eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
913 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
تصورتان از بهشت و جهنم را، در قالب طنز بنویسید. نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مثلاً: شبی خوابیده بودم که ناگهان دیدم در هوا معلق هستم. در ذهنم داشتم دنبال دلیلش می‌گشتم که ناگهان جناب عزرائیل ظاهر شد و با خوشحالی گفت: _سوپرایز! با بی‌حالی جواب دادم: _یعنی چی حالا؟ _یعنی اینکه جونِت رو گرفتم و الان تو یه مُرده‌ محسوب میشی. حقیقتاً از باهوش بودن جناب عزرائیل به وجد آمدم. از شانس ما، زیاد در بزرخ نماندیم و جناب اسرافیل در شیپورش دَمید و قیامت برپا شد. ماشالله ماشالله جمع ملائکه جمع بود. البته جای جناب میکائیل و جبرئیل، واقعاً خالی بود. وارد قیامت شدیم و دیدیم که اکثر مردم در صف‌هایی طولانی، در حال سرویس شدن دهان‌هایشان هستند و غبطه می‌خورند که ای کاش آن کار را کرده بودم؛ ای کاش آن کار را نکرده بودم و... صف طولانی بالاخره تمام شد و نوبت به من رسید. خودم هم می‌دانستم که گناهکارم و جایم در جهنم است. پس خود را آماده ی رفتن به جهنم کردم که مسئول آنجا پرسید: _می‌خوای بری بهشت، یا جهنم؟ جواب دادم: _مگه با منه؟ _بله. شما قبل خواب یه صدقه انداختی که تا اینجا ازت بلا دور کرده. حالا ما هم این اختیار رو بهت دادیم که خودت انتخاب کنی. آب دهانم را قورت دادم و گفتم: _من گناهکارم. من رو ببرید جهنم. مسئول آنجا چشم غره‌ای رفت و گفت: _نمیشه. ماشاالله اینقدر گناهکار زیاده، جهنم ظرفیتش پر شده. یه ویلا دارم توی بهشت، همینجوری داره خاک می‌خوره. پنجره رو به دریا، ویو عالی، صدای بلبل و قناری و آبشارم به گوش می‌خوره. رزرو کنم برات؟ _نه. من اگه برم اونجا، عذاب وجدان راحتم نمی‌زاره. اگه میشه یه اتاق گوشه ی جهنم بهم بدید. مسئول آنجا کمی عصبی شد و گفت: _اَه! چقدر کظم غیظ می‌کنی. الان هرکی بود، بهشت رو انتخاب کرده بود. جوابی ندادم که ادامه داد: _یه نماینده از بهشت، یه نماینده هم از جهنم برات می‌فرستم که باهات حرف بزنن. حرفاشون رو گوش بده، بعد انتخاب کن که کجا می‌خوای بری. چشمی گفتم و دو نفر، که یکی لباسی سفید و نو، و دیگری لباسی مشکی و کهنه پوشیده بودند، نزدیکم شدند و سه نفری کنار هم نشستیم. از آنجا که من وابسته به اینترنتم، ترجیح دادم از وضعیت نت‌دهی بهشت و جهنم با خبر بشم. به خاطر همین از نماینده ی بهشت پرسیدم: _وضعیت اینترنت بهشت چیجوریه؟ با لبی خندان جواب داد: _اونجا عالیه. یه بسته ی هزار گیگی داریم که هر دَه سال یه بار، به طور خودکار تمدید میشه. سرعت نتش هم 10G هستش. مثلاً یه فیلم دَه ساعته رو، توی دو ثانیه دانلود می‌کنه. عجبی گفتم و همین سوال را از نماینده ی جهنم پرسیدم که با ناراحتی جواب داد: _توی جهنم هر ماه، یه بسته ی یه روزه با حجم دَه مگابایت میدن. بعدش دو تا عکس که یه ربع طول می‌کشه دانلود بشه رو دانلود می‌کنیم که بلافاصله پیام میاد: _مشترک ناگرامی، شما هشتاد و پنج درصد بسته ی خود را مصرف کرده‌اید. برای تمدید بسته ی خود، یک لیوان آب حمام بخورید. و به دنبالش ایموجی خنده میاد. ما هم مجبوریم یا یه لیوان آب حمام بخوریم، یا صبر کنیم تا ماه بعد. دلم برایش سوخت، ولی توجهی به سوختن دلم نکردم و ترجیح دادم سوال‌های بعدی را بپرسم. _ببخشید، توی بهشت وضعیت تفریح چیجوریه؟ نماینده ی بهشت جواب داد: _توی بهشت ما هرروز زنگ ورزش داریم. مثلاً یه توپ که شکل خربزه هست رو بالا میندازیم و بلند میگیم "حوریِ یک باید بگیره" و حوری یک می‌گیره و حوریای دو و سه و چهار همونجایی که هستن، وایمیستن و تکون نمی‌خورن. در ضمن اگه توپمون توی خونه ی همسایه بیفته و اونا با چاقو توپمون که خربزه هست رو پاره کنن، با همه ی حوریا جمع میشیم و می‌ریم لب جوی، بعدش با جناب حافظ می‌شینیم و گذر عمر می‌بینیم و خربزه و عسل می‌خوریم. چشمانم گرد شد و با تعجب پرسیدم: _خربزه و عسل؟ این دوتا که بهم نمی‌سازن.
نماینده ی بهشت پوزخندی زد و گفت: _توی بهشت همه چی می‌سازه به آدم. مثلاً همین چند وقت پیش، بادمجون و شلغم رو با پوست پختیم و روش سس قرمز و آبلیمو زدیم و خوردیم. یا یه بار توی آبغوره، پوره ی سیب زمینی ریختیم و توش نون تیلیت کردیم و خوردیم. کم کم داشت حالم به هم می‌خورد که نماینده ی جهنم گفت: _ما توی جهنم، تنها تفریحمون اینه که روی زمین داغ جهنم، پابرهنه بشین پاشو می‌کنیم و تند تند میگیم "سُک سُک" و مسئول اونجا میگه "دیگه گرگم به هوا بسه". در ضمن توی جهنم هیچی بهمون نمی‌سازه. مثلاً یه بار یه لیوان آب خوردیم، بعدش دچار حالت تهوع شدیم و کل دل و رودمون بهم ریخت. وقتی هم به مسئول اونجا گفتیم، گفت که چیزی نیست؛ برید دستشوییا رو بشورید که حالتون خوب بشه. اونم دستشوییایی که دمپاییاش خیسه خیسه و سوسکای قهوه‌ای و بالدار، توش پرواز می‌کنن. از این همه تبعیض، بغض گلویم را فشار داد که گفتم: _فشار نده لامصب. گلوئه، زنگ آیفون نیست که! سپس از نماینده ی بهشت پرسیدم: _وضعیت حوری اونجا چطوره؟ جواب داد: _عالیه. مثلاً ما تصورمون از حوری رو، به صورت سیاه و سفید روی کاغذ می‌کشیم و اونا بدون کم و کاست، به صورت واقعی و رنگ شده بهمون تحویل میدن. در ضمن ما شماره ی همه ی حوریا رو داریم. مثلاً همه ی شماره‌های زلیخا رو داریم. زلیخا همراه اول، زلیخا رایتل، زلیخا ایرانسل، زلیخا منزل و... هرموقع بهشون زنگ بزنیم، توی جیک ثانیه در اختیارمون قرار می‌گیرن. همین سوال را از نماینده ی جهنم پرسیدم که گفت: _چشمتون روز بد نبینه. ما یه بار بهمون تشویقی داده بودن که هرچیزی سفارش بدید، همون رو واستون میاریم. بعد من یه عدد جنیفر لوپز سفارش دادم و یه عدد ترامپ تحویل گرفتم. اینش جالبه که برای اینکه ما نفهمیم، ترامپ رو آرایش و کادو پیچ کرده بودن. ولی ما زرنگ بودیم و فهمیدیم. بعدش اعتراض کردیم که چرا سرمون کلاه می‌زارید؟ گفتند "به خاطر اینکه شما یه عمر سر مردم کلاه گذاشتید". از کارمون واقعاً پشیمون بودیم و از اونجایی که مسئول اونجا مهربون بود، نگاهی بهمون انداخت و گفت: _یه زلیخا دارم ته انبار. فا‌کتور کنم؟ چشممون برقی زد و با کمال میل قبول کردیم. طولی نکشید که یه پیرزن با چشمایی کور، لباسایی پاره پوره و موهای بیزبیزی اومد که با تعجب گفتیم: _این دیگه کیه؟ جواب دادند: _این زلیخاست دیگه. نسخه ی پیرشه! با کلافگی گفتیم: _نسخه ی جوونش رو ندارید؟ جواب دادند: _نه متاسفانه! همین چند ساعت پیش، یوزارسیف اومد نسخه ی جوونش رو بُرد. از این همه بدبختی جهنمی‌ها آهی کشیدم و ترجیح دادم آخرین سوالم را هم بپرسم. _توی بهشت، وضعیت خرید و سفارشات چطوره؟ نماینده ی بهشت پاسخ داد: _خیلی خوبه. مثلاً ما یه بار، با حوریا تصمیم گرفتیم شام خودمون درست کنیم. بعد سوسیس و کالباس که توی بهشت مقوی شده بودن رو، همراه قارچ و ذرت و فلفل دلمه‌ای سفارش دادیم که در کمال تعجب، دو دقیقه بعد برامون پیتزا مخلوط آوردن. همین سوال را از نماینده ی جهنم پرسیدم که گفت: _ما یه بار کباب سفارش دادیم؛ بعد سه ساعت، یه تیکه دُنبه ی سگ، با یه پیاز گندیده بهمون تحویل دادن و گفتن خودتون درست کنید. سوال‌هایم تمام شد و نگاهی به آن دو انداختم. نماینده ی بهشت خنده‌ای به پهنای صورت، به لب داشت و نماینده ی جهنم، از شدت گریه، چشمانش سرخ شده بود. با دیدن این وضعیت، تصمیم گرفتم استغفار و بهشت را انتخاب کنم. توصیه ی من هم به شما این است که نیکی کنید تا در بهشت جاودان ماندگار شوید و از بدی‌ها بپرهیزید که جهنم، مَکانیست زجر آلود و چندش آور...! نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
