eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
424 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
130 ویدیو
25 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🏻🤦🏻 قصیده صائب تبریزی در مدح امام رضا (ع) این حریم کیست کز جوش ملایک روز بار نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار؟ کیست یا رب شمع این فانوس کز نظاره اش آ ب می گردد به گرد دیده ها پروانه وار؟ )این شبستان خوابگاهِ کیست کز موج صفا دودِ شمعش می رباید دل چو زلفِ مُشکبار یا رب این خاک گرامی مغرب خورشیدِ کیست کز فروغش می شود چشم ملایک اشکبار؟ این مقام کیست کز هر بَیضه قِندیل او سر بر آرد طایری چون جبرئیل نامدار کیست یا رب در پس این پرده کز انفاسِ خوش می بَرَد از چشمها ـ چون بوی پیراهن ـ غبار این مزار کیست یا رب کز هجوم زایران غنچه می گردد در او بال ملایک در مطار جلوه گاه کیست یا رب این زمین مشک خیز کز شمیمش می خورد خون ناف آهوی تتار ساکنِ این مهد زرین کیست کز شوقِ لبش شیر می جوشد ز پستانْ صبح را بی اختیار این همایون بقعه یا رب از کدامین سرورست کز شرافت می زند پهلو به عرش کردگار سرور دنیا و دین سلطان علی موسی الرضا آنکه دارد همچو دل در سینه عالم قرار جدول بحر رسالت کز وجود فایضش خاک پاک طوس شد از بحر رحمت مایه دار گوهر بحر ولایت کز ضمیر انورش هر چه در نه پرده پنهان بود گردید آشکار آنکه گر اوراق فضلش را به روی هم نهند چون لباس غنچه گردد چاک این نیلی حصار آسمان از باغ قدرش غنچه نیلوفری است یک گل رعناست از گلزار او لیل و نهار مهره مومی است در سرپنجه او آسمان می دهد او را به هر شکلی که می خواهد قرار حاصل دریا و کان را گر به محتاجی دهد شق شود از جوش گوهر آسمانها چون انار می شود گوهر جواهر سرمه در جیب صدف در دل دریا شکوه او نماید بر مدار رازِ سرپوشیدگانِ غیب بر صحرا فُتَد پرده بردارد اگر از روی خورشید اشتهار آنچه تا روز جزا در پرده شب مختفی است پیش علم او بود چون روز روشن آشکار گر سپر از موم باشد در دیار حفظ او تیغِ خورشید قیامت را کند دندانه دار بوی گل در غنچه از خجلت حصاری گشته است تا نسیم خلق او پیچیده در مغز بهار تیغ او چون سر بر آرد از نیام مشکفام می شود صبح قیامت از دل شب آشکار آنکه تیغ کهکشان در قبضه فرمان اوست چون تواند خصم با او تیغ شد در کارزار؟ تیغ جوهردار او را گو به چشم خود ببین آنکه گوید برنمی خیزد نهنگ از چشمه سار چون تواند خصمِ روبه باز با او پنجه زد؟ آنکه شیر پرده را فرمانش آرد در شکار همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است در رضای او رضای حضرت پروردگار شکوه غربت غریبان را ز خاطر بار بست در غریبی تا اقامت کرد آن کوهِ وقار زهر در انگور تا دادند او را دشمنان ماند چشم تاک تا روز قیامت اشکبار تاک را چون مار هر جا سبز شد سر می زنند تا شد از انگور، کام شکّرینش زهربار وه چه گویم از صفای روضه پرنور او کز فروغش کور روشن می شود بی اختیار گوشوار خود به رشوت می دهد عرش برین تا مگر یابد در او یک لحظه چون قِندیل بار می توان خواند از صفای کاشی دیوار او عکس خطّ سرنوشت خلق را شبهای تار روضه پرنور او را زینتی در کار نیست پنجه خورشید مستغنی است از نقش و نگار خیره می شد دیده ها از دیدنش چون آفتاب گر نمی شد قبه نورانی او زرنگار می توان دیدن چو روی دلبران از زیر زلف از محجرهای او خُلد برین را آشکار همچو اوراق خزان بال ملایک ریخته است هر کجا پا می نهی در روضه آن شهریار! می توان رفتن به آسانی به بال قدسیان از حریم روضه او تا به عرش کردگار قُلزُمِ رحمت حبابی چند بیرون داده است نیست قندیل اینکه می بینی به سقفش بی شمار! زیر بال قدسیان چون بیضه پنهان گشته است قبه نورانی آن سرور عرش اقتدار از مُحجّرهای زرینش که دام رحمت است می توان آمرزش جاوید را کردن شکار تا غبار آستانش جلوه گر شد، حوریان از عبیر خلد افشانند زلف مشکبار هر شب از گردون ز شوق سجده خاک درش قدسیان ریزند چون برگ خزان از شاخسار کشتی نوح است صندوقش که از طوفان غم هر که در وی دست زد آمد سلامت بر کنار خادمان صندوق پوشِ مرقدش می ساختند گر نمی بود اطلس گردون ز انجم داغدار با کمال بی نیازی مرقد زرین او می کند با دام سیمین مرغ دلها را شکار اشک شمع روضه او را ز دست یکدگر حور و غلمان می رباید از برای گوشوار نقد می سازد بهشت نسیه را بر زایران روضه جنت مثالش در دل شبهای تار می توان خواند از جبین رحل مصحفهای او رازهای غیب را چون لوح محفوظ آشکار ادامه 👇🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
ادامه👇🏻 بس که قرآن در حریم او تلاوت می کنند صفحه بال ملایک می شود قرآن نگار هر شب از جوش ملک در روضه پرنور او شمعها انگشت بردارند بهر زینهار تا دم صبح از فروغ قبه زرین او آب می گردد به چشم اختران بی اختیار هر شبی صد بار از موج صفا در روضه اش در غلط از صبح افتد زاهد شب زنده دار حسن خلقش دل نمی بخشید اگر زوّار را آب می شد از شکوهش زهره ها بی اختیار اختیار خدمتِ خدامِ این در می کند هر که می خواهد شود مخدوم اهل روزگار از صفای جبهه خدام او دلهای شب می توان کردن تلاوت مُصحف خطِّ غبار از سر گلدسته اش چون نخل اَیْمَن تا سحر بر خداجویان شود برق تجلی آشکار از نوای عندلیبان سر گلدسته اش قدسیان در وجد و حال آیند ازین نیلی حصار داغ دارد چلچراغ او درخت طور را این چنین نخلی ندارد یاد چشم روزگار از سر دربانی فردوس، رضوان بگذرد گر بداند می کنندش کفشدارِ این مزار خضر تردستی که میرابِ زلال زندگی است می کند سقّایی این آستان را اختیار می فتد در دست و پای خادمانش آفتاب تا مگر چون عودسوز آنجا تواند یافت بار مطلب کونین آنجا بر سر هم ریخته است چون بر آید ناامید از حضرتش امیدوار؟ روز محشر سر برآرد از گریبانِ بهشت هر که اینجا طوق بر گردن گذارد بنده وار می کند با اسب چوب از آتش دوزخ گذر هر که را تابوت گردانند گِرد این مزار چشمه کوثر به استقبالش آید روز حشر هر که را زین آستان بر جبهه بنشیند غبار از فشار قبر تا روز جزا آسوده است هر که اینجا از هجوم زائران یابد فشار می رود فردا سراسر در خیابان بهشت هر که را امروز افتد در خیابانش گذار هر که باشد در شمار زایران درگهش می تواند شد شفیع عالمی روز شمار آتش دوزخ نمی گردد به گِردش روز حشر از سر اخلاص هر کس گشت گِرد این مزار بر جبین هر که باشد سکه اخلاص او از لحد بیرون خرامد چون زر کامل عیار می شود همسایه دیوار بر دیوار خلد در جوار روضه او هر که را باشد مزار هر که شمع نیم سوزی بُرد با خود زین حریم ایمن از تاریکی قبرست تا روز شمار می گذارد هر که در پایین پای او نماز می دهد بالای سر فردوس جایش را قرار می گشاید چشم زیر خاک بر روی بهشت هر که از خاک دَرَش با خود بَرَد یک سرمه وار بر جبین هر که بنشیند غبارِ درگهش داخل جنت شود از گرد ره بی انتظار هر که را چون مهر در پا خار راهش بشکند سوزن عیسی برون آرد ز پایش نوک خار آن که باشد یک طوافِ مرقدش هفتاد حج فکر «صائب» چون تواند کرد فضلش را شمار؟ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موضوع: نقد شعر رضوی تألیف و گردآوری و ارائه: محمد عابدی مقدمه: تعریف شعر آیینی شعر آیینی مجموعه ای از اشعار است که به مفاهیم توحیدی و اخلاقی و تعلیمی می پردازد و نیز کلان واژه هایی چون صداقت و امانتداری و مبارزه با ظلم و کمک به دیگران است که حتی در جوامع غیردینی مورد پذیرش و تایید عموم جامعه ست. از منