May 11
📣 #اطلاعیه | انتشارات علّامه طباطبائی در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب طهران میزبان علاقهمندان به «علوم و معارف اسلام» است.
🔰عرضهٔ آثارِ:
📚 سیّدالطائفتین حضرت علّامه آیةالله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی (قدّساللهنفسهالزکیّة)
و
📚 حضرت آیةالله حاج سیّد محمّدصادق حسینی طهرانی (مدّظلّهالعالی)
✅ برای اوّلین بار: عرضهٔ نرمافزار مجموعه تألیفات حضرت آیةالله حاج سیّد محمّدصادق حسینی طهرانی
✅ عرضهٔ روکش جدید عطف یکپارچه برای:
🔹دورهٔ سه جلدی «الله شناسی»
🔹دورهٔ چهار جلدی «ولایت فقیه در حکومت اسلام»
🔹دورهٔ چهار جلدی «نور ملکوت قرآن»
✅ آخرین کتب طبع شده:
🔸«نور ملکوت روزه»
🔸«هنالک الولایة»
🔸«گلشن احباب؛ جلد هفتم»
🔸«گلشن احباب؛ جلد هشتم»
📍مصلّی، شبستان ناشران عمومی، راهرو ۱۲، غرفهٔ ۱۱.
🗓 دربهای نمایشگاه تا شنبه ۲۹ شوّال المکرّم از ساعت ۱۰ صبح تا ۸ شب به روی بازدیدکنندگان محترم باز است. البتّه بمناسبت شهادت حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، فروش این غرفه در روز سهشنبه ۲۵ شوّال المکرّم تا اذان ظهر تعطیل میباشد.
🔴 لازم به ذکر است همزمان با نمایشگاه حضوری کتاب در مصلّی، نمایشگاه مجازی به صورت ۲۴ ساعته نیز برای متقاضیان کتاب سراسر کشور با پست رایگان و تخفیف نمایشگاهی برگزار گردیده است.
📌 برای مشاهدۀ کتابهای دوره علوم و معارف اسلام در سایت نمایشگاه بین المللی طهران از طریق لینکهای زیر اقدام فرمایید.
🌐 https://b2n.ir/r84910
🌐 https://b2n.ir/j92826
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Nooremojarrad_com
🆔 @allame_tehrani
35.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #اطلاعیه | رونمایی از نرمافزار مجموعه آثار حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (مدظلهالعالی)
🔸این نرمافزار توسط مركز تحقيقات كامپيوتری علوم اسلامی نور و مؤسّسۀ ترجمه و نشر دورۀ علوم و معارف اسلام، به هدف گسترش مباحث معرفتی و توحیدی در جامعۀ اسلامی و سهولت دسترسی به محتوای کتب معظّمٌله برای محقّقین علوم اسلامی و عموم مشتاقان معارف بلند قرآن و عترت تولید گردیده است.
@Nooremojarrad_com
🆔 @allame_tehrani
📝 مجلس پنجاه و يک:
در صراط و معنای آن در روز قيامت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔥 دوزخ دارای صراط است
eitaa.com/allame_tehrani/1655
❇️ هر نفسی راه خاصی به سوی خدا دارد
eitaa.com/allame_tehrani/1656
✅ صراط مستقيم واحد است و سبل سلام متعدد
eitaa.com/allame_tehrani/1658
🔥 تمام افراد بايد از جهنم عبور كنند
eitaa.com/allame_tehrani/1661
⚡️چرا پيامبران چون برق از جهنم عبور میكنند
eitaa.com/allame_tehrani/1662
🔰مراتب عبور مردم از صراط در قيامت
eitaa.com/allame_tehrani/1664
🔹اولياء خدا در عبور از صراط دهشت ندارند
eitaa.com/allame_tehrani/1665
🌾 صراط بهشت، ظهور قابليتها در قيامت است
eitaa.com/allame_tehrani/1668
✅ صراط علیّ بن ابیطالب يگانه راه مستقيم است
eitaa.com/allame_tehrani/1670
🔹در صراط مستقيم و صراط منحرف🔸
eitaa.com/allame_tehrani/1671
📚منبع: «معادشناسی»، ج۸، ص ۱۳ تا ۴۱
⬇️ مشاهده در پستهای بعدی...
⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️
🆔 @allame_tehrani
🔥 دوزخ دارای صراط است
قالَ اللهُ الحَكيمُ في كِتابهِ الكَريمِ:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُواْ لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً * إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً وَ كَانَ ذَ'لِكَ عَلَی اللَّهِ يَسِيراً.[1]
«بدرستيكه آن كسانی كه كافر شدند و ستم نمودند، البتّه چنين نيست كه خداوند ايشان را بيامرزد، و چنين نيست كه خداوند به راهی ايشان را رهبری كند مگر به راه دوزخ كه در آن جاودان و مخلّد بمانند؛ و اين عمل برای خدا كاری آسان است.»
از اين آيه استفاده میشود كه جهنّم دارای طريق و راهی است كه كافران و ظالمان از آن راه به جهنّم میرسند، و اين طريقی است كه میپيمايند.
أُحْشُرُواْ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَیٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ * وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَّسْئُولُونَ * مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ * بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مَسْتَسْلِمُونَ.[2]
«اينک در موقف قيامت و بازپرسی در حشر حاضر كنيد كسانی را كه ستم كردهاند! و نيز جفتهايشان را و آنچه را كه غير از خداوند معبود قرار دادند! و جملگی را بسوی صراط جهنّم هدايت كنيد! و همه را در موقف سؤال و عرْض نگاه داريد؛ كه البتّه آنها مورد سؤال و بازپرسی قرار میگيرند كه: چرا شما يكديگر را در راه خدا و كمال تقرّب خود ياري نكرديد؟ و البتّه همهٔ آنها در آن روز به حال ذلّت و تسليم در میآيند.»
در آيهٔ شريفه نيز راهی بسوی جحيم بيان شده است و مراد از جحيم همان دوزخ و جهنّم است، زيرا هر آتشی كه در هوا و مسير باد قرار گيرد و يا بوسيلهٔ دستگاه دَمِ كوره به آن پيوسته هوا دهند و برافروختگی و آتشگيری او شديد باشد آن را جَحيم گويند. و از مادّۀ جَحِمَتِ النّارُِ جَحْمًا و جَحَمًا، و جَحُمَتِ النّارُِ جُحوماً به معنای روشن شدن و آتش گرفتن مادّۀ آتشی و اضطرام و لهيب آوردن آن؛ و از باب جَحَمَ ـَ جَحْمًا متعدّی آن، يعنی آتش زدن و برافروختن و آتش انداختن و شعلهور كردن آن استعمال شده است.
صراط بسوی جهنّم يكی از منازلی است كه كافران و ستمگران در پيش دارند. و راهی است كه مؤمنان نيز بايد از آن عبور كنند و به بهشت بروند، و اين راه يا روی جهنّم و يا داخل آنست؛ و به قول معروف پلی است كه زده میشود و از آن بايد عبور مردم باشد. و عوام آن را پل صراط میگويند، و البتّه اين تعبير غلط است چون پل و صراط يک معني دارد و اضافهٔ اسم به مرادف خود صحيح نيست؛ نظير شبِ ليلةُ الرَّغائب و سنگِ حَجَر الأسود.
باری، بايد دانست كه آيا اين پل كجا زده میشود؟ روی جهنّم و يا در داخل آن؟ و آيا بايد همهٔ افراد از روی آن عبور كنند يا بعضی؟ و آيا هر كس بخواهد به بهشت برود حتماً بايد از اين صراط بگذرد يا نه بهشت راه ديگر هم دارد؟ و اصولاً حقيقت صراط چيست؟ چرا انسان برای اينكه در بهشت برود از روی اين پل بايد عبور كند؟ چه ملازمهای است بين بهشت رفتن و عبور از صراط نمودن؟
(ادامه در پست بعدی...)
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيات 168 و 169 از سورهٔ 4: نساء.
2ـ آيات 22 تا 26، از سورۀ 37: الصّآفّات.
🆔 @allame_tehrani
❇️ هر نفسی راه خاصی به سوی خدا دارد
شکّ نيست كه تمام افراد بشر كه در دنيا زندگی میكنند، هر يک در باطن و وجدان خود يک هدف و مقصدی دارند كه برای وصول به آن هدف حركت میكنند؛ اعمّ از اينكه آن مقصد را بدانند و يا ندانند.
و در هر حال خواه و ناخواه هر كس در ذات و واقعيّت خود روی آن مقصد در حركت است، و افعال و اعمالی كه انجام میدهد روی غرضی است كه میخواهد نقاط ضعف را در خود ترميم كند و حاجات باطنی و نفسانی خود را بواسطهٔ اين اعمالی كه بجای میآورد برآورده كند.
ما در دنيا زيست میكنيم، و يک سال و دو سال و بيشتر رو به جلو میرويم تا زمان مرگ فرا میرسد و بايد از اينجا ارتحال نمائيم؛ و در اين امر ترديدی نيست. و بنابراين در دوران زندگی، ما در باطن خود سيری داريم و بسوی هدفی در تكاپو هستيم، و مسلّماً اين سير در مسافتهای مكانی دنيا نيست كه از نقطهای شروع كنيم و به نقطهٔ ديگری برسيم، بلكه در باطن خودمان اين سير و دگرگونی برای ما حاصل میشود.
هر كس از افراد بشر، سياه، سفيد، مؤمن، كافر، منافق اين سير را دارد و در ملكات خود سير میكند، و برای جبران نقاط ضعفی كه در نفسش موجود است و در خود میيابد اين حركات خارجی را انجام میدهد. و اين سفر را به پايان میرساند، به گمان اينكه آنها میتوانند گمشدۀ خود را به دست آورند و نقاط ضعف خود را ترميم كنند.
و نيز شكّی نيست در اينكه افراد بشر در عين آنكه همه دارای غرائزی هستند، ولی آن غرائز و ملكات در آنها متفاوت است. بعضیها از هنگام خلقت شجاعند و بعضیها جبان و ترسو و بعضیها متوسّط الحالند، آن هم به درجات و مراتب مختلف. بعضیها از زمان كودكی حَيی هستند يعنی با حيا و بعضیها خيلی بارز و ظاهر و شكفته؛ و همچنين در سائر صفات مثل بخل و حسد و كينه و حسّ انتقام و صفات حسنه افراد متفاوتند. ولی هر كدام از اينها روی ملكات و غرائز خودشان سير میكنند و بايد آن ملكات را به حال اعتدال درآورند.
هر كس بايد خودش را در آن موقعيّت و ظرفيّتی كه هست تكميل كند، و خود را يک انسان متوسّط و معتدلی قرار دهد كه آن اخلاق و ملكاتش جنبهٔ افراط و تفريط نداشته باشد و انسان پسنديدهای باشد.
بنابراين هر كس از طريق نفس خودش يک راه خاصّی بسوی پروردگار دارد، و لذا بزرگان از اهل حكمت فرمودهاند: الطُّرُقُ إلَی اللّٰهِ بِعَدَدِ أنْفاسِ الْخَلآئِق. «راههائی كه بسوی خدا موجود است به تعداد نفسها و جانهای مخلوقات است.» يعنی هر موجودی از نقطه نظر آن نفسانيّت خاصّی كه دارد يک راه بخصوص از باطن خود به خدا دارد.
و البتّه اين عين عبارت آيه و يا حديثی نيست، وليكن گفتار بزرگانست و درست هم هست.
و از اين گذشته انبياء و اولياء آمدهاند تا انسان را به خدا دعوت كنند، و از نقطه نظر باطن و وجدان گذشته، از خارج برنامهای برای او قرار دهند كه انسان بر اساس آن برنامه عمل كند و به مقصود برسد. آن راههائی را هم كه برای وصول به مقصود معيّن كردهاند مختلف است.
شرايع الهيّه با اينكه همه دعوت به توحيد میكنند ولی از جهت قوانين و فرامين بر حسب تكامل تفاوت دارند. مثلاً شريعت حضرت موسی غير از شريعت حضرت عيسی است، شريعت حضرت إبراهيم يک منهاج خاصّی دارد، شريعت حضرت رسول اكرم صلّی الله عليه و آله و سلّم كه متمّم و مكمّل تمام شرايع است آن صراط مستقيمی را نشان میدهد كه در تمام قوا انسان را از حال افراط و تفريط در صراط وسطيّت و عدالت میآورد و به اقصر فاصله و در اسرع وقت به مقصود میرساند.
ادامـــه...
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۵
🆔 @allame_tehrani
نشر آثار علامه طهرانی
❇️ هر نفسی راه خاصی به سوی خدا دارد شکّ نيست كه تمام افراد بشر كه در دنيا زندگی میكنند، هر يک
↩️ ادامـــه... ⬇️
مثلاً حضرت نوح طبق گفتۀ قرآن در روی زمين و در ميان قوم خود نهصد و پنجاه سال زندگی كرد، وليكن رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم مدّت زندگی دنيویشان شصت و سه سال بود و دارای مقامات و درجاتی بودند كه مسلّماً حضرت نوح با آنكه پدربزرگ آن حضرت بود نداشت؛ و از نقطه نظر مكتب شاگرد اين مكتب، و از ولايت و روحانيّت اين فرزند بهرمند میگشت.
وَ إِنّی وَ إنْ كُنْتُ ابْنَ ءَادَمَ صُورَة
فَلی فيهِ مَعْنًی شاهدٌ بِأبُوَّتی[1]
«و حقّاً من اگر چه از نقطه نظر صورت فرزند آدم أبوالبشر هستم، وليكن از جهت باطن و حقيقت در من معنائی وجود دارد كه گواهی میدهد كه من پدر او هستم.»
و لذا میبينيم حضرت آدم ابوالبشر و حضرت نوح و إبراهيم و موسی و عيسی و سائر انبياء (علی نبيّنا و آله و عليهم الصّلوة و السّلام) برای رفع موانع غيبی و بازشدن سبل سلام و طیّ معارج و مدارج قُرب، به انوار طيّبهٔ پنج تن آل عبا توسّل میجستهاند. و بنابراين راههای باطنی ايشان بسوی خدا مختلف بوده و تمام اين راهها هم موصل به مطلوب و مقام قرب و معرفت حضرت حقّ بوده است.
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «ديوان ابن فارض» ص 105، بيت 631 از تائيّهٔ كبری: نظم السّلوک.
🆔 @allame_tehrani
✅ صراط مستقيم واحد است و سبل سلام متعدد
در آيهٔ مباركهٔ:
وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ [1].
«كسانی كه در راه ما جهاد میكنند، ما آنها را به راههای خود هدايت مینمائيم.»
ملاحظه میشود كه سبل (يعنی راه) به صيغهٔ جمع آمده است، يعنی برای وصول به خدا و كسب مقام تقرّب و خلوص خداوند راههائی وجود دارد؛ امّا صراط مستقيم واحد است و نمیتواند بيش از يكی باشد.
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ.[2]
«راه مستقيم را به ما نشان بده و ما را به آن راه هدايت كن! راه كسانی كه بر ايشان نعمت عنايت نمودی!»
وَ إِذاً لَّأَتَيْنَـٰهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجْراً عَظِيماً وَ لَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً[3].
كسانی كه تسليم محض خدا و رسول خدا باشند و در برابر فرامين خدا چون و چرا نداشته باشند و نسبت به مواعظ و اندرزهای حقّ مطيع محض باشند، اين امر برای آنان پسنديده و اختيار شده است و موجب قدم راسخ و گام راستين میباشند؛ و در نتيجه از جانب خدا به آنان اجر عظيمی خواهد رسيد، و در صراط مستقيم خداوند هدايتشان خواهد فرمود.
در قرآن مجيد صراط مستقيم در سی و سه مورد آمده است، به لفظ مستقيم فقط؛ و در همه جا به لفظ واحد آمده است؛ و اصولاً در قرآن صراط به صيغهٔ جمع مانند صُرُط نيامده است.
و امّا سبيل به صيغهٔ جمع زياد آمده است؛ مانند:
يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ و سُبُلَ السَّلَامِ.[4]
«خداوند بواسطهٔ قرآن كريم كسانی را كه از مقام رضای خدا پيروی كنند به سبل سلام هدايت میكند.»
ثُمَّ كُلِی مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِی سُبُلَ رَبِّكَ ذُلُلاً. [5]
«(خداوند به زنبور عسل وحی فرستاد كه...) سپس از تمام ثمرات بخور و راههای پروردگارت را به حال تسليم و انقياد و مذلّت بپيما!»
وَ مَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا.[6]
«(پيامبران در پاسخ طواغيت و مستكبران جهان گفتند:) چرا ما بر خدای خودمان توكّل ننمائيم و امور خود را به او نسپاريم در حاليكه او راههای ما را بسوی مقام قرب خود به ما هدايت كرد.»
و از اينجا استفاده میشود كه راههای بسوی خدا بسيار است؛ ولی صراط مستقيم تنها يكی است و تمام اين راهها به مقدار نزديک بودنش به راه مستقيمی كه اقصر فاصله بين بنده و بين خداست، از صراط مستقيم بهره دارند.
پس هر چه زاويۀ انحراف آن سبل از راه راست تصوّری و توهّمی كه بين اين دو نقطه است بيشتر باشد، بهرۀ آن سبل از صراط مستقيم كمتر؛ و هر چه زاويهٔ انحرافشان كمتر باشد بهرهشان از صراط مستقيم بيشتر است.
باری انسان در دنيا قدم میگذارد، خواه از مكتب انبياء استفاده كند و يا نكند، سير خود را در دنيا میكند و میميرد و در باطنش راهی داشته است كه به تربيت انبياء به كمال و تمام رسيده و يا نرسيده است؛ بالأخره در باطن خود پيوسته حركت و سيری داشته است. در اين حقيقت كه شكّی نيست.
اين راهی كه انسان در دنيا بسوی خدا داشته است، در عالم قيامت ظهور و بروزی دارد. چون سابقاً دانستيم كه تمام موجودات و افعال اين عالم مادّه و طبع و عالم مُلک و شهادت، در آن عالم غيب و ملكوت يک صورت ملكوتی دارند. يكي از چيزهائی كه در اينجا صورت مُلكی دارد همين سير نفسانی انسان است رو به مبدأ خود كه در آنجا صورت ملكوتيش همان صراط است.
و شكّی نيست كه اين صراط را انسان در دنيا داشته است. و چون هر كس در دنيا يک صراط دارد، در آخرت هم همان صراط را به صورت ملكوتی آن عالم دارد. و صراط دنيا كه در عالم طبع و مادّه، در عالم شهوت، در عالم غضب، در عالم اوهام و اعتباريّات، دنيا را اداره میكند، و روی امور اعتباريّه پيوند میدهد و موجودات متفرّق را بر اساس همين اعتبار به هم متّصل میكند، بايد در قيامت صورت ملكوتی كه بروز صورت مُلكی است داشته باشد.
بنابراين تمام افراد بشر كه در دنيا آمدند و از دنيا میروند؛ اصل ظهور و بروز دنيا در قيامت، جهنّم است، و راهی كه انسان از دنيا به بهشت دارد صراطی است در جهنّم كه بايد از آن عبور كند و به بهشت برسد.
چون هر چيزی كه انسان را از خدا دور كند جهنّم است. مراد از دنيا زندگی كردن بر روی زمين نيست، بلكه زندگی كردن در عالم تعلّقات است. هر فردی كه در دنيا میآيد تعلّقاتی پيدا میكند؛ ظهور و بروز اين تعلّقات جدا كننده و غافل كنندۀ از خدا در آخرت، جهنّم است.
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۸
ــــــــــ
• پاورقی
🆔 @allame_tehrani
نشر آثار علامه طهرانی
✅ صراط مستقيم واحد است و سبل سلام متعدد در آيهٔ مباركهٔ: وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينّ
• پاورقی «پست قبل»:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 69، از سورۀ 29: العنكبوت.
2ـ آيهٔ 6 و صدر آيهٔ 7، از سورۀ 1: الفاتحة.
3ـ آيهٔ 67 و 68، از سورۀ 4: النّسآء.
4ـ صدر آيهٔ 16، از سورۀ 5: المآئدة.
5ـ صدر آيهٔ 69، از سورۀ 16: النّحل.
6ـ صدر آيهٔ 12، از سورۀ 14: إبراهيم.
🆔 @allame_tehrani
🔥 تمام افراد بايد از جهنم عبور كنند
در آيهٔ شريفه داريم:
وَ إِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَیٰ رَبِّكَ حَتماً مَّقْضِيّاً ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً.[1]
«و يک فرد از شما نيست مگر اينكه وارد جهنّم میشود! و اين حكم ای پيغمبر، حكم حتمی و قضاء لازمی است كه پروردگارت بر عهدۀ خود نهاده است! و پس از ورود در جهنّم ما كسانی را كه تقوی پيشه ساختهاند نجات میدهيم، و میگذاريم كه ستمگران در دوزخ به رو به زانو در افتاده يَله و رها بمانند.»
و آيات قبل از اين چنين است:
وَ يَقُولُ الإنسَانُ أَءِذَا مَامِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيّاً * أَ وَ لَا يَذْكُرُ الإنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً * فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيّاً * ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمَانِ عِتِيّاً * ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَیٰ بِهَا صِلِيّاً [2].
«و انسان چنين میگويد كه: آيا اگر من بميرم هر آينه بطور يقين زنده از ميان قبر بر خواهم خاست؟ آيا اين انسان نمیداند كه سابقاً هيچ چيز نبوده، و ما او را از هيچ آفريدهايم؟ ای پيغمبر! به پروردگار تو سوگند كه ما انسان و شياطين را محشور میكنيم و سپس همه را به زانو در افتاده در اطراف جهنّم حاضر میسازيم، و پس از آن ما از هر گروه و دستهای آن كس را كه طغيان و سركشی او بر خداوند رحمان شديدتر باشد بيرون میكشيم؛ و آنگاه آن افرادی را كه سزاوارتر به آتش دوزخند البتّه ما بهتر میشناسيم.»
باری، از جملهٔ «وَ إِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا» كه نه تنها اطلاق دارد بلكه نصّ در تعميم است، و حصر بين نفی و اثبات است؛ استفاده میشود كه تمام افراد بشر بدون استثناء: كافران، منافقان، مؤمنان، همه و همه وارد جهنّم میشوند. از رسول خدا پرسيدند: آيا شما هم وارد جهنّم ميشويد؟ فرمود: آری، ولی ما مانند برقِ خاطف به سرعت عبور میكنيم.
وقتی اين آيه وارد شد، در روايت است كه آنقدر رسولالله گريه كردند كه زمين تر شد. و بعد به دنبالش اين جمله آمد: ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً. چون تمام امّت را خدا به جهنّم میبرد، و بار تمام امّت به دوش رسول خداست و او حميم و دلسوز است بر آنها، لذا گريه میكند از روی ترحّم.
حال بايد ديد سرّش چيست كه همه وارد جهنّم میشوند؟
سرّش اينستكه جهنّم در آخرت مظهر دنياست در اينجا، و انبياء و ائمّه و اولياء هم در اين دنيا آمدند، پس همه در جهنّم آمدند و از اين جهنّم بايد به بهشت بروند. چون دنيا پل آخرت و جهنّم پل بهشت است، و رسيدن به بهشت و مقام قرب حضرت حقّ بدون آمدن در دنيا و مجاهدات نفسانيّه ممكن نيست؛ پس همه بايد در اين جهنّم بيايند و سپس خلاص شوند.
[چرا پيامبران چون برق از جهنم عبور میكنند]
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 71 و 72، از سورۀ 19: مريم.
2 ـ آيات 66 تا 70، از سورۀ 19: مريم.
🆔 @allame_tehrani
⚡️چرا پيامبران چون برق از جهنم عبور میكنند
آن كسانی كه مانند پيامبران در دنيا میآيند و میروند و هيچ آلوده نمیشوند، و رنگ و بوی دنيا را بخود نمیگيرند، و زَن و فرزند و كسب و تجارت آنها را از خدا بازنمیدارد؛ آنان بسرعت برق از آن عبور میكنند. و به مصداق آيهٔ شريفهٔ:
رِجِالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوٰةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَـوٰةِ يَخَافُونَ يَوْماّ تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الأبْصَارُ.[1]
«مردانی هستند كه هيچ خريد و فروش و كسب و كار آنان را از ياد خدا و اقامهٔ نماز و دادن زكات بازنمیدارد، و از روزی كه دلها و چشمها در آن روز دگرگون میشود سخت در هراسند.»
أبداً از دنيا آلوده نشدهاند، و دنيا نتوانسته است آنان را بخود سوق دهد و گرايش دهد.
و بنابراين چون از طرفی در دنيا آمده و رفتهاند پس در جهنّم آمدهاند و خارج شدهاند؛ و از طرف ديگر چون در اينجا محبّت دنيا را بخود نخريدند و آلوده نشدند لذا در اين دنيا وقوف نكردهاند و چون برق گذشتند.
رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم در اين جهان يعنی در روی زمين شصت و سه سال درنگ فرمود، ولی يک لحظه در دنيا نبود.
دنيا يعنی تعلّق و محبّت به غير خدا و دلبستگی به زينتهای آن، و گرايش به عالم غرور و باطل.
پس پيامبر در روی زمين درنگ كرد ولی در دنيا درنگ نكرد. و چون روی زمين آمد بدون يک لحظه تأمّل و توقّف بر رياست و جاه و حبّ مال و سائر تعلّقات دنيويّه، كَالبَرقِ الخاطِف به سرعت از آن عبور كرد.
دنيا يعنی عالم اعتبار، حقائق را كنار زدن، و به اعتباريّات مشغول شدن، و پشت حجاب ظلمانی ماندن، و از سطح انسانيّت تنازل نمودن و در حدود افكار بهائم و شياطين زيست كردن.
چقدر زندگی رسولالله اينچنين بوده است؟ هيچ هيچ. اصلاً زندگانی پيغمبر اكرم اينچنين نبوده است. پيامبر اكرم در تمام مدّت عمر تا هنگام رحلت يک دقيقه مانند مردم دنيا روی هدف و مقصد دنيا زندگی نكرد.
در روايت داريم كه انبياء و اولياء از صراط كالبرقِ الخاطِف میگذرند. شما هنگام برق زدن آسمان، آسمان را ديدهايد؟ چگونه آن برق به شما میرسد و چشم را خيره میكند؛ با همين سرعت آنها از صراط عبور میكنند. دنيا پل است و حتماً بايد از جهنّم بگذرند؛ انبياء كه به عالم اعتبار وارد شدند وليكن عبورشان زمانی طول نكشيد، چون دل ندادند؛ در آنجا هم از صراط چون برق میگذرند.
(ادامه در پست بعدی...)
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 37، از سورۀ 24: النّور.
🆔 @allame_tehrani