📣 فراخوان همکاری مجموعه باغ انار از تمامی درختان مستعد و علاقمند، دعوت به همکاری می‌کند: 🔸مترجم 🔸تایپیست 🔸گرافیست 🔸طراح کاراکتر 🔸انیماتور 🔸ایده پرداز 🔸مبلغ کانال 🔸میکسر پادکست 🔸برنامه نویس 🔸بلاگر 🔸هشتگ‌گذار 🔸پی‌دی‌اف ساز و .... در صورت تمایل، به آی‌دی زیر پیام دهید. @KhademeZeynab ♦️نمایشگاه باغ @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...او کیست؟ نامش چیست. نکند نان شب ندارد...نکند کودکش مریض است..نکند همسرش در بستر است...نکند...نکند... *** می ریم قبرستان... به این فکر می کنم کدوم یکی از اینا از اولیا خدا بوده! زندگیش چطور بوده؟ بچه تر بودم می ترسیدم پا روی قبر ها بذارم بی احترامی به عزیز خدا نشه! *** عِمران واقفی: تاجِ انار همه ما را به ثمر رسانده ولی دقت کرده ای بعضی انار ها را که میشکافی چند دانه پوسیده هم دارد...حواست جمع باشد...یک وقت در منجلاب دنیا نپوسی...یک وقت گرفتار کفتارِ هوس نشوی. یک وقت گرفتارِ خوک شهوت نشوی...یک وقت گرفتار قلبِ مریضِ خودت نشوی...راستی قلب مریض بدترین چیز است اگر قلب ات مریض باشد حتی تاج انار هم نمی تواند از پوسیدگی ات جلوگیری کند... یاقوت عزیز...تو باید تغیر شکل بدهی باید با بغلی ات کنار بیای..نگاه نخوت را کنار بگذاری...نگاه کن صد ها دانه یاقوت هیچ کدام هم شکل نیستند...حکمتش چیست؟ من نمی دانم؟ تو بگو؟ اگر می دانی؟ *** خیلی اوقات از کنار بعضی از آدم ها با نفرت می گذرم... ممکنه عزیزدردانه باشه؟؟ امکانش هست... چقدر سخته دردونه دو نشناسی! *** عِمران واقفی: خودت را بشکن، جمع و جور تر بنشین...بگذار درخت کناری ات هوای بیشتری مصرف کند شاید او انار هایش بهتر از تو باشد...شاید...و این شاید ها ...این شایدها..اصلا هیچی ...اصلا بی خیال...خودت خوبی؟ بی خیال... *** هر سبزه که برکنار جویی رسته است گویی ز لب فرشته خویی رسته است پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است *** عِمران واقفی: در ختان انار حرفی ندارند؟...از دنیای مرموز انار چیزی دارند برای گفتن...و انار یک راز است. هیس! رازها فاش نمی شوند...رازها کشف می شوند. *** به نظرم باید به هر نوشته ای که نوشته میشه به شایستگی برخورد کنیم. *** انار جزء میوه های عجیب دنیاست از اونا که خیلی ها رو انگشت به دهن نگه می داره @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
انار سخت کنده میشه از شاخه درخت باید تلاش بکنی تا کنده بشه اما نارنگی راحت از شاخه درخت کنده میشه برای همین وقتی انار رو ب سختی کندی چون برای کندنش سختی کشیدی مزش بیشتر به دلت میشینه *** خدای دانه های انار... همون خالق مهربان ما هست.خیلی بخشنده . بچه ی ما وقتی خطایی ازش سر میزنه چقدر ناراحت و عصبی می شیم . ولی دلمون میسوزه براش زود می بخشیمش ناراحتی شو نمی تونیم ببینیم. خدای عزیز ما هم همینطور هست. *** انار دلش که میشکنه ، میترکه میخواد بگه دلای سفت و سخت اگر بشکنن بد میشکنن یاقوت های انار همه به یه سمت هستن و این ینی وحدت دانه های انار... *** صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته هر دانه ای هست خوش رنگ و رخشان قلب سفیدی در سینه آن ....... *** میگم چرا اینقدر به انار توجه دارید؟ بخاطر اسم گروه؟ *** بله آقای رحمان دوست می گفتند من موقع شعر به اهنگین بودندش توجهی نداشتم ولی برام جالب بود هر جای ایران رفتم اون را با یه ریتم خواندند😊 انار پادشاه میوه هاست و به قول استاد بزرگواری پادشاه وارونه است.😊 تازه تاج هم دارد @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
عِمران واقفی: کسی می داند فرق انار با نارنگی چیست؟ *** انار پوست کلفت‌تره *** انار دونه دونه خورده میشه نارنگی یهویی *** انار یه تاج رو سرش داره... انگار پادشاه میوه هاست انار یاقوت بهشتی داره🌱 *** انار ،أ داره نارنگی ،نگی *** و رنگش..! *** نارنگی‌میوه‌بهشتی‌نیست ولی‌انارمیوه‌بهشتیه(: *** انار خون سازه نارنگی خون سوز شباهت : هر دو از نارن *** نوع تکثیرشون هم متفاوته *** انارتاج داره نارنگی نداره انارقرمز وسفیده نارنگی نارنجی کامل انارم باقاشق میخوریم یا... *** هر دوتا، دوتا پوست دارن... ولی مال نارنگی فقط روشه ولی انار پیچیده بهش انار به قول اون شعره یه قلب سفید داخلش داره نارنگی قلب نداره *** نارنگی سبک انارسنگین *** نارنگی لباس هودی تنشه انار پالتو چرمی *** انار میوه بهشتیه. پوست نازک داره ولی قابل برش نیست درون انار پرده نازک داره . وکمی پیه (سفیدی سفت داخل انار) نارنگی پوست نازک داره . مویرگهای نازکی داره .ما بین میوه های آن . *** انار درونش یه دونه‌ی بهشتی داره ولی نارنگی... *** مدل پره های نارنگی مثل قول و قرار گذاشتنه(میزگِردَن) دونه های انار سخت پشت هم وایمیستن *** بعضی دانه های انار برق میزنه ! *** آب انار قبل پوست کندنش، گرفته میشه! *** انار با روح و روان ادم بازی میکنه😍🤦‍♀️ ولی نارنگی ن☹️ *** 🌸انار دانه دانه میشه. نارنگی پره پره میشه. 🌸انار بوی بهشت میده نارنگی بوی ادم خوبا رو میده 🌸دانه های انار مثل یاقوتی خوشرنگ و رخشانه پره های نارنگی مثل لبخندی نارنجی *** انار رابراش شعرساختند برای نارنگی شعرمعروفی نیس😂 *** الماسهای خوش تراش . فتبارک الله احسن الخالقین❤️ *** یاد زره پوش افتادم میوه بهشتا آدم بیشتر جذبش میشه *** پالتو چرمین انار در رنگهای متفاوت آدم نمی دونه چه رنگی انتخاب کنه ... ولی نارنگی یکدسته ویک رنگ. *** نارنگی معلومه تلاش میکنه به شیرینترین حالت ممکنش برسه..برای همین به مذاق همه خوش نمیاد. ولی انار انگار موجود برگزیده خداست...هر شکل و رنگ و طعمی ازش تو دلبروهه *** عِمران واقفی: بی نظیر نیست....همه درختان باهم صلوات بر محمد و آل محمد... سوال را پی می گیریم ادامه دهید *** وای تاجش بزرگتره رو سرش ... *** بسیارزیباست نقشی که خالق مهربون در این دنیا نگاشته *** انار جنسش از یاقوت بلورین است اما نارنگی انگار جنسش از خورشید هست... نارنگی دانه هاش با هم انگار متحد اند اما انار هر دانه اش رو به سویی کرده... انار انگار دل تنگ هست از بس که دونه دونه هست اما نارنگی انگار امیدی تو هر دونه اش هست و از مرز دل تنگی گذشته... *** امید انار زیاده وقتی پر میشه شکافته میشه وخوشمزه *** نارنگی پالتو داره 😅 *** پالتو پاییزه داره. بدرد زمستون نمی خوره. *** نارنگی پوست راحت از گوشتش جدا میشه ولی انار همه چی با هم عجین شده *** انار خوردنش و پوست کندنش بلدی می خواد *** انارپوست کلفته *** انار دل تنگه و امید به این داره روزنه ای پیدا کنه تا رو به سوی اصل کاری سجده کنه... اما نارنگی انگار از قبل راهشو پیدا کرده و در پوسته ی خودش سجده کرده... هردو پرثمرند یکی در پیله ی خود راه یافته و دیگری در خارج از پیله ی خود راه یافته... *** نارنگی عطرش دل و می بره انار شکلش ولی یه شباهت؛ هر دو نار دارند *** نارنگی متواضعه فکر کنم.. *** آری نارنگی و انار انگار هردو فامیل اند... *** انار بس که مقامش بالاس یدونه شو جا بندازی تو خوردن،بهشت بی بهشت *** عِمران واقفی: و انار درختیست که آتش به جان دارد و خاموش است. *** هردو صبورند فقط تفاوتشان در خارج و درون پیله بودن است... *** هر دو درون خود جنهمی دارند. *** دل حضرت مادر ( سلام‌الله‌علیها) انار خواست‌‌‌... @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
