⚜ کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی
⚜ چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
⚜ دادند دو گوش و یک زبانت زآغاز
⚜ یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
#خواجه_نصیر
📚 حکایتی از جوانمردی حاتم طایی
🌴 يكي از پادشاهان يمن در بخشندگی و سخاوت معروف بود، ولي هرگاه كسی نزد وی از بخشندگی های حاتم طايی سخن می گفت، برمی آشفت و ناراحت می شد.
🌴 بنابراين، چون پادشاه يمن، حاتم را در بخشندگی از خود بلندآوازهتر ديد، كسی را مأمور كرد تا او را از بين ببرد.
🌴 مأمور حاکم راه قبيله «بنی طی» را پيش گرفت.
در راه شخصی را ديد و با او دوست و همراه شد و به وی گفت: "حال كه تو جوانمرد و راز نگهدار هستی، از تو خواهشی دارم، اميدوارم مرا راهنمايی كنی!"
🌴 جوان گفت: "با كمال ميل در خدمتم."
مأمور گفت: "آيا تو حاتم طايی را می شناسی؟"
جوان گفت: "مقصود تو از اين سؤال چيست؟"
🌴 مأمور گفت: "پادشاه يمن مرا مأمور كرده است تا حاتم را بكشم و سرش را برای پادشاه ببرم، ولي سبب دشمنی آنها را نميدانم." جوان خنديد و گفت: "آن حاتمی كه دنبال او می گردی، خود منم و الان آمادهام سر از تنم جدا كنی!"
🌴 مأمور با شنيدن اين سخن ناراحت شد، به سرعت به يمن بازگشت، به خدمت پادشاه رفت و آنچه بر او گذشته بود، تعريف كرد.
🌴 پادشاه پس از شنيدن ماجرا و پی بردن به ميزان جوانمردی حاتم، از مأمور دلجویی كرد و به وی هديهای داد و بر حاتم طایی درود فرستاد.
خیلی ها می خواهند پول دربیاورند تا به آرامش برسند
در حالیکه نمی دانند باید آرامش داشته باشند
تا پول دربیاورند ...
📘حکایت وداستانهای زیبا📕
https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
⭕️👇👇👇👇
کجا تبلیغات ارزانتر از اینجا ؟؟؟👍
باکمترین هزینه بیشترین جذب راداشته باشید 😍😍😍
هرشب فقط یک تبلیغ👉
جهت تبلیغ 👇
https://eitaa.com/tablighatarzan1402
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⛔️ #بد_اخلاقی
✍ﻣﺮﺩﯼ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﺍﺧﻼﻕ و ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺑﻮﺩ! ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎیی ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﺗﻨﮓ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ! ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻍ زن ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﺒﺮﻡ؛ ﭘﺲ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﭼﺎﻩ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻟﮕﺪﯼ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ #ﭼﺎﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ! ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺯن ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﺮﺩﻩ، ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍیی ﺍﺯﺗﻪ ﭼﺎﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩ؛ ﻣﻦ #ﻣﺎﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﯼ!
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﻢ. ﻣﺮﺩ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺎﻩ ﺍﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ. ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﭘﻮﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﻭ ﻣﯽ ﭘﯿﭽﻢ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽﺩﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﯿﺎیی؛ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ. ﻣﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺟﺎﺭ ﺯﺩﻧﺪ ﺍﮔﺮﮐﺴﯽ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ، ﻫﺰﺍﺭ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ. مرد ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ؛ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﮑﻪ ﻃﻼﺷﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥﺩﺧﺘﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺩﻧﺒﺎﻝ همان مرد ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ.. ﻣﺮﺩ ﻧﺰﺩ ﻣﺎﺭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ. مرد ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ؛ﻓﻘﻂ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﮕﻢ همسرم ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ! ﻣﺎﺭ،ﺗﺎ این ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ.
✨✨اخلاق بد همه را فراری میدهد.
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
- ناشناس.mp3
1.91M
✨🌺 #ازدواج_موفق_۱۵ 🌺✨
#دکتر_فرهنگ
پیشنهاد ویـــ👌ــژه،
براے تمام مجـــ💍ـــردها 😍😍
ادامه دارد...
- ناشناس.mp3
6.63M
✨🌺 #ازدواج_موفق_۱۶ 🌺✨
#دکتر_فرهنگ
پیشنهاد ویـــ👌ــژه،
براے تمام مجـــ💍ـــردها 😍😍
ادامه دارد...
📘داستان وحکایت زیبا📕@zibastory @zibastory🌸🌺🌸🌺
اینو حتما بدون که،
برای کشتی های بی حرکت
موجها تصمیم میگیرند...
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
معمولا جاده های سخت
به مقصد های زیبا می رسند،
دوام بیاورید.
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان های #عبرت_آموز
(تلنگر آمیز)
ماجرای عنایت #امام_رضا علیه السلام به کودک فلج مسیحی با اجرای زیبای استاد صابر خراسانی
#_داستان_زیبا_حکایت👇👇👇
🌺🌸🌺🌸
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این ویدیو حرفهای صاف و ساده یک پدر درباره شفا گرفتن دخترش است.
جملات پایانی اگر نامفهوم هست
اینجا نقل به مضمون بخوانید:
🔹رسیدم خونه دیدم داره دوتا پاشو تکون میده.
یه کاشی از حرم #امام_رضا داشتیم
بچه یک ساله خم شد سرشو گذاشت رو کاشی حرم آقا...
دیگه نمیتونم صحبت کنم!😢
#السلام_علیک_یامولای_یا_علی_بن_موسی_الرضا
#_داستان_زیبا_حکایت👇👇👇
🌺🌸🌺🌸
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آیا تسلط یهود بر #بیت_المقدس از علائم #ظهور است؟
🔸استاد جعفری
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#داستان_آموزنده
🔆سُهروردی و آزمایش (امتحان مرید)
💥مریدان شهابالدین سهروردی به رتبه و قرب شیخ بهاءالدین زکریا رشک بردند و به همدیگر گفتند: «ما مدّتی است در خدمت شیخ هستیم، ولی به ما اینگونه التفات ننموده است.»
💥این مرد هندی فقط 17 روز بیش نیست به اینجا آمده و به زودی جانشین استاد خواهد شد!! همینکه سهروردی از این سخن آگاهی پیدا کرد همهی مریدان خود را جمع کرد و دستور داد که گیاه جمع کنند و بیاورند. همه رفتند و گیاه سبز و تر و خوب آوردند به غیر از بهاءالدین که کاه خشک بار کرده، همه دوستان او را مسخره کردند.
💥استاد سؤال کرد: «تو چرا مثل دیگران گیاه سبز نیاوردی؟»
💥 جواب داد: «هر چه گیاه سبز دیدم جمله در ذکر خدا مشغول یافتم؛ این کاه خشک را که از ذکر الهی فارغ شده بود و لیاقت پیدا کرده بود آوردم.» استاد از این جواب خوشحال شد و به دیگر مریدان گفت: «شما به مثل هیزم تر هستید و او به مثل هیزم خشک. هیزم تر آتش دیر گیرد ولی هیزم خشک زود آتش میگیرد.»
📚خزینه الاصفیاء، ص 21، داستان عارفان، ص 78
✍ امیرالمومنین (علیهالسلام):
برای ادب کردن خود کافی است، از آنچه که در دیگران میبینی و نمیپسندی دوری کنی.
📚تصنیف غرر/ حدیث ۵۰۸۹
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#كاشكى_امروز_او_بود....
🌷 تقصیر خودش بود. شهید شده که شهید شده. وقتی قراره با ریختن اولین قطره خونش، همه گناهانش پاک شود، خیلی بخیل و از خود راضی است اگر آن کتکهایی را که من بهش زدم حلال نکند. تازه، کتکی هم نبود. دو_سه تا پسگردنی، چهار_پنج تا لنگه پوتین، هفت_هشت_ده تا لگد هم توی جشن پتو. خیلی فیلم بود. دستِ به غیبت کردنش عالی بود. اوائل که همهاشمیگفت: «الغیبتُ عجب کِیفی داره» جدی نمیگرفتم. بعداً فهمیدم حضرت آقا اهل همه جور غیبتی هست. اهل که هیچ، استاده. جیم شدن از صبحگاه، رد شدن از لای سیم خاردار پادگان و رفتن به شهر…. از همه بدتر غیبت در جمع بود، پشت سر این و آن حرف زدن.
🌷جالبتر از همه این بود که خودش قانون گذاشت. آن هم مشروط. شرط كرد که اگر غیبت از نوع اول (فرار از صبحگاه…) را منظور نکنیم، از آن ساعت به بعد هر کس غیبت دیگران را کرد و پشت سرشان حرف زد، هر چند نفر كه در اتاق حضور داشتند، به او پس گردنی بزنند. خودش با همه چهار_پنج نفرمان دست داد و قول داد. هنوز دستش توی دستمان بود که گفت: رضا تنبلی رو به اوج خودش رسونده و یک ساعته رفته چایی بیاره.... خب خودش گفته بود بزنیم و زدیم. البته خداییاش را بخواهی، من بدجور زدم. خیلی دردش آمد، همان شد که وقتی توی جاده امالقصر_فاو در عمليات والفجر هشت دیدمش، باهاش روبوسی کردم و بابت کتکهایی کهزده بودم حلالیت طلبیدم.
