eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
887 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
152 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
📚لینک دانلود 15 مقاله از مرحوم فرج نژاد در پرتال جامع علوم انسانی ensani.ir/fa/article/author/84449 لینک مقالات در سایت مگ ایران www.magiran.com/author/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D9%81%D8%B1%D8%AC%20%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF ✅لینک خرید الکترونیک برخی کتاب‌های ایشان: bookroom.ir/people/3909 www.gisoom.com/book/11382245/ ✅لینک کانال اقتصادی استاد فرج‌نژاد eitaa.com/SchoolofEconomics ✅لینک وبلاگ قدیمی استاد فرج‌نژاد zionism.blogfa.com/ @farajnezhad110
هدایت شده از زینب پاشاپور
سلام اوقات همگی بخیر حتماً شما هم از پرواز دسته‌جمعی یک خانواده پای‌کار انقلاب و ضد صهیونیسم که اتفاقاً مادر خانواده اساتید یکی از همین باغ‌های انار هم بودن، مطلع شدین😔 بیاین فکر کنیم جز تقدیم هدایای معنوی که قطعاً چراغ راه و قوت روح درگذشتگان و تسلی قلب بازماندگان اون‌هاست، با تاثر از دست دادن تلخ این خانواده چه باید کرد؟🤔 قدرت غم آمیخته به خشم رو دست‌کم نگیریم✊ حالا که قلبمون آزرده شده و خونمون از کم‌کاری و رها کردن آدم‌های دغدغه‌مند به جوش آمده، برای شادی روح آسمانی این‌خانواده قلم‌ها رو آماده شلیک کنیم✍ هرکس که رمقی برای رویایی داره، داستانی هرچند کوتاه با محوریت صهیونیسم و آزادی قدس که آرزوی قلبی خیلی از آزاده‌های دنیاست بنویسه و ثوابش رو هدیه کنه به این مسافران تازه پرکشیده🕊 همه داستان‌ها رو جمع می‌کنیم و به نیت ظهور شلیکشون می‌کنیم به سمت تل‌آویو🚩 یاعلی🤚
نور و دوباره متولد شده ام. خون درون رگ گیاه می‌جوشد. و درخت انار گیاهی حیاتی است. حیلت بخش...انار چه خون دلی خورده که اینچنین جگر سوز به آسمان سفر می‌کند... احساس درختی را دارم که از زیر گل و لای دنیا شاخه برآورده. هزاران نهال از این اتفاق جوانه خواهند زد.
زبان دشمن برای عزیزانی که تازه می‌خواهند مطالعات یهود رو شروع کنند مناسب نیست. زبان دشمن الان بیشتر جایی به درد میخوره که کسی بخواهد منابع دست اول رو بخواند برای درک بهتر ِ اصطلاحات. برای درختانی که قرار نیست خیلی وارد این قضیه بشن مناسب نیست. مخصوصا کم سن و سال ها و نوجوان ها. 💯شرط آموزش زبان دشمن👇 🔸شرکت در دوره انار امنیتی + 🔸شرکت در دوره تحلیل و نقد باغ انار + 🔸شرکت در دوره ویژه صهیونیسم شناسی که به زودی جزئیاتش اعلام میشه. = 🔸انارهای زبان دشمن بلد کسانی که در همه دوره ها ثبت نام کنند تخفیف ویژه دریافت می‌کنند. حالت عادی دوره انارهای امنیتی برای هر ماه ۲۰ تومن دوره تحلیل و نقد ماهی۲۰ تومن دوره صهیونیستم شناسی هم ماهی ۲۰ تومن دوره زبان هم ماهی ۲۰ تومن آیدی ثبت‌نام در دوره انار امنیتی @nojvan_anghlabi آیدی ثبت نام در دوره نقد و تحلیل https://eitaa.com/Hossein_abk ثبت نام در دوره رمان نویسی @evaghefi ثبت نام در دوره انارهای صادراتی (ترجمه رمان به زبان انگلیسی) @KhademeZeynab (اگر چهار دوره ابتدایی رو باهم ثبت نام کنید پنجاه درصد تخفیف می‌گیرید» ۱انار امنیتی/، ۲نقد و تحلیل/، ۳صهیونیسم شناسی/، ۴زبان دشمن) آی نقد https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://inaghd.ir/&ved=2ahUKEwj4l9yBjbnxAhVog_0HHcVuCFgQFjAAegQICBAC&usg=AOvVaw2VYBeyKIn6WX5molDuYzza ما همه هستیم. به سوی افق سرخ خواهیم رفت. افق خونین. افق شهادت. ﷽؛دو قدم مانده به نور. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس خواهند رسید. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 @anarstory https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
ایشالا هممون توی هر عرصه ای که قدم میذاریم بهترین خودمون باشیم تا حداقل بتونیم یچیز درست حسابی خلق کنیم
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
لقد کرمنا بنی و خداوند کرامتشان داد...
در دوران حکمرانی دولتی زندگی می‌کنیم که از سرگیری پخش یک سریال، برایمان حکم فتح خرمشهر دارد... شنوندگان عزیز توجه فرمایید شنوندگان عزیز توجه فرمایید آزاد شد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین جلسه گروهمون بود با حاجی اواخر سال ۹۹ بود چقدر این جلسه خوب بود 😭😭😭😭 میگفتند هر چی آبرو دارم برای شما آخر عمرم هست من دارم میرم از این دنیا 😭😭😭😭😭 شما کی بودی که ما نشناختیم شما رو ... واقعا چقدر ما بی لیاقت بودیم که از حاجی به اندازه کافی استفاده نکردیم ... دلمان براتان تنگ شده است برای پس کله ای زدن هایتان
دیروز تمام مدت، تو بهشت معصومه، توی ماشین سایت ها رو بالا و پایین میکردم و اشک می‌ریختم خبرگزاری های مختلف... پیج های مختلف...کانالهای ایتا، گروه های صمیمی تر ایتا و... هرجارو نگاه میکردم، داغ دلم تازه میشد از تشییع برگشتیم باز ورق زدم زیرو رو کردم گشتم همه جا حرف از استاد بود...هرکی ب زبون خودش؛ استاد...دکتر فرج نژاد...حسین...محمدحسین و... زن و مرد، همه تاکید داشتن جز خوبی از استاد ندیدن...ندیدیم فضیلت هاشون رو یکی یکی قید میکردن و هنوزم دارن قید میکنن هرچند ک اگر سالهای سال بنویسن، مجموعه همش، استاد فرج نژاد نمیشه😭 فراتر از قلم بود وسیع تر از وصف در بین همه این کانالها و... هرچی گشتم، حرفی از خدیجه خانوم نبود...هرچی ورق زدم، زیرو رو کردم...همه جا هویتش فقط «همسر محترم ایشان» بود😭😭😭 استاد مررررد بود! درست! بزرررگ بود...درست! عجیب بود...درست! اما بهشت رو در کنار همسر صبوری مثل خدیجه بانو خرید بانو! گاهی فکر میکنم روح همسرت، بقدری عظیم بود که نذاشت عظمت روح تو دیده بشه شایدهم اغلب افرادی ک نوشتن، همکار و شاگرد استاد بودن شاید از عمق زندگیتون، کسی خیلی خبر نداشت استاد پدری رو در حق تک تک ماها تموم کرد مسیر فکر و زندگی خیلی از ماها رو جوری تغییر داد که تا چند نسل بعد، باقیات الصالحات داره قطعا اما من میخوام از تو بگم از تو که با نداری و نخواستن دارایی همسرت، ساختی...با عشق و صبوری ساختی با جلسه های ساعت ۱۲-۱ نیمه شب تو اتاق ورودی خونه‌ت کنار اومدی با نبودنهای پی در پی و ممتد و طولانی صبوری کردی با سفرهای جهادی و بی جیره مواجبش موافقت کردی با کودک نه ماهه درونت، که هر آن قصد زمینی شدن داشت،تنها موندی و همسرت رو با روی باز راهی سفر کردی کودکی که وقتی باباش سفر فرهنگیِ جهادی رفته بود بدنیا اومد....و تو همچنان لبخند زدی سختی و زحمت تربیت بچه ها رو تنهایی به دوش کشیدی و غر نزدی کنار همه سختیای زندگی با یه مرد جهادی، به زندگیت معنا دادی و به علایقت رسیدی روح هنری و لطیفت رو میریختی توی رنگ و قلم و با همه این سختیا، بالبخند روی سفالهای سفید، روح و نقش می پاشیدی تصاویر زیادی دارم ازت تو ذهنم از برق چشمات، برای اولین لباس پرنسسی قشنگی که برای مطهره یکساله، از بازار رضا خریده بودی از اشتیاقی ک ماه رمضون،برای رفتن پیش امام رضا داشتی، هر روز صبح تا اذان مغرب از ذوقی که توی چهرت بود وقتی میگفتی امسال دیگه مربی پیش دبستانی نیستم، معلم کلاس اول ادبستان آقای پناهیانم😭😭😭😭 از روزی که خبر بارداری محمدرضا رو دادی بهم... از لحظه هایی ک در مورد استاد حرف میزدی بالبخند میگفتی:« الان که من سرکار میرم و وقتم کم تر شده، آقای فرج نژاد خیلی بیشتر کمکم میکنه تو خونه از راه که میاد، قبل از اینکه لباسشو عوض کنه، میاد گاز پاک میکنه، خیلیم تمیز کار میکنه☺️ اگر ظرفی باشه و من نشسته باشم، میشوره، بعد میره لباساشو عوض میکنه» 😭😭😭😭 نمیدونم شاگردای استاد این چیزا رو میدونن یانه، فقط استاد رو تو روحیه جهادی و قلمش خلاصه میکنن! کسی خبر از سالاد کاهو درست کردن استاد برای مهموناش داره؟ یا فکر میکنن دکتر فرج نژاد فقط یک بعد داشت! مرد علم و عمل بود و بس! کاش میشد به تصویر کشیدتون...واضح...کامل...گویا😭 لحنت...هیجانت...ذوقت...آراااامشت!!! یادم نمیره😭😭😭 استاد خیلی بزرگ بود...خیلی مرد بود، ولی کنارش یه حامی داشت مثل تو! خدیجه بانوی صبور و مهربون ، با ی روح لطیف واااای که چه چیزایی تو ذهنم مرور میشه رفتی! کنار مطهره شیرین زبون و داداشاش و همسرت آروم گرفتی یقین دارم جاتون خوبه ولی ما چه کنیم با این داغ خداحافظ ای داغ بر دل نشسته😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 ز.ص @farajnezhad110