1_2789371078.mp3
6.91M
🎙 حسین توکلی_نگام کردی 🎧
━━━━━━━━━●━━━━━━
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
1_3109645522.mp3
10.34M
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
1_3024120009.mp3
3.57M
🔹 آهنگ بی کلام و ملایم «تنهایی» کاری از علی نعمتی
رفتن تو پایان این قصه نبود.
حالا من با این شهری که اغشته به بوی توست چه کنم! 😢
#آهنگ_بیکلام
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
1_3027674269.mp3
5.69M
محمد علیزاده
بنام خوش برگشتی
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
تاثیر قرصهای ضدبارداری بر احساسات
تحقیقات جدید نشان میدهد زنانی که از قرصهای ضدبارداری استفاده میکنند در تشخیص احساسات دچار مشکل میشوند.
آنها کمتر میتوانند احساساتی مانند غرور یا حقارت را که در صورت افراد بروز پیدا میکند، تشخیص دهند.
مصرف این قرص ها باعث اختلالات چشمگیر در شناخت احساسات زنان میشود، به گونهای که این زنان ۱۰ درصد کمتر از سایرین قادر به شناخت احساسات دیگران هستند.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
زنان،تشنه و عاشق تعریف و تمجید توسط شوهرشان هستند به خصوص هنگامیکه تغییری در آنها بهوجود آید
اگر او موهای بلند و بلوند خود را کوتاه وتیره نموده باید ازطرف شوهرش مورد توجه وتعریف قرارگیرد 👌
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
❤️❤️❤️
💞مشاهده پیام مشکوک در گوشی همسر
🔋 قبل از هر اقدامی از صحت این که همسر شما مخاطب این پیامک بوده مطمئن شوید.
با فرض درست بودن ذهنیت شما درباره همسرتان، احساساتی بودن محتوای این پیامک می تواند گویای یک نکته مهم باشد: ✨به این معنی که جای خالی عواطف در رابطه شما و همسرتان احساس می شود.✨
✅ چاره این است که به دنبال بازسازی روابط عاطفی خود با همسرتان باشید.
تلاش هایی که تاکنون داشته اید، کافی نبوده و باید بیشتر به همسرتان توجه کنید.
🔸از علنی شدن این رابطه بادعوا ومرافه بپرهیزید. زیرا خیلی مردها پس از پی بردن رابطه توسط همسرشان مصرتر خواهند شد.
🔸بجای قهر و دعوا و شکایت با تحمل فشار روانی به خود و زندگی تان فکر کنید و عرصه را برای میهمان ناخوانده
باز نکنید.
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
💠 همسر شما همانی میشود که مدام در گوشش میخوانید! به صورت مستقیم یا غیر مستقیم! پس همیشه او را 👇
سلطان دل... ❤️
با گذشت.. 💪
مدیر و مدبّر .. 😌
فداکار ☺️
خانواده دوست🍀
مهربان 💓
دست و دل باز 👌
با ایمان 🌹
دوستداشتنی ❤️
و ...
بنامید.
#همسرانه
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
گاهی به جای اینکه به شوهرتون بگید دوستت دارم،بگید بهت افتخارمیکنم
👈چون برای مردهااین جمله اثرش ازجمله اولی بیشتره این جمله باساختارشخصیتی یک مردمتناسبه وبه نوعی حس اقتدارروبهش میده
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#همسرداری
چه صفاتی در شخصیت زن ، برای مردان جذاب تر است؟
• احساس خوب به خود داشتن
• در اولویت بودن احساسات
• خنده رو بودن
• لذت بردن از محبت
• گوش شنوا داشتن
• آراستگی ظاهری
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
خانم های باردار حتما در وعده صبحانه عسل بخورید،عسل از عفونت رحم جلوگیری می کند و جذب آهن را تسریع بخشیده و از زایمان زودرس و تولد نوزاد با وزن کم جلوگیری میکند.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#ایده_متن
میدونی ... !
خیلی خوبه که آدم یه نفرو داشته باشه که بهش افتخار کنه ....
دلش بهش قرص باشه که همیشه هست😊
کنارش که راه میری ، سرش رو بالا بگیره و هی خودشو بهش نزدیک کنه تا همه بدونن باهاشه 🤗
دستشو که بگیره دیگه جز خدا از هیچکس نترسه 💙
هر جا که بره مطمئن باشه بهترین و امن ترین پناهگاه دنیا کنارشه
بازوشو که میگیری کاملا مردونگیش مشخصه
روبروش که میشینی دنیا رو تو چشماش میبینی
مهم نیست بقیه خوشبختی رو در چی میبینند ، مهم اینه که تو در کنارش خوشبخت ترینی ❤️
دلیل خوشبختی ام عاشقتم
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#قوای_جنسی_آقایان
♨️از حدود سن 45 سالگی سال به سال ضعيف تر می شود
🔺ورزش منظم
🔺تناسب اندام
🔺تغذيه ارگانيك
🔺مكمل هاى گياهى
👈تنها فرمول حفظ قواى جنسى مردان در ميانسالى مى باشد.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
✅ حضور یکدیگر را چندین بار در روز جشن بگیرید
احوال پرسی های پرهیجان
مکالمات تلفنی پرشور
دوستت دارم های مکرر
آواز خواندن برای یکدیگر
عشق بدون قید و شرط
قدر دانی و مهربانی ↙️
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
💓سیاست_زنان_عاشق
یه خانم عاقل هرگز از نیاز جنسی شوهرش برای رسیدن به خواسته هاش سواستفاده نمیکنه
چون میدونه اگه حرف معامله بشه
پای نفر دیگه که بی توقع تر هست به زندگیش بازمیشه❗️
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
💕وقتی مخالفت با همسربه نقطه اوج می رسد می توانید بحث و جدال را با یک علامت یا اشاره رمزی که بین خودتان دارید متوقف کنید
💕این علامت می تواند یک حرکت یا یک کلمه خنده دار باشد.
