#مثلا واو، روز مباهله و سالروز یک روز خاص برسه دستم...
📝با دستخط نویسنده، صفحه ی اول واو:
«بسمه تعالی
هیچ وقت برای رشد و پیروزی دیر نیست، پس آرزوی موفقیت دارم...»
🌿تقدیم به حامی روزهای سختم
#کتاب_واو
#نویسندهاستادواقفی
#یکروزخاص
#روزانه_نویسی8
#مظلوم_مظلوم_مظلومی
«خوزستان، خوزستان، خوزستان»
صدای موسیقی را بستم تا صدای گویندهی اخبار را بشنوم:
«620 مخزن ثابت آبرسانی از تهران و ۱۰۰۰ مخزن از دیگر شهرها، به سوی خوزستان فرستاده شدند تا یاریگر مردم در در روستاهای هورت عاگول، بیت آلوس، حساسنه بالا، سعدون ۱ و ۲، بنی نعامه، دغاغله...»
مغزم سوت کشید! خوزستان، پر آبترین رودهای منطقه را دارد؛ باید محتاج آبی باشد که ازخودش به سایر شهرها بردهاند؟!
زن روستایی با زبان عربی میگفت: «دستشون درد نکنه از صبح آب آوردن. ممنونشونیم».
مردی که دشداشهاش را دور کمرش گره زده بود با لهجهی غلیظ به فارسی میگفت: «آب خوردن نداریم... گاومیشها تشنه...همسایه، مزرعش، ممنون».
فکر کردم که درد بزرگیست که خوزستان سالهاست به یک ایران نان، عظمت، پول و نفت داده؛ حالا خودش ممنون یک دبه آب است!
یادم هست زمانی اینجا، فقیرها وارداتی بودند! میآمد دم خانه و میگفت: «یک لیوان آب بده!» آبش را که میخورد تازه کاسهاش را بیرون میآورد و برنج میخواست. کاسه را که در کیسه برنج میبردیم، عطر عنبربو مستمان میکرد! هوس میکردم به مادر بگویم همین امروز برایمان دمپختک بگذارد! دمپختک را هیچ وقت تنها نمیخوردیم! باید حتما یک ظرف به همسایه میدادیم! عطرش محله را برداشته بود. مگر میشد تنها خوردش؟!
ما خوزستانیها هیچ وقت تنهاخور نبودهایم! برای همین دست و دلبازیمان است که نفهمیدیم چه بر سرمان آمد! بچه که بودم پدرم میگفت: «از سر زمین که خیار و گوجه و بادمجون میدزدند، هیچ نمیگم!»
_«چرا بابا؟!»
_«حتما نیاز داشتن بابا».
گویندهی اخبار میگفت: «شبکهی اختلاس در آب و فاضلاب خوزستان شناسایی شد». تلویزیون را بستم. صدای موسیقی را دوباره باز کردم:
«بی دردا خوابیدن خوابیدن
نامردا خوابیدن خوابیدن
اما تو بیداره بیداری
خوزستان خوزستان خوزستان...»
#000512
#انارهای_قرارگاه
#نرگس_مدیری
سلام
#خواندن
جانبها(پایان)
#نوشتن
متن معرفی برای کتاب جانبها
#معرفی_کتاب 📚
کتاب #جانبها 📕
✍️ نویسنده: #سیدمصطفی_موسوی
#نشر_کتابستان_معرفت
👈کتاب #جانبها، یکی از کتابهایی بود که دوست داشتم خواندنش را کش بدهم تا تمام نشود. با این که نویسنده کتاب اصلاً معروف نیست، قلم قوی و پختهای دارد. چقدر جای چنین رمانهای امنیتیای در میان رمانهای امنیتی خالی ست.😔
🔰داستان از #سوریه شروع میشود و یک مامور امنیتی به نام ابراهیم آن را روایت میکند؛ اما خیلی زود فضا تغییر میکند و میرود در #تهران ، دی ماه نود و شش(که در متنهای معرفی کتاب در اینترنت، به اشتباه نوشتهاند آبانماه 88، اما نه ربطی به آبان دارد و نه سال 88).😐
🧔🏻شخصیت داستان با این که خودش یک مامور امنیتی ست، در ابتدا اعتراضات و آشوبهای دیماه را از دید یک فرد عادی نگاه میکند؛ از دید مردی که در مرکز شهر، با دوستش قرار دارد و بخاطر شلوغی و اعتراضات، نمیتواند به قرارش برسد، و مجبور میشود خودش را بیندازد وسط جمعیت معترض و حتی با آنها همصدا شود، از پلیس کتک بخورد و به یک ساختمان نیمهکاره پناه ببرد.😨
