.
🇵🇸برای اقتدار تو مینویسم...
✍آمنه عسکری منفرد
#پویش_روز_پرستار
برای تو مینویسم؛
برای اقتدارت ای کوه صبر،
برای تو برادر پرستار،
برای تو خواهر پرستارم.
قریب چهل شبانه روز است که زمین و زمان آبستن تحولی بزرگ است. تحولی از جنس بیداری برای همهی اهل زمین که تولد تمدن نوین جهانی را نوید میدهد. و در این روزها و شبها که لحظه لحظهاش بویِ خون و دود و آتش میدهد و عطر مظلومیت و حقانیت زنان و کودکان شهید غزه سراسر گیتی را عطرآگین کرده است، قلب همهی ازادگان جهان برای شما و مظلومیت غزه در تپش است. یقین دارم برای شما سختتر از هر روز و شب دیگری میگذرد. خوب میدانم چرا. اینک بعد از گذشت ۱۴ قرن از حادثهی عظیم کربلا، شما را نیز با آزمون کربلا میآزمایند.
اگر چه ما به خاطر بسته بودن مرزهای فلسطین از شما دوریم، اما روح و جانمان در کنار شماست. در خبرها میبینیم و میشنویم که در این ایام، شما چون زینب کبری (سلامالله علیها) که بعد از حادثهی ظهر عاشورا و در شب یازدهم، هنگام به آتش کشیدن خیمهها، تنها سپر بلای کودکان یتیم و وحشتزده بود، به دنبال انجام رسالت خویش هستید. همان روزهایی را میگویم که بانوی کربلا، پرستارِ تنِ تبدار امام سجاد (علیهالسلام) و مخدرات اسیر و کودکان زخمی و بیمار بود و شبها، آرامِ جانِ مادرِ شیرخوار کربلا که در نبود اصغرش زبان گرفته و لالایی میخواند.
آه بمیرم برای آن لحظهای که امداد در شب تاریک، کودک نیم سوخته و وحشت زده را تنها و بیکس در کنار آوار ِخانه و کاشانه یافتند، درحالی که او از ترس تاریکی و تنهایی به خود میپیچید و در آغوش شما آرام گرفت، به گمانم شما را به یاد طفلان گمشدهی اباعبدلله (علیه السلام) انداخت؛ که شب یازدهم محرم سال ۶۱، از کاروان اسرا جامانده و در بیابانها از ترس تنهایی و وحشت، دست بر گردن هم انداخته و جان به جان آفرین تسلیم کرده بودند.
به من بگویید آن لحظهای که دخترکان و پسرکان یتیم، نیمه شب پدر را صدا میزنند، چه میکنید؟ حتما باز هم به عمه سادات پناه میبرید به یاد آن هنگام که رقیه را آرام میکرد، تا صدای نالهاش، یزید ملعون را از خواب بلند نکند. باز جای شکرش باقی است ، مجبور نیستید، کودکان یتیم را با سر بریده پدر آرام کنید، که اگر چنین میشد، نمیدانم چون عقیله بنی هاشم تاب میآوردید یا نه؟! که اگر مجبور به این کار شوید، جانبهجانانآفرین تسلیم میکردید. آخر او زینب بود و شب عاشورا دست ولایت حسین قلبش را آرام داده و جانش را وسعت بخشیده بود تا سنگ صبور مخدرات اسیر و آرام جانِ تبدار زین العابدین (علیهالسلام) باشد. او زینب بو د و دنیا تا دنیاست، تنها یک زینب به خود دیده و خواهد دید.
آخر مگر انسان عادی، تاب دیدن کودک تشنهای که به هروله افتاده را دارد؟
راستی آنهنگام که بمبهای رژیم کودککش، بیمارستان معمدانی و شفا را هدف گرفت و کودکان یتیم و زنان بیمار را قتلعام کرد، شما کجا بودید؟
خدا کند که مجبور نشده باشید، چون زینب کبری دامن آتش گرفتهی کودکان یتیم را خاموش کنید.
