ﻣـﺮﺩﯼ ﺑـﻪ همسرش ﮔـﻔـﺖ: "ﻧـﻤـﯿـﺪﺍﻧـﻢ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﭼـﻪ ﻛـﺎﺭ ﺧـﻮﺑـﯽ ﺍﻧـﺠـﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛـﻪ ﯾـﻚ فرشته ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩﻡ ﺁﻣـﺪ ﻭ ﮔـﻔـﺖ ﻛـﻪ ﯾـﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﺗـﺎ ﻣـﻦ ﻓـﺮﺩﺍ ﺑـﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛـﻨـﻢ"!
همسرش ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﺎ ﻛـﻪ 16 ﺳـﺎﻝ ﺑـﭽـﻪ ﺍﯼ ﻧـﺪﺍﺭﯾـﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﺑـﭽـﻪ ﺩﺍﺭ ﺷـﻮﯾـﻢ.
ﻣـﺮﺩ ﺭﻓـﺖ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣـﺎﺟـﺮﺍ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗـﻌـﺮﯾـﻒ ﻛـﺮﺩ، ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺳـﺎﻟـﻬـﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻧـﺎﺑـﯿـﻨـﺎ ﻫـﺴـﺘـﻢ، ﭘـﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﭼـﺸـﻤـﺎﻥ ﻣـﻦ ﺷـﻔـﺎ ﯾـﺎﺑـﺪ".
ﻣـﺮﺩ ﺍﺯ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩ ﭘـﺪﺭ ﺭﻓـﺖ، ﭘـﺪﺭﺵ ﺑـﻪ ﺍو ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺑـﺪﻫـﻜـﺎﺭﻡ ﻭ ﻗـﺮﺽ ﺯﯾـﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓـﺮﺷـﺘـﻪ ﺗـﻘـﺎﺿـﺎﯼ ﭘـﻮﻝ ﺯﯾـﺎﺩﯼ ﻛـﻦ".
ﻣـﺮﺩ ﻫـﺮﭼـﻪ ﻓـﻜﺮ ﻛـﺮﺩ, ﻫـﻮﺍﯼ ﻛـﺪﺍﻣـﺸـﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷـﺘـﻪ ﺑـﺎﺷـﺪ، ﻛـﺪﺍﻡ ﯾـﻚ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺍﻓـﺮﺍﺩ ﺗـﻘـﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧـﺪ، همسرم؟ ﻣـﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘـﺪﺭﻡ؟
ﺗـﺎ ﻓـﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼـﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘـﯿـﺪﺍ ﻛـﺮﺩ ﻭ ﺑـﺎ ﺧـﻮﺷـﺤـﺎﻟـﯽ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺶ فرشته ﺭﻓـﺖ ﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛـﻪ ﻣـﺎﺩﺭﻡ ﺑـﭽـﻪﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔـﻬـﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃـﻼ ﺑـﺒـﯿـﻨـﺪ“!
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
یکی از بهترین کارا برای کاهش اضطراب فراگیر، وقت گذروندن تو طبیعته. مخصوصاً اگه به صورت پیادهروی باشه!
چون دو نیمکره مغز فعال میشه و فعالیت آمیگدال(اون بخش از مغز که مسئول احساسات ناخوشایند مثل ترسه) کم میشه و شما در نهایت احساس بهتری خواهید داشت.🌱❤️🔥
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
َ
در کنار آنهایی باش که نور میآورند و
جادو میکنند...
آنها که با چوب جادویی کلام ، گفتار ،
نگاه ، رفتار و منشِ ویژه خودشان، تو و
جهان را متحول میکنند و همهی بازیها را
به هم میزنند.
کسانی که قصههای زیبا میگویند و تو
را به چالش میکِشند و تغییرت میدهند.
کسانی که به تو اجازه نمیدهند که خودت
را دستِ کم بگیری و افق زندگیات را
کوچک بپنداری...