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
آدم هایی هستند که شاید کم بگویند "دوستت دارم"
یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را...
بهشان خرده نگیرید !
این آدم ها فهمیدهاند "دوستت دارم" حرمت دارد ، مسئولیت دارد ... !
ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی دوست داشتن واقعی را می فهمی. می فهمی که همه کار می کند تا تو بخندی ، تا تو شاد باشی ...
آزارت نمی دهد ، دلت را نمی شکند
من این دوست داشتن را می ستایم ...
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
به عنوان یک شوهر باید تکیه گاه مطمئن و محکمی برای همسرتان باشید، آرزوی هر زنی این است که شوهرش پشت و پناهش باشد و مانند یک کوه پشت او بایستد. همسرتان باید حس کند که میتواند به شما تکیه کند و شما نیز باید آنقدر جدی و کوشا باشید که ناامیدش نکنید.
برای این که همسرتان احساس امنیت و آرامش کند، میتوانید کارهای پیش پا افتاده ای مانند خرید خواربار را انجام دهید یا اجازه بدهید که همسرتان برای مهمانی بعدی تصمیم بگیرد یا برنامه ریزی کند.
همچنین اگر صاحب فرزند هستید، در امور مربوط به فرزندان مسئولیت پذیر باشید و همسرتان را در این مورد همراهی کنید. اگر همسرتان به حمایت شما دلگرم باشد، رابطه تان هرگز دچار مشکل نخواهد شد
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
همسرتون رو موقع دعوا شوکه کنید!
این هنرو داشته باشید که نه تنها موقع دعوا جر و بحث نمیکنید بلکه یهو یک حرفی یا یک عکس العملی نشون بدین که خیلی خوشش میاد!
مثلا وسط دعوا برید بغلش کنید و بگید تو هرچقدرم منو دعوا کنی من دوست دارم
یا مثلا برید یه لیوان آب خنک یا یه بشقاب میوه بیارید و با روی خوش با هم میل کنید و بگید تا تو نخوری منم نمیخورم
حالا بیا این میوه رو بخور بعد باهم صحبت میکنیم.
اگر هم نمیتونید اینکارهارو انجام بدین فقط سکوت کنید و از جواب دادن به شدت پرهیز کنید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🌸
به روابط یکدیگر #حسادت نکنید!
اصلا نمیفهمم چرا باید کسی به رابطه ی دوستش حسادت کند یا مثلا دلیل بدبختی خودش را
در خوشبختی دیگری پیدا کند!
مگر ما چقدر زندگی میکنیم که بخواهیم
در کثافتی به نام حسادت غرق شویم؟!!
باور کن همه مان خوشبخت میشویم اگر
کمی این حسادت را دور بریزیم و
نسبت به جایگاهی که داریم و تلاشی که میکنیم
خودمان را بسنجیم!
اصلا نباید به خودمان این حق را بدهیم که
بخواهیم رابطه یا جایگاه کسی را
به خاطر اینکه به او حسادت میکنیم خراب کنیم!!
البته هیچ کدام از اینها بدون جواب نمیماند
یکروز ؛ یکجا ؛ به گردی زمین ایمان می آوریم!.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
✨
#عاشقانه
از عشقتون سو ء استفاده نکنید.
نزارید عشقی که دوست دارید طرفتون بهتون داشته باشه باعث بشه اون چیزی رو از دست بده و یا بعدا پشیمون بشه. باهاش زیاد در مورد این موضوع حرف بزنید.
بیش از خودتون به فکر اون باشید تا به این صورت عشق خودتون رو ثابت کنید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#خانمها_بخوانند
یادتونه اون روزای اول #نامزدیتونو؟
که شوهرتون میخواست بیاد خونتون...
اون روزای اول که تاااازه با هم آشنا شده بودید،
انقدر باهم #رودرواسی داشتید
که شاید حتی انگشتتون هم به هم نمیخوردها،
ولی
قبل از هر #دیدار
سه ساعت میرفتید #حمام!🛁
قرار نبود باهم رابطه ای داشته باشیدها، ولی کل بدنتونو میکردید مثل #آینه؛صاف و بدون مو...