نارنگی نوبرانه بانمک فقط ووی *** انارخالصش میچسبه *** دقت کردید انار شکاف خورده و ترک خورده‌ش هم خریدار داره؟ بقیه میوه ها.. *** نارنگی فدایی میوه هاست در مهمانی ها امان از انار که هر که سمتش رود، خون و خون ریزی راه می اندازد. و انار مغرور است که جز بچه ها جرات انتخابش را ندارد *** اجزای نارنگی نرمه راحت خورده میشه ولی انار نه؛ سفته و گاهی درد هم میگیره دندونا ولی با این حال کسی ازش نمیگذره *** انار سرده. نارنگی گرم؟ *** شکوفه انار شبیه خودش قرمزهههههه شکوفه نارنگی سفیدههههههه *** حسین ابراهیمی: برای خوش‌ خوراک کردن انار باید حسابی مشت و مالش داد. *** اینقدر این انار ما دلش خوشه ک سالی دو سه بار گل میده بیمزه *** انار اگه آدم بود... نارنگی اگه آدم بود... *** نارنگی وزیر انار میشد *** انار احترام داره حتی اگه دونه هاش زمین بیفته بشر میدارن میخورن درضمن همه جو ره قابل خوردنه هم خام هم پخته تعدیل کننده غذاهای چربه و تعدیل کننده مزاج های گرم اصن ی روح خنک و بهشتی داره ک ادمو آروم میکنه فک کنم روح راهم جلا میده مث جسم ک جلا میده اینا تو نارنگی نیست *** عِمران واقفی: حالا برای مدت ده دقیقه به خالق انار فکر کنید.... این همه زیبایی آن هم فقط در یک میوه... خودش چقدر زیباست... امشب داشتیم...کسی می داند یعنی چه؟ *** ی راه برای شناختن خود در راستای شناختن خدا *** عِمران واقفی: ما اناریم...همگی... دیدید یک انار از بچه گی چقدر شیرین است...شیرین مزه ای نه...شیرین قیافه ای... یه ذره انار تاجی دارد دو برابر خودش...این یعنی چه؟ سلام خدا بر صادق آل محمد. اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم. شوشتری: همه‌ی ما یک دانه‌ی بهشتی درونمان داریم. *** احسنت... شباهت ما با انار و تفاوتمان با نارنگی چیست؟ *** یعنی خدا خیلی برای انسان ارزش قائله *** ما انار هایی هستیم که عقل و شعور داریم و قدرت تفکر *** امشب انتقام خونینی از نارنگی خواهم گرفت... زود پوست شو و سست عنصر .😊. خدایا انارهای خون جگر را آرام بفرما. *** ما مثل انار تاج داریم .. عقل داریم ..و پر از دانه های پربار .. پر خاصیت نه مثل نارنگی راحت الحلقوم *** خود شناسی .... یعنی اینکه انسان ،با توجه به ارزشهای اصیل انسانی که خداوند در نهاد هر انسانی قرار داده . و نعمتهایی که خداوند در اختیارش گذاشته . گوهر وجودش رو صیغل بده . *** انار وسیله شد برا شناخت خالق... شگفتا چه خالقی👌 یہ میوه رو اونقدر لڋید خلق میکنه که با دیدنش آب دهانت راه میوفتہ.. دانه ای از دانه های بهشتو توش گذاشته.. یک میوه با این همه ظرافت .. *** تاج انار هرچی بزرگ تر باشه در آینده اون انار بزرگ تر میشه تاج انار نشانه اندازه رشد شه *** یک انار ابتدا یک گل بزرگ است یک گل قشنگ...گل که افتاد تاج پیدا میشود و کم کم قسمت درونی اش نزج می گیرد و شروع می کند به فربه شدن...و کم کم دانه های دلش ساخته میشوند...دانه دانه های کوچک و میکروسکوپی...پس اصل در انار همان تاج است...بقیه بعدا ساخته میشوند....پس تاج فقط برای زیبایی انار به او داده نشده...بلکه همه هستی انار از تاج است...و تاجی باغ انار کیست؟ تاجِ تاجِ هستی...ام ابیها...ام السبطین...صدیقه طاهره... مادر همه ی ما زهراست...زهراست که خون دل خورده...زهراست که تاج کائنات است...و ما دانه های قلب زهراییم...همه ما یاقوت هستیم... *** اصل درون ماست ! ظریفیم اما از پا در نمیایم چون به فرموده‌ی خدا به اندازه‌ی تحملمون بهمون سختی میدن ! مثل انار.. پوستی نازک داره اما سفت تاج انار اصلہ اناره مثل روح ما.. *** هیس! یک راز است. بین ما یک ولی خداست...