eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
665 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 عشق دیدار امام زمان 👤 استاد علی صفایی حائری: 🌸 مى‌گوييم مى‌خواهيم امام را ببينيم و اين يك عشق است، ولى باز نشده و شكل نگرفته. 🌺 عاشق مى‌خواهد راحت معشوق را فراهم كند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانى است. 🌸 پس بايد تو كارهايى كه به عهدۀ امام است، عهده‌دار باشى. مالك، على را نمى‌گرفت كه بايست تا اندامت را ببينيم، كه مى‌رفت تا رنج على را كم كند و سنگينى على را بردارد، حتى اگر فرسنگ‌ها از او دور شود و سال‌ها او را نبيند، كه آن‌ها در جدايى‌شان باهمند و جمعند، ولى ديگران در جمعشان هم از على جدايند. عشقى كه شكل بگيرد، حركت مى‌شود. شورِ ديدنى كه شكل بگيرد، كوشيدن مى‌شود. شايد امروز اگر بشنوى كه امام در صد كيلومترى است آرام نگيرى و بدوى، ولى هنگامى كه پخته شدى اگر هم بدانى امام در بيست مترى تو است جرأت رفتن ندارى، كه مبادا وجود تو، حضور تو، نگاه تو، حركت دست و پاى تو، بى حساب باشد و رنج امام. 🌹 اين‌جاست كه عشقت چندين برابر شده، ولى راه افتاده و شكل گرفته و مصرف شده و دست و پا و فكر و خيال و زبان و كلام تو را كنترل كرده است و به تو ظرفيت داده، كه بار بكشى، نه اين‌كه خودت بار باشى. تو براى آن‌هايى، نه بر آن‌ها. كه گفته‌اند: «كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا ١» ؛ زينتى براى ما باشيد، نه ننگى بر ما. 📚 (ويرايش جديد)‌، ص87
《🖤》 ﷽ 《🖤》 💚 غریبی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درکلام آیت الله بهجت ▪️👈🏻▪️آیت الله بهجت(ره) می‌فرمود: وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(علیه السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد. 🌺 در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند! 🌸 در این ،ما فوقِ هزار، سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مصایب و گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(علیه السلام) به این مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟! "" 🌼 تا کی باید بار🧳گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟ 💜 پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار یا فرج؟ دوست‌داری امام زمان را در چه حالتی ببینی؟ ملاقات خصوصی؟ یا ... ♥️ 👌
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 .ارشیا کلافه چنگی توی موهایش زد و به ماکان نگاه کرد: -آره راه دیگه ای نیست یا رومی روم یا زنگی زنگ نه؟ ماکان لبخند نیم بندی زد و سر تکان داد. ارشیا بلند شد و گفت: -فقط تو رو خدا زودتر خبر بده. عروسی اتنا پنج شنبه هفته آینده اس مامان اینا کلی کار دارن. اصلا منو یادشون رفته. و در حالی که از اتاق خارج میشد گفت: -اصلا همه منو یادشون رفته. ماکان هم ناراحت از وضعیت ارشیا رفت سمت تلفن و شماره خانه را گرفت. مادرش گوشی را برداشت. -سلام مامان. -سلام عزیزم چی شده؟ - مامان ارشیا اینجا بود. -خوب؟ -نمی خواین جوابشو بدین. -تو که خودت دیدی ترنج هیچی نمی گه. -شاید سکوت علات رضایت باشه. -نمی دونم. -مامان بذارین یه جلسه بیان. ارشیا گناه داره. -من و بابات که حرفی نداریم. -می دونم بذارین بیاد با خودش صحبت کنه. اینجوری ممکنه فکر کنه ما مخالفیم. -نه مامان جان ما که همون شب گفتیم حرفی نداریم. -ما میدونم اون بدبخت که نمی دونه. -باشه من خودم به مهرناز خبر میدم. -باشه 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 .