eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
914 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
عِمران واقفی: کسی می داند فرق انار با نارنگی چیست؟ *** انار پوست کلفت‌تره *** انار دونه دونه خورده میشه نارنگی یهویی *** انار یه تاج رو سرش داره... انگار پادشاه میوه هاست انار یاقوت بهشتی داره🌱 *** انار ،أ داره نارنگی ،نگی *** و رنگش..! *** نارنگی‌میوه‌بهشتی‌نیست ولی‌انارمیوه‌بهشتیه(: *** انار خون سازه نارنگی خون سوز شباهت : هر دو از نارن *** نوع تکثیرشون هم متفاوته *** انارتاج داره نارنگی نداره انارقرمز وسفیده نارنگی نارنجی کامل انارم باقاشق میخوریم یا... *** هر دوتا، دوتا پوست دارن... ولی مال نارنگی فقط روشه ولی انار پیچیده بهش انار به قول اون شعره یه قلب سفید داخلش داره نارنگی قلب نداره *** نارنگی سبک انارسنگین *** نارنگی لباس هودی تنشه انار پالتو چرمی *** انار میوه بهشتیه. پوست نازک داره ولی قابل برش نیست درون انار پرده نازک داره . وکمی پیه (سفیدی سفت داخل انار) نارنگی پوست نازک داره . مویرگهای نازکی داره .ما بین میوه های آن . *** انار درونش یه دونه‌ی بهشتی داره ولی نارنگی... *** مدل پره های نارنگی مثل قول و قرار گذاشتنه(میزگِردَن) دونه های انار سخت پشت هم وایمیستن *** بعضی دانه های انار برق میزنه ! *** آب انار قبل پوست کندنش، گرفته میشه! *** انار با روح و روان ادم بازی میکنه😍🤦‍♀ ولی نارنگی ن☹️ *** 🌸انار دانه دانه میشه. نارنگی پره پره میشه. 🌸انار بوی بهشت میده نارنگی بوی ادم خوبا رو میده 🌸دانه های انار مثل یاقوتی خوشرنگ و رخشانه پره های نارنگی مثل لبخندی نارنجی *** انار رابراش شعرساختند برای نارنگی شعرمعروفی نیس😂 *** الماسهای خوش تراش . فتبارک الله احسن الخالقین❤️ *** یاد زره پوش افتادم میوه بهشتا آدم بیشتر جذبش میشه *** پالتو چرمین انار در رنگهای متفاوت آدم نمی دونه چه رنگی انتخاب کنه ... ولی نارنگی یکدسته ویک رنگ. *** نارنگی معلومه تلاش میکنه به شیرینترین حالت ممکنش برسه..برای همین به مذاق همه خوش نمیاد. ولی انار انگار موجود برگزیده خداست...هر شکل و رنگ و طعمی ازش تو دلبروهه *** عِمران واقفی: بی نظیر نیست....همه درختان باهم صلوات بر محمد و آل محمد... سوال را پی می گیریم ادامه دهید *** وای تاجش بزرگتره رو سرش ... *** بسیارزیباست نقشی که خالق مهربون در این دنیا نگاشته *** انار جنسش از یاقوت بلورین است اما نارنگی انگار جنسش از خورشید هست... نارنگی دانه هاش با هم انگار متحد اند اما انار هر دانه اش رو به سویی کرده... انار انگار دل تنگ هست از بس که دونه دونه هست اما نارنگی انگار امیدی تو هر دونه اش هست و از مرز دل تنگی گذشته... *** امید انار زیاده وقتی پر میشه شکافته میشه وخوشمزه *** نارنگی پالتو داره 😅 *** پالتو پاییزه داره. بدرد زمستون نمی خوره. *** نارنگی پوست راحت از گوشتش جدا میشه ولی انار همه چی با هم عجین شده *** انار خوردنش و پوست کندنش بلدی می خواد *** انارپوست کلفته *** انار دل تنگه و امید به این داره روزنه ای پیدا کنه تا رو به سوی اصل کاری سجده کنه... اما نارنگی انگار از قبل راهشو پیدا کرده و در پوسته ی خودش سجده کرده... هردو پرثمرند یکی در پیله ی خود راه یافته و دیگری در خارج از پیله ی خود راه یافته... *** نارنگی عطرش دل و می بره انار شکلش ولی یه شباهت؛ هر دو نار دارند *** نارنگی متواضعه فکر کنم.. *** آری نارنگی و انار انگار هردو فامیل اند... *** انار بس که مقامش بالاس یدونه شو جا بندازی تو خوردن،بهشت بی بهشت *** عِمران واقفی: و انار درختیست که آتش به جان دارد و خاموش است. *** هردو صبورند فقط تفاوتشان در خارج و درون پیله بودن است... *** هر دو درون خود جنهمی دارند. *** دل حضرت مادر ( سلام‌الله‌علیها) انار خواست‌‌‌... @anarstory
