گفت وگوی مادر و فرزند:
مادر :
میخواهم برایت خاطره ای شیرین از کودکی تو بگویم.
فرزند:
به به
_از اولین باری که تو زبان باز کردی و سخن گفتی
_خوب
_این قدر با تو حرف زدم ، دائم می پرسیدم: این چیه؟
چی می خوای؟
تا تو با من هم زبان شوی و زبانت باز شود به حرفی وکلمه ای.
_خیلی حوصله می خواهد ، درسته؟
_بله،
در حقیقت تو وقتی سخن گفتن را #آغاز کردی که با عالم ما #انس گرفتی و من نیز #انتظار زبان باز کردن تو را می کشیدم.
و هیچ وقت ،هیچ کس این صبر و انتظار را زیر سوال نمی بَرَد؛
و هیچ وقت ،هیچ کس شادی مادر از زبان باز کردن را تمسخر نمی کند که مثلا:
گفتن یک کلمه مگر چقدر شوق امیز است ؟
تولد واژه ها و آغاز او به سخن گفتن حکایت از #انسی است که بچه با #زبان_مادری یافته ودیگر از وجودش کلمات می جوشد،
نیازی به تکرار نیست و سوالی هم از چیستی ها نمی شود ، وجود کودک اکنون به جوشش کلمات رسیده است!!!
آیا می توان در قصه #زبان_قرآن نیز به این رخداد ساده در عالم کودکی فکر کرد تا برای هم سخنی با قران، رغبت مندانه ،آن را تلاوت کنیم؟
🔰حضرت صادق علیه السلام:
لقد #تجلی الله لخلقه فی #کلامه و لکنهم لا یبصرون.
به درستی که خداوند در کلام خود برای بندگان تجلی کرده ولی آن ها نمی بینند!!!!
✅@ziafat_andishe