💢تا اینجای داستان، همه چیز را از نگاه مردم عادی میبینید. مردم به اوضاع اقتصادی معترضند و به خیابان ریختهاند؛ اعتراضشان هم به حق است. آنهایی که تظاهرات میکنند، مردم کاملا عادیاند؛ دانشجو، مغازهدار، کارمند و...👨💼🧕👨💻
‼️از هر کدام بپرسی، مشکلی با اصل نظام ندارند، دردشان شرایط دشوار معیشت است؛ اتفاقاً آدمهای مذهبی هم بینشان پیدا میشود. عدهای از جوانها هم صرفا برای تخلیه هیجانات شخصی آمدهاند.🙄
👮♂️پلیس و نیروهای ضدشورش هم به اقتضای وظیفهشان، سعی دارند به شلوغیها پایان دهند و به طور طبیعی، بین مردم و پلیس درگیری اتفاق میافتد؛ اما هیچکس برنده این درگیری نیست و هردو طرف آسیب میبینند.😞
👈مردمی هم هستند که تماشاچیاند و در عین حال معترض؛ با این وجود میدانند نباید وارد این بازی دو سر باخت بشوند، مغازههایشان را میبندند و در خانههایشان میخزند و هربار زیر لب غر میزنند.😶
‼️این میان، از زاویه دید همین فرد عادی، چیزی را میبینیم که عادی نیست.🤔 انگار کسانی هستند که سعی دارند روی آتش خشم مردم بنزین بریزند و اعتراض را تبدیل به اغتشاش کنند. کسانی که نه رفتارهایشان و نه جنس اعتراض و هدفشان مانند مردم نیست؛ اما خودشان را میان مردم جا کردهاند.😠😑
⚠️از جایی به بعد، نگاه شخصیت داستان از نگاه یک فرد عادی، به نگاه یک مامور امنیتی تغییر میکند؛ یعنی ابراهیم ناخواسته میافتد در دل یک ماموریت تعریفنشده.😦
💢تازه اینجاست که مخاطب قدمی جلوتر میآید و پشت پرده این اغتشاشات را میبیند؛ کسانی که اصلاً دغدغه اقتصاد ندارند؛ فقط میخواهند خیابانهای ایران به میدان جنگ تبدیل بشود. کسانی که مردم و خواستهشان را هم تنها نردبانی کردهاند برای رسیدن به خواستههای خودشان.😵
👈هرچه جلوتر بروید، نفس در سینهتان حبس میشود و نمیتوانید کتاب را زمین بگذارید. از نیمه داستان به بعد، تعلیق داستان بیشتر و بیشتر میشود و تا آخرین کلمات کتاب هم ادامه پیدا میکند؛ طوری که تا آخر داستان نمیتوانید انتهایش را پیشبینی کنید.🤯😳
🔴هرچند، سیر داستان ایراداتی هم داشت و نویسنده کمی ناگهانی داستان را تمام کرد؛ اما روایتی بسیار زیبا و روان بود از مجاهدتهای سربازان گمنام امام زمان ارواحنا فداه که میتوانست به خوبی با مخاطب ارتباط بر قرار کند.💞👌
✅در پایان، امیدوارم این داستان واقعی نباشد... 😓
#کتاب_خوب_بخوانیم
#فاطمه_شکیبا
#فرات
#000513
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عاشق_شوید
#مردمایرانعاشقند
🔸باغ انار در روبیکا🔻
🔹 https://rubika.ir/ANARSTORY
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
✨ترجمه رمان توسط انارهای مترجم✨
هزینه آموزش فن ترجمه در آموزشگاه ها ماهیانه ۳ الی ۵ میلیون تومان میباشد.😱🤯
اُما🤔
در واقع انار هزینهی ماهی ۲۰ هزارتومان✅😇
▶️ شروع دوره: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰
هفته ای یک جلسه
👈ثبت نام: @KhademeZeynab
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
✨ترجمه رمان توسط انارهای مترجم✨ هزینه آموزش فن ترجمه در آموزشگاه ها ماهیانه ۳ الی ۵ میلیون تومان می
ظرفیت محدود🔴
دو روز دیگه شروع دوره است✅
از دوره جا نمونید❌
MP MF:
هر وقت یه مسیحی و یهودی براتون ادعا کرد ، سریعا #مباهله را در دماغ وی خورد نمایید.
با تشکر
🌿فرات🌿:
تمام زندگی ام فدای کسی که برای اثبات حقانیت اسلام، تمام زندگی اش را به میدان آورد...
#مباهله
#فرات
Aysan:
#مباهله
یعنی عظمت و قداست و برتری اسلام
🌿فرات🌿:
باید یک جایی، یک روزی، مشخص میشد آیه تطهیر در شأن چه کسی نازل شده؛ تا پس فردا هر کس و ناکسی ادعا نکند من هم از اهل بیت هستم...!
#مباهله
#فرات
Aysan:
#مباهله
یعنی پیروزی عفت و صداقتِ، محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین.
آرتان:
#مباهله....یعنی سوره تطهیر.....
خواستم از #مباهله بگم.....
★•••زهــرا بــهــرامــ•••★:
دشت،کویر،کوه،درخت،خاک و حتی سنگ ریزه ها به شوق آمدند.
وقتی محمد، با اهل بیتش پا به میدان گذاشت...
#مباهله
#تمرین91
کله گنده مسیحی ها هم پایش لرزید،وقتی قامت پنج تن عالم را دید...
#مباهله
#تمرین91
کوه های استوار هم در برابر بهترین مخلوقات خداوند به رسم ادب، از جای کنده می شوند...
#مباهله
#تمرین91
مَحْبُوبْ:
ای مسیحیان نجران فردا برای مباهله با جانم می آیم.
و چه هیبتی دارد جان رسول الله، وقتی دست حسن به دستش و حسین در آغوشش و فاطمه کنارش، پیامبر را همراهی می کند.
#تمرین91
#مباهله
#جان_نبی
Selahselah:
#مباهله یعنی قالب تهی کردن مدعیان در برابر حقیقت.
★•••زهــرا بــهــرامــ•••★:
#مباهله یعنی بیاید محمد با علی، همراه بشود کوثر عالم با دو یاور دین...
#مباهله
#تمرین91
Selahselah:
همان علی که در محراب مسجد ضربت خورد همان حسنی که تابوتش را تیر باران کردن ، همان حسینی که در کربلا به خون خود غسل نمود و همان زهرایی که شهید مدافع حرم و بیت امام زمانش شد ، اینان همان هایی هستند که در مباهله ، پیامبر خویش را همراهی کردند و مسیحیان جرأت مقابله با ایشان را نکردند.
پس چگونه این مسلمان نماها به خود اجازه جسارت دادند؟
آیا غیر از این است که به رحمت ایشان امیدوار بودند؟
#مباهله
عقیق:
مرد که باشی جونتو میذاری کف دستت و هرجا ولی خدا امر کنه دست زن بچه رو میگیری میری وسط میدون
چون ته راه حق هرچی که باشه قطعا پیروزیه.
#جان_نبی
#مباهله
fateme:
دو راهیه سختیه
شاخ و شونه بکشی برای دلایل خلقت هستی ، پنج تن آل عبا، بعدش تبدیل به پودر اسقف شی
یا خیلی محترمانه قبول کنی حق نیستی و مصالحه کنی و جزیه بپردازی
بعد هم روتو با آب و صابون بشوری
#مباهله
#تمرین91
گُمنام:
#مباهله یعنی وقتی که مسیحیان نجران صورت های مصمم و نورانیه پیامبر، اقا جانم علی بن ابی طالب، مادرم زهرا، و حسنین را دیدند به غلط کردن افتادند وبجای ان مصالحه کردند😏
MP MF:
هیچ دلی جرئت تحمل آن همه نور نداشت ...
#مباهله
عِمران واقفی:
جان پیامبر بودی. وگرنه چگونه میان بستر میخوابیدی لیلةالمبیت را؟
#مباهله
afsoon m.r:
شیرپاک خورده تراز علی کیست؟
جان،کف دستی وشمشیر در کف دیگر!
#مباهله
#افسون_رشادی
♡Jasmine♡:
و چه زیبا بود که همیشه دشمنان را با معجزه ای غافلگیر میکردند...
#مباهله
Selahselah:
چند بار باید دیگر باید پیامبر حرمت و عظمت اهل بیتش را به رخ میکشید تا مسلمانان عظمتشان را درک کنند؟
#مباهله
📷أبـــوݥَہـدي🖋📚:
نجات زندگی و در اغوش گرم خانواده اسمانی است این روز .
#مباهله
وحی آمده بود پیامبر مباهله کند،
با مسیحیانِ نجران.
خدا گفته بود:
پسرانش بروند و زنانش و خودش.
مسیحیها زودتر آمده بودند.
بزرگشان گفته بود:
اگر محمد با تعدادِ کمی آمد ؛
مباهله نکنید که نابود میشوید.
وقتی هم دیدشان از دور، گفت:
این صورتهایی که من میبینم
اگر از خدا بخواهند که کوه کنده شود،
میشود!
گفته بود بیا برگردیم.
محمد آمد
با پسرانش، زنانش و خودش.
حسن و حسین را آورده بود،
فاطمه را
و خودش؛ علی را ...
#مباهله
Selahselah:
راستی چه میشود که میفهمی راست میگوید از او خواهش میکنی که نفرین نکند ولی حاضر نمیشوی به این حقیقت بپیوندی؟
#مباهله
M:
"جانِ " مباهله بود که در غدیر "مولی" شد.
#مباهله
Selahselah:
پیک علی بن ابی الطالب سراسیمه خودش را از مسجد به فاطمه رساند ،
مولا فرمودهاند مبادا لب به نفرین باز کنید.
آخر این فاطمه همان فاطمهای بود که در مباهله پیامبر را همراهی میکرد و نصرانیان با دیدن او، از پیامبر خواهش کردند که دست از مباهله بکشد.
#مباهله
مَحْبُوبْ:
اگر با خانواده اش آمد، مباهله نکنید زیرا هلاک میشویم و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند...
و پیامبر آمد با جان خودش و دو جانان خودش و زهرای جانش ...
#مباهله
Selahselah:
مباهله ینی بفهمی نُفُس پیامبر کیا بودن؟
بفهمی چه قدرتی داشتن؟
بعد بری سراغ محرم بگی جریان چیه؟
#مباهله
MP MF:
چشم دلمان با سپر گناه پوشانده شده ...
البته هر سپری خوب نیست گاهی فقط جلوی نور رو می گیرند ...
#مباهله
#مباهله ما بین پارت های #نیاز مثل پیام بازرگانی میمونه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انیمیشن ماجرای #مباهلهی پيامبر اسلام با مسيحيان نجران
🆔 @takhribchi110
🔊رمان مذهبی؛ بستری برای انتقال مفاهیم دینی/جای خالی موضوع خانواده در دروس حوزه علمیه خواهران
🔺نویسندگی چند #رمان، در کنار تحصیل دروس حوزه و نیز ایفای نقش مادری و همسری، مسیر پر چالشی است که خانم صدقی در گفتگو با #صدای_حوزه آن را حکایت می کند:
🔹خواندن هر نوع کتابی را دوست دارم، چه علمی باشد، چه تاریخی، داستانی، مذهبی یا هنر. من معتقدم خود #کتاب_خوانی، باعث ازدیاد اطلاعات می شود.
🔹من عقیده دارم انسان برای موفق شدن به هر چیزی که بدان علاقه مند باشد، از تمام سیاست هایش استفاده می کند. همیشه سعی من این بوده است که از وقت خودم مایه بگذارم تا به خانواده ام آسیب نزنم.
🔹 در مورد بحث دروس #بانوان، آن را مثل بحث دروس آقایان نبینند؛ یک صرف و نحو خیلی مختصر و مفید، کافی است و بقیه را سرمایهگذاری کنند روی آن چیزی که یک زن در جامعه نیاز دارد.
🔹یک زن مؤمن و مذهبی به صرف و نحو نیاز ندارد، یک بانوی طلبه برای این که در بین بانوان #تبلیغ کند و تاثیر گذار باشد، خیلی به صرف و نحو نیاز ندارد بلکه به بحثهای #خانواده، #روانشناسی، دینی و طبی نیاز دارد.
خانم صدقی از باغبانان باغ انار هستند.
#حلما_صدقی
#باغبان
#جوانه_انار
📎متن کامل مصاحبه:
🌐 v-o-h.ir/?p=20951
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
🆔 @sedayehowzeh