نارنگی نوبرانه بانمک فقط ووی *** انارخالصش میچسبه *** دقت کردید انار شکاف خورده و ترک خورده‌ش هم خریدار داره؟ بقیه میوه ها.. *** نارنگی فدایی میوه هاست در مهمانی ها امان از انار که هر که سمتش رود، خون و خون ریزی راه می اندازد. و انار مغرور است که جز بچه ها جرات انتخابش را ندارد *** اجزای نارنگی نرمه راحت خورده میشه ولی انار نه؛ سفته و گاهی درد هم میگیره دندونا ولی با این حال کسی ازش نمیگذره *** انار سرده. نارنگی گرم؟ *** شکوفه انار شبیه خودش قرمزهههههه شکوفه نارنگی سفیدههههههه *** حسین ابراهیمی: برای خوش‌ خوراک کردن انار باید حسابی مشت و مالش داد. *** اینقدر این انار ما دلش خوشه ک سالی دو سه بار گل میده بیمزه *** انار اگه آدم بود... نارنگی اگه آدم بود... *** نارنگی وزیر انار میشد *** انار احترام داره حتی اگه دونه هاش زمین بیفته بشر میدارن میخورن درضمن همه جو ره قابل خوردنه هم خام هم پخته تعدیل کننده غذاهای چربه و تعدیل کننده مزاج های گرم اصن ی روح خنک و بهشتی داره ک ادمو آروم میکنه فک کنم روح راهم جلا میده مث جسم ک جلا میده اینا تو نارنگی نیست *** عِمران واقفی: حالا برای مدت ده دقیقه به خالق انار فکر کنید.... این همه زیبایی آن هم فقط در یک میوه... خودش چقدر زیباست... امشب داشتیم...کسی می داند یعنی چه؟ *** ی راه برای شناختن خود در راستای شناختن خدا *** عِمران واقفی: ما اناریم...همگی... دیدید یک انار از بچه گی چقدر شیرین است...شیرین مزه ای نه...شیرین قیافه ای... یه ذره انار تاجی دارد دو برابر خودش...این یعنی چه؟ سلام خدا بر صادق آل محمد. اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم. شوشتری: همه‌ی ما یک دانه‌ی بهشتی درونمان داریم. *** احسنت... شباهت ما با انار و تفاوتمان با نارنگی چیست؟ *** یعنی خدا خیلی برای انسان ارزش قائله *** ما انار هایی هستیم که عقل و شعور داریم و قدرت تفکر *** امشب انتقام خونینی از نارنگی خواهم گرفت... زود پوست شو و سست عنصر .😊. خدایا انارهای خون جگر را آرام بفرما. *** ما مثل انار تاج داریم .. عقل داریم ..و پر از دانه های پربار .. پر خاصیت نه مثل نارنگی راحت الحلقوم *** خود شناسی .... یعنی اینکه انسان ،با توجه به ارزشهای اصیل انسانی که خداوند در نهاد هر انسانی قرار داده . و نعمتهایی که خداوند در اختیارش گذاشته . گوهر وجودش رو صیغل بده . *** انار وسیله شد برا شناخت خالق... شگفتا چه خالقی👌 یہ میوه رو اونقدر لڋید خلق میکنه که با دیدنش آب دهانت راه میوفتہ.. دانه ای از دانه های بهشتو توش گذاشته.. یک میوه با این همه ظرافت .. *** تاج انار هرچی بزرگ تر باشه در آینده اون انار بزرگ تر میشه تاج انار نشانه اندازه رشد شه *** یک انار ابتدا یک گل بزرگ است یک گل قشنگ...گل که افتاد تاج پیدا میشود و کم کم قسمت درونی اش نزج می گیرد و شروع می کند به فربه شدن...و کم کم دانه های دلش ساخته میشوند...دانه دانه های کوچک و میکروسکوپی...پس اصل در انار همان تاج است...بقیه بعدا ساخته میشوند....پس تاج فقط برای زیبایی انار به او داده نشده...بلکه همه هستی انار از تاج است...و تاجی باغ انار کیست؟ تاجِ تاجِ هستی...ام ابیها...ام السبطین...صدیقه طاهره... مادر همه ی ما زهراست...زهراست که خون دل خورده...زهراست که تاج کائنات است...و ما دانه های قلب زهراییم...همه ما یاقوت هستیم... *** اصل درون ماست ! ظریفیم اما از پا در نمیایم چون به فرموده‌ی خدا به اندازه‌ی تحملمون بهمون سختی میدن ! مثل انار.. پوستی نازک داره اما سفت تاج انار اصلہ اناره مثل روح ما.. *** هیس! یک راز است. بین ما یک ولی خداست...نمی دانیم کیست...شاید کسی که ضعیفترین داستانک را مینویسد و با سلام وصلوات می فرستد در گروه و تا شب چشمش به صفحه گوشی اش می ماند و ما بی خبر از همه جا ....بی خبر از خدا...با تمسخر متن اس را رد می کنیم و نظر نمی دهیم. و او غصه دارتر از همیشه...فقط لب بر میچیند...مواظب باشید دل دانه بهشتی نشکند...هیچ کس نمی داند او کیست... *** بانوی دو عالم . شفیع رو جزای ماست. *** عِمران واقفی: و چه کسی می داند تاج انار در قیامت کدام دانه را انتخاب می کند....تاج گروه انار همه مان را دوست دارد...مادرمان است....ولی آن دانه دلشکسته را دریابید...او کجاست @anarstory
...او کیست؟ نامش چیست. نکند نان شب ندارد...نکند کودکش مریض است..نکند همسرش در بستر است...نکند...نکند... *** می ریم قبرستان... به این فکر می کنم کدوم یکی از اینا از اولیا خدا بوده! زندگیش چطور بوده؟ بچه تر بودم می ترسیدم پا روی قبر ها بذارم بی احترامی به عزیز خدا نشه! *** عِمران واقفی: تاجِ انار همه ما را به ثمر رسانده ولی دقت کرده ای بعضی انار ها را که میشکافی چند دانه پوسیده هم دارد...حواست جمع باشد...یک وقت در منجلاب دنیا نپوسی...یک وقت گرفتار کفتارِ هوس نشوی. یک وقت گرفتارِ خوک شهوت نشوی...یک وقت گرفتار قلبِ مریضِ خودت نشوی...