1_1126099824.mp3
9.19M
🏴 حسینیه مجازی
🎧 #نوحه روز چهارم محرم
▪️تو خیمه هنوز، من سرلشکرتم
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_311
-ارشیا واقعا که. عزیز من گفتم بسپارش به من این کارا بالاخره یک مقدماتی داره من با مامانش صحبت
کردم.
ارشیا با یک گام پرید جلوی مادرش و گفت:
-خوب؟
مهرناز خانم چرخید و به راهش ادامه داد و گفت:
-درباره توکه چیزی نگفتم. ماجرا رو کشوندم به خواستگار ترنج و اینکه چرا ردش کرده و این حرفا
ارشیا سکوت کرده بود و شانه به شانه مادرش می رفت.
-ترنج گفته تا بعد از لیسانسش اصلا نمی خواد به ازدواج فکر کنه.
ارشیا همانجا خشک شد.
-یعنی دو سه سال دیگه؟
مهرناز خانم در را باز کرد و گفت:
-آره دیگه همین حدود میشه.
ارشیا کلافه دستی توی موهایش کشید و گفت:
-خوب شاید موردی که می خواسته پیدا نکرده اگه پیدا بشه قبول کنه
مهرناز خانم دست به کمر برگشت و گفت:
-اونوقت رو چه حسابی فکر میکنی که تو اون مورد دلخواهشی؟
دهان ارشیا باز شد و بعد هم بدون حرف بسته شد. مهرناز خانم با ابروهای بالا رفته داخل شد
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_312
راست میگه مامان من که هنوز از ترنج مطمئن
نیستم.
با این حرفی هم که امروز توی شرکت زد. اه لعنتی.با شانه های افتاده رفت توی خانه.
عصر با ترنج کلاس داشت.
هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت چطور باید از احساس ترنج درباره خودش مطمئن میشد.!
به آتنا بگم زیر زبونشو بکشه؟ نه بابا اینجوری خیلی ضایس
. مامان؟ اوه اون که عمرا. اگه ترنجم بگه آره از لج من بش میگه دیونه ای زن این تحفه ی من بشی.
ای خدا پس چه غلطی بکنم؟
کلافه رفت توی اتاقش و روی تخت دراز کشید:
-فقط یک راه مونده خودم باید باهاش صحبت کنم. خودم صحبت کنم اونوقت چی بگم بش؟
ارشیا نشست روی تخت.بگم من شما رو برای زندگی مشترک انتخاب کردم.نه بابا این چیه آخه. انگار دارم منت می ذارم سرش.
بلند شد و شروع به قدم زدن کرد.اصلا می پرسم معیاراتون برای همسر آینده تون چیه؟چنگی توی موهایش زد و گفت:خوب میگه به
تو چه. همین جوری بپرم بگم ترنج همسر آینده ات چه معیارای داره یه چک کن ببین به من نمی خوره.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_313
بعد هم دوباره کلافه نشست روی تخت و چنگی توی موهاش رد و گفت خدای ادعایی ارشیا حالا می خوای دو کلمه حرف
بزنی اگه تونستی؟
پس چه غلطی بکنم آخه؟
به ماکان بگم. نمی گه پسره پرو چرا به ناموس من نظر داری.
ای خاک بر سرت ارشیا.
بعد صاف ایستاد و توی آینه به قیافه پکر خودش نگاه کرد و دستی به چانه برد و به تصویرش
گفت:
-آقا یک کلام می گم ترنج ازت خوشم اومده. نمی دونم چرا.
تصویر توی آینه دست به سینه ایستاد و پوزخند
زد و گفت:نچایی؟ حتما توقع داری اون مثل این فیلمای هندی بگه وای ارشیا من منتظر همین حرف تو بودم و بپره
ماچتم بکنه.
ارشیا پشت کرد به تصویر توی آینه و گفت:
خوب اینو نمی گم.
و برگشت و دوباره به تصویر توی آینهکه هنوز طلب کار ایستاده بود نگاه کرد و با عصبانیت برگشت و گفت:
اصلا خفه میشم خوبه؟تصویر گفت:اوووم...این
بهتره. جرات داری حرفی بزن و دوباره برنجونش خودم حالتو می گیرم.
ارشیا روی تخت وا رفت و گفت:
خدایا خل شدم دارم با خودم کل کل می کنم. ترنج خدا بگم چکارت نکنه ببین چه به روز من بدبخت آوردی
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
ده ساله هم كه باشى
مى توانى سپر بلاى امام زمانت بشوى...
ده ساله هم كه باشى
مى توانى لگدمال شوى تا حرمت امامت زير پا لگد نشود...
ده ساله هم كه باشى
مى توانى دستت را بدهى تا دست كثيفشان به امامت نزديك نشود...
ده ساله هم كه باشى...
و عبدالله تنها ده سال داشت!!
راستى من چند سال دارم؟؟
و چند سالش را براى تو بودهام؟؟
امام عصر علیه السلام...
روزپنجم محرم
روز حضرت عبدالله ابن الحسن
ماه محرم ماه دعای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ #نماهنگ «عمو حسین(ع)»
حالا که تنها میری میدون
بذار برات بگم عمو جون
با اینکه بابام رو ندیدم
هیچوقت تموم نشد امیدم
اصلاً نفهمیدم یتیمم
آخه رو زانوت قد کشیدم
Poyanfar - Donya Mahale Gozare.mp3
7.83M
دنیا محل گذره ولی از روضه هات نه حسین
دنیا محل گذره از تو و کربلات نه حسین
#محرم
#امام_حسین
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 160 ❇️ همسر محمد مهدی : بعد مراسم شب 19 ماه مبارک ، با حاج اقا درباره رفتن به عراق
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو شصت و یکم و صد و شصت و دوم👇👇👇
#رمان_محمد_مهدی 161
✳️ محمد مهدی که کلمه #شهادت رو شنید ، سرش رو بلند کرد ، خواست چیزی بگه که خانمش نگذاشت و سریع ادامه داد که...
👌بله ، شهادت
نیازی نیست چیزی بگی عزیزم
تو لایق شهادت هستی
تو واقعا برای امام زمان کار کردی
از بچگی تا الان برای آقا کار کردی
از هر تلاشی که می تونستی دریغ نکردی
👈الانم شهادت حقت هست
⬅️نکنه نگران من و بچه هستی ؟
✳️ #محمد_مهدی دوباره سرش رو آورد بالا که چیزی بگه ...
👈👈 که باز خانمش نگذاشت
گفت می دونم میخوای چی بگی
نگران نباش
خدای دیروز و امروز ما ، خدای فردا هم هست
همون خدایی که به همسران شهید دیگه روزی داده و بچه اونها رو بزرگ کرده ، به من هم روزی میده و بچه ما رو بزرگ میکنه
⬅️نگران بعد خودت نباش
خدا هیچوقت خانواده یک شهید رو تنها نمیگذاره
👌👌 اگه امسال شب 23 ماه رمضان، صدای صیحه آسمانی شنیده شد ، درنگ نکن
با سرعت برو
برو به سمت عشق واقعی ای که داری و داشتی و میخوای بهش برسی
❓یادته وقتی نامزد بودیم و هر وقت با هم قراری میذاشتیم ، تو همیشه زودتر می رسیدی سر قرار❓
وقتی ازت دلیلش رو می پرسیدم با لبخند جواب میدادی که 👈👈 آدم نباید هیچوقت عشقش رو معطل کنه !
الانم عشقت نباید معطل بشه
شهادت منتظرت هست
ان شالله بهش برسی
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی 162
🔰 محمد مهدی که انتظار شنیدن این چیزها رو نداشت، کاملا جا خورد و متعجب شد !
👈ولی خیالش راحت شد
تنها نگرانی ای که داشت برطرف شده بود
⬅️فقط می موند مادرش که بعد فوت آقا هادی ، تنها شده بود
اما برای اون هم جای نگرانی نبود
👈👈همین مادر بود که محمد مهدی رو اینطوری بار آورد
👈👈همین مادر بود که با تربیت نمونه خودش ، محمد مهدی رو از بچگی ، به سبک یک انسان مهدوی بزرگ کرد و پرورش داد
👈👈همین مادر بود که تو سختی ها و خوشی ها ، به پسرش یاد داد که ارتباط با امام زمان رو فراموش نکنه
👈👈همین مادر بود که هر وقت میخواست بچه اش رو شیر بده، وضو می گرفت و بعد سلام به امام زمان ، بچش رو شیر میداد
👈👈پس از چنین مادری ، چنین پسری عجیب نیست
👈👈و برای چنین پسری هم ، چنین مادری شیرزن عجیب نیست و خیالش از مادرش راحت بود
⬅️حالا هم محمد مهدی و هم همسرش همدیگه رو با لبخند نگاه می کردند و راضی به مسیر و تصمیمی که در پیش گرفته بودند
✳️✳️شب 23 ماه رمضان رسید
اون شب موعود...
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
▫️خوش بحال کسانی که هم زنجیر می زنند!
▪️و هم زنجیرهای غیبت را از پای امام زمانشان باز می کنند...!
▫️هم سینه می زنند!
▪️و هم به فکر سینه پر درد و غم و اندوه امام حی خویش هستند...!
▫️هم اشک می ریزند!
▪️و هم غصه چشمان مولایشان که صبح و شام بر مصائب جد غریبش خون گریه می کند هستند...
▫️هم سفره می اندازند!
▪️و هم سر سفره امام زمانشان نمکدان نمیشکنند..!
▪️آنوقت با افتخار می گویند:
▫️یاحسیـن
اشک میریزند بر مظلومیت سالار شهیدان و غربت امام زمانشان و برای فرج منتقم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین با اضطرار دعا میکنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #نماهنگ | مه پاره حضرت قاسم (ع)»
چه ماهی از خیمه جدا شد
چه شیری از بیشه رها شد
AUD-20210704-WA0013.mp3
14.49M
چه فراقی
فوق زیبا 👌
مداح : محمد حسین پویانفر
1_101237517_6041752906422551891.mp3
5.39M
شنیدن این صوت را ازدست ندهید❗️
وقتی میگن ابا عبدالله توی صحرای کرب وبلا تنها شد خیلیا دلشون میسوزه و گریه میکنن...
ولی...
هیچ کس برای تنهایی و غربت چند هزار ساله #امام_زمان عجل الله نه دلش میسوزه و نه گریه میکنه...
گریه برای #امام_حسین علیه السلام خرجی نداره
ولی...
گریه برای مظلومیت امام زمان خرج داره...
باید از خودمون بپرسیم اصلا چرا امام مون تنهاست؟!
مگه ما شیعیان نیستیم که امام مون این طور آواره وغریبه؟!
#امام_حسین
#محرم
#امام_زمان