ماکان تلفن را قطع کرد و به ارشیا زنگ زد: -سلام ماکان. -سلام. با مامان صحبت کردم. -خوب؟ صدای ارشیا می لرزید. -هیچی قرار شد به مامانت زنگ بزنه قرار بذارن. -ترنج چیزی نگفته؟ -نه هنوز. صدای اه ارشیا پیچید توی گوش ماکان. ماکان دلش سوخت.. - درست میشه. -نمی دونم امید به خدا.کاری نداری؟ - یاعلی سر نهار کسی حرف نمی زد. همه در سکوت داشتند به شرایط پیش امده فکر می کردند. همه از این سکوت بی انتهای ترنج در تعجب بودند. با بقیه خواستگار هایش خیلی راحت برخورد کرده بود.اما این یکی. انگار تردید داشته باشد. و همین دیگران را متعجب می کرد. سوری خانم با چشم ابرو به مسعود می گفت که وقتش هست که ترنج را هم در جریان خبر خواستگاری قرار دهند.سه نفری مانده بودند چه بگویند.چون نمی توانستند عکس العمل ترنج را حدس بزنند. مسعود آرام با همان لحن اشاره گفت بعد از نهار. ترنج با آرامش مشغول جمع کردن میز بود که تلفن زنگ زد. ماکان جواب داد و بعد از حال و احوال مسعود را صدا زد. -بابا تلفن با شما کار داره 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -کیه؟ -نمی دونم. معرفی نکرد. گفت با آقای مسعود اقبال کار داره. مسعود بلند شد و بعد از چند دقیقه مکالمه برگشت. ترنج میز را جمع کرده بود و داشت ظرفها را می چید توی ماشین ظرف شوئی. مسعود از روی اپن نگاهی به چهره توی فکر ترنج انداخت و صدایش زد: -بابا ترنج بیا اینجا. بدون اینکه کارش را متوقف کند گفت: -صبر کنین اینارو بذارم تو ظرف شوئی میام. -نمی خواد بعدا می ذاری. بیا اینجا. سوری خانم با سبد میوه رسید و کنار همسرش نشست. ماکان هم طرف دیگر پدرش قرار گرفت.ترنج نگاهی به جمع سه نفره انها انداخت و گفت: -چرا اینجوری نگام می کنین؟ سوری خانم سرش را پائین انداخت و همه چیز را به دست همسرش سپرد. ماکان هم ترجیح داد شروع کننده نباشد. ولی حرفی که مسعود زد بهت سوری خانم و ماکان را برانگیخت. مسعود اصلا درباره خواستگاری حرف نزد. -اون دو میلیون و از کجا آوردی؟ ترنج یک لحظه به پدرش نگاه کرد و دوباره سر به زیر انداخت. -ترنج با توام؟ من چهار تومن داده بودم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @Abbasse_Kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان سلام امام زمانم ✨ 🌹🍃🌹🍃
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️استاد_رائفی_پور چهل روز به خاطر آقا امام زمان(عج)💔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 با وجود لزوم اطاعت از امام عصر، حال که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف غایب است، چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که بر طبق خواستۀ ایشان رفتار کرده ایم؟ 🔹 در زمان غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ما را به حال خود رها نکرده اند، بلکه ما را به پیروی از فقها و اسلام شناسان عادل و باتقوا که نوّاب عام آن حضرت هستند، سفارش کرده و فرموده اند: أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِم؛ [۱] در حوادث جامعه و پیش آمدها، به علما و دانشمندانی که علوم ما را نقل می‌کنند (یعنی فقهیان) مراجعه کنید که من آن‌ها را حجّت در میان شما قرار دادم و خودم حجت خدا بر ایشان هستم. 