این جادوگران با قلبهای تَپنده و پُر شور ،
قبیلهی اصلی تو هستند و باید کنارشان بمانی.
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست ♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
👌جملات زیبا از چارلی چاپلین
اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.
انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که
پست و بی عاطفه باشد.
خوشبختی فاصله این بدبختی تا بدبختی دیگر است …
آموخته ام … که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی...
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست ♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
👌عجب جملات قشنگی:
گاهی باید فرو ریخته شوی برای
” بنای جدید”
بعضی ها آنقدر فقیر هستند
که تنها چیزی که دارند پول است
همیشه خودت باش…
دیگران به اندازه کافی هستند…
روی بالشی که از مرگ پرنده ها پر است
نمی توان خواب پرواز دید…
انسانهای خوب همانند گلهای قالیند،
نه انتظار باران را دارند
و نه دلهره ی چیده شدن، دائمی اند!
بعضی آدما نقش صفر رو بازی میکنن
تو زندگی، اگه ضرب بشن تو زندگیت
همه چیزت رو از بین میبرن!
ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ…
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ…
طلا باش؛ تا اگه روزگار آبت کرد روز به روز
طرح های زیباتری از تو ساخته شود…
سنگ نباش؛ تا اگر زمانه خردت کرد،
تیپا خورده هر بی سر و پایی بشوی!
ای کاش یاد بگیریم واسه خالی کردن خودمون،
کسی رو لبریز نکنیم...
داشتن مغز دلیل بر انسان بودن نیست،
پسته و بادام هم مغز دارند…
برای انسان بودن باید شعور داشت....
زیبا فکر کنید...
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
💫حکایت زیبا و آموزنده 💫
نوجوانی که احساس ناامیدی شدیدی می کرد به یک کارگردان سینما مراجعه کردو گفت:من می خواهم بازیگر شوم.
کارگردان از او پرسید:چه نقشی را می توانی اجرا کنی؟
نوجوان گفت:نقش یک آدم بدبخت و فلاکت زده را.
کارگردان گفت:متاسفم .من در فیلم خودم به یک نوجوان خوشبخت و با نشاط نیاز دارم . اگر تمایل داشته باشی می توانی آن نقش را بازی کنی .اما یک شرط دارد.
نوجوان پرسید:شرطش چیست؟
کارگردان گفت:شرطش این است که به مدت یک ماه نقش آدم های خوش بخت را تمرین کنی.
نوجوان یک ماه نقش خوش بخت ها را به خود گرفت . مثل آن ها فکر کرد ، مثل آن ها راه رفت ، مثل آن ها زندگی کرد. در آخر ماه او به کارگردان مراجعه کرد و گفت:من دیگر برای بازیگری در سینما علاقه ای ندارم.یک ماه تمرین برای من کافی بود که بدانم زندگی خود نیز بازی است و من بازیگر ، می خواهم در بقیه عمرم نقش خوش بخت ها را بازی کنم.
🌷فقط به موفقیت فکر کن🌷
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
یه روزایی هست
که آدمایی که فکر میکنی تکیه گاهتن
ناامیدت میکنن
اون روزا خیلی سخت میگذرن
چون حس میکنی کسی که فکر میکردی آدم امنته، اونقدرا هم امن و واقعی نبوده
و اونجا انگار یه بخشی از قلبت فریز میشه
سرد میشه، سخت میشه و میشکنه
اما زندگی همینه
و تو باید در بین همین ناامیدی ها و ناامیدشدنها راهتو ادامه بدی، به امید نوری که شاید دوباره قلبتو گرم و روشن کنه🌱ᥫ᭡
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
اگر میخواهی شادی را بیابی،
به آنان که در رنج هستند کمک کن.
مهر ورزیدن حتی کوچک،
مثل یک موج تا ابد در جهان منتشر میشود
و راه خود را برای بازگشت به تو پیدا خواهد کرد.
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست ♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
می دانی؟
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است!
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی :
بگذار منتـظـر بمانند !
حسین_پناهی.
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
#سرگذشت_توحید
#ناامیدی_ممنوع
#پارت_بیست_هفت
من توحید هستم…..متولد سال ۴۳یکی از روستاهای شمالی کشورمون…….
اون روزها که تهمینه عروس کدخدا بود و زن داداشها هر سه باردار بودند…دو تا خواهرای کوچیکم هم از دنیای بچگی فاصله گرفته بودند و کم کم قاطی بزرگترا میشدند…سریع دویدم آشپزخونه …مامان مشغول غذا درست کردن بود،، با ذوق و خوشحالی به مامان گفتم:مامان !مامان!…بابا گفت برای اخر هفته به همه بگوآماده باشند و اینجا جمع شند…مامان بدون اینکه احساساتی نشون بده انگار که از قضیه خبر داشته باشه گفت:خیر باشه!؟ان شالله خبریه؟؟خواستم کمی شیطنت کنم پس گفتم:خبر که اره…خواستگاری دختر همسایه است…مامان باز خودشو زد به کوچه ی علی چپ و گفت:خب!!دختر همسایه به ما چه ربطی داره؟؟با خنده گفتم:آخه خواستگار ماییم،،بالاخره مامان خنده اش گرفت و جارو رو برداشت و اروم زد روی دستم و در حالیکه نمیتونست خنده اشو کنترل کنه با اخم ریزی گفت:مگه من مسخره ی توام پسر جان…گفتم:من غلط کنم تورو مسخره کنم….شوخی کردم وگرنه شما تاج سر مایی…..
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال _زندگی_زیباست❤️
💫@zendgizibaabo💫
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
💫حکایت های زیبا واموزنده 💫
دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد.
چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر میکرد فرصت همنشینی با دوستان قدیم هم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر میپرداخت.
برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادر است چرا که او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق، و من از او برترم!
همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: «برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم.»
برادر صومعه نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: «خداوندا، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا به حرمت او میبخشی، آنچه کردهام مایه رضای تو نیست؟!»
ندا رسید: «آنچه تو میکنی ما از آن بینیازیم ولی مادرت از آنچه او میکند، بینیاز نیست. تو خدمت بینیاز میکنی و او خدمت نیازمند. بدین حرمت، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم.»
📌#داستانهای_عبرت_آموز📖
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست ♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
#سرگذشت_توحید
#ناامیدی_ممنوع
#پارت_بیست_هشت
من توحید هستم…..متولد سال ۴۳یکی از روستاهای شمالی کشورمون…….
خلاصه همه اماده شدیم برای آخر هفته.دل توی دلم نبود،یه لباس خوشگل و تمیز اماده کردم برای روز خواستگاری…خیلی زود اخر هفته رسید و لباسهامو پوشیدم…همگی آماده شدیم.لحظه ی آخر مامان از صندوق یه چادر نو و سبز رنگی رو در اورد و به کمرش بست…یه روسری تبرک شده ی کربلا که همسایه براش سوغات اورده بود رو هم سر کرد…یه بقچه هم از نون محلیها که خودش میپخت بست و زیر بغلش زد…همگی آماده شدیم و بسمت خونه ی هما راه افتادیم…خانمها چون بار شیشه داشتند اروم ازوم میومدند و بقیه هم دور اونا حلقه مانند حرکت میکردند چون معتقد بودند خانم باردار نباید شب بیرون بره…بقدری خوشحال بودم که اصلا نفهمیدم کی رسیدیم،.یه چشم بهم زدن دیدم توی کوچه ی مش قدرت اینا هستیم.من زودتر رسیدم…کنار دیوار ایستادم تا بقیه هم برسند…وقتی همگی جمع شدیم با کوبه ی در به در کوبیدم…مش قدرت با صدای بلند از داخل حیاط گفت:بفرمایید.بفرمایید..خوش اومدید…..خوب حس کردم که مش قدرت توی حیاط منتظر ما بود چون هنوز کوبه به در نخورده بود گفت بفرمایید…..
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال _زندگی_زیباست❤️
💫@zendgizibaabo💫
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---