eitaa logo
گردان برخط "سـࢪباز"
5.5هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.9هزار ویدیو
311 فایل
- بسم الله . - وَ تَوَكَّل عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلا . حــاج‌حسین‌یکتا‌میگه : اگه‌میخوای‌یه‌روزۍ‌دور‌تابوتت‌‌ بگردن؛ امروز‌باید‌دور‌امام‌زمان‌بگردی🤍🌿!:) _کپی:به شرط في سبیل الله و دعا؛حلال
مشاهده در ایتا
دانلود
💫💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫 💫 💥 💥 آراد من عاشق تو شدم و تو به من این جوری می گی؟ این خیلی نامردیه ! _اصلا من نامردم و تو هم اشتباه کردی که عاشق یه نامرد شدی . _دنیا همینجوری نمی مونه آقا آراد! من این نامردیت رو تلافی می کنم . به حرفش پوزخند زدم که عصبی شد و در حالی که به سمت در اتاق می رفت گفت: فقط صبر کن و ببین چی به روزت میارم کاری می کنم که بهم التماس کنی و بخوای ببخشمت . برای اینکه بیشتر حرصش رو در بیارم قهقهه ای سر دادم که با عصبانیت بیرون رفت و در رو محکم به هم زد . کلافه خودم رو روی مبل انداختم و با کف دو دستم به صورتم دست کشیدم. من خودم رو سرزنش می کردم و حتی اگه یک درصدم احتمال می دادم سایه اولین بارش بوده باشه باهاش ازدواج می کردم ولی من آدمی نبودم که کسی مثل سایه بتونه گولش بزنه. نقشه ی سایه برای گول زدن من خوب بود ولی او من رو خوب نشناخته بود و نمی دونست حافظه ی خوبی دارم و جائیات خوب یادم می مونه . سایه با اومدنش به شرکت به حالم گند زده بود و حال خرابم رو خراب تر کرده بود برای همین قرار ملاقاتی رو با مدیر یکی از شرکتهای طرف قرارداد کنسل کردم و به قصد رفتن به خونه از شرکت بیرون زدم . با ورودم به خونه، مرسانا، دختر سه ساله و خوش سرزبون آیدا خودش رو توی بغلم انداخت و غافلگیرم کرد ..‌. ✨ ✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ 👌 😎 👌 @gordan_bar_khat
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ 💥 💥 یكى از دختر ها كه موهاى خرمايى داشت بى پروا تر از مجتبى لب باز كردند. -برو بابا؛ همين هم مونده تو بياي به ما بگى چي كار كنيم چى كار نكنيم...اصلا به تو هيچ ربطي نداره ما همون طور كه دلمون مى خواد مى پوشيم و مى خوريم و... دختر ا همين طور داشتند نطق مى كردند و درجه خشم مجتبى ها هم با هر كلمه اى بالا تر مى رفت. محراب مردد به مجتبى نزديك شد؛ كه صداى يكى از دخترها بلند شد. -لشكر كشى مى كني واسه ما؟ فكر كردى تو و امثال تو په چيزى تاثير دارند تو تصميممون؟ نه آقا نه...ما انتخابمون رو كرديم. مجتبى صدايش را پس كله اش انداخت و بى توجه به نگاه ها و تماشاگر بودن مردم فرياد كشيد. -ما شهيد نداديم كه اينطورى خونشون رو زير پاهاى نجستون له كنيد؛ شما بى پدر ها ندونسته خام يك سرى اجنبى از خدا بى خبر شديد و كشف حجاب مى كنيد؟ اما من نمى زارم، ما نمى زاريم...شما هى روسرى بكن ببين ما چطور سرتون مى كنيم. يكى از دختر ها موبايلش را در آورد و رو به مجتبى و محراب گرفت و با بغض كلماتى را مى گفت. يكى ديگر از دختر ها با مجتبى بحثش بالا گرفته بود طورى كه محتبى قصد حمله به او را داشت كه با ميانجيگرى محراب دستش به آنها نرسيد. اما انگار مجتبى هيچ جوره قصد عقب نشينى نداشت... ✨ ✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ 👌 😎 👌 @gordan_bar_khat