🌷خندید و گفت: دمتون گرم… همون کتکهای شما باعث شد که حالا دیگه تنهایی از خودم هم میترسم پشت سر كسى حرف بزنم. میترسم ناخواسته دستم بخوره توی سرم. وقتی فهمیدم «حسن اردستانی» در عملیات کربلای پنج مفقودالاثر شده و ده سال بعد استخوانهایش بازگشت، هم خندیدم هم گریستم. کاشکیامروز او بود تا بزند توی سرم که این قدر پشت سر این و آن غیبت نکنم.
🌹خاطره اى به ياد شهيد حسن اردستانى
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#پندانه
📗حکایت پندآموز
یک کشیش، خود را شبیه به یک شخص فقیر و بی خانمان با لباسهای ژولیده در می آورد
و روزی که قرار بوده اسمش به عنوان کشیش جدید یک کلیسای ده هزار نفری اعلام شود با همین قیافه به کلیسا می رود.
خودش ماجرا را این طور تعریف می کند:
نیم ساعت قبل از شروع جلسه به کلیسا رفتم، به خیلی ها سلام کردم اما فقط 3 نفر از این همه جمعیت جواب سلام من را دادند...
به خیلی ها گفتم، گرسنه هستم
اما هیچ کس حاضر نشد یک دلار به من کمک کند...
سپس وقتی رفتم در ردیف جلو بنشینم، انتظامات کلیسا از من خواست
که از آن جا بلند شوم و به عقب برگردم...
به هر حال وقتی شبان کلیسا اسم کشیش جدید را اعلام می کند،
تمام کلیسا شروع به کف زدن می کنند
و این مرد ژولیده از جای خود بلند می شود
و با همین قیافه به جلوی کلیسا دعوت می شود...
مردم با دیدن او سرهایشان را از خجالت خم می کنند، عده ای هم گریه می کنند
و این مرد سخنانش را با خواندن بخشی از انجیل آغاز می کند:
گرسنه بودم، غذا دادید...
تشنه بودم، آب دادید...
مریض بودم به عیادتم آمدید...
خیلی ها به کلیسا می روند،
اما شاگرد و پیرو راستین عیسی مسیح نیستند...
✅خدا به دنبال جمعیت نیست،
✅خدا به دنبال دستیست که کمک می کند،
✅قلبی که محبت می کند،
✅چشمی که برای دیگران نگران است
✅و پایی که برای ناتوانان برداشته می شود...
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
هدایت شده از 🌏عجایب 🌏
🌎ریک روجات” مرد افسانه ای که با ایستادن روی هواپیمای در حال بلند شدن و بدل کاری در کالیفرنیا، رکوردهای جالبی از خود به جا گذاشته بود.
کانالی باپستهای هیجانی،جذاب ودیدنی برای شما😍👍👇
╔◦•🌸◉🌿◉🌸•◦╗
@best_natur
╚◦•🌸◉🌿◉🌸•◦╝
جهت حمایت ازکانال ما را به دیگران معرفی کنید.
دردها دادی و درمانی هنوز ...
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلام خداست
به خدا اعتماد کنید❤️😊
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
ستاره ها بدون تـاریکی درخششی ندارند. توو مشکلات زندگی صبور باشید تا وقت درخشش شما هم برسه.
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
ذهن ما مانند يک تلويزيون با صدها شبکه است و اين ما هستيم که تصميم میگيريم روی کدام شبکه باشيم!
شبکه رنجش
شبکه بخشش
شبکه نفرت
شبکه مهربانی
شبکه شادمانی
شبکه برنامههای تکراری!
تصميم ما همان کنترل یا ریموت ماست، پس لحظاتت را با انتخاب بهترین شبکهها زیبا کن.
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
با خود بخوان:
"من از طوفان نمیهراسم!"
برای اینکه دارم می آموزم چگونه کشتی ام را هدایت کنم!
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
دوستان عزیز ومحترم پستهای کانال راجهت حمایت بالینک نشردهید .سپاس ازهمیاری وحضورسبزتان🍃🌺🙏
ღ꧁ღ امام علے علیهالسلام ღ꧂ღ
جـهـاد (و مـبـارزه) بـا هـوای نـفـس،
بـهـاى بـهـشـت اسـت.
🌸
📚 غرر الحکم، حدیث ۴۷۵۶
#حدیث #جهاد
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