راستی قلب مریض بدترین چیز است اگر قلب ات مریض باشد حتی تاج انار هم نمی تواند از پوسیدگی ات جلوگیری کند... یاقوت عزیز...تو باید تغیر شکل بدهی باید با بغلی ات کنار بیای..نگاه نخوت را کنار بگذاری...نگاه کن صد ها دانه یاقوت هیچ کدام هم شکل نیستند...حکمتش چیست؟ من نمی دانم؟ تو بگو؟ اگر می دانی؟ *** خیلی اوقات از کنار بعضی از آدم ها با نفرت می گذرم... ممکنه عزیزدردانه باشه؟؟ امکانش هست... چقدر سخته دردونه دو نشناسی! *** عِمران واقفی: خودت را بشکن، جمع و جور تر بنشین...بگذار درخت کناری ات هوای بیشتری مصرف کند شاید او انار هایش بهتر از تو باشد...شاید...و این شاید ها ...این شایدها..اصلا هیچی ...اصلا بی خیال...خودت خوبی؟ بی خیال... *** هر سبزه که برکنار جویی رسته است گویی ز لب فرشته خویی رسته است پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است *** عِمران واقفی: در ختان انار حرفی ندارند؟...از دنیای مرموز انار چیزی دارند برای گفتن...و انار یک راز است. هیس! رازها فاش نمی شوند...رازها کشف می شوند. *** به نظرم باید به هر نوشته ای که نوشته میشه به شایستگی برخورد کنیم. *** انار جزء میوه های عجیب دنیاست از اونا که خیلی ها رو انگشت به دهن نگه می داره @anarstory
انار سخت کنده میشه از شاخه درخت باید تلاش بکنی تا کنده بشه اما نارنگی راحت از شاخه درخت کنده میشه برای همین وقتی انار رو ب سختی کندی چون برای کندنش سختی کشیدی مزش بیشتر به دلت میشینه *** خدای دانه های انار... همون خالق مهربان ما هست. خیلی بخشنده . بچه ی ما وقتی خطایی ازش سر میزنه چقدر ناراحت و عصبی می شیم . ولی دلمون میسوزه براش زود می بخشیمش ناراحتی شو نمی تونیم ببینیم. خدای عزیز ما هم همینطور هست. *** انار دلش که میشکنه ، میترکه میخواد بگه دلای سفت و سخت اگر بشکنن بد میشکنن یاقوت های انار همه به یه سمت هستن و این ینی وحدت دانه های انار... *** صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته هر دانه ای هست خوش رنگ و رخشان قلب سفیدی در سینه آن ... انار پادشاه میوه هاست و به قول استاد بزرگواری پادشاه وارونه است.😊 تازه تاج هم دارد @anarstory
انیمه وقتی مارنی آنجا بود را ببینید و طرح اش را بنویسید. مخصوصا کسانی که علاقه به مفهوم دوست و دوست یابی دارند. و مفهموم و و ... درباره انیمه: وقتی مارنی آنجا بود (When Marnie Was There) انیمه ای ژاپنی به نویسندگی و کارگردانی هیروماسا یونه‌بایاشی است که در سال 2014 و بر اساس رمان وقتی مارنی آنجا بود اثر جوان رابینسون ساخته و منتشر شد. وقتی مارنی آنجا بود نامزد بهترین فیلم پویانمایی در هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار شد. تماشای این کارتون جذاب ژاپنی را به علاقمندان به انیمه پیشنهاد میکنیم. https://www.doostihaa.com/1396/10/03/download-when-marnie-was-there-2014.html @ANARSTORY
شبی چشم بستم رهسپار مدینه و قدم‌زنان در پیچ‌خم کوچه‌های بنی‌هاشم شدم. آهی از درونم به پا خواست! چه غربتی دارند! چه ماتمی دارند! غم سنگینی وجودم را فرا گرفته‌است. میان این همه سنگینی غم بوی‌یاس مرا مجنون خود کرده، وبه خود می‌خواند. میان خانه‌های محله بنی‌هاشم در خانه کهنه و سوخته بیشتر سمت خود مرا می‌کشید. هرچه نزدیک می‌شدم بوی‌یاس بیشتروبیشتر غرق خود می، کند. نزدیک شدم، جگرم اتیش گرفت از میخ‌های زنگ زده سوخته از چوب‌های سوخته در بیرون زده بودند. ناگهان صدای مادرم را می‌شنوم!! پشت دراتش شعله‌ور که می‌گوید: _فضه محسنم فضه علی را بردن!! دست به پهلو کشان‌کشان دست به دیوار خشت کاهگلی سمت نامردان می‌رود. دست علی را محکم می‌گیرد. می‌گوید: علی را کجا می‌برید؟ خوب حرمت اهل بیت رسول نگه‌داشتین! او دست علی را نگه‌داشته و حسن دست مادر انجا بود سنگینی دست بر صورت یاس نشست. ای وای مادرم حسن سر داد.... مادرم در عصر دهم محرم دوباره تاریخ تکرار شد. هم اتش زدن هم چادر را خاکی الود کردن هم سیلی بر صورت زدن هم برتل و هم در مقتل دوباری ای‌وای مادرم سر دادن!! مادرم مهره امان نامه و شهادت ماست. روزیمان کن مادر https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