و صورتتون را هم طوری #اصلاح میکردید که حتی یه دونه موی اضافه هم رو صورتتون نبود،
و خلاصه کلی به #خودتون میرسیدید،💄💅
و کلی وسواس به #خرج میدادید تو انتخاب لباستون👗
و و و.....
ولی؛؛؛؛؛؛؛
چرا الآن که چندسال از #ازدواجتون گذشته همه ی این کارها را گذاشتید کنار؟؟
🔵چتون شده⁉️
چرا انقدر همه چیز براتون #عادی شده؟
چرا دیگه براتون مهم نیست که مرتب و تمیز بیاید به #استقبال شوهرتون؟
یا یادتونه اونموقع ها چقدددر برای اومدنش #لحظه_شماری میکردید؟؟
مدام به ساعت نگاه میکردید...
میرفتید درو به روش باز میکردید و یه استقبال گررررم...
ولی حالا همسرتون خودش کلیدو میندازه رو در و میاد خونه و شما اصلا انگار نه انگار...
یه سلام #معمولی...😔
👈گاهی به دوران شیرین #نامزدی برگردیم...
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
«فکر» با «فهم» متفاوت است
فکر شبیه پر و بال است
و فهم چون پرواز کردن
چه انسانهایی که
فکر دارند اما فهم ندارند
همچون مرغانی که
پر و بال دارند ، اما توان پرواز را ندارند...!!!
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
درختی می افتد؛
همه متوجه صدای
افتادن اش می شوند،
اما جنگلی رشد می کند،
کسی متوجه نمی شود!!
مردم این گونه اند:
به رشدت توجه نمی کنند،
بلکه به افتادنت توجه می کنند.
پس مواظب جای پایت باش!
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
✨✨✨✨✨
به این فکرنکنید
که چه روزهایی
را از دست داده اید
به این فکرکنید که ...
چه روزهایی
را نباید از دست بدهید
لحظه های زیبا امروز را
با افکار گذشته خراب نکنید....
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
💕زن اگر شاد باشد قلب خانه می تپد. زن اگر موهایش را شکل دهد ، اگر صورتش را آرایش کند ،اگر لباسهای شاد بپوشد زندگی در خانه جریان پیدا می کند..
✅زن اگر کودک درونش هنوز شیطنت کند ، اگر شوخی کند ، بخندد ، همه اهل خانه را به زندگی نوید می دهند
🌀اگر روزی زن خانه چشمهایش رنگ غم بدهد حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد اگر ذره ای بی حوصله و ناامید به نظر برسد
تمام اهل خانه را به غم کشیده است آری زن بودن دشوار است زنان ارمغان آور شادی ، گذشت و خنده اند. یادمان نرود قلب خانه باید بتپد
💞مواظب قلب خانه ات باش
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
✍زندگی یک فیلم خانوادگی نیست، گاهی اینکه توقع داشته باشیم همسرمان مثل شخصیت فلان سریال در هنگام #دعوا برایمان نامه عاشقانه بنویسد، خیلی اشتباه است.
بپذیریم که زندگی واقعی و خصوصیات همسرمان، آن چیزی است که باید با آن زندگی کنیم، نه رویاهای دوران نوجوانی.....!
اگر بخواهیم منتظر پیشقدم شدن همسرمان بشویم شاید کار از کار بگذرد. اگر زمان دعوا طولانی شد، باید ببینیم در ازای چیزی که به دست میآوریم چه چیزی را از دست میدهیم.
👈 یادتان باشد شما بهزودی باهمسرتان #آشتی میکنید، اما تصویری که از او در هنگام ناراحتی در ذهن دیگران میسازید، هرگز فراموش نمیشود. در زمان #قهر و دلخوری با دیگران در مورد همسرتان صحبت نکنید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#همسرانه
گذشته همسرت را رها كن‼️
گذشته همسرت مثل خاکی می مونه که رو یه قالی کهنه و قدیمی نشسته. اینکه چوب دستت بگیری و هی بکوبی به اون قالی، فقط گرد و خاکشو بلند می کنه و می فرسته ته حلقت و باعث آزار خودت میشه.
گذشته و آدم های گذشته رو به حال خودشون بذار، چون اگه قرار بود جایی تو زندگی تو داشته باشن الان پیشت بودن...
اما حالا فقط تو انتخاب همسرت هستی...
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
--❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅--
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
دو چیز انسان را نابود میکند:
1-مشغول بودن به گذشته
2-مشغول شدن به دیگران
هر کس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهد
بهترین انتقام در زندگی این است:
که به راه خود ادامه دهید و اتفاقات بد را فراموش کنید.
به هیچکس اجازه ندهید از تماشای رنج شما لذت ببرد.
شاد بودن را سرمشق زندگی خود قرار دهید.
و مسیر زندگیتان را به زیبایی ترسیم کنید...
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکنیک ساده و کاربردی نخ کردن سوزن با استفاده از یه تیکه کاغذ.
