🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋
#حج_ابراهیمی
#خانواده_توحیدی(قسمت چهارم)
وقتی ابراهیمهاجر و فرزند را به حکمپروردگار خود به جایگاه کعبه برد و آن دو را به خدا سپرد ،هاجر #هفت_بار از این سوی دره به آن سو دوید تا مگر نشان آب و آبادی وآثار زندگی بیابد.
و مگر یافت شد؟
تو خوب می دانی که در این سعی مادرانه هاجر ، هیچ نیافت.
و فقط یک حاجی با تماموجود ،سختی تحمل این تنهایی و بی پناهی را درک کرده؛
چرا که سعی او اکنون با وجود نسیم دلنواز و خنک در فضای صفا و مروه ،
باز هم خستگی دارد ،حاجی فقط باید راه برود ، آب خنک و هوای مطبوع او را مددرساناست.اما هاجر با درد تشنگی و تنهایی و گرما و اضطرار مادرانه و...چه کند؟؟
و عجب فاصله ای بین سعی هاجر و اکنون ماست!!!
هاجر اکنون باید خسته شود؛
غر بزند و اهل بی صبری گردد:
🔹️که خدای این عالمکیست ؟
🔹️و چه ابتلائاتی را می پسندد؟
اما ببینیم که چگونه هاجر ،اکنون در وقت_قرب خویش #تاریخ_ساز است؛
پس از سعی خود ، امید را از خلق بُرید و به #حق رو کرد،
ناگهان متوجه فررند گریان خود شد که از زیر پای او آب می جوشید..
و #جوشش_زمزم تجلی #جوشش_هاجر بود و نه چیز دیگر!!!
#جوششی_مادرانه که همه ساله تجدید عهدش واجب است.
و اکنون می توان از ایمان به #خدای_هاجر گفت و گفت؛
و باید گفت و نوشت؛
هاجر خوب دریافته است که ایمان به خدای ابراهیم ،یعنی ایمان به:
#افق_انتظار
#افق_صبر
#افق_امید
امیدی که #بن_بست_ها را می گشاید و همه پیش بینی های محاسبه گرانه را در هم میریزد.
و #زن_غزه نیز اکنون در همین نقطه:
با #هاجر
با #مادر_موسی
با#آسیه همسر فرعون
با #مریم مادر عیسی
با #خدیجه همسر محمد صلی الله
با #حضرت فاطمه سیده نساء العالمین
و با #زینب تبیین گر و جهاد گر کربلا
ایستاده است.
چرا که همه این ها سرآغاز تاریخی بودند که باآن ها روزهای تاریخ از تکرار در آمد.
واکنون زن غزه ، #بن_بست نمی بیند؛
او می داند که در هم ریختن #محاسبات دنیای مدرن ، فقط در #تفکر_مادری است.
باید بیش تر بگوییم و بشنویم.
💠@ziafat_andishe