eitaa logo
"گــــــــــــــــࢪدان‌بࢪخـط"
5.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
306 فایل
- بسم الله . - وَ تَوَكَّل عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلا . حــاج‌حسین‌یکتا‌میگه : اگه‌میخوای‌یه‌روزۍ‌دور‌تابوتت‌‌ بگردن؛ امروز‌باید‌دور‌امام‌زمان‌بگردی🤍🌿!:) [ما مامور به وظیفه ایم؛ نه نتیجه!] کپی؟راحت‌باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙 💙❤️💙❤️💙❤️ ❤️💙❤️💙 💙❤️ ❤️ 💥 🌸 خوشحال بودم از اینکه تونسته بودم اذیتش کنم و حالش رو بگیرم و توی دلم به خودم احسنت می گفتم . قبل رفتن به خونه به مش باقر سفارش کردم براش ناهار بگیره و بعد به خونه اش بره . با رسیدن به خونه و خوردن ناهار به اتاقم رفتم تا یه مقدار استراحت کنم ولی همین که چشمام رو بستم چهره ی خسته ی آرام جلوی چشام می اومد و خواب رو از چشامی گرفت و هر چقدر هی برای خوابیدن و فکر نکردن بهش تلاش کردم بی فایده بود. مدتی رو با خودم کلنجار رفتم ولی خوابم نبرد و خسته تر از هر زمان به حموم پناه بردم تا با قرار گرفتن زیر دوش آب گرم از فکرش در بیام و ازاحساس پشیمونی برای کاری که کردم خالی بشم. هوا کم کم رو به تاریکی می رفت که به شرکت رفتم تا کار رو ازش تحویل بگیرم و بهش اجازه بدم به خونه اش بره. وارد سالن تاریک شرکت شدم و به دنبال کلید برق دستی رو روی دیوار کشیدم. عجیب بود که نوری از اتاق حسابداری که درش هم باز بود به داخل سالن تاریک نیفتاده بود... 💙 ❤️💙 💙❤️💙❤️ ❤️💙❤️💙❤️💙 💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️ 🌸 😎 👏 @gordan_bar_khat
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ 💥 💥 سلام عزيزم خوش اومدى. لبخندى ريز و كوتاه زد و كنار ستاره روى مبل مخملى آبي رنگ جاى گرفت.نگاهش را در بين دوستان عجيب و متفاوت ستاره چرخاند و چشمانش را به جوراب هاى رنگى رنگى و شكل دار آنان دوخت و ابرويي بالا انداخت. دوستان ستاره همه دانشجوى هنر بودند و اين در حالى بود كه خود ستاره دانشجوى طراحى و دوخت بود و همچنان نمى دانست چگونه با اين آدم هاى متفاوت آنقدر مچ شده است. دستش را پشت تكيه ي ستاره گذاشت و نگاهش به موهيتوى خوشرنگ جلوى ستاره افتاد. تنها خودش مى دانست بعد از آن ورزش نفس گير اين موهيتو خنك چقدر دلچسب است.چشمان عسلي اش برقي زد و فورا سمت موهيتو خيز برداشت و او را يك نفس هورت كشيد كه صداي معترض نازك ستاره بلند شد. -اعه شاهين؛ اون ماله منه! ليوان را كه خالى كرد، روى ميز گذاشتش و با چشمكى رو به ستاره گفت: -الان ديگه نيست. ستاره با همان لبخندش كه لبان باريكش را باريكتر نشان مى داد، اخمى مصنوعى كرد و گونه ى محراب را كشيد و لوس گفت: -نوش جونت عزيزم...خب؟بگو ببينم اين يك هفته كجا بودى آقا گرگه؟... ✨ ✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ 👌 😎 👌 @gordan_bar_khat