eitaa logo
گردان برخط "سـࢪباز"
5.5هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.9هزار ویدیو
311 فایل
- بسم الله . - وَ تَوَكَّل عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلا . حــاج‌حسین‌یکتا‌میگه : اگه‌میخوای‌یه‌روزۍ‌دور‌تابوتت‌‌ بگردن؛ امروز‌باید‌دور‌امام‌زمان‌بگردی🤍🌿!:) _کپی:به شرط في سبیل الله و دعا؛حلال
مشاهده در ایتا
دانلود
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫 💫 💥 💥 هنوز فاصله اش تا خونه زیاد بود که از ماشین پیاده شدم و دست به سینه به ماشین تکیه دادم و مشغول برانداز کردنش شدم که بر عکس همیشه روسری رنگ روشن پوشیده و کیفش رو از روی چادر دانشجوییش روی شونه اش انداخته بود . با نزدیک شدنش بهم پام رو توی پیاده رو گذاشتم و مقابل اون که سرش توی گوشیش بود وایستادم که از حرکت ناگهانیم ترسید و همراه با هین گفتن دستش رو روی قلبش گذاشت . سرش رو بالا گرفت و بهم نگاه کرد که گفتم: نمی خواستم بترسونمت ! با اخم جواب داد:ولی ترسوندین ! با جدیت خواست از کنارم رد بشه و بره که مانعش شدم و گفتم : نمی خوای بدونی برای چی اینجام؟ _خب برای چی اینجایین؟ _اومدم ازت بخوام فردا برگردی سر کارت . با تعجب نگاهم کرد و خواست چیزی بگه که من زود تر گفتم:من فهمیدم انتقال وجه کار تو نبوده ... ✨ ✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ 👌 😎 👌 @gordan_bar_khat
گردان برخط "سـࢪباز"
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ 💥 #پارت_نود_و_شش 💥 #پسر_حاجی ساعت شش عصر را و آينه
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ 💥 💥 محدثه نفسي عميق كشيد و با لبخندى زورى به محراب چشم دوخت و با صدايى تحليل رفته گفت: -نه اينطور نيست ولش كن اين بحث رو؛ اين خواستگار مهديه كيه؟ اصلا مگه حاج قربان پسر داشت و ما نمى دونستيم؟ محراب زير لب جمله محدثه را تصحيح كرد -تو نميدونستى خواهرِ من. و يهو كه انگار چيزى يادش آمده باشد، با اخم هايى در هم دوباره گفت. -نگفتى...اين سجاد اذيتت مى كنه؟ من برادرتم؛ به من بگو آبجى، ها؟ محدثع دوباره لبخندى زد و سرش را به نشانه نه بالا داد و همانگونه كه از روى تخت بلند شد و به سمت در رفت گفت: -سجاد خوبه محراب جان، اين منم كه بعد از دو سال دلم باهاش صاف نيست. بد كارى باهام كرد حاج محمود؛ بدكارى. دوباره لبخندى عميق تر روى لبانش نشاند. -ميرم كمك مامان، تو هم بزنم به تخته خوب استخون تركوندى ها. محراب كه هنوز در لحن غمگين محدثه، شناور بود سرى تكان داد. محدثه فرزند ارشد خانواده پنج نفريشان بود. دخترى قد بلند كه دل در گِرو همكلاسى آس و پاسش گذاشته بود. پسرى كه نه پول داشت و نه مقبوليت؛ و اين چيزى بود كه حاج بابا را ترغيب كرد دختر ارشدش را به يكى از پسر حاجى هاى به نام بازار، عروس كند... ✨ ✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ 👌 😎 👌 @gordan_bar_khat