🔹 بنابراین، بر ما لازم است که در حوادث و مشکلات، گوش به فرمان حکم خدا که از طریق فقیه جامع الشرایطِ عادل به ما ابلاغ می‌شود، باشیم؛ 🔹 البته این مجتهد خصوصیاتی دارد که امام حسن عسکری علیه السلام دربارۀ آن فرمود: هر فقیهی که مراقب نفسش بوده و حافظ دین خود است و با نفس خود مخالف است و مطیع امر مولی می‌باشد، بر عوام است که از چنین فقیهی تقلید کنند، و این شرایط تنها مشمول برخی از فقهای شیعی می‌گردد، نه تمامشان. [۲] 🔹 بنابراین، وظیفۀ ما اطاعت از مجتهد عادل است. اگرچه مجتهد امام معصوم نیست، ولی از نظر عقل و از نظر اسلام، هر مسلمانی یا باید خودش فقیه باشد و یا در گرفتن برنامه از فقیه کمک بگیرد. اگر فقیه راه را درست رفت و اشتباهی نکرده بود، دو اجر دارد و اگر هم اشتباهی رفت، چون عادل بوده است و خطای عمومی انجام نداده است، باز هم به خاطر زحماتش اجر دارد. اگر هم کسی پیدا شد و گفت: فلان فقیه، فلان خطا را کرده است، باز هم مشکلی ایجاد نمی کند؛ مثل این که انسان گاهی متوجه می شود که فلان دوای فلان پزشک مؤثر نبوده است، اما کسی نمی تواند نسخه را بگیرد و پاره کند. [۱]: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۴.   [۲]: تفسیر الامام العسکری علیه السلام، ص۲۹۹. ‌‌‌📚 شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم 🎙
🔴 اهمیت سجده شکر در بیان امام عصر 🔵 امام زمان علیه السلام می فرمایند: 🌕 سَجْدَةُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها 🔺سجده ى شکر، از لازم ترین و واجب ترین مستحبات الهى است. 📚 بحارالانوار ج ۵۳ ص ۱۸۱
⭕️اخلاق‌مهدوی 💠 برای راضی کردن خودت و یا خدا؟  💢 گاهی هدف از نصیحت کردن، راضی کردن هوا و هوس است؛ نه خیرخواهی برای دیگران. اما این گاهی وقت ها، امروزه کمی زیاده شده و به همین دلیل شاید از نصیحت خاطره خوشی نداشته باشیم. 💢 اما نصیحت برای اینکه موثر باشد، دارای ویژگی هایی است که در اینجا به دو مورد آن اشاره می‌شود: ➖ پیام دهنده یا مبلغ باید محبوب، پر شور، علاقه مند، مطمئن و قابل اعتماد و صادق باشد. ➖ پیام دهنده باید به کلام خود ایمان داشته باشد. (١) 🔅امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «مسلمان آینه برادر خویش است؛ هرگاه خطایى از برادر خود دیدید، همگى او را مورد حمله قرار ندهید؛ بلکه او را راهنمایى و نصیحت نمایید و با او مدارا کنید…» (٢) 🔺 در دعای معروف حضرت مهدی علیه السلام از خداوند طلب می‌کنیم: «خدایا بر دانشمندان ما زهد و نصیحت و خیر خواهی عطا فرما… و بر شنوندگان، تبعیت و پند پذیری تفضل فرما »(٣) 📚 ١- اخلاق مهدوی، اسماعیل حاجیان؛ ٢- تحف العقول، ص ١٠٨؛ ٣- مفاتیح الجنان، ص۲۱۴ 🤲 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کلیپ 👤استاد رائفی پور 📝بزرگترین گنج هستی امام زمان عجل الله هستند. 🔹هرچه بگذره در آخرالزمان ظلم ها و بدبختی ها زیادتر میشه 🔸یا میفهمیم نداریم یا خدا میفهمونه که نداریم 🤲 