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کادو کردن به روش ژاپنی ها
ببینید چقدر حرفه ای کادو می کنند
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وروجک سرفه مگه خنده داره😂😍
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
🌱🕊
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃
یک صبر کن و هزار افسوس نخور !
پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سال های سال بود که ازدواج کرده بود ، اما خدا به او و همسرش فرزندی نداده بود. پادشاه و زنش از این که بچه نداشتند، خیلی غمگین بودند.
این پادشاه، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش داشتند. به همین دلیل همه دست به دعا برداشتند و از خدا خواستند که به او یک بچه بدهد. خدای مهربان دعای مردم را مستجاب کرد و یک روز خبر در همه جا پیچید و دهان به دهان گشت که خدا به پادشاه یک پسر داده است. همه از شنیدن این خبر خوشحال شدند و خدا را شکر کردند. بیشتر از همه ی مردم، پادشاه و زنش خوشحال بودند
در سال هایی که پادشاه بچه نداشت، سرش را به یک راسوی خوشگل گرم می کرد. راسویی که پادشاه داشت، یک حیوان تربیت شده بود هزار جور پشتک و وارو می زد و کمی از غم بی فرزندی پادشاه و زنش کم می کرد. همه فکر می کردند که بعد از به دنیا آمدن پسر پادشاه، او دست از سر راسو بر می دارد و راسو را می فرستد توی جنگل تا بقیه ی عمرش را میان حیوانات جنگلی بگذراند اما این طور نشد. پادشاه باز هم راسو را که یادگار دوران تنهایی اش بود دوست داشت و گاه گاهی خودش را با دیدن بازی های راسو سرگرم می کرد.
فرزند پادشاه، دایه و خدمتکار داشت. همه مواظب بودن که او به خوبی رشد کند و بزرگ شود. اما از آنجا که حساب و کتاب آدم ها همیشه درست از آب در نمی آید، یک روز ظهر که دایه های فرزند پادشاه از خستگی خوابشان برده بود، مار بزرگ و خطرناکی از میان باغ قصر پادشاه خزید و خزید تا به پنجره ی اتاق پسر پادشاه رسید. مار، آرام آرام وارد اتاق شد و یک راست رفت به طرف گهواره ی پسر یکی یک دانه ی پادشاه. راسو که همان دور و برها در حال بازی بود، خزیدن مار را دید و پیش از آن که مار به بچه آسیبی بزند، به روی مار پرید. جنگ همیشگی مار و راسو شروع شد. راسو کمر مار را گرفت و آن قدر به این طرف و آن طرف کوبید تا توانست مار را از پا در آورد
از صدای جنگ و جدال مار با راسو، خدمتکار مخصوص پسر پادشاه از خواب پرید. چه دید؟ مار مرده را که روی گهواره ی کودک افتاده بود، ندید، اما تا چشمش به راسو افتاد که با دهان خونین از توی گهواره ی بچه بیرون می آید، جیغی کشید و فریاد زد و گفت: «ای وای! راسوی حسود بچه ی پادشاه را خورد!» با داد و فریاد زن خدمتکار، همه به اتاق بچه دویدند و آن ها هم راسو را در حالی که دهانش خون آلود بود، دیدند. پادشاه هم با خشم و غضب از راه رسید، داد و فریادها و گریه و زاری ها را که دید و شنید، شمشیر کشید و راسوی بیچاره را به دو نیم کرد. بعد هم در حالی که مثل همسرش به سرش می زد و گریه می کرد، به سر گهواره ی فرزندش رفت. همه ی اطرافیان پادشاه هم گریه کنان به طرف گهواره رفتند. چه دیدند؟ چیزی که باور نمی کردند. بچه زنده بود و می خندید. ماری تکه پاره شده هم روی او افتاد بود.
همه انگشت به دهان و حیرت زده ماندند و فهمیدند که راسو نه تنها حسودی نکرده، بلکه جانش را به خطر انداخته است تا بچه ی بی گناه را از نیش مار نجات بدهد. پادشاه از این که بدون جست و جو و پرسش، جان دوست دوران تنهایی اش را گرفته بود، غمگین و پشیمان شد. ولی چه فایده که پشیمانی سودی نداشت و راسوی باوفا را زنده نمی کرد. از آن روز به بعد، پادشاه برای از دست دادن راسو افسوس می خورد و به اطرافیانش می گفت : «یک صبر کن و هزار افسوس مخور.»
🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #پنجاه_وشش
باز به یاد پدر مى افتى....
مگر #چند سال از #شهادت پدر گذشته است؟
پدر از آن #خانه_محقر و کوچک، بر تمام #عالم اسلام حکم مى راند...
و اینان فقط براى #حکومت بر #کوفه چه #دارالاماره اى بنا کرده اند؟!
از این پس هر چه ظلم و ستم بر سر مردم جهان مى رود، باعث و بانى اش همان #غاصب_اولى است.