شما همانجا هم بودید؟ بمیرم برای قلبتان. بگویید با این حجم غم و داغ چه کردی؟
اصلا بگویید اکنون که نوزادان نارس محتاج به اکسیژن از فرط گرسنگی و تشنگی به تلذی افتادند چه میکنید؟ چگونه تاب میآورید؟ با مادرانی را که به خاطر تشنگی شیر نداشتند تا نوزاد بیتاب خود را آرام کرده، بخوابانند چه میکنید؟ به دامن زینب پناه میبرید یا رباب را صدا میزنید؟
آیا تا امروز آنجا شیرخوارهای چون ماهیان تشنه به تلذی افتاده؟ معنای «تلذی» را که به یاد دارید؟ آری، آن هنگام را میگویم که علیاصغر، کوچکترین سرباز نینوا، از شدت تشنگی چون ماهیِ بیرون افتاده از آب، تنها لبهایش را تکان میداد و حتی اگر آب مینوشید بازهم زنده نمیماند.
خدای محمد! این صحنه را هم دیدید؟ باز جای شکرش باقی است گلوی نوزادان غزه، هدف تیر سه شعبه حرملهها نبوده که اگر بود، نمیدانم شما تاب تحمل آن را داشتید یا نه؟
آخر این همه صبر، تنها در توانِ ولیّ خداست.
حتی زینب کبری با آن همه قدرش نمیتوانست تاب آورد که حسین (علیه السلام) تصمیم گرفت به تنهایی و در خفا، نوزاد بریده حنجر را به دور از چشم همه، پشت خیمه ها دفن کند و شاید حتی حسین هم از این سیل غم، جان میداد اگر نبود فریاد (مهلاً مهلاً یابنَ الزهرا)ی زینب.
#طوفان_الاقصی
#روز_پرستار
📝ادامه دارد...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#پویش_روز_پرستار
حقوق بشر زیر آوار
✍خالقی
نام باشکوه و عظمت حضرت زینب (سلام الله علیها) واژهی زیبای پرستار را برای ما واژهای مقدس و نورانی به تصویر کشیده که با صبر و ایثار و فداکاری عجین شده است. و ازخودگذشتگی پرستار در به آرامش رساندن ناراحتیهای روحی و جسمی فرد مبتلا، نشان از فطرت پاک و ملکوتی انسان دارد و این مهربانی و محبت، انسان را به عالم رویا میبَرَد. تبلور مهربانی و فداکاری و عشق حضرت زینب (سلام الله علیها) به امام زمان خویش است که در صحنههای حق و باطل به خصوص در صحنههای جانسوز کربلا با تنی زخمی و رنجور از ظلم دشمن، پروانهوار بر بالین برادرزاده و امام خود، و نیز بالای سر مجروحان از کوچک و بزرگ حاضر میشود، چنانکه دشمن خصم با تمام دریدگی و لئامتی که دارد، از آن همه زیبایی شگفتزده میگردد.
این روزها، غزه انسان را به یاد کربلا میاندازد. اکنون غزه مقاوم اما در محاصرهی خون و آتش، پس از دههها جنایتِ دشمن سفاک، پرده را از جلوی چشمان مردم جهان برداشته و ظلم و ستم ۷۵ سالهی رژیم خونریز و کودککشٌ را به گوش جهانیان رسانده است. در اثر این روشنگری، دشمنِ بشریت، دیوانهوار صحنههایی از ددمنشیِ بدمنشان کربلا را خلق میکند تا با بهزانو درآوردن مردم غزه، و بهکُما بردن دوبارهی انسانها، چارهای برای ادامهی حکمرانی شیطانی خود دستوپا کند. به همین سبب با انواع و اقسام ابزار و آلات جنگی، توپ و تانک، بمبهای فسفری و آتشزا و... سعی در جلوگیری از مقاومت مردم غزه میکند. مردمی که به ظاهر در تنگنای زمین اما روح مقاومشان در وسعتی آسمانی، زندگی میکنند.
غزهی غرق در خون با این زخم عمیق و جراحت عظیم بر تن کودکان و زنان و مردمش، دنیایی را با خود همراه کرده است. اما در این میان پرستاران با آن لباسهای سپید و آرامشبخش خود کجایند؟ چرا دیده نمیشوند؟ چرا کسانیکه به کمک میآیند اینهمه خاکآلود و ژولیدهاند؟ مگر نمیدانند که مجروحان دیگر تاب دیدن صحنههای دلخراش را ندارند؟ چرا دیگر از آن چهرههای خندان و پرنشاط خبری نیست، چه درد و غمی آنها را احاطه کرده است، که عنان از دست دادهاند و وامصیبتا سر میدهند. آه! فریاد از این همه ظلم و ستم، این رژیم منحوس و سفاک فرقی بین محل نظامی و خانه و مدرسه و بیمارستان نمیگذارد، او در همه جا سیاهی و تاریکی میپراکند.
اینجا همه پرستار شدهاند! و در حال خدمتند، آن هم با لباسهایی خونآلود، تکه و پاره، اما نورانی. همه، زن و مرد، همه با هم پرستارند، هرچند زخمیاند. لحظه به لحظه پرستاران به کمک مجروحان میشتابند و در همان حال در تیررس دشمن با شجاعت با مرگ نیز دست و پنجه نرم میکنند. گاه، پرستار است و گاه مجروح و این جراحتهای روحی و جسمی تکاندهنده در عزم آنها خللی برای مقاومت و مبارزه خللی وارد نمیکند. مقاومت آنها شکننده نیست چرا که آنها دستپروردگان امامین انقلابند. آنها با سرودن شعر ایثار و مقاومت و شهادت، در حال صدور انقلاب اسلامی در جای جای جهانند.
از دم و دستگاههای بینالمللی جز پیغام ضعف و ناکارامدی و بیعرضگی صدایی برنخاسته است، کجا هستند این مراجع بینالمللی؟ غزه زیر آوار مانده است اما نه آوار خانههایشان بلکه زیر آواری از جنس پلیدی و اهریمنی جنایتکاران عالم و همچنان در حال پایداری و ایستادگیست و چه زیبا گفت، «آنجایی که زیر آوار است، غزه نیست!». کل نهادهای بینالمللی دنیا؛ نظام حقوق بشری و حاکمیتی دنیاست که زیر آوار مانده و صدایی از او برنمیآید. جهان عرب، ننگ و داغ سکوت را بر پیشانی خود زده است و به جای ارسال دارو و غذا و گروههای پزشکی، بیسکویت های تاریخ مصرف گذشته و کفن ارسال میکنند؛ آیا شرم نمیکنید؟ چقدر ذلیل و خوار هستید، سیاست سازش چه بر سر شما آورده است. ننگ ابدی بر شما باد.
نمیدانم این روزها حال حضرت زینب (سلام الله علیها) چگونه است؟ هرچند هنوز صدای او، آن زمان که رو به مدینه کرد و از این غم بزرگ فریاد برآورد: «وا.محمدا، وا ابتاه، وا علیا، وا جعفرا، وا حمزتا! هذا حسین بالعراء، صریح بکربلا!» همچنان به گوش میرسد. این شرارتهای شیطانی فقط با ظهور منتقم خون حسین (علیهالسلام) و انتقام خون او متوقف میشود، وگرنه، این داغ، همیشگیست و ظلم و ستم به مستضعفان و محرومان دائمی. اما ما، با نوید امام جامعه، با عزمی راسخ و حرکت به سمت قلهها و ایجاد تمدن نوین اسلامی در این نظم جهانی جدید، راه را برای ظهور حجت حق، مهدی صاحب الزمان (عجل الله فرجه) هموار میکنیم تا از این غم و غربت و دوری از امام حق، خود و جامعهی جهانی را به حیات طیبه برسانیم.
#روز_پرستار
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«پرستارترینها»
#روز_پرستار
✍زهرا نجاتی
چه دشوار است درک درد و رنج شما موقع برخورد با اطفال و زنان و مردان زخم خورده، نمیدانم شما بیشتر رنج میبرید یا پدران و مادران حقیقی کودکانی که درمقابل چشمهایتان بیش از یک ماه است که پرپر میشوند.
میدانم آخرین نفس که دم میشود و هرگز بازدمی ندارد، اول اندوهش روی قلب شما مینشیند.
هرمادر و پدری که در مقابل شما بیفرزند میشود، گویا قطعهای از وجود شماست که زیرباران ظلم یهود، مانده.
عزیزان ما!
برادران و خواهران ما! اگرچه دستهای ما از یاری شما کوتاه است اما این قلبهای ما و تمام روح ماست که در طبق اخلاص، تقدیم شده، با هر نفس که میرود و برنمیگردد، با هرتنی که لا به لای کفن جا میگیرد با هرناله دلخراش زنی یا مادری در فراق عزیزش،
با هرناله حیاتی مردی در سوگ فرزند یا همسرش،
با هرصدای بمبی، با هر آتشی که ازبمبهای فسفری تراوش میکند،
با هرگودالی در زمین، با هر آوارخانهای در غزه، هزار بار بالا میرود،
هزاربار ذکر میگوید، هزاربار اشک چشم میگیرد، هزاربار مرهم قلب شکسته میشود، هزاربار به یاری دراز میشود.
کاش این فیبرهای نوری،کمی توانا بودند. کاش میتوانستند اشکهای ما را، قلبهای ما را، همدردیهای ما را جوری به شما برسانند که کمی از اندوهتان بکاهد.
کاش میشد فرزندانتان را برایتان آرام کنیم، یا موقع داغ عزیز شانهای باشیم برای گریههایتان!
به راستی سختترین کاردنیا مراقبت، نگهبانی و پرستاری از کودکان و زنان و مردانی است که نمیدانی تا چند دقیقه دیگر، پیش رویت قطعه قطعه میشوند.
سخت ترین کار امید به مریضی است که حتی امیدی اگر به بهبودش باشد، معلوم نیست خانه و خانوادهای برایش مانده باشد.
سختترین کار دل کندن هرروزه در خانه و خانواده از عزیزانی است که نمیدانی تا چند دقیقه بعد در این دنیا و خانه خواهدبود یا ممکن است به همان بیمارستانی آورده شوند که تو مشغول خدمتی و ناگهان خبری ناگهانیتر از بمب فسفری، دنیا را روی سرت خراب کند که عزیزت، کمی آن طرفتر از تو یا پیش چشمهای تو، به دلیل نبود دارو جان سپرده و چقدر زمین و دنیا دران لحظه تنگ میشود و چقدر مرگ حسرت میشود و چقدر میبایست جوانمرد بود و تین لخظات را تاب آورد و لب به ناشکری و کفر، نگشود و چقدر
چقدر روح شما بلند و قدشیده است!
روز پرستار بر شما بیش از همهی پرستارهای دنیا مبارک.
#پویش_روز_پرستار
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#روز_پرستار
✍م. اکبری
پرستار کیست؟
پرستار بودن به چه معناست؟!
پرستار فردی است که در زمینه اصول علمی و مهارتهای حرفهای مراقبت سلامت، درمان و آموزش پزشکی بیماران تحصیل کرده و در آن مهارت داشته باشد اما پرستار بودن یعنی به جای ناتوان درد کشیدن!
یعنی در اوج ناامیدی، لبخند زدن !
یعنی آغوش گشودن به هر بی پناهی!
یعنی در شرایط بحرانی، آرام بودن!
یعنی صبر را به زانو درآوردن!
یعنی فهمیدن این که با تکیه بر یک تکیه گاه محکم میتوان همه چیز را حل کرد!
یعنی با تمام قدرت، به دل آتش زدن!
یعنی آتشِ مصیبت را گلستان کردن حتی به یک نگاه، به یک صدا،به یک لبخند، به یک اشک...
معنای پرستار بودن را این روزها باید در یک شهر کوچک جستجو کرد!
شهری که همهی مردمانش پرستار بودن را آموختهاند!
غزه این روزها پرستار دردهای خویش است و گویی تمام یک شهر، خودش را در آغوش کشیده است!
غزه این روزها به جای همهی مسلمانان جهان درد میکشد!
غزه در آتش میسوزد که ما نسوزیم!
غزه کودکانش را به دامان مرگ می سپارد که ما زنده بمانیم!
غزه نه تنها خودش را، بلکه همهی آزادگان جهان را به آغوش کشیده است!
غزه پرستار بودن را به تمام معنا، معنا کرده است!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#روز_پرستار
اشکانه
✍نرگس سلیمانی
معلم هم مثل مادر همیشه مارا از شوخی بیش ازحد منع میکرد اما مگرماهمیشه به حرف مادرانمان گوش میدادیم که حالابخواهیم به همه حرفهای معلم گوش بدهیم!
دستانم دردگرفته بود و دوست داشتم تلافی کنم اما حالت همکلاسیام در دیدن دستان قرمزم و نتیجه شوخی ممنوعهاش، حس مرا از ناراحتی وقصد تلافی به تعجب وا داشت وقتی باتعجب وتلخندی بعد معذرتخواهی گفت :"ولی خدایی معلومه دستت عادت به ضربه نداره" ورفت!
تخیل قوی من در آن سالها ازحرف او تا تصور داشتن یک پدر بسیار بد و خشن برای همکلاسی ام پیش رفت اماوقتی بعدها از حرفهایش متوجه شدم، پدرش جانباز موجی جنگ است و وحال بدِ پدر، فهمیدم باید به دنیای تصورات وتخیلاتم شکل دیگری بدهم.
هرسال در حوالی روز پرستار به یاد مادر همکلاسی ام می افتم وقتی ۳۰ سال سختی پرستاری از همسرش، پدر بچه هایش را کشید، وقتی همسرش اسمانی شدواو باید صبر میکرد تا کمیسیون بعد از چندماه تشخیص بدهد که او شهید هست یانه؟! من اما ازهمان سالها که قصه دوستم ودستان عادت کرده به نوازش اجباری زندگی را شنیدم، مادرش را در ذهنم همسرشهید دانستم، وقتی هرروز از شهید زندهاش پرستاری میکرد پرستاری که بخاطرنوع جانبازی همسر خیلی با تشکر و... همراه نبود .
باید تمام تصورت را از جانبازان کنار بگذاری باید بروی واز راویان آن سالها بشنوی تعریف جانبازموجی را، آن وقت باخواندن کتاب اشکانه آقای ابراهیم حسن بیگی حس میکنی هیچ وضعیتی بدتراز موجی بودن نیست حتی اگر جانبازقطع نخاع باشی !!!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#روز_پرستار
بانوی صبر وایثار
✍م* صالحی
برای تو می نویسم ای زینب کبری!
ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا!
ای قامت سبز اعتراض
ای نهال بارور ایثار
ای جاری زلال متانت
ای آیه ی صراحت و عفت
ای آذرخش خشم
ای مظهر لطافت و رحمت
چگونه می توان تو را گفت، تو را نوشت
قلم در ابهام شناختت مانده است
انسانِ کامل در تو متجلی است
عفت و عصمت، و درایت و دانش آن بانوی بزرگ فراتر از آن است که به قلم در آید و در وصف بگنجد. در صبروشکیبایی چنان بودکه همگان رامتحیر میساخت. اگر اندکی از سنگینیِ مصائب او،بردوش کوهها و آسمان و زمین قرار گیرد، آنها را متلاشی میکند.
به راستی ازآغازآفرینش انسان تا کنون زنی به بردباری، ایثار و شجاعت او دیده نشده است، همانندمادرش زهرای اطهر...
ایشان را «عقیلهٔ بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که دربین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.
زینب کبری درحصنِ حصینِ نبوت و خاندان والا مقامِ ولایت و امامت تربیت یافت. از لبان آموزگار وحی، دانش اندوخت و در دامان کرامت، پرورش یافت و از تربیت خمسهٔ طیبه، ادب آموخت.
این بانوی فاضله را کمالاتِ بسیار بود:درجمال وسکینه و وقار، همانند خدیجه ٔکبری،در عصمت و حیا،به فاطمه زهرا،در فصاحت و بلاغت،همچون علی مرتضی،در حلم و بردباری، همسانِ امام مجتبی و در شجاعت و قوت قلب، بسان حضرت سید الشهدا علیه السلام..
از نظر دانش در آن مرتبه بود که بسیاری از زنان مدینه نزد ایشان میآمدندو از درس تفسیر او بهره میبردند.
البته دانش اوبرگرفته ازمدرسه و مکتب نبود،بلکه چنان که امام سجاد علیه السلام درمسجد کوفه بعد از ایراد خطبهٔ معروف حضرت زینب فرمودند،او دانشمندی الهی است و خداوند چشمههای زلال معرفت را بر قلب مبارکش جاری ساخته است.
زینب خدای عشق و جان عالمین است
ذکر طپش های دلِ زینب حسین است
چون طینت او از ازل شد نینوائی
روحش حسینی است و قلبش کربلایی
میلاد با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها تهنیت!