💙❤️دل‌نوشته‌ای برای همه‌ی مادران❤️💙 مادر جان دوستَت دارم. مادر جان، تو بالایی و من پایین؛ تو بی گناهی و من گناهکار؛ تو دریایی و من قطره؛ تو جنگلی و من برگ؛ تو آسمانی و من ابر؛ تو کویری و من شِن؛ تو خورشیدی و من شمع. مادر جان دوستَت دارم. مادر جان، ای کاش پادشاه بودم و صدای خنده‌ات را سرود ملی می‌کردم. ای کاش مالک بودم و زمین را به نامَت می‌زدم. ای کاش... مادر جان دوستَت دارم. مادر جان اگر تا آخر عمر هم نوکری‌ات را بکنم، یک هزارم زحماتت هم جبران نمی‌شود. مادر جان، حاضرم جانم را هم فدایت کنم، ولی حیف که نمی‌توانی داغ فرزندت را تحمل کنی. مادر جان دوستَت دارم. ای قلب خانه و خانواده، ای که تو ذره ذره وجودت را صرف من کردی تا بزرگ بشوم، قد بکشم و در حالی که قدم از تو بلندتر است، بگویم که خاک پایت هستم! مادر جان در ظاهر تو کوتاه‌تر از من هستی، اما در باطن تاج سر مایی! مادر جان حاضرم لبخندت را با کل دنیا عوض کنم. مادر جان دوستَت دارم. مادر جان ببخش که گاهی صدایمان بالاتر از صدایت می‌رود. ببخش که گاهی حوصله‌ی مهربانی و محبت‌هایت را نداریم. ببخش که توجهت را گیر دادن تلقی می‌کنیم. ببخش که روزی تنهایت می‌گذاریم؛ در حالی که تو ما را به دنیا آوردی و از تو زاده شدیم. مادر جان، عاشقانه دوستت دارم و امیدوارم سالیان سال سایه‌ات روی سرمان باشد؛ آمین یا رب العالمین...💙❤️
...او کیست؟ نامش چیست. نکند نان شب ندارد...نکند کودکش مریض است..نکند همسرش در بستر است...نکند...نکند... *** می ریم قبرستان... به این فکر می کنم کدوم یکی از اینا از اولیا خدا بوده! زندگیش چطور بوده؟ بچه تر بودم می ترسیدم پا روی قبر ها بذارم بی احترامی به عزیز خدا نشه! *** عِمران واقفی: تاجِ انار همه ما را به ثمر رسانده ولی دقت کرده ای بعضی انار ها را که میشکافی چند دانه پوسیده هم دارد...حواست جمع باشد...یک وقت در منجلاب دنیا نپوسی...یک وقت گرفتار کفتارِ هوس نشوی. یک وقت گرفتارِ خوک شهوت نشوی...یک وقت گرفتار قلبِ مریضِ خودت نشوی...راستی قلب مریض بدترین چیز است اگر قلب ات مریض باشد حتی تاج انار هم نمی تواند از پوسیدگی ات جلوگیری کند... یاقوت عزیز...تو باید تغیر شکل بدهی باید با بغلی ات کنار بیای..نگاه نخوت را کنار بگذاری...نگاه کن صد ها دانه یاقوت هیچ کدام هم شکل نیستند...حکمتش چیست؟ من نمی دانم؟ تو بگو؟ اگر می دانی؟ *** خیلی اوقات از کنار بعضی از آدم ها با نفرت می گذرم... ممکنه عزیزدردانه باشه؟؟ امکانش هست... چقدر سخته دردونه دو نشناسی! *** عِمران واقفی: خودت را بشکن، جمع و جور تر بنشین...بگذار درخت کناری ات هوای بیشتری مصرف کند شاید او انار هایش بهتر از تو باشد...شاید...و این شاید ها ...این شایدها..اصلا هیچی ...اصلا بی خیال...خودت خوبی؟ بی خیال... *** هر سبزه که برکنار جویی رسته است گویی ز لب فرشته خویی رسته است پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است *** عِمران واقفی: در ختان انار حرفی ندارند؟...از دنیای مرموز انار چیزی دارند برای گفتن...و انار یک راز است. هیس! رازها فاش نمی شوند...رازها کشف می شوند. *** به نظرم باید به هر نوشته ای که نوشته میشه به شایستگی برخورد کنیم. *** انار جزء میوه های عجیب دنیاست از اونا که خیلی ها رو انگشت به دهن نگه می داره @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
انار سخت کنده میشه از شاخه درخت باید تلاش بکنی تا کنده بشه اما نارنگی راحت از شاخه درخت کنده میشه برای همین وقتی انار رو ب سختی کندی چون برای کندنش سختی کشیدی مزش بیشتر به دلت میشینه *** خدای دانه های انار... همون خالق مهربان ما هست.خیلی بخشنده . بچه ی ما وقتی خطایی ازش سر میزنه چقدر ناراحت و عصبی می شیم . ولی دلمون میسوزه براش زود می بخشیمش ناراحتی شو نمی تونیم ببینیم. خدای عزیز ما هم همینطور هست. *** انار دلش که میشکنه ، میترکه میخواد بگه دلای سفت و سخت اگر بشکنن بد میشکنن یاقوت های انار همه به یه سمت هستن و این ینی وحدت دانه های انار... *** صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته هر دانه ای هست خوش رنگ و رخشان قلب سفیدی در سینه آن ....... *** میگم چرا اینقدر به انار توجه دارید؟ بخاطر اسم گروه؟ *** بله آقای رحمان دوست می گفتند من موقع شعر به اهنگین بودندش توجهی نداشتم ولی برام جالب بود هر جای ایران رفتم اون را با یه ریتم خواندند😊 انار پادشاه میوه هاست و به قول استاد بزرگواری پادشاه وارونه است.😊 تازه تاج هم دارد @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
عِمران واقفی: کسی می داند فرق انار با نارنگی چیست؟ *** انار پوست کلفت‌تره *** انار دونه دونه خورده میشه نارنگی یهویی *** انار یه تاج رو سرش داره... انگار پادشاه میوه هاست انار یاقوت بهشتی داره🌱 *** انار ،أ داره نارنگی ،نگی *** و رنگش..! *** نارنگی‌میوه‌بهشتی‌نیست ولی‌انارمیوه‌بهشتیه(: *** انار خون سازه نارنگی خون سوز شباهت : هر دو از نارن *** نوع تکثیرشون هم متفاوته *** انارتاج داره نارنگی نداره انارقرمز وسفیده نارنگی نارنجی کامل انارم باقاشق میخوریم یا... *** هر دوتا، دوتا پوست دارن... ولی مال نارنگی فقط روشه ولی انار پیچیده بهش انار به قول اون شعره یه قلب سفید داخلش داره نارنگی قلب نداره *** نارنگی سبک انارسنگین *** نارنگی لباس هودی تنشه انار پالتو چرمی *** انار میوه بهشتیه. پوست نازک داره ولی قابل برش نیست درون انار پرده نازک داره . وکمی پیه (سفیدی سفت داخل انار) نارنگی پوست نازک داره . مویرگهای نازکی داره .ما بین میوه های آن . *** انار درونش یه دونه‌ی بهشتی داره ولی نارنگی... *** مدل پره های نارنگی مثل قول و قرار گذاشتنه(میزگِردَن) دونه های انار سخت پشت هم وایمیستن *** بعضی دانه های انار برق میزنه ! *** آب انار قبل پوست کندنش، گرفته میشه! *** انار با روح و روان ادم بازی میکنه😍🤦‍♀️ ولی نارنگی ن☹️ *** 🌸انار دانه دانه میشه. نارنگی پره پره میشه. 🌸انار بوی بهشت میده نارنگی بوی ادم خوبا رو میده 🌸دانه های انار مثل یاقوتی خوشرنگ و رخشانه پره های نارنگی مثل لبخندی نارنجی *** انار رابراش شعرساختند برای نارنگی شعرمعروفی نیس😂 *** الماسهای خوش تراش . فتبارک الله احسن الخالقین❤️ *** یاد زره پوش افتادم میوه بهشتا آدم بیشتر جذبش میشه *** پالتو چرمین انار در رنگهای متفاوت آدم نمی دونه چه رنگی انتخاب کنه ... ولی نارنگی یکدسته ویک رنگ. *** نارنگی معلومه تلاش میکنه به شیرینترین حالت ممکنش برسه..برای همین به مذاق همه خوش نمیاد. ولی انار انگار موجود برگزیده خداست...هر شکل و رنگ و طعمی ازش تو دلبروهه *** عِمران واقفی: بی نظیر نیست....همه درختان باهم صلوات بر محمد و آل محمد... سوال را پی می گیریم ادامه دهید *** وای تاجش بزرگتره رو سرش ... *** بسیارزیباست نقشی که خالق مهربون در این دنیا نگاشته *** انار جنسش از یاقوت بلورین است اما نارنگی انگار جنسش از خورشید هست... نارنگی دانه هاش با هم انگار متحد اند اما انار هر دانه اش رو به سویی کرده... انار انگار دل تنگ هست از بس که دونه دونه هست اما نارنگی انگار امیدی تو هر دونه اش هست و از مرز دل تنگی گذشته... *** امید انار زیاده وقتی پر میشه شکافته میشه وخوشمزه *** نارنگی پالتو داره 😅 *** پالتو پاییزه داره. بدرد زمستون نمی خوره. *** نارنگی پوست راحت از گوشتش جدا میشه ولی انار همه چی با هم عجین شده *** انار خوردنش و پوست کندنش بلدی می خواد *** انارپوست کلفته *** انار دل تنگه و امید به این داره روزنه ای پیدا کنه تا رو به سوی اصل کاری سجده کنه... اما نارنگی انگار از قبل راهشو پیدا کرده و در پوسته ی خودش سجده کرده... هردو پرثمرند یکی در پیله ی خود راه یافته و دیگری در خارج از پیله ی خود راه یافته... *** نارنگی عطرش دل و می بره انار شکلش ولی یه شباهت؛ هر دو نار دارند *** نارنگی متواضعه فکر کنم.. *** آری نارنگی و انار انگار هردو فامیل اند... *** انار بس که مقامش بالاس یدونه شو جا بندازی تو خوردن،بهشت بی بهشت *** عِمران واقفی: و انار درختیست که آتش به جان دارد و خاموش است. *** هردو صبورند فقط تفاوتشان در خارج و درون پیله بودن است... *** هر دو درون خود جنهمی دارند. *** دل حضرت مادر ( سلام‌الله‌علیها) انار خواست‌‌‌... @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
نارنگی نوبرانه بانمک فقط ووی *** انارخالصش میچسبه *** دقت کردید انار شکاف خورده و ترک خورده‌ش هم خریدار داره؟ بقیه میوه ها.. *** نارنگی فدایی میوه هاست در مهمانی ها امان از انار که هر که سمتش رود، خون و خون ریزی راه می اندازد. و انار مغرور است که جز بچه ها جرات انتخابش را ندارد *** اجزای نارنگی نرمه راحت خورده میشه ولی انار نه؛ سفته و گاهی درد هم میگیره دندونا ولی با این حال کسی ازش نمیگذره *** انار سرده. نارنگی گرم؟ *** شکوفه انار شبیه خودش قرمزهههههه شکوفه نارنگی سفیدههههههه *** حسین ابراهیمی: برای خوش‌ خوراک کردن انار باید حسابی مشت و مالش داد. *** اینقدر این انار ما دلش خوشه ک سالی دو سه بار گل میده بیمزه *** انار اگه آدم بود... نارنگی اگه آدم بود... *** نارنگی وزیر انار میشد *** انار احترام داره حتی اگه دونه هاش زمین بیفته بشر میدارن میخورن درضمن همه جو ره قابل خوردنه هم خام هم پخته تعدیل کننده غذاهای چربه و تعدیل کننده مزاج های گرم اصن ی روح خنک و بهشتی داره ک ادمو آروم میکنه فک کنم روح راهم جلا میده مث جسم ک جلا میده اینا تو نارنگی نیست *** عِمران واقفی: حالا برای مدت ده دقیقه به خالق انار فکر کنید.... این همه زیبایی آن هم فقط در یک میوه... خودش چقدر زیباست... امشب داشتیم...کسی می داند یعنی چه؟ *** ی راه برای شناختن خود در راستای شناختن خدا *** عِمران واقفی: ما اناریم...همگی... دیدید یک انار از بچه گی چقدر شیرین است...شیرین مزه ای نه...شیرین قیافه ای... یه ذره انار تاجی دارد دو برابر خودش...این یعنی چه؟ سلام خدا بر صادق آل محمد. اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم. شوشتری: همه‌ی ما یک دانه‌ی بهشتی درونمان داریم. *** احسنت... شباهت ما با انار و تفاوتمان با نارنگی چیست؟ *** یعنی خدا خیلی برای انسان ارزش قائله *** ما انار هایی هستیم که عقل و شعور داریم و قدرت تفکر *** امشب انتقام خونینی از نارنگی خواهم گرفت... زود پوست شو و سست عنصر .😊. خدایا انارهای خون جگر را آرام بفرما. *** ما مثل انار تاج داریم .. عقل داریم ..و پر از دانه های پربار .. پر خاصیت نه مثل نارنگی راحت الحلقوم *** خود شناسی .... یعنی اینکه انسان ،با توجه به ارزشهای اصیل انسانی که خداوند در نهاد هر انسانی قرار داده . و نعمتهایی که خداوند در اختیارش گذاشته . گوهر وجودش رو صیغل بده . *** انار وسیله شد برا شناخت خالق... شگفتا چه خالقی👌 یہ میوه رو اونقدر لڋید خلق میکنه که با دیدنش آب دهانت راه میوفتہ.. دانه ای از دانه های بهشتو توش گذاشته.. یک میوه با این همه ظرافت .. *** تاج انار هرچی بزرگ تر باشه در آینده اون انار بزرگ تر میشه تاج انار نشانه اندازه رشد شه *** یک انار ابتدا یک گل بزرگ است یک گل قشنگ...گل که افتاد تاج پیدا میشود و کم کم قسمت درونی اش نزج می گیرد و شروع می کند به فربه شدن...و کم کم دانه های دلش ساخته میشوند...دانه دانه های کوچک و میکروسکوپی...پس اصل در انار همان تاج است...بقیه بعدا ساخته میشوند....پس تاج فقط برای زیبایی انار به او داده نشده...بلکه همه هستی انار از تاج است...و تاجی باغ انار کیست؟ تاجِ تاجِ هستی...ام ابیها...ام السبطین...صدیقه طاهره... مادر همه ی ما زهراست...زهراست که خون دل خورده...زهراست که تاج کائنات است...و ما دانه های قلب زهراییم...همه ما یاقوت هستیم... *** اصل درون ماست ! ظریفیم اما از پا در نمیایم چون به فرموده‌ی خدا به اندازه‌ی تحملمون بهمون سختی میدن ! مثل انار.. پوستی نازک داره اما سفت تاج انار اصلہ اناره مثل روح ما.. *** هیس! یک راز است. بین ما یک ولی خداست...نمی دانیم کیست...شاید کسی که ضعیفترین داستانک را مینویسد و با سلام وصلوات می فرستد در گروه و تا شب چشمش به صفحه گوشی اش می ماند و ما بی خبر از همه جا ....بی خبر از خدا...با تمسخر متن اس را رد می کنیم و نظر نمی دهیم. و او غصه دارتر از همیشه...فقط لب بر میچیند...مواظب باشید دل دانه بهشتی نشکند...هیچ کس نمی داند او کیست... *** بانوی دو عالم . شفیع رو جزای ماست. *** عِمران واقفی: و چه کسی می داند تاج انار در قیامت کدام دانه را انتخاب می کند....تاج گروه انار همه مان را دوست دارد...مادرمان است....ولی آن دانه دلشکسته را دریابید...او کجاست @anarstory نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مـــــادࢪ.m4a
4.6M
🎧 نیمچه واگویه‌ای خدمت درختان سخن‌گو ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
از بچگی دوست داشتم مادر شوم. مامان بازی با عروسک‌هایم جزو لاینفک بازی‌هایم بود. وقتی ۷ ساله شدم مادر شدن را در دنیای واقعی تجربه کردم. محمد که به دنیا آمد شدم مامان کوچولوی او. مامان یک پسر تپلوی ناز و بامزه. عاشقش بودم. همیشه و همه جا برایش مادری می‌کردم. حالا بگذریم از جمعه‌هایی که وقتی صبح صدایم می‌کرد و می‌گفت: «آجی جیش کردم» عصبانی می‌شدم و می‌گفتم: «امروز مامان خونه است، اونو صدا کن» و دوباره می‌خوابیدم. آخر هرچقدر هم مامان بودن رو دوست داشته باشی باز هم مامان داشتن بیشتر می‌چسبد. آن هم برای من که مامانم را نصفه و نیمه داشتم. اما من هیچوقت دست از مادر بودن بر نداشتم. یادم هست که روزی که محمد را به پیش دبستانی بردیم، بدون من آنجا نمی‌ماند. سر کلاس پیشش نشستم و وقتی که معلمشان مرا به لطایف‌الحیل بیرون کرد، دنبال من گریه کرد. خیلی برایم سخت بود؛ حتی الان هم که یادش می‌افتم ناراحت می‌شوم. آخر احساس می‌کنم سرش کلاه گذاشته‌ام. خودش هم آن خاطره را و حس‌ بدی را که تجربه کرده هنوز به یاد دارد. چند سال بعد، در دوازده سالگی دوباره مادر شدم؛ وقتی علی به خانواده ما اضافه شد. یادم هست که شب‌ها با چه لالایی‌ها و شعرهایی می‌خوابید. دو لالایی و یک شعر که همیشه برایش می‌خواندم و همیشه پایان شعر توی بغلم خوابش می‌برد. یک بار یه مامان گفتم: «میشه لطفا دیگه بچه نیاری؟» خب حق داشتم. چون دلم می‌خواست بازی کنم اما به جای آن باید به علی می‌رسیدم یکی یکی بهانه‌های گریه‌اش را رفع می‌کردم. اما فقط همان یکبار بود. بعد از آن همیشه از مامان یک خواهر می‌خواستم، ولی مثل اینکه مامان با خواسته قبلی‌ام موافق‌تر بود! گفتم که عاشق مادر بودن بودم. با همه سختی‌هایش. اما همان‌قدر هم عاشق مامان داشتن بودم. وقتی بالاخره بعد از ۳۰ سال خدمت، مامان خانه نشین شد، در تمام کوچه پس کوچه‌های دلم عروسی به بپا شد؛ چه بزن و بکوبی. همیشه آروزی من، نه، آرزوی هر سه‌تایی‌مان بود که از مدرسه بیاییم خانه، جای کلید انداختن، زنگ بزنیم و مامان در را برایمان باز کند. بپریم در بغلش و به اندازه کافی بوس رد و بدل کنیم. حالا آرزویم برآورده شده بود. هرچند کمی دیر. دیگر از مدرسه بر نمی‌گشتم. از دانشگاه هم. اما مادر بودن را تحویل مامان دادم و شدم دختر مامان. حسابی خودم را رها کردم. رها از هر مسئولیتی. کمک کردن البته بحثش جداست. امروز دوباره بعد از مدت‌ها مادر شدم. مادر خانه. مادرِ مامان. نهار را من درست کردم. شام را هم. خانه را تمیز کردم. ظرف‌ها را شستم. برای مامان دم‌نوش درست کردم و هر چند ساعت به و نوشاندم. وقتی از درد و بی حالی ناله می‌کرد نازش را کشیدم و مقاومتش برای نخوردن غذا را شکستم و به زور به خوردش دادم. - اصلا نمی‌تونم بخورم... - اصلا راه نداره مادر من، خودت همیشه می‌گی باید بخوری که تقویت بشه سیستم ایمنی بدنت... شام را خورده، نخورده رفتم سراغ شستن ظرف‌ها و مرتب کردن آشپزخانه. می‌دانم مامان تمیزی را بیشتر از هر چیز دیگر دوست دارد. می‌خواهم همه جا تمیز و مرتب باشد که وقتی مامان بلند شود و از اتاقش بیرون بیاید، کیف کند. حالش حسابی خوب شود. هنوز هم عاشق مادر بودن هستم. تنها کاری که اصلا از آن خسته نمی‌شوم. اما هنوز هم مادر داشتن خیلی بهتر است. خانه‌ای که مادرش مریض باشد، یک چیز کم دارد. نه، خیلی چیزها کم دارد. اصلا یک جوری است. مادر چراغ خانه است، نور است. وقتی خوب باشد همه چیز خوب است و امان از وقتی که مادر در بستر بیفتد...
نور می شکند در میخ داغ می خورد بر تن
نور می شکند در میخ داغ می خورد بر تن غم هایم را شمرده أم تعداد کمی نیست اولین هایکو باغ انار نوشته شد. یقینا بهتر می نویسید.... یا علی گرما... آرامش... آغوش مادر... در هوای سرد فصل زمستان سلام بهار، بهار نو در... نفرین به تاریکی... ظلم به مادرم... مونولوگ نویسی قاعده خودش رو داره...خیلی سخت نیست. هایکو هم به نظرم سخت نیست ولی این چندتایی که خوندم خیلی هاشو رعایت کرده بودند با اینکه ترجمه شده بود ولی ... در کل هایکو نوشتن خیلی اولویت نداره...همینکه تنوعی بشه و قلم ها رو راه بندازه خوبه. پس یقینا برای نوشتن هایکو باید هایکو بنویسید. نه شبه هایکو. غم بود شادی آمد غم رفت سال بود تحویل آمد سال تحویل شد باغ آتش باغبان نیست داغ دل کاروان نیست ماه می‌آید ابر می‌بارد چاه دردهای عمیق دارد ناراحت شدی؟ فکر کردم خوشحال میشی... بییایید هایکو دَر وَکونیم بفرستیم به شرکت سونی...نفری یک وایو جایزه بگیریم. توش با فتوشاپ بننویسیم مرگ بر آمریکا. هایکو می نوشتم و به دل می گفتم: هایکوی تن تنانی تا نخوری ندانی.
🍃کاش 🌱قد حسن علیه‌السلام 🎋کمی 🥀بلندتر بود. @ANARSTORY
با هشتگ‌های👇 و... مونولوگ، دیالوگ، دلنوشته، داستانک و داستان بنویسید.
چقدر قشنگ موهای زینب را شانه کردی امروز. میخواستی بگویی تا آخر هم مادری💔
و چقدر سخت بریده بریده امروز گفتی: علی جان شفاعت‌نامه‌ای که مهریه‌ام بود را درون قبرم بگذار💔
امروز کف دستش را روی هر خمیرنان فشار می‌داد تا بچه‌ها بدانند که این نان‌ها را روز آخر مادر برایشان پخته است...
شنیده‌ام ۲۷ روز تابوتی که سفارش داده بودی تا حجم بدنت پیدا نشود، گوشه‌ی خانه بوده.... چه گذشته به جگر گوشه هایت با دیدن آن...💔
گلبرگ‌های یاس با یک نسیم هم می‌ریزد، نیازی به سیلی نیست‌...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارگردان: نعمت‌الله سرگلزائی 🌹یقظه اهل معنا 🌹 دوستش داشتم 😭 @anarstory
سودابه احمدی: شاید خواب دیده بودند که مهمان مخصوص حاج قاسم هستند . چه همه مهمان ! میزبان سلیمانیست! سلیمان وار می پذیرد ! بعضی را روی زمین ، اما یک عده مهمان اختصاصی اند ! صدای انفجار بود ؟! شاید صدای در مهمان خانه ی آسمان بود ! آن بالا را ببینید ، حاج قاسم دست بلند کرده ! بفرمایید ، از این طرف بیایید بالا ! د.خاتمی: به من بگو وقتی به جای زیارت مزار، خود حاجی با لشکر فرشتگان به استقبالت آمدند، چه حسی داشتی؟ . ملیکه: بکشید و بترسید... بکشید و بترسید... بکشید و بترسید... هرچه بیش‌تر بکشید، باید بیش‌تر بترسید... خون شهید، درخت انقلاب را رشد می‌دهد... خون شهید، بغض ملت اسلام را بیش‌تر می‌کند... اشک‌های ما، درخت نفرت و خشم از شما را در درونمان بارورتر می‌کند... بکشید ما را! هراسی بر ما نیست، هرچه ترس است از آن شما هست و خواهد بود... تو از سردار بزرگ ما بسیار می‌ترسیدی و می‌ترسی! حق‌هم داشتی! شاید برای برخی‌ها عجیب باشد، اماتو از زائران اوهم می‌ترسی! بازهم حق داری!! خنده‌دار است! می‌گویند در ایران سیل خون راه می‌اندازیم!! تو جرئت پرتاب موشک نداشتی! چطور می‌خواهی سیل خون راه بیندازی؟! لابد می‌خواهی در تمام ایران بمب جاسازی کنی، آری؟! احمقانه نیست؟! این‌که از ملتی که آرزویشان شهادت است، بکشی... بعد توقع داشته‌باشی که آن‌ها بترسند! نه حتما قصدشان کم کردن نسل انقلابیون است؛ نسل سلیمانی، یار رهبری، ملت امام حسینی! یعنی نمی‌دانستند که ما کم نمی‌شویم؟! ما می‌جوشیم و زنده‌تر می‌شویم؟! شایدهم خشمشان را خالی کردند... بالاخره رو به افول‌اند... هرکسی‌هم باشد به همه‌جا و همه‌چیز چنگ زده و عقده خالی می‌کند... او در هراس است! مهدینار پور محمدی: کشتی چون می‌دانستی اگر بزرگ شود سلیمانی می‌شود... 🖋♣️ ملیکه: روز مادر است... تبریک به آن مادرانی که فرزندشان، امروز در کرمان، در کنار مزار سردار بزرگمان، به ثمر نشستند... دعایتان به اجابت رسید... پروردگارا! فرزندم را عاقبت بخیر کن... سودابه احمدی: دراکولا استعفا داد . وی در نامه ای سرگشاده از نادیده گرفته شدن کلیه ی حقوق ادبی ، حقوقی و شخصیتی خود به مجامع عادله ی دنیا شکایت کرد . در قسمتی از این شکایت آمده؛ ابهت و شکوه خونخواری من به سخره گرفته شده است . هر کار اصولی دارد . حتی خون آشام بودن ! در برج مخروبه ی خودم، توی تابوت تمرگیده بودم و هر از چند گاهی دو دندان نیشم را در گردنی فرو می بردم . این صهیون ها آبروی حرفه ای و خانوادگی ما را به یغما برده اند ! در مرام ما دراکولاها خون بچه ها ممنوع است . این دراکولاهای بی شناسنامه دارند با خون بچه ها خودشان را خفه می کنند ! این کار توهین به شرافت هر خون آشامیست! وی در ادامه عاجزانه افزود : بدین وسیله برائت خود را از خون آشام های صهیون اعلام می کنم و خاطر نشان می کنم ، رژیم خون آشامی غیر دارکولایی بچه خوارانه شان هیچ ارتباطی با صنف ما ندارد . خون نیوز لات صهیون خوب سر و ته کوچه را پایید ! انگار کسی نبود ! خالی بود . دستی به سبیل لاخ لاخ دم موشی اش کشید و صدای جیغ مانندش را به سرش انداخت : نفس کشششش ! بچه می خوام که رو به رو واسته، تا حالیش کنم دنیا دست کیه ! صدای بلند مردانه ای از انتهای کوچه برخواست : هاپچه! لات صهیون هفت تیر را کشید ، چپ و راست و بالا و پایین و شصت پایش را زد و جیغ و داد کنان فرار کرد توی زیر زمین خانه اش . بابای بچه پاشنه اش را سر کوچه ورکشید . لبخند زد و زیر لب گفت : چه عطسه ای صدا داری بود ! مهدینار پور محمدی: یک سنگ قبر هم ترس دارد برایتان؟! 🖋♣️ سودابه احمدی: انشالله خواب به چشم های جغد ملوخشان نیاید ، که ما را بی خواب کردند 😏 در تاریخ استعمار چیزهای عجیبی می خوانید . جسد پاتریس لومومبا را در اسید آب کردند . او کسی بود که داشت دست بلژیکی ها را از منابع کنگو (کشور دست بریده ها) کوتاه می کرد ! یک سنگ قبر نباید می داشت ! نه مزار نه شاید مزارش فردا الهام بخش کنگویی های دیگری می شد که پدر بزرگ ها و مادر بزرگهای دست بریده شان را دیده بودند . آن دست های بریده، جریمه کم کاری برای ارباب بود ! قهرمان خطرناک است ! اسطوره مقاومت سم است ! کسی که‌ به‌ زیارت اسطوره ی مقاومت می رود ، یعنی سودای برخواستن دارد . پس خطر است ! تاریخ تکرار می شود نسخه های رفتار استعمارگر همان است ! ولی این جا ایران است ! قبلها سیاوش ها از آتش می گذشتند در این سرزمین ! حالا که ملت امام حسین شده‌! این خود خطر است آتش فشان است بمب هسته ایست! حق بدهید ! می ترسند ! سگ شريف است به سگ بودن . این ددان را به هیچ جانوری تشبیه نکنید . عقوبت اخروی دارد !😐