✨اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلک.✨
#سرحسین را پیش از کاروان به دارالاماره رسانده اند و در #طشتى_زرین پیش روى #ابن_زیاد نهاده اند....
ابن زیاد با #تفاخر و تبختر بر تخت تکیه زده است و با #چوبى که در دست دارد، بر #لب و #دندان حسین مى زند، و قیحانه مى خندد و مى گوید:
_✨چه زود پیر شدى حسین ! امروز تلافى روز بدر!
و تو با خودت فکر مى کنى که آیا روزى سخت تر از امروز در عالم هست؟
مى فهمى که این صحنه را تدارك دیده اند تا به هنگام ورود شما، تتمه #عزت و جلالتان را هم #به_خیال_خود فرو بریزند....
در میان حضار، چشمت به #زیدبن_ارقم صحابى #خاص پیامبر مى افتد...
با ریش و مو و ابرویى سپید و اندامى نحیف و تکیده
.
در دلت به او مى گویى :
_✨تو چرا این صحنه را تاب مى آورى زید بن ارقم ؟
#زید، ناگهان از جا بلند مى شود و با لرزشى در صدا فریاد مى زند:
_نکن ابن زیاد! چوب را از این لب و دندان بردار. به خدا که من بارها و بارها شاهد بوسه پیامبر بر این لب و دندان بوده ام.
و گریه امانش را مى برد.
ابن زیاد مى گوید:
_خدا گریه ات را زیاد کند. براى این فتح الهى گریه مى کنى؟ اگر پیر و خرفت نبودى ، حتم گردنت را مى زدم.
زید در میان گریه پاسخ مى دهد:
_پس بگذار با بیان حدیث دیگرى خشمت را افزون کنم:
'''من به چشم خودم دیدم که پیامبر نشسته بود، #حسن را بر پاى #راست و #حسین را بر پاى #چپ نشانده بود، دو دست بر سر آن دو نهاده بود و به خدا عرضه مى داشت :
(خدایا! این دو و مومنان صالح را به دست تو مى سپارم.)
ببین ابن زیاد! که با امانت رسول خدا چه مى کنى ؟!
و منتظر پاسخ نمى ماند....
به ابن زیاد پشت مى کند و راه خروج پیش مى گیرد و در حالیکه از #ضعف و #پیرى آرام آرام قدم بر مى دارد، زیر لب به حضار مجلس مى گوید:
_از امروز دیگر #برده دیگرانید. فرزند فاطمه را کشتید و زاده مرجانه را امیر خود کردید. او کسى است که خوبانتان را #مى_کشد و بدانتان را به #خدمت مى گیرد. بدبخت کسى که به این #ننگ و #ذلت تن مى دهد.
یکى به دیگرى مى گوید:
_اگر شنیده باشد ابن زیاد این کلام را، سر بر تن زید باقى نمى ماند.
#اولین_نقشه ابن زیاد با اعتراض زید به هم مى ریزد...
و ابن زیاد به نقشه هاى دیگر خود فکر مى کند.
تو #گوشه_ترین_مکان را براى نشستن انتخاب مى کنى و مى نشینى.
#بلافاصله زنان دیگر به دورت حلقه مى زنند و تو را چون #نگینى در میان مى گیرند.
#سجاد در نزدیکى تو و بقیه نیز در اطراف شما مى نشینند.
ابن زیاد چشم مى گرداند و نگاهش بر روى تو متوقف مى ماند....
با لحنى سرشار از تبختر و #تحقیر مى پرسد:
_آن زن ناشناس کیست ؟
کسى پاسخ نمى دهد.
دوباره مى پرسد...
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #پنجاه_وهفت
دوباره مى پرسد. باز هم پاسخى نمى شنود....
خشمگین فریاد مى زند:
_گفتم آن زن ناشناس کیست ؟
یکى مى گوید:
_زینب ، دختر على بن ابیطالب.
برقى #اهریمنى در نگاه #ابن_زیاد مى دود. رو مى کند به تو و با تمسخر و تحقیر مى گوید:
_خدا را شکر که شما را رسوا ساخت و افسانه دروغینتان را فاش کرد.
تو با #استوارى و #صلابتى که وصل به #جلال_خداست، پاسخ مى دهى:
_✨خدا را شکر که ما را به #پیامبرش محمد، #عزت و #شوکت بخشید و از هر #شبهه و #آلودگى #پاك ساخت. آنکه #رسوا مى شود، #فاسق است و آنکه #دروغش فاش مى شود #فاجر است و اینها به #یقین، ما نیستیم.
ابن زیاد از این پاسخ #قاطع و غیر منتظره جا مى خورد و لحظه اى مى ماند...
نمى تواند #شکست را در #اولین_حمله ، بر خود #هموار کند....
نگاه حیرتزده حضار نیز او را براى حمله اى دیگر تحریک مى کند.
این ضربه باید به گونه اى باشد که جز #ضعف و #سکوت پاسخى به میدان نیاورد.
_چگونه دیدى کار خدا را با برادرت حسین ؟!