#یازینب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#روز_پرستار
✍راضیه کاظمی زاده
سالها پیش که در زرند زلزله آمد، مادربزرگم در اثر ریزش دیوار خانهاش پایش شکست و مجبور بود بیمارستان بستری شود، نگرانش بودیم، به این فکر میکردیم که ما برای حفظ جانمان از پسلرزهها، در چادرها مستقر شدیم برای مادر بزرگم چه اتفاقی میافتد؟! پدرم برای اینکه خیال ما را راحت کند، گفت: "همیشه بیمارستانها را محکم می سازند تا در برابر بلاهای طبیعی مقاوم باشند." در آن لحظه بخشی از دلواپسی ما کم شد.
از آن زمان به بعد همیشه در زمان سختیها و بلاها بیمارستان را محلی امن میدانستم، جایی که فرشتگان زمینی با دلسوزی و بدون هیچ چشمداشتی تو را یاری می دهند و تمام تلاششان را میکنند تا ذرهای از دردت کاسته شود، ولو شده با لبخندی ساده و نگاهی مهربان..
آن روزها که تمام کشور بهدلیل شیوع ویروس کرونا درگیر بود و هر کسی از ترس جانش و برای جلوگیری از آسیب رسیدن به اطرافیانش در گوشهای کز کرده و خانه نشین شده بود، تنها کسانیکه پا در میدان مبارزه گذاشتند پرستاران و کادر پزشکی، این مدافعان سلامت بودند! آن روزها که همگی با ماسک نفس میکشیدیم و همیشه نالان بودیم از سخت نفس کشیدن در زیر ماسکها، پرستاران ماسکهای ویژهای میزدند آن هم چند لایه! آن زمان که بیماران خود را به بیمارستان میسپردیم تا بهبودی از دست رفته را بدست آورند، کادر سلامت بودند که از بیماران مراقبت میکردند و در کنار آنها میماندند تا بهبودی کامل حاصل شود، براستی که آنها مصداق محافظان سلامت بودند!
اکنون که شرایط دیگری آن سوی مرزها پیش آمده و ظلمی عجیب مردم مظلوم غزه را فرا گرفته، پرستاری هم متفاوت است! در غزه هنگامی که پرستاری وارد بیمارستان میشود فارغ از کار و مشغلهی فراوان، روح و روانش خسته و رنجور میگردد، او هر روز کودکانی را میبیند که بیهیچ گناه و بدون هیچ دفاعی زخمی شدهاند، در کنار درمانش گاهی باید برایش مادری کند و قربان صدقهاش برود، اشکش را پاک کند و نازش را بکشد؛ گاهی به جای پدر و مادر نداشته کودک به او وعده و وعید دهد تا بلکه کمی آرام شود و او بتواند درمانش کند، مادری بیمارش میشود، مادری که داغدار است و او باید جای فرزندانش به غم و اندوهش گوش دهد تا شاید بتواند کمی از درد بیمارش را بکاهد، گاهی برادری زخمی و خونی را به بیمارستان می آوردند که امیدی به او نیست و در نگاه اولیه او را رفتنی می بینی اما پرستار با مهر و عطوفتش ، با رسیدگی هایش، با استقامتش او را درمان میکند ...
این روزها حال و روز پرستاران در غزه چگونه است؟ چند نفر از پرستاران تشکر کردهاند؟! چه بسا تنها قدردانی از آنها را رژیم صهیونسیتی با ریزش بمبهای اتمی انجام میدهد! چه تشکر ویژهای! راستی مگر بیمارستانها مکان امن نبودند و پرستاران فرشتگان آن، حال در غزه گویا جریان فرق می کند!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#روز_پرستار
حماسهی زینبی...