نمی دانیم کیست...شاید کسی که ضعیفترین داستانک را مینویسد و با سلام وصلوات می فرستد در گروه و تا شب چشمش به صفحه گوشی اش می ماند و ما بی خبر از همه جا ....بی خبر از خدا...با تمسخر متن اس را رد می کنیم و نظر نمی دهیم. و او غصه دارتر از همیشه...فقط لب بر میچیند...مواظب باشید دل دانه بهشتی نشکند...هیچ کس نمی داند او کیست... *** بانوی دو عالم . شفیع رو جزای ماست. *** عِمران واقفی: و چه کسی می داند تاج انار در قیامت کدام دانه را انتخاب می کند....تاج گروه انار همه مان را دوست دارد...مادرمان است....ولی آن دانه دلشکسته را دریابید...او کجاست @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و نور. هم اکنون کلاس خوشنویسی با خودکار در باغ یاقوت در حال شروع شدن است. ﷽✨ێاٰࢪاٰݩِ إݩقِݪآبْۍِ قْاٰبُ ۆ تَصٰۆیّࢪ ✨ یاقوت ها در دل انارند. گرافیست ها، خوشنویس ها، نقاش ها، عکاسها، فیلم سازها، وکتور ها و پیکسل ها همه و همه دانه های یاقوتی هستند که انار عشق را می سازند. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
هدایت شده از سرچشمه نور
یا الله 🔴برگزاری هفتمین کنفرانس درسرچشمه نور 🔹️تحلیل قالب کتاب بینوایان 🔹️زمان شروع امشب ساعت ۲۰ 🔹️منتظرتان هستیم. https://eitaa.com/joinchat/1614741592C64fca83486
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
یا الله 🔴برگزاری هفتمین کنفرانس درسرچشمه نور 🔹️تحلیل قالب کتاب بینوایان 🔹️زمان شروع امشب ساعت
وابسته به باغ انار... جایی برای تحلیل رمانهای کلاسیک و غیر کلاسیک جایی برای ورود به دنیای رمان از دیدگاه حکیم انقلاب. بیانات نورانی. چراغهایی برای یافتن راه. https://eitaa.com/joinchat/1473380440Cb2e7adf8ca
در های کائنات امشب باز شده 🌟🌟 امشب را ازدست نده بیاید در کنار هم و باهم برای آرزوهای های هم دعا کنیم 🤲🤲🤲🤲 وبدانید که خیر و برکت در جماعت است و زیرک آن است که دعایش را از زبانی بگوید که هیچ وقت با آن گناه نکرده..😊😊☺️ منتظر حضور گرمتان هستیم ساعت 22:00 چای و شیرینی هم‌ میدهیم.🍪☕️ اینجا اتاق اشک است....انارها از اشک یاقوت می سازند. سفر به کائنات🔻 https://eitaa.com/joinchat/3525771335Cf16f4738fe
سلام خدا بر تو ای واو. برو و در گوشه ای دیگر زندگی ات را آغاز کن. امیدوارم از زندگی جدیدت لذت ببری. و خداون نور را آفرید و هنر را و سبزه ک زندگی را. روحِ حیات در حیاط شما موج می زند. و عمران گفت صبر. یا حق واو ها رسیدند...این یکی رفت به شمال. ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
⭕️ باغات خصوصی نویسندگی⁦⬇️⁩ ۱- شانار/خانم آرمین ۲- خوشه انار/ خانم هیام ۳- سید شهیدان اهل انار/ اسماعیل واقفی ۴- جلال آل انار/حسین ابراهیمی ۵- شینار/خانم شین الف ۶- انار‌های پرنده/سیدمحمدحسین موسوی ۷- شکوفه‌های انار / مرتضی جعفری ۸- اشک انار/ علی یاری ۹-یه قاچ انار/ زینب پاشاپور ۱۰- صدانار/ فاطمه صداقت ۱۱- نارینا /فهیمه ایرجی ۱۲- انار‌های فضانورد/ سید محمد حسین موسوی -تالار انتظار باغ ذخیره لینک‌ها و مدیریت کلاس‌ها خصوصی 🔸شبکه‌ی انار نیازمندی‌های باغ اناری‌ها https://eitaa.com/joinchat/2132213858C81503833c0 🔸باغ یاقوت آموزش گرافیکی https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21 🔸باغ انار (ورود بانوان ممنوع) دورهمی نویسندگان آقا https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 🔸ناربانو @Yamahdy_Adrekny دورهمی نویسندگان خانم 🔸پادشاه وارونه آموزش شعر https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6 🔸باغچه‌ی تحلیل نقد فیلم https://eitaa.com/joinchat/495583301C39340e4643 🔸پادشاه پویا انیمیشن https://eitaa.com/joinchat/343736400C2afccbacbd 🔸سفر به کائنات مسجدمون https://eitaa.com/joinchat/3525771335Cf16f4738fe 🔸باغچه‌ی متن‌نگار آموزش متن نگار https://eitaa.com/joinchat/1311899718Ce2f51d2cff 🔸باغچه‌ی فتوشاپ آموزش فتوشاپ https://eitaa.com/joinchat/1941635140Cc8b474112f 🔸عرضه‌ی اولیه کانال اقتصادی https://eitaa.com/joinchat/3594649656C9840aba84f 🛸 گروه های تخصصی و خصوصی 🔹عشرون ِصابرون/ جمع اساتید، نقد و مباحثه و تصمیمی‌گیری درباره کلاس‌ها 🔹درختان زبانزد / مدیران تیرستان 🔹هیئت مدیره مرکزی مدیریت باغ /اجتماع تمام اساتید و مرتبطین 🔹انار فیلسوف باغ تفکر و فلسفه بافی 🔹نجات آمرلی / بازی سازی 🔹انار‌های با شخصیت/ آموزش طراحی کاراکتر 🔹ویدئونار / آموزش فیلم و کلیپ سازی 🔹انار بازیگوش / آموزش بازی سازی 🔹باغچه‌ی اندیشه ورزان 🔹باغچه‌ی فتوشاپ دوره‌ی پیشرفته 🔹 اینفوگرافی/ کارهای هنرمندان حرفه‌ای 🔹سرچشمه نور/ بیانات رهبری 🔹تعلق / گروه بیانات آیت الله حائری 🔹گروه درختان سخنگو(ویژه آقایان) 🔹گروه درختانة سخنگو (ویژه بانوان) 🔹مهارت بچه های آسمان/تولید محتوا 🔹احسن الانار(ویژه بانوان)/حفظ قرآن کریم 🔹تیم محتوایی و زلم زیمبو 🔹انارهای انیمه ای 🔹انار دانی جمع آوری انارهای تولیدی باغ 🔹ارائه دانی نور ذخیره‌ی ارائه‌های(کنفرانسها) سرچشمه نور 🔹استیکر های باغ انار 🔹گروه طراحی و ساخت لوگوی باغ انار 🔹بازوی باغ 🔹قطره‌های نورانی 🔹هیئت اندیشه ورز 🔹مجله رب انار ⭕️ نمایشگاه‌های باغ⁦⬇️⁩ 🔶باغ انار @ANARSTORY 🔶باغ یاقوت @HOLLYYAGHUT 🔶پادشاه پویا @padshah_pouya 🔶درختان سرزمین آمانیتا @Amanitatrees 🔶درختان سخنگو @derakhtane_sokhangoo 🔶سرچشمه نور https://eitaa.com/joinchat/1473380440Cb2e7adf8ca
هدایت شده از استیکرهای باغ انار
یا نور سوال: کوتاه بنویسیم یا بلند؟ پاسخ: کوتاه و بلندش ملاک اصلی نیست. ملاک اصلی نوشتن است. متن ادبی و دلنوشته و شعر جاش توی پادشاه وارونه اس... ﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6 اما اون چیزی که برای ما خیلی مهم است ....این است که یاد بگیرید داستانی بنویسید. مرحله بعد از دلنوشته و متن ادبی کردن است...یعنی شروع می کنید با زاویه اول شخص از مشاهدات خودتون میگید... مثلا اولین باری که رفتید نانوایی و نحوه پختن نان را دیدید را شرح دهید. مثل یک دوربین. چشمهاتون رو ببندید و شروع کنید نانوایی را توصیف کردن...حالا صف ها را...حالا نحوه آماده شدن خمیر...پهن شدن روی .... داستان بشود بهتر است...ولی همین نحوه روایتش هم خیلی مهمه و در واقع مقدمه داستان نویسی است نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
راستی همه تون آینده روشنی دارید... کمابیش متن ها رو می خونم... خداقوت می گم به همه تون هرکه بیشتر بنویسه و کوتاه تر یقینا به زودی به قله ها می رسه می دونید چرا؟ چون در ابتدای راه باید ذهنتون رو تربیت کنید که مفهوم رو بتونه خلاصه کنه و زواید فکری تون رو بزنه... ما موقع فکر کردن خیلی زیادی حاشیه داریم.. سعی کنید ابتدا بنویسید....با خیال راحت..بعد اون رو بخونیم و سعی کنیم کوتاهش کنیم...همنجور ادامه بدیم تا یک رب انارِ درجه یک تولید کنیم. کیا بلد هستند ربّ درست کنند؟
•{نیازمندی‌های باغ اناری‌ها}• 🔻 https://eitaa.com/joinchat/2132213858C81503833c0 چیزی برای فروش...چیزی برای خرید
داشتم از کوچه باغ رد میشدم همین طور که داشتم درختای پربار باغ انار و گردو را نگاه می کردم و با دوربینم ازشان عکس می‌گرفتم یک هو صدایی توجهم را جلب کرد. رفتم جلوتر دیدم یک گردو بایک برگ که شنل اناری بر دوش دارد کنارهم ایستادند. ودارند باهم بگو وبخند می کنند. آن‌‌‌‌که شبیه برگ بود گوشی اش را در آورد ودستش را بر گردن گردو انداخت..می‌خواست‌سلفی بگیرد. خودم جراُت دادم و نزدیکشان شدم سلام کردم جوابم را دادند .. انگاری برگ من رامی‌شناخت زیرا گفت :چرا داری ول میچرخی بروسرکلاست فکرنکنی حواسم بهت نیست تازه باهات نصف قیمت حساب کردم ولی هنوز واریز نکردی. درحالی چشانم ق نلبکی باز شده بودو حسابی جا خورده بودم ولی خودم را عادی جلوه دادم وآب دهانم را به سختی قورت دادم گفتم :ببخشید شما .؟ گفت :من برگم واقفی. هنوز درحال هضم اسمش بودم که گردو هم از آن طرف بپر بپر کرد و گفت: منم گردوام مجاهد. دیگه داشت شاخ هایم درمی‌آمد یا حضرت عباس دخلم در آمد برای اینکه طبیعی جلوه بدم که فکر نکند ترسیدم رو به گردو، یعنی همون مجاهد گفتم :عه اگه راست میگی مجاهدی پس تفنگت کو.؟؟ گفت: اهه تو چقد خنگی استاد مجاهدم دیگه ..هرچند جهاد هم میکنم ولی نه با تفنگ با قلمم بعد یه قلم قد یک درخت از جیبش درآورد و نشانم داد بعد هم گفت می خوای نشونت بدم چجوری تبدیل به اژدها میکنم .. تا خواستم بگویم‌نه ...قلمش را انداخت روی‌زمین و تبدیل به اژدها شد. که من فقط شبیه اش رادر پاندای کونفو کار دیده بودم .. اژدهادهانش را باز کرده بود داشت طرف من می‌آمد.. یاخدایا .. غلط کردم قول میدم تمیرینامو همه رو بنویسم..کانال رو هم تموم میکنم. بابا غلط کردم .من همین جور عقب میرفتم و اون هم هی بهم نزدیک می‌شد تاجایی که چسبیدم دیوار باغ ... نزدیک بود که خورده بشم که یک‌هو برگ یعنی همون واقفی آمد بایک حرکت از گردن اژدها گرفت اژدها هم تو دستانش تبدیل به یک مداد بزرگ شد.. جناب برگ سرشو به معنای تاسف تکان داد و قلم راداد دست استاد مجاهد و گفت : حیا کن‌اینا خانواده سیدن تازه دیشب حرم رفته کلی دعات کرده اینه رسم تشکر .بنده خدا استاد سرشو انداخته بود پایین حسابی شرمنده بود. منم که ازیک طرف به خاطر طرفداری استاد در دلم داشت قند آب می شد و از طرف دیگر هم‌ دلم‌نمی خواست استاد شرمنده باشد گلویم را باسرفه مصلحتی صاف کردم وگفتم اشکال نداره من نترسیدم هردویشان آنچنان چشم هاشان را گردکردند به سمت من نگاه کردن که دهنم بسته شد احساس کردم گردنشان با این حرکت رگ به رگ شد.تاخواستم دوباره یک چیزی بگویم صدای زینب آمد شیر می خواست از خواب پریدم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
📣فراخوان سری چهارم خرید و ارسال کتاب ✍️با امضای نویسنده 👤به نام خریدار ناقابل: 40000 هزینه پست: 13000 با تخفیف: 7000 (ظرفیت محدود) ثبت سفارش👇 @Yamahdy_Adrekny https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. 🔸خانم پاشاپور...▫️بی تو پریشانم 🔸خانم ایرجی... ▫️آوارگی در پاریس 🔸خانم فرجام پور...▫️فرشته کویر 🔸خانم رحیمی...▫️قصه برگی از درخت 🔸وحید حسنی...▫️برنامه نویس/گره دریایی/ولیعهد 🔸محمد علی جعفری...▫️عمارحلب/ سربلند/ قصه دلبری/ پادشاهان پیاده/ خانه مغایرت و ... 🔸علی یاری...▫️سکه های سفالی 🔸مرضیه قائمی زاده... ▫️تا پروانه شدن 🔸آقای فیروزجانی و آرمین و ... هم هستند در گروه و کانال که کتاب دارند و... ببخشید کم کم یادم می یاد😅 البته فقط کسانی که کتابشون چاپ شده ها.....وگرنه خیلی از بزرگواران هستند که رمان دارند..اون هم چند تا... به زودی نحوه خرید کتابهای دیگه با امضا نویسنده هم اعلام خواهد شد. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
اِشکالی ندارد. بقیه قول دادند و ما زدیم زیرش. حالا ما قول بدهیم و بقیه بزنند زیرش(:
بقیه قول دادند و رفتند... چه می شود ما بمانیم و بد قولی نکنیم...