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 سوری خانم و ماکان متعجب مانده بودند که جریان از چه قرار است. بالاخره سوری خانم دهان باز کرد: -مسعود جریان چیه؟ -صبر کن عزیزم میگم. بعد رو کرد به ترنج و با تحکم گفت: -گفتم اون دو میلیون و از کجا آوردی؟ ترنج دست هایش را توی هم فشرد و به سوری خانم نگاه کرد. فکر نمی کرد اینجوری لو برود. آب دهانش را قورت داد و گفت: -کی گفت من دو میلیون دادم؟ -الان داماد مهربان زنگ زد و برای شیش میلیونی که داده بودم تشکر کرد. ولی تا اونجایی که من یادم میاد من یه چک چهار میلیونی به تو داده بودم. سوری خانم و ماکان تازه فهمیده بودند جریان چیست. مسعود واقعا عصبی بود. -ترنج حرف می زنی یا نه؟ ترنج لبش را گزید و گفت: -النگو هامو فروختم. سوری خانم نزدیک بود از حال برود. -چهار تارو فروختی دو میلیون. می دونی اونا چقدر قیمتشون بود. -نه شد سه و پونصد. بقیه شو یه دست بند برداشتم. سوری خانم صورتش را با دستش پنهان کرد و گفت: -بفرما آقا مسعود تحویل بگیر. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ترنج سعی کرد از خودش دفاع کند. -این الگو ها الان سه چهار ساله اونجا افتادن یک بار اونم به زور شما دستم کردم..چه فایده داشت... مسعود پرید وسط حرف ترنج.: -مادرتم یه صندوق طلا داره چون استفاده نمی کنه باید ببخشه به این و اون. ترنج بغض کرده بود. ماکان هنوز توی شوک بود. مسعود داد زد: -این بچه رو می خواین شوهر بدین . خانم پاشو قرار خواستگاری رو کنسل کن. بگو دختر ما هنوز عقلش نمی رسه زندگی یعنی چی. اشک ترنج سر خورد روی صورتش.پس قرارشونم گذاشتن. -من چیم این وسط؟ ترنج بلند شد. بی صدا اشکهایش روی صورتش می ریخت. رو به پدرش گفت: -بله بدون خبر من قرار گذاشتین بدون منم کنسل کنین. من چکاره ام این وسط. ماکان نمی دانست چه بگوید. برخورد پدرش خوب شاید تند بود ولی ترنج نباید بدون اجازه انها کاری می کرد.رفت طرف پله که مسعود داد زد: - اصلا چرا قرار رو کنسل کنیم. مگه ارشیا چشه از خداتم باشه. دختره بی عقل. ترنج با حرص برگشت و گفت: -ولی جواب من منفیه. و دوان دوان از پله بالا رفت. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان کلافه دستی به صورتش کشید و دنبال ترنج از پله بالا رفت. ترنج روی تختش پشت به در نشسته بود و صدای گریه اش به خوبی شنیده می شد. ماکان بدون در زدن وارد اتاق شد و بی حرف کنار ترنج نشست. ترنج نگاهش را از زمین گرفت و در حالی که اشکش را با دست پاک می کرد رو به ماکان پرسید: -تو هم فکر میکنی کار اشتباهی کردم؟ ماکان سکوت کرده بود. ترنج هم که انگار اصلا منتظر جواب ماکان نبود ادامه داد: -به خدا بی انصافیه. مهربان جای مادر ما بود. خودت بگو. بچه که بودیم کی به ما بیشتر می رسید. مامان یا مهربان؟ در شبانه روز چقدر مامان و می دیدم. من نمی تونستم بی تفاوت باشم. مهم نیست خودم کار می کنم تمام شیش میلیون و پس میدم. ماکان برگشت و با تعجب گفت: -ترنج! - چیه؟ -والله بابا بخاطر دو میلیون اینقدر عصبانی نمی شد. ماکان دست گذاشت روی بازوی ترنج و گفت: -خودش بهت چهار تومن داده اونوقت بخاطر دو تومن تو عصبانی بشه. -پس مشکل کجاست؟ -مشکل اینجاست که تو سر خود رفتی این کار و کردی. -مجبور شدم. هرچی گفتم بیشتر نداد. اونام نتونسته بودن بقیه شو جور کنن. مجبور شدم 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @Abbasse_Kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
♥ تو را آرزو میکنم چونانکه باغ، بهار را یا کبوتری دربند ، آسمان را ... تو را آرزو می کنم چونانکه تشنه، آب را یا زمین عطشناک ، باران را یا آسمان ، رنگین کمان را تو را آرزو می کنم چونانکه بیمار، طبیب را‌ یا غمزده، حبیب را ... 🌼 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