✍زينب نجیب
✨روز تولد حضرت زینب کبری(سلاماللَّهعلیها) روز پرستار نام گرفت. شاید در نگاه اول دلیل این نامگذاری، پرستاری ایشان از امام سجاد در حادثهی کربلا باشد. اما رهبر معظم انقلاب میفرمایند: "تلاش حضرت زینب (سلاماللَّهعلیها) فقط این نیست که از امام بیمار در کربلا حراست و پرستاری کرده است. حضرت زینب از روح کلّی اسلام و جامعه آن روز مسلمین پرستاری کرد؛ پرستاری بزرگ او آنجاست. حضرت زینب در مقابل یک دنیا بدی، ظلم، بیانصافی، حیوانصفتی و قساوت، یک تنه ایستاد. و با این ایستادگی، توانست از روح کلّی اسلام حراست و پرستاری کند. همچنان که می گوییم امام حسین (علیهالسّلام) اسلام را حفظ کرد، میتوانیم دقیقاً ادّعا کنیم که حضرت زینب (سلاماللَّهعلیها) هم با ایستادگی خود، اسلام را حفظ کرد. این ایستادگی، یک رمز و راز و یک عامل اصلی است". (۳ مرداد ۱۳۸۰،بیانات در دیدار جمعی از پرستاران)
✨ این راز و رمز باز میگردد به اینکه "نقش پرستار نقش احیاگر و زندهکننده است".(۹ اردیبهشت ۱۳۸۸، بیانات در دیدار جمعی از معلمان و پرستاران و کارگران)
زیرا "اگر طبیب، درمان خود را به انجام رساند، اما خدمات پرستاری نباشد، تأمین سلامت بیمار دشوار میشود".(۳ مرداد ۱۳۸۰، بیانات در دیدار جمعی از پرستاران
✨حال نکته اینجاست که پرستاری حضرت زینب (سلاماللَّهعلیها) ادامه طبابت چه کسی بود؟
در خطبهی۱۰۸ نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در وصف پیامبر اکرم میفرمایند:"وَ مِنْهَا طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ". او (پیامبر) پزشکی است که با طب خویش پیوسته در گردش است.
امام علی (ع) با تشبیه پیامبر اسلام (ص) به طبیبی که با طب خود سخت به دنبال نیازمندان به طبابت روحی می گردد، رسالت آن حضرت را در معالجه روح و جان انسانها بیان میکند. او در پی علاج جهل و اخلاق نکوهیده و پست است،
✨نکته ای که در این جا قابل دقت است؛ این است که پیامبر اسلام (ص) بر خلاف طبیبان و پزشکانی که با جسم فیزیکی مردم در ارتباطاند و در مطب و محل کار خود به انتظار مریض مینشینند، تا بیماران به آنها مراجعه کنند، این پیامبر است که به سراغ بیماران میرود. به بیان دیگر، پیامبر برای رسالتش که درمان بیماری روح و جان مردم است، رسالت فراگیر دارد، و این رسالت اقتضای آن را دارد که او به سراغ مردم برود و به دنبال درمان آنها باشد.
✨و این زینب کبری(سلاماللَّهعلیها) دختر حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه اطهر (سلاماللَّهعلیها) است که به مقام پرستاری و احیاگری نائل میشود. او همچون جد بزرگوار خود از روح اسلام در جامعهی مسلمین حراست میکند.
او بعد از واقعه کربلا به اسارت میرود. اما از هر کوی و برزن که عبور میکند نطفهی حق و حقیقت، ولایت و عدالت را میکارد و مسیر پر فراز و نشیب و پر از مصیبت اهل بیت را به مسیر "نجات یک تاریخ" مبدل میکند.
آری، او یک تاریخ را رهبری میکند...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#روز_پرستار
✍م* صالحی
پرستاران یادآور این واقعیت هستند که ممکن است شر و بدی در دنیای بیرون وجود داشته باشد، اما انسانیت هنوز زنده است و محبت وجود دارد.
حس احسان و نوع دوستی فقط در شغل پرستاری خلاصه نیست. بانویی که به یاری همسر جانبازش کمر بندد، مادری که سال ها بار پرستاری از فرزند معلولش را بر دوش می کشد، نیکوکاری که به یاری معلولان و سالمندان رنجور شتافته، همه نام پرافتخار پرستاری بر سینه دارند و بشارت پاداشی گران در آینده ای نه چندان دور.
وامااگر عاطفه ی پرستار از سرچشمه ی عاطفهٔ زینبی جاری شود،
اگر جویبار رحمت و ایثار پرستار به چشمه تقوای الهی متصل باشد،
پرستاری، بالی است برای پرواز در آسمان رضایت خدا.
#یازینب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI