••💔🥀••
بِداننیَّتڪهیآبَمفُرصَتِیِڪسِجدهبَرخآڪش
هِزاراטּبوسہبَرلَبنَذردارَمآستانَشرا …!
یارَبدعاےخستہدلان
مُستجابڪنویڪ ڪربوبلاقسمت
وروزۍهمۀعاشقاناباعبداللهڪن💚✋🏻
#شبتونحسینی...🌙
-🌹💫!'
هرموقعبهبهشتزهرامیرفت
آبیبرمیداشتوقبورشهدارو
میشستمیگفت:باشهداقرار
گذاشتمکهمنغبارروازرویِ
قبرهایآنهابشورموآنهاهمغبارِ
گناهروازرویِدلمنبشورند!
■#شهیدرسولخلیلی
■#شهیدانہ
#احساس_نیاز_به_خدا
■درس چهارم
مومن باید توی زندگیش مدام حواسش به طغیانش باشه مراقب باشه که هوای نفسش پررو نشه. هوای نفسی که پررو بشه خیلی زود آدم رو به گناه میندازه و خرابش میکنه😉
آدم وقتی خودش رو حق به جانب ببینه بهترین وقته برای طغیان چقدر نازنین بودن اولیای الهی😌
امام حسین علیه السلام توی وصیت نامشون قبل از حرکت به سمت کربلا، مینویسن من خارج نشدم برای فساد و طغیان...
فداش بشم آقا با اینکه کاملا حق باهاشون بود، بازم مقابل پروردگار مودبانه عرضه داشتن که من برای طغیان قیام نکردم😭
اگه ما باشیم میگیم آقا جان شما باید الان محکم فریاد بزنی علیه یزید و همه چی رو بزنی بهم و...😐
ولی آقا میفرمایند نه عزیزم من باید مراقب طغیان خودمم باشم...
من باید ادب بندگی مقابل پروردگارم رو رعایت کنم☺️ من طغیان نکردم...
خیلی وقتا طغیان خودش رو توی "عبادت" نشون میده.😱
در روایت میفرماید: اگه تو یه کار خوبی کردی که بعدش دچار عجب و خودبزرگ بینی شدی، همون بهتر که به جای اون کار خوب میرفتی و گناه میکردی!!!
😒خدا میخواد با کار خوب، طغیانمون زده بشه. نگفته که همینجوری کار خوب انجام بدیم و بعدش طغیان کنیم!😒
یه سوال؟
به نظرتون یه آدم گنهکار وقتی توبه میکنه و میره در خونه خدا بیشتر تواضع داره یا وقتی یه آدم مذهبی میره در خونه خدا؟!🤔
معلومه اون گنهکاره....
یادتون باشه که به میزانی که آدم خوبی میشیم، سعی کنیم بیشتر طغیانمون رو بزنیم👌
با چی؟
✔️یکی از بهترین راه هاش، زیاد استغفار کردنه..
مدام به خدا بگو: خدایا غلط کردم😓😥
میبینی که بزرگ ترین معجزه زندگیت رقم خواهد خورد😊
یاعلی....
#خادم.المهدی
چجورۍمنظمباشم🌚💕؟!
ـ ـــــ ـــــ
1- هرروزلیستکاراتوبنویسوانجامبده🗞
2- هرروزاتاقتوتمیزکن(اگرمنباشهدکوراتقاتو
عوضکن)🗄
3- سحرخیرباش🌤
4- براۍکارهاتزمانمناسببگذار⏰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اربعین🏴
اجرقدمهاۍزائرامامحسین(؏)✨!
- آیتاللہناصرۍ(ره)🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورۍ📲🌱
•حالاکِهپاهامشِڪستہ
•اومدۍ.....!🥺💔
#شهادتحضرترقیھ🕯
′☁️♥️′
دلـَمهـَوآ؎شھـٰادتڪِهمۍڪند؛
پنـٰاـہمیبـَرمبـِهچـٰادرم،ڪِهتـٰاآسمـٰانرآـہدآرد꧇)
#چادرانه
002268.mp3
121K
#آیھگرافۍ📻🌿
ـ ــــ ــــــ
شیطان، شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تُهیدستے مۍدهد و به فحشا (و زشتیها) امر میکند.
ولی خداوند وعده آمرزش و فزونی به شما میدهد؛ و خداوند قدرتش وسیع و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعدههای خود وفا میکند)
↵ بقره/۲۶۸
#جزرومد
به قلم:مامور امنیتی اینده✌️😎
#پارت⁷
کوثر.
خسته شده بودم؛
از این لجن زاری که برای خودم ساخته بودم خسته شده ام!
اما من باید ادامه میدادم؛
-خانم یه پیام از نفوذیمون توی اطلاعات سپاه رسیده!
+چیشده؟
-مثل اینکه هنوز کسی نمیدونه زندست
+خوبه!
صدای داد و بیداد به گوش میرسید؛
حتما باز فرشاد نتونسته اطلاعات بگیره!
غیر عادی نبود؛همشون بی عرضه ان.
-این پسره واقعا احمقه
+احمق تویی که هنوز نتونستی ازش چیزی به دست بیاری؛
-با من درست صحبت کن کوثر
+اگه درست صحبت نکنم چی میشه؟مگه دروغ میگم؟!یه مشت بی عرضه اینجان و هیچکاریم از دستشون بر نمیاد!
نمیدونم چطور ادمایی مثل شما ها رو استخدام کردن!
-مثلا الان تو خیلی باعرضه ای؟
اگه میتونی خودت اطلاعات بگیر!
+به وقتش خودم وارد عمل میشم،تا الان با ملایمت باهاش رفتار کردیم؛از الان به بعد تازه شروع میشه؛خودت میدونی چیکار کنی.
حواستو جمع کن فرشاد؛
-کجا میری؟
+فضولیش به تو نیومده!به کارت برس.
محمد.
امروز جمعه بود؛دلم هوای رسول را کرده بود!
رفتم سر مزارش؛حالا یک سنگ قبر هم داشت
عکس خودش گوشه ای از سنگ حکاکی شده بود.
-رسول!
دارم دنبال باعث و بانی این اتفاق میگردم؛
انتقامتو میگیرم
قول میدم!
نمیزارم خونت پایمال شه.
داشتم با رفیقم درد و دل میکردم که ناخوداگاه در فکر اتفاق بیست روز پیش غوطه خوردم و شروع به مرورش کردم:
#گذشته
رسول خودش مکان انها را پیدا کرده بود،نمیدانم چطور متوجه شده بودند؛کمی دیر رسیده بودیم تخلیه کرده بودند
-با احتیاط وارد عمل میشیم!
ممکنه هنوزم اونجا باشن
خانه را بازرسی کردیم اما اثری نبود
+اقا محمد نمیشه دست خالی بریم! من دوباره داخل رو میگردم
_رسول جان همه جا رو گشتیم دنبال چی میری؟
+لطفا بزارید
_باشه برو
مدتی نگذشته بود که از پشت پنجره دختری را دیدم که در حال فرار بود خوب که دقت کردم متوجه شدم ان دختر کیست!
کوثر جمشیدی بود،
تا به خودم بجنبم؛صدای گوش خراش انفجار را شنیدم؛
رسول داخل بود!
خواستم داخل شوم اما مانعم شدند
+شدت انفجار بالا بوده نمیشه وارد شد
-برو کنار،رفیقم داخله
+نمیشه کاری کرد
دوزانو بر زمین افتادم
رسول داشت میسوخت و من نمیتوانستم کاری کنم!
هیچ چیزی نمیشنیدم
حال بچه ها کمتر از من بد نبود!
#حال
فکر کردن به این اتفاق قلبم را به درد می اورد
کاش ان روز به رسول اجازه نداده بودم....
🖤@ioooopip🖤