و تو محکم و استوار پاسخ مى دهى :
_✨ما راءیت الا جمیلا. جز خوبى و زیبایى هیچ ندیدم.
و ادامه مى دهى :
_✨اینان قومى بودند که خداوند، #شهادت را برایشان رقم زده بود. پس به سوى #قتلگاه خویش شتافتند. به زودى #خداوند تو را و آنان را #جمع مى کند و در آنجا به #داورى مى نشیند.
و اما اى ابن زیاد! #موقفى گران و محکمه اى #سنگین پیش روى توست.
#بکوش که براى آن روز پاسخى تدارك ببینى. و چه پاسخى مى توانى داشت ؟!
ببین که در آن روز، شکست و پیروزى از آن کیست.... مادرت به عزایت بنشیند اى زاده مرجانه!
ابن زیاد از این ضربه #هولناك به خود مى پیچد،...
به #سختى زمین مى خورد و ناى برخاستن در خود نمى بیند.
تنها راهى که #درنهایت_عجز، به ذهنش مى رسد، این است که جلاد را صدا کند تا در جا سر این حریف شکست ناپذیر
را از تن جدا کند.
#عمروبن_حریث که #ننگ کشتن یک #زن را بیش از ننگ این #شکست مى شمرد و جنس این ننگ را بیش از ابن زیاد مى فهمد، به او تذکر مى دهد که دست از این تصمیم بردارد....
اما ابن زیاد #درمانده و #مستاصل شده است ، باید کارى کند و چیزى بگوید که این شکست را بپوشاند...
رو مى کند به حضرت #سجاد و مى گوید:
_تو کیستى ؟
امام پاسخ مى دهد:
_✨من على فرزند حسینم.
ابن زیاد مى گوید:
_مگر على فرزند حسین را خدا نکشت ؟
امام مى فرماید:
_✨من برادرى به همین نام داشتم که... مردم! او را کشتند؟
ابن زیاد مى گوید:
_نه ، خدا او را کشت.
امام به #کلامى از #قرآن ، این بحث را فیصله مى دهد:
_✨الله یتوفى الانفس حین موتها(27) خداوند هنگام مرگ ، جان انسانها را مى گیرد.
#خشم ابن زیاد برافروخته مى شود، فریاد مى زند:
_تو با این حال هم جرات و جسارت به خرج مى دهى و با من محاجّه مى کنى؟
و احساس مى کند که تلافى شکست در میدان تو را هم یکجا به سر او در بیاورد.
فریاد مى زند:
_ببرید و گردنش را بزنید.
پیش از آنکه ماموران پا پیش بگذارند،...
#تو از جا کنده مى شوى ،
دستهایت را چون #چترى بر سر سجاده مى گیرى...
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #پنجاه_وهشت
#برسرسجاد می گیرى و بر سر ابن زیاد فریاد مى کشى :
_✨ #بس_نیست خونهایى که از ما ریخته اى. به خدا قسم که براى کشتن او باید از روى #جنازه_من بگذرید.
ابن زیاد به اطرافیان خود مى گوید:
_ #حیرت از این محبت خویشاوندى! به خدا قسم که به راستى حاضر است #جانش را فداى او کند.
سجاد به تو مى گوید:
_✨آرام باش عمه جان! بگذار من با او سخن بگویم.
و بر سر ابن زیاد فریاد مى کشد:
_ابن زیاد! مرا از قتل مى ترسانى؟! تو هنوز #نفهمیده اى که کشته شدن #عادت ما و شهادت #کرامت خاندان ماست ؟!
ابن زیاد از #صلابت این کلام برخود مى لرزد. رو مى کند به ماموران و مى گوید:
_رهایش کنید. بیمارى اش او را از پا
در خواهد آورد.
و فریاد مى زند:
_ببریدشان. همه شان را ببرید.
و با خود فکر مى کند:
_کاش وارد این جنگ نمى شدم . هیچ چیز جز #شکست و #شماتت بر جا نماند...
شما را #درخرابه اى کنار #مسجد_اعظم سکنى مى دهند تا فردا راهى #شامتان کنند و تا صبح ، هیچ کس سراغى از شما نمى گیرد، مگر #کنیزان و #اسیرى چشیدگان.
#پس_کجارفتند آنهمه مردمى که در بازار کوفه #ضجه مى زدند....
و #اظهارندامت و #حمایت مى کردند؟!
چه شهر #غریبى است #کوفه!
🏴پرتو پانزدهم🏴
پشت سر، فریبگاه فتنه خیز کوفه است و پیش رو، شهر شوم #شام....
پشت سر، خستگى و فرسودگى است و پیش رو التهاب و #اضطراب...
کاش کوفه، نقطه ختم مصیبت بود... کاش شهرى به نام شام در عالم نبود.
کاش در بین کوفه و شام ، منزلى به نام #نصیبین نبود و #سجاد در این منزل #باغل_و_زنجیر از مرکب فرو نمى افتاد.
کاش منزل'' #جبل_جوشن '' ى درنزدیکى شام نبود و #زنى از اهل بیت ، به ضرب #تازیانه ماموران ، کودکش #سقط نمى شد....
کاش در بین کوفه و شام قریه اى به نام '' #اندرین'' نبود و اهالى و ماموران ، شب را تا صبح با #شادى و #طرب و #خواندن و #نواختن و #شراب نوشیدن ، آتش به دل کاروان نمى زدند.
کاش منزل '' #عسقلان '' ى در کار نبود و #دخترکى از مرکب نمى افتاد و زیر #دست_وپاى شتران نمى رفت و با #مرگش جگر تو را نمی گداخت....
کاش راه اینقدر طولانى نبود....
کاش هوا اینقدر گرم نبود،
کاش در منازل بین راه ، دشمن ، شما را در ضل آفتاب ، رها نمى کرد...
تا تو ناگزیر شوى #سجاد بیمار را در زیر #سایه_شتر بخوابانى و کنار بسترش #اشک بریزى و بگویى :
_✨چه دشوار است بر من ، دیدن این حال و روز تو.
کاش سهم هر کدام از اسیران در شبانه روز #یک_قرص_نان نبود... تا تو ناگزیر نشوى نانهایت را به #کودکان ببخشى و از فرط #ضعف و #گرسنگى ، نماز شبت را #نشسته بخوانى.
و باز همه این مصائب، قابل تحمل بود اگر شهرى به نام شام در عالم نمى بود....
#کوفه اى که زمانى مرکز حکومت پدرت بوده است ، جان تو را به آتش کشید،...
#شام با تو چه خواهد کرد!؟
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #پنجاه_ونه
#شام با تو چه خواهد کرد!؟
''شام '' ى که از #ابتدا مقر حکومت بنى امیه بوده است...
و بر تمام منابر، هر صبح و ظهر و شام ، #علیه على خطبه خوانده اند و به او #ناسزا گفته اند،
''شام '' ى که #مردمش دست پرورده #یزید و #معاویه اند،...
''شامى '' ى که #نطفه اش را به #دشمنى با #اهلبیت بسته اند، با تو چه خواهد کرد؟!
چهار ساعت، این کاروان #خسته و #مجروح و #ستم_کشیده را بر '' دروازه جیران'' نگاه مى دارند...
تا شهر را براى #جشن این پیروزى بزرگ مهیا کنند....
به نحوى که دروازه از این پس به خاطر این معطلى چند ساعته ، '' #دروازه_ساعات'' نام مى گیرد.
پیش از رسیدن به شام ، تو خودت را به #شمر مى رسانى و مى گویى :
_✨بیا و یک #مردانگى در #عمرت بکن.
شمر مى گوید:
_باشد، هر خواهشى که کنى برآورده است.
با تعجب و تردید مى گویى :
_✨نگاه نامحرمان، دختران و زنان آل الله را آزار مى دهد. ما را از دروازه اى وارد شام کن که #خلوت_تر باشد و چشمهاى کمترى نگران کاروان شود.
شمر #پوزخندى مى زند و مى گوید:
_عجب ! نگاهها آزارتان مى دهد. پس از #شلوغترین دروازه شهر وارد مى شویم ؛
جیران!
و براى اینکه دلت را بیشتر بسوزاند، اضافه مى کند:
_یک خاصیت دیگر هم این دروازه دارد. #فاصله اش با دارالاماره بیشتر است و #مردم_بیشترى در شهر مى توانند #تماشایتان کنند.
کاروان در #پشت_دروازه ایستاده است... و تو به #سرپرستى و #دلدارى کودکانى مشغولى...
که زنى پرس و جو کنان خودش را به تو مى رساند، پسر جوانى که همراه اوست ، کمى دورتر مى ایستد...
و زن که به کنیزان مى ماند، به تو سلام مى کند و مى گوید:
_من اسمم '' زینبه'' است. آمده ام براى خانمم خبر ببرم . شهر شلوغ است و ما نمى دانیم چرا. گفتند کاروانى از اسرا در راه است. آمده ام بپرسم که شما کیستید و در کدام جنگ اسیر شده اید.
تو سؤ ال مى کنى:
_✨خانم شما کیست ؟
کنیز مى گوید:
_اسمش؛ #حمیده است از طایفه بنى هاشم.
و به جوان اشاره مى کند:
_آن جوان هم پسر اوست. اسمش #سعد است
سعد، قدرى نزدیکتر مى آید تا حرفها را بهتر بشنود.
تو مى گویى :
_✨حمیده را مى شناسم. سلام مرا به او برسان و بگو من زینبم، دختر امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب. و آن سرها که بر نیزه است ، سر برادران و برادرزادگان و عزیزان من است . بگو که...
پیش از آنکه کلام تو به پایان برسد،... کنیز از شنیدن خبر، بى هوش بر زمین مى افتد.
سر بلند مى کنى، جوان را مى بینى که #گریان و #برسرزنان مى گریزد.
به زحمت از مرکب فرود مى آیى...
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #شصت
به زحمت از مرکب فرود مى آیى و #سرکنیز را به #دامن مى گیرى . کنیز انگار سالهاست که مرده است....
مصیبتى #تازه براى کاروانى که قوت دائمى اش مصیبت شده است.
صداى فریاد و شیون ، توجهت را جلب مى کند....
#زنى را مى بینى ، با سر و پاى برهنه که افتان و خیزان پیش مى آید،...
مى افتد، برمى خیزد، شیون مى کند، چنگ بر صورت مى زند و خاك بر سر مى پاشد.نزدیکتر که مى آید، مى بینى #حمیده است.... خبر، او را از جا #کنده است و با #سر_وپاى_برهنه به اینجا کشانده است.
سر کنیز را زمین مى گذارى و به استقبال او مى شتابى تا مگر سر و رویش را #بپوشانى....
#پسر که خود، #بى_تاب و #وحشتزده است با تکه پارچه هایى در دست به دنبال او مى دود....
براى اینکه #زن را در #بغل بگیرى و #تسلا دهى ، #آغوشى_مى_گشایى،...
اما زن پیش از آنکه آغوش تو را درك کند #صیحه اى مى کشد و بر #روى_پاهایت مى افتد....
مى نشینى و سر و شانه هایش را بلند مى کنى ، #یال_چادرت را برسرش مى افکنى و #گرم در #آغوشش مى گیرى....
و به #روشنى درمى یابى که هم الان #روح از بدنش مفارقت کرده است،...
اگر چه از #خراشهاى صورتش خون تازه مى چکد...
و اگر چه #پوست و #گوشت صورتش در زیر ناخنهاى خون آلودش رخ مى نماید...
و اگر چه #چشمهاى اشکبارش به تو خیره مانده است.
سعد #گریان و #ضجه_زنان پیش پایت زانو مى زند و نمى داند که بر #مصیبت شما گریه کند یا #ازدست_دادن_مادر.
#ماموران ، حتى مجال #گریستن بر سر #جنازه را به تو نمى دهند.
#باخشونت، کاروان را راه مى اندازند و به سمت دروازه، پیش مى برند....
#پیش از ورود به شام ، صداى ، #دف و #تنبور و #طبل و #دهل ، به #استقبال کاروان مى آید....
#شهریکپارچه_شادى_ومستى_است .
#مغنیان و #مطربان در کوچه و خیابان به #رقص و #پایکوبى مشغولند....
👈 #حجاب_برداشته_شده_است....👉
دختران و زنان ، #بى_پوشش در #ملاءعام مى چرخند....
پارچه هاى #زرنگار و #پرده هاى دیبا، همه دیوارهاى شهررا پر کرده است....
هر که با هر چه توانسته ، کوچه و محله و خیابان را #آذین بسته است.
جا به جا شدن #پرچم_شادى افراشته اند...
و قدم به قدم ، #نقل بر سر مردم مى پاشند.
همه این #افتخارات به خاطر #پیروزى یک لشگر چندین هزار نفرى بر یک سپاه کوچک صد و چند نفرى است؟! ...
همه این ساز و دهلها و بوق و کرناها براى اسیر گرفتن یک مرد بیمار و هشتاد زن و کودك داغدیده و رنج کشیده و بى پناه است!؟
آرى آنکه در #کربلا به دست سپاه #کفر کشته شد، #برترین مخلوق روى زمین بود...
و همه عالم و آدم در ارزش با او برابرى نمى کرد...
و این #بزرگترین_پیروزى #کفرظاهر و #شیطان_باطن بود....
ولى مردمى که به پایکوبى و دست افشانى مشغولند که این چیزها را #نمى_فهمند.
آرى، تمام #کوفه و #شام و #حجاز و #عراق و پهنه گیتى با #کودك_خردسالى از این کاروان ، برابرى نمى کند...
و #ارزش این کاروان به معنا بیش از تمام جهان است.
اما این عروسکان دست آموز که دنبال #بهانه اى براى #غفلت و بى خبرى مى گردند که این حرفها را نمى فهمند.
#شیعه_پاکدلى که قدرى از این حرفها را مى فهمد و از مشاهده این وضع ، حیرت کرده است ، مراقب و هراسناك ، خودش را به تو مى رساند و مى گوید:
_قصه از چه قرار است ؟ شما که از چنان منزلتى برخوردارید، به چنین ذلتى چرا تن داده اید؟ چرا خدا به چنین حال و روزى براى شما رضایت داده است ؟!
تو به او مى گویى :
_✨به آسمان نگاه کن!
نگاه مى کند...
و تو پرده اى از پرده ها را برایش کنار مى زنى...
در آسمان تا چشم کار مى کند، لشکر و سپاه و عده و عده است...
که همه چشم انتظار یک اشارت صف کشیده اند.....
غلغله اى است در آسمان و لشگرى به حجم جهان ، داوطلب یاورى شما خاندان ، گشته اند....
مرد، #مبهوت این #جلال و #شکوه و #عظمت ، زانو مى زند...
ادامه دارد