#سرگذشت_پاییز
#به_جرم_دختر_بودن
#پارت_بیست_دو
اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد ۲۸سالگی شدم……….
گفتم:محمد راست میگه….نظر ما مهم نیست و بابا عاشق کسی شده که همسن دخترشه….یه مکث کوتاهی کردم و ادامه دادم:مامانی…!!!…من تصور میکنم رویا قبلا ازدواج هم نکرده و فقط برای پول بابا قبولش کرده و ادای عاشقها رو درمیاره…..مامانی سرشو انداخت پایین و گفت:باید یه قرار با رویا بدون حضور بابات بزارم و باهاش حرف بزنم تا ببینم چه جور دختریه..،،.دو روز گذشت و مامانی اومد خونمون….اون روز فاطمه خانم هم بود و داشت خونه رو نظافت میکرد…..با دیدن مامانی کلی خوشحال شدم و پریدم بغلش…..مامانی کلی قربون صدقه ام رفت و گفت:دیروز رفتم پیش رویا…..گفتم:خب خب…چی شد؟؟؟مامانی گفت:بنظرم دختر خوبی میومد….قبلا هم ازدواج کرده اما بخاطر اعتیاد و قمار همسرش جدا شده…..حرف پول رو وسط کشیدم که رویا گفت حاضره با مهریه ی یک سکه هم زن بابات بشه……….حتی گفت که بچه ها هم مثل خواهر و برادرای خودم هستند…….
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
✨#حکایت
کلاغی آواز کبک را شنید و بر دلش نشست.
او تصمیم گرفت که آواز کبک را بیاموزد و از این طریق با کبک ها دوستی گزیند و همنشین آنها شود.
کلاغ بسی کوشید اما به جایی نرسید.
سرانجام نا امید شد و خواست به رفتار خویش باز گردد، اما نتوانست.
زیرا آواز خود را نیز فراموش کرده بود و دیگر زبان کلاغ ها را نمی دانست.
بنابرین از اینجا مانده و از آنجا رانده شد.
به جای اینکه از زندگی دیگران تقلید کنی، بهترین خودت باش
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر الهی قمشهای چه زیبا میگوید:
- وقتی نمیبخشید
- وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید
- وقتی وقتتان را تلف میکنید
- وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید
- وقتی از همه چیز شکایت میکنید
- وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید
- وقتی شریک نادرستی برای زندگیتان انتخاب می کنید
- وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید
- وقتی فکر میکنید پول برایتان خوشبختی میآورد
- وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید
- وقتی در روابط اشتباه میمانید
- وقتی بدبین و منفیگرا هستید
- وقتی با یک دروغ زندگی میکنید
- وقتی درمورد همه چیز نگرانید
قدم به قدم به نابودی روح و روان خودتان نزدیک تر می شوید!
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
✨﷽✨
فردی هنگام راه رفتن،
پایش به سکه ای خورد.
تاریک بود، فکر کرد طلاست!
کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند.
دید 2 ریالی است!
بعد دید کاغذی که آتش زده،
هزار تومانی بوده!
گفت: چی را برای چی آتش زدم!
و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست
که چیزهای بزرگ را برای
چیزهای کوچک آتش میزنیم
و خودمان هم خبر نداریم!
بیشتر دقت کنیم برای به دست آوردن چیزی
چه چیزی را داریم به آتش می کشیم !
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
🍃🌸
هیچکس قفل
بدون کلید نمیسازد.
اگر قفلی در زندگیت می بینی،
شک نکن اون
قفل کلیدی هم داره...
کلید خیلی از قفلهای زندگی!!!
سه چیز است:
صبر، آرامش و توکل
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
#سرگذشت_پاییز
#به_جرم_دختر_بودن
#پارت_بیست_سه
اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد ۲۸سالگی شدم……….
با حرفهای مامانی متوجه شدم که اون هم خام حرفهای بابا و رویا شده و خیلی زود مامان خدابیامرز رو فراموش کرده……دیگه جایی برای مخالفت و حرف نمونده بود پس سکوت کردم تا خودشون تصمیم بگیرند…..آخرای تابستون رویا و بابا عقد کردند و با یه مهمونی خودمونی رویا به جمع خانواده ی ما اضافه شد…..بابا مثل پروانه دور سر رویا میچرخید و حتی اگه کفر نباشه مثل خدا میپرستیدش……زودتر به خونه میومد و دیرتر میرفت….کم کم خجالت رو کنار گذاشت و پیش منو بچه ها دست به دست رویا بود و کلی قربون صدقه اش میرفت……..اصلا اجازه ی کار کردن به رویا رو نمیداد و طلبکارانه از من میخواست که کار و حتی از اونا پذیرایی کنم……بقدری به من دستور میداد که حس اضافه بودن میکردم…..اگه فقط خودش بود میتونستم تحمل کنم اما از اینکه پیش رویا بهم دستور میداد و تحقیرم میکرد عذاب میکشیدم…..
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
#سرگذشت_پاییز
#به_جرم_دختر_بودن
#پارت_بیست_چهار
اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد ۲۸سالگی شدم……….
الان پیش خودتون فکر میکنید این دوره زمون فرزند سالاری هست و امکان نداره همچین اتفاقاتی بیفته ،خدا به سر شاهده که من تمام این سختیها و فرق بین دختر و پسر گذاشتن و تحقیرها و کار کردن برای زن بابا رو تجربه کردم هر چند از خانواده ی مرفه بودم،،،،خدا قسمت هیچ دختر و پسری نکنه و هیچ بچه ایی یتیم نباشه مخصوصا از سمت مادر…….بقدری سختی و عذاب کشیدم که چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم ولی بخاطر برادرام صبوری به خرج دادم تا با جون دل ازشون مراقبت کنم……اون سال من سال دوازدهم رشته ی تجربی بودم و باید حسابی درس میخوندم اما شده بودم کنیز بابا و رویا…..رفته رفته بهانه گیریهای رویا شروع شد و با اون زبون چربش ،،، لوسانه از من به بابا شکایت میکرد……رویا نمیدونست که بابا احتیاجی به یه فضول نداره که بد منو بهش بگه و آتیش بیار معرکه بشه چون خودش ازم به اندازه ی کافی متنفر هست…….
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
✍دکتر انوشه...
هیچ وقت مشکلات زندگی ات را
به کسی نگو !!
۸۰درصد افراد براشون اصلا مهم نیست!!
۲۰درصد هم از شنیدنش خوشحال میشن ...!
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
👌چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار
☘۱-از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟!
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند،
چگونه فرشته روزی اش مرا گم میکند.
🌸۲-پسری بااخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری میرود،
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم!
پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود،
پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
ان شاءالله خدا او را هدایت میکند!
دخترگفت: پدرجان مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟!
🌹۳-از حاتم طایی پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد.
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم.
گفتند: پس تو بخشنده تری؟
گفت: نه!
چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.
❣۴-عارفی را گفتند: خداوند را چگونه میبینی؟
گفت: آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد اما دستم را میگیرد
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب✨
بهانه ی قشنگی ست🌺
برای سکوت
شب، طبیعت هم ساکت است🌺
و به صدای خدا گوش می دهد
سکوت کنیم
تا صدای خدا را بشنویم!
🌺✨به امید طلوعی دیگر
🌺✨شبتون خوش
💞@zendgizibaabo💞
#زندگی_زیباست ♥️