگاه بودم که عملیات شروع شد. در این دیدگاه سیم ارتباطی بین دکل و سنگر قطع شده بود. ما سیم آوردیم تا آن ارتباط را درست کنیم. تمام بچه ها آمدند در سنگر و دیدگاه را خالی کردند. آتش آنقدر سنگین بود که وضعیت سختی را ایجاد کرده بود. ماشین ما را هم دیده بودند. منور می‌ریختند و هوا مثل روز روشن شده بود. 🌴🌴🌴🌴
من نماز نخوانده بودم. فضای داخل سنگر به گونه‌ای بود که باید گردن را خم می کردی تا سر به سقف سنگر نخورد. در یک جای دو متر در یک متر حدود پنج نفر فشرده نشسته بودیم. جا خیلی تنگ بود. همانجا قامت بستم برای نماز. وقتی چند جمله را می خواندم به خاطر وضعیت شدید آتش فراموش می کردم کجای نماز بوده‌ام. دشمن پشت هم می زد. 🌴🌴🌴🌴🌴
ترکش هایی که روی سنگر می خورد مثل یک قوطی پر از سنگی بود که روی آن تکان داده می‌شد. با همین وضعیت نمازمان را خواندیم. ارتباط دکل با دیدگاه را برقرار کردیم. به هر شکلی که بود طرح آماج را توضیح دادم و بچه‌ها را توجیه کردم. شبکه هدف را گذاشتیم و می خواستم برگردم. هرکاری کردم، دیدم نمی توانم از سنگر بیرون بیایم. 🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه روایت خاطرات عملیات کربلا 5 انشاالله فردا شب شهدارا باصلوات یادکنید: سرزمین کربلای ۵ قطعه ایی از بهشت است پایان قسمت سی پنجم 🌹🌹🌹🌹 🌴🌴🌴🌴