eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
737 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
210 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 جنس روزهای عید با تمام روزهای عمرت فرق می‌کند! سپیده‌ی صبح، خورشید از پشت کوههای خوشبختی می‌دمد ونور طلایش را بر سر، عالم پخش می‌کند! آسمان آبی‌تر ! موسیقی آوازرود ،حیات بخش‌تر! شاخ وبرگ درختان رقصان ! همای سعادت دوروبرت می‌چرخد ومی‌چرخد تا ،هرچه که از احساس خوب می‌خواهی، برایت به ارمغان بیاورد! وتو، دلت می‌خواهد تا، با سپیده بیدار باشی‌ ودر جوی نقره‌ی مهتاب چشمانت دوباره گرم خواب شود! روزهای عید؛ خدااااا ،بهانه‌ای دارد تا، تمام عشقش ونهایت دوست داشتنش را نشانت دهد! برایت از گنجهای خلقت، پرده‌ برمی‌دارد وآنها را از عرش برایت به زمین می‌فرستد، تا حال جانت روبراه باشد! مثل همین امروز (۱۳رجب ) ! دیوار (رکن یمانی )را برای فاطمه بنت اسد شکافت ،قفل درب کعبه بسته ماند ،تا چند روز در خانه‌ی خودش میزبان خصوصی‌ش باشد ! آنگاه ،شمسُ قمر از کعبه تابان شد ! خاک وافلاک غرق درنور شد! دل تمام ذرات وجود برایش غنج رفت ! هاتفی غیبی ندا برآورد،فاطمه بنت اسد را: نام این مولود مهمان خداااارا علی بگذار،چرا که من ، خدای علی اعلی هستم . نام اورا از نام خود. امانت دار امر من است. آگاه از پیچیدگیهای علم من . تنها کسی که ،درخانه‌ی من دنیا آمده. اول کسی که ،برفرازخانه‌ی من ،اذان خواهدگفت. خانه‌ی مرا، از شریک(بتها) پاک می‌کند وآنها را با صورت به پایین می‌اندازد . یاری دهندگان ودوستانش را خوش باد. واااای برسرپیچی کنندگان از علی و خوارکنندگان او. دیگر دلت چه می‌خواهد ؟! اکنون هرچه که می‌خواهی با این گنجینه‌ی خدا در زمین داری ؟ فقط دلت را، سراسر آیتِ سِلم لِمَن سالَمَکُم و عزمت را در حَرب لِمَن حاربَکُم ،با این عظمت بی منتها علی علیه السلام ،جزم کن. تا شیعه باشی وبی تاب مولا ! (سندبحارالانوار_مناقب ج۲) @AFKAREHOWZAVI
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم 📝 چه مادر و دختر شبیه به همی! یکی ام ابیها دیگری مثل مادر همدمخواهر و برادرها! هر دو ۵ ساله بودند که، خانم خانه شدند. البته با کمی تفاوت. مادر انیس و مونسی جز پدر نداشت . دختر دو برادر و یک خواهر که حالا در ۵ سالگی باید مراقب و مونس آنها می‌شد. هر دو پرستاری را تجربه کرده بودند! مادر وقتی که پدرش با سر و روی خونین از جنگ برمی‌گشت و یا نه، مردم ناسپاس با خاکستر و ...او را می‌آزردند . اما پرستاریدختر، روزهای آخر عمر مادر شروع شد. آن روزها نمی‌دانست مادر فقط چند صباحی دیگر مهمان خانه است! گاهی دست بر کمر ،گاهی دست بر دیوار می‌گرفت ،حیف ،که روزهای انتظار برای دیدن روی زیبای ، محسن برادر سومش ثمر نداد . تمام امید پرستار، به شفای بیمار است، اما، امشب وقتی مادر به او گفت: زینبم بعد از من تو باید، مراقب برادرها و خواهرت باشی ،بند دل دختر پاره شد. تمام (۷۵ _ ۹۰ )روز دست به دیوار شدن مادر ،برایش دعا کرده بود. تا جایی که قد و بالای کوچکش اجازه می‌داد،گوشه‌ای از کارهای خانه را گرفته بود. باخودش فکر کرده، اگر دیگر نگوید: مادر گیسوانم را شانه کن، دست‌های مادر درد نمی‌گیرد و کبودی بازویش خوب می‌شود! آن شب ،بوی عطر آشنایی ،مثل عطر نبی الله می‌آمد! مادر که بقچه را گشود ،بوی بهشت و آرامش روزهای با رسول الله بودن پیچید ! عطر تمام گل‌های عالم خانه را پر کرد ! مادر لباس سفیدی را از بقچه به زینب داد و گفت: این برای حسین جاناست! زینب جان ،جان تو و جان حسین! مادر رفت وتنها شد.... نبی الله او را زَین اَب (زینب= زینت پدر ) نامیده بود. از همان بدو تولد او را همتراز خدیجه کبری سلام الله علیها دانستند که در راه اعتلای اسلام مصائب و سختی ‌های زیادی را تحمل خواهد کرد. جایگاه رفیع ،نقش بی‌بدیل، معرفت ،علم، ایمان ،عالمه‌ی تمام معنا، نقش سیاسی اجتماعی، کلاس‌های تفسیر قرآن او زبانزد هر زن و مردی که او را می‌شناختند و یا وآزه‌اش به گوش آنها رسیده بود. اما مدینه ..... تداعی خاطرات مدینه برای او از بی‌ کسی مادرش زهرا، دست‌های بسته بابا و پاره‌های جگر حسن نیست ! گرچه او وخانواده‌اش با بذل ،تمام داشته‌ها، وفاداری ثابت کردند . سال‌ها بعد.... سرزمین کربلا، اهل کوفه ،سرزمین شام! مزد سال‌ها خوبی آنها را ،یکجا دادند ! گودی قتلگاه، خیمه‌های سوخته، گوش‌های پاره شده، معجر کشیده شده، پاهای آبله زده و خونین، خار مغیلان، دربار یزید تشت طلا و... امان از خرابه شام! عجب حکایتی‌ست، حکایت زینب! زینب پر صلابت، پرستار قافله به جا مانده، از عاشورا و کربلا ! زینب مقتدر، صدای علی را در حنجره دارد ،تا پایه‌های ظلم و ستم را بلرزاند و کامل کند، رسالت پدر حسن و حسینش را که ، حکومت از آن خدا و خاندان آل الله هست. راز نی، در کربلا می‌ماند، اگر زینب نبود کربلا در کربلا، می‌ماند اگر زینب نبود ۱۴۰۳/۱۰/۲۷ @AFKAREHOWZAVI
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم 📝 آفتاب از لابلای ابرها،دست تکان داد! سپیده‌ی صبح جان تازه گرفتُ،ظلمت شب ،سیاهیش را از سر آسمان جمع کرد ورفت . حسّ امید در رگهایم ،دویدن گرفت ! طلوع زندگی سلااااام . اکنون درحوض نور وضو باید ساخت واز چشمه‌ی معرفت جرعه‌ای باید نوشید ! پرچین نگاهم را آذین بستم. خانه‌ی دل غبار گرفته،آبُ جارو می‌خواهد. نرگس چشم را به سیل اشک باید شست. کاش ، خاک کویت سرمه‌ی چشمان بی فروغم شود وجز به دیدار تو نور نگیرد . چقدر سخت است برایم، همه خلق را ببینم وتورا نبینم عَزیزُُ عَلَیَّ اَن اَرَیَ الخَلق وَلا تُری... کاش گوش جان ،جز به شنیدن صدای دلنشین تو آرام نگیرد. چقدر سخت است برایم ،هیچ صدایی حتّی آهسته،از تو به گوش من نرسد. لَااَسمَعُ لَکَ حَسیساََ وَلانَجوَی... تو همان تمنّای شیرینی که، از سویدای جان می‌خواهمت ،تو همان، آرزوی قلبی بِنَفسی اَنت اُمنِیَّهُ شائقِِ یَتَمَنَّی... کاش می‌گفتی کجایی؟!در کدام سرزمین اقامت داری؟! اَیُّ اَرضِِ تُقِلُّکَ... من آن گدای دوره‌گردم که ،در سرزمین خیال، تمام کوچه‌ها را یک به یک ،به دنبالت آواره وسرگردان گشتم!تو رخ نمی‌نمایی،با چه خطابی توصیفت کنم: اَیُّ خِطابِِ اَصِفُ فیک... دلم خوش است به راز ونیاز دل،به اینکه محرم رازی و مشفق جان،راز دل چگونه گویم؟! اَیَّ نَجویَ.... کاش عطش یافتنت ،به دیدار منتهی شود آنگاه مَتَی تَرانَا وَنَراک .... تمام لحظه‌های بی تو،لحظه‌های بی کسیُ تنهایی من است ،در هجوم غمپاره‌ها ،جانم بر لب رسیده وتنها تویی ، اَنتَ کَشَّافُ الکُرَبِ وَالبَلوی ... دلم تورا می‌خواهد وجان تورا شفاء می‌خواند: فاغث یا غیاث المستغسین به دادمان برس ای، فریاد رس فریاد خواهان بندگان ضعیف و... یا شَدیدَالقُوی...حالم زار است وروزهایم تیره وتار . اَزِل عَنهُ بِهِ الاَسَی وَالجَوی... می‌شود به ظهورشاز غم واندوه وسوز دل مرا برهانی؟؟ قلبم آتش است ،جز با آمدنت گلستان نمی‌شود . مشتاقانه آرزویت کنم،بی صبرانه پرچین انتظار ،برای لحظه‌ی ناب آمدنت ،آئینه بندان می‌کنم . می‌دانم که ،معشوقم (خدایم )می‌داند نَحنُ عَبیدُکَ التَّائِقونَ اِلی وَلیِّک... مابندگان حقیر ،مشتاق ظهور ولی(حجت)تو هستیم. اگر چه آمدنت خیلی دیر شده،ولی روزی تو خواهی آمد 🤲 اللّهم عجّل لِولیکَ الفَرجِ مولانَا صاحبَ الزَمان وفَرجنا بِهم🤲 ۱۴۰۳/۱۰/۲۸ @AFKAREHOWZAVI