ایـدههـا و تـجـربـههـای زنـدگـی
تجربه_من ۲۲۴ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند من سی سالگی ازدواج کردم درسن بالا اونم به خا
#تجربه_من ۲۲۵
#فرزندآوری
#غربالگری
#بارداری_بعد_از_۳۵_سالگی
سال ۶۲ عقد کردیم وقتی ۱۴ ساله بودم. ۱۶ سالگی فرزند اول و ۱۸ سالگی فرزند دومم به دنیا آمدند. اوج جنگ بود و همسرم خیلی کم منزل بود.
۲۳ سالگی فرزند سوم بدنیا آمد، سال ۸۶ فرزند چهارم را خدا به ما هدیه کرد، در حال شیر خوردن بود که برای پنجمین بار حامله شدم، ۴۰ ساله بودم، ویار شدیدی داشتم. تازه برای پسرم عقد گرفته بودیم (عروسم سال سوم پزشکی بود و پسرم سال پنجم)
به دکتر مراجعه کردم. کمیسیون پزشکی بیمارستان امام خمینی تهران تشخیص دادند بچه باید سقط بشه... وقتی برای تکمیل پرونده مراجعه کردم. تعداد زیادی برای سقط بستری شده بودند، همسرم میگفت باید به دکتر اعتماد کنی، وگرنه در آینده اگر میلیون ها پول خرج این بچه بکنم باز هم بچه سالمی نمیشه، بدون اجازه به منزل اومدم و اصلا دکتر نرفتم،
روز عید مبعث خداوند نازنین زینب رو سالم، زیبا و باهوش بهم هدیه داد.
۶۳ روز بود که نوه ام بدنیا آمده بود، خاله و خواهرزاده امسال میرن کلاس چهارم....
من به خدا توکل کردم و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها... سه ماه اول بارداری آزمایشات زیادی انجام دادم، نظر همه این بود، هرچه سریع تر سقط...
منزل ما شهرستانه، هر بار که به تهران (حدود ۱۰۰۰ کیلومتر) به پزشک مراجعه میکردم، خیلی اذیت میشدم، اما خدا کمکم کرد، فرزندم را نگه داشتم، دختر بزرگم که ۲ فرزند داره، میگه مامان اگر دکتر به من پیشنهاد سقط داده بود، می پذیرفتم، اما شما به خدا توکل کردید...
خانواده ما حداقل ۱۰ پزشک متخصص داره، همگی به من پیشنهاد سقط می دادند، فقط مادرم میگفت توکلت به خدا باشه. این هدیه بزرگ را نذر زینب کبری کردم و دوست دارم در سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی به عقد یکی از اولاد پیامبر (سادات) در بیارم، التماس دعا
eitaa.com/zendgizanashoyi
ایـدههـا و تـجـربـههـای زنـدگـی
#تجربه_من ۲۲۵ #فرزندآوری #غربالگری #بارداری_بعد_از_۳۵_سالگی سال ۶۲ عقد کردیم وقتی ۱۴ ساله بودم.
#تجربه_من ۲۲۶
#فرزندآوری
#غربالگری
#بارداری_بعد_از_۳۵_سالگی
خانواده من و اقوام نزدیکم با همین طرز تفکر که "۲ بچه کافیست" همگی به داشتن دو فرزند اکتفا کردند.
خوب به قول معروف اون موقع اینطوری مد بود.
تا اینکه در سال ۸۰ برادر عزیز من در سن ۲۰ سالگی در اثر ابتلا به سرطان خون، ما رو ترک کرد و به جوار رحمت حق شتافت.😭
برای من که در اون موقع تازه ازدواج کرده بودم و همچنین به پدر و مادرم خیلی خیلی سخت گذشت.
از غم و ناراحتی اون روزها همین قدر به شما بگم که وقتی خاطرات اون روزها در ذهنم میاد، همه ذهنم تاریک میشه.
این یک بُعد ماجرا بود، ولی بُعد دیگه ماجرا وقتی بود که من صاحب فرزند شدم.
به لطف خدا الان منتظر به دنیا اومدن چهارمین فرزند خودم در سنّ ۴۲ سالگی هستم، ولی بچه های من همیشه و دائم این تک فرزندی من براشون سنگین میاد. مخصوصا در مناسبت ها و ایام خاصی مثل عید نوروز یا حتی در ایام عادی همیشه این نکته رو به یادم میارن که ما نه دایی داریم، نه خاله...😞
من دوتا دختر و یک پسر دارم
دختر بزرگم ۱۹ ساله، پسرم ۱۷ ساله و دختر کوچکم ۱۵ ساله
آخرین زایمان من سال ۸۲ بود و اون موقع چیزی به اسم غربالگری بین پزشک ها مطرح نبود.
سه ماه از بارداری چهارمم گذشته بود که رفتم دکتر و گفتن باید غربالگری انجام بدید.
اول کمی در موردش تحقیق کردم هر سایت و کانالی که میشد در موردش مطلب گیر آورد، مراجعه کردم. وقتی دیدم غربالگری رو پزشک های الان برای همه خانم ها بدون توجه به سن و سابقه خانوادگی و... توصیه میکنن راستش کمی مشکوک شدم. حتی به این نتیجه رسیدم که در کشورهای پیشرفته از لحاظ اقتصادی هم یه همچین آزمایش هایی یا توصیه نمیشه و یا به موارد خاصی صرفا توصیه میشه...
علاوه بر اون اعتقاد به سقط جنین در هر سنی رو گناه محض و ناشکری میدونم.
بنابراین غربالگری رو انجام ندادم.
دکتر هم کلی غر زد و آخرش ازم امضا گرفت که ایشون با توجه به ریسک بالا خودشون تمایلی به انجام غربالگری نداشتن..
البته همسرم تاکید داشت که حتما غربالگری رو انجام بدم، ولی من از ایشون تقاضا کردم که همون هزینه ای رو که میخوایم برای انجام غربالگری بدیم رو به یک خانواده که مشکل اقتصادی دارن به عنوان صدقه، به نیت سلامتی فرزندمون کمک کنیم.
چون به هرحال سقط جنین حرامه
اگر خدای مهربون بخواد ما رو با هر چیزی که دوست داره امتحان میکنه
ولی ما حق نداریم جان یک انسان رو به هر دلیلی بگیریم.
ما وظیفه داریم برای سلامتی فرزندان مون هر کاری از دست مون برمیاد انجام بدیم، نه اینکه اونها رو از بین ببریم.
eitaa.com/zendgizanashoyi
علائم نارضایتی ج.ن.س.ی را بشناسید:
👈 ایراد گیری از هم
👈 نارضایتی از زندگی
👈 قهرهای طولانی مدت
👈 کوبیدن یکدیگر
👈 ابراز خستگی و تمارض
از عوارض برآورده نشدن نیازهای ج.ن.س.ی زن و شوهر است.
eitaa.com/zendgizanashoyi
#سیاست_های_زنانه
🍃 هر از چند گاهی وقتی از مهمونی برمیگردین؛ به همسرتون بگین که:
👈 تو کُلِّ مردهای فامیل ما تکی
👈 هیچ کس توی فامیل مثل من خوشبخت نیست
👈 فلان ویژگیات باعث شده من تو فامیل بهت افتخار کنم
✅ باور کنین که مرد پر رو نمیشه. باور کنین که اثر این انرژی مثبتی که به همسرتون میدین ده برابر به زندگی خودتون بر میگرده حتی، حتی اگر واقعا شما خوشبخت ترین زن فامیل نیستین باز هم این رو به همسرتون بگین تاثیراتش رو میبینین...
❎ البته دقت کنین؛ دائمی و همیشه نگین که کلیشه و تکراری بشه و خودتون هم بسنجین و بر حسب موقعیتتون تعریف و تمجید کنین.
eitaa.com/zendgizanashoyi
#عاشقانہ_شهدا 💚
قبل از آشنایے با محمد جواد به زیارتــ حضرتــ زینب(س) با خانواده ام رفته بودیم.😌
روبروے گنبد حضرت زینبــ(س) بودیم و من با بی بی درد و دل میکردم.💚
از او خواستم که همسری به من بدهد که به انتخابــ خودش باشد...💓
البته آن روزها نمیدانستم که هدیه ای ویژه از طرف بی بی در انتظار من است و آن هم سرباز خود حضرتــ زینب(س)، قرار استــ مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود.😍
از سفر که برگشتیم، محمدجواد به خواستگاری من آمد. آن زمان ها در یک کارخانه مشغول به کار بود.
تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود. 😇
حتی از جوانے و زمانی که محصل بود، در تابستان هایش کار میڪرد.
تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس خواستگارے تا خرج مراسم عروسی همه را خودش داد. ☺️
بعد از آن شروع کرد به ساختن
همین منزلے که خانه من و فرزندانم هست.
سر پناهے که ستون هایش را
از دست داد... 😔
تک تک مصالح و نقشه منزل و رنگ دیوارها و طرح کاشے ها همه و همه به سلیقه من بود.
آخر محمدجواد #همیشه میگفت که تو قرار است در این خانه بمانے نه من...😔
آرے همسر من بی تو در این خانه روزها را شبــ میکنم، تنها به شوق دیدار تو در زمان ظهور امام زمان(عج).... 😭😍
#شهید_مدافع_حرم_محمدجواد_قربانی
eitaa.com/zendgizanashoyi
👨🏻 #آقایون محترم
خانما علاقه شدیدی دارن که حرف بزنن. حرف زدن برای خانم ها مثل موفقیت برای مرده که دلش با این حرف زدن خالی میشه.
اصلا دل خانما بنده به حرف زدن. وقتی گفتگو کنی باهاشون عاشق میشن. خانما به ارتباط زنده ن.
وقتی میای یه چه خبر؟ یه چطوری؟ یه چه کار کردی از صبح؟ بهش بگو. خودش با هات حرف میزنه. 😄😄
و دلش اینطوری آروم میشه😍😍
👧🏻 و اما #خانمای عزیز
شما هم وقتی مردتون از راه میاد. همون اول نرین باهاش حرف بزنین. اول یه🍒🍎 میوه ای پوست کنین یه ماساژی بدین 😉😉
یه بیست دقیقه ای هم صبر کنین بعد که خستگی از تنش در رفت و چای ☕️ لب دوز و لب سوز شما رو خورد 😍😍
اون وقت موقع حرف زدن و درخواست کردنه. مطمئن باشید جواب میده😉😁
eitaa.com/zendgizanashoyi
#ظرایفی_برای_جنس_ظریف
قسمت اول
زن و مرد در ابتدای زندگی باید تلاش کنند تا سرحد امکان زندگی شان با مهر و عاطفه پایهریزی شود و این تلاش را در ادامه مسیر هم حفظ کنند.
اگر هر دو به محبت یکدیگر دلگرم نباشند، پیشرفتی در کار نخواهد بود.
در این میان نقش زنان در پایداری زندگی زناشویی برجسته است، زن می تواند با رعایت نکات ریز و جزیی پناهگاه امنی را برای همسر و فرزندان خود به وجود آورد و آرامش را به محیط خانواده هدیه نماید.
۱- خودتان را بگذارید جای شوهرتان؛ بنده خدا شما را می بیند که سر سفره شام، مشغول خوردنید و با گوشی تلفن همراهتان بازی می کنید! شما در واقع دارید با اعصاب شوهرتان بازی می کنید چون ترجمه این کار شما برایش این است: «برایم مهم نیستی!» مردان دوست دارند که همسرشان فقط روی آن ها تمرکز کند. طبق نظر متخصصان، این تمرکز به این معناست که «تو اولویت من هستی و من دوستت دارم.» بنابراین وقتی با شوهرتان حرف می زنید کارهای دیگر را کنار بگذارید و از برقراری تماس چشمی غافل نشوید.
ادامه دارد....
eitaa.com/zendgizanashoyi
❌ پیش بقیه همسرتون و تحویل بگیرید حتی اگر قهرید
زمان قهر اتاق خوابتون ترک نکنید ❌❌❌❌❌❌
❌ قبل خواب همسرتونو و به چیزی عادت بدید بدون اون نتونه بخابه. مث ماساژ
❌ اگر پیش شما کسی از خانواده همسرتون بدگویی کرد شما همراهیش نکنید
❌ داغ دعواتون و به دل بقیه بزارید
❌ امری و دستوری حرف نزنید. مثلا بگید آشغالا بو گرفته به جای آشغالا رو بزار بیرون
❌ ناراحتی از خانوادش و ۹۰ درصد نگید ۱۰ درصد بگید.
eitaa.com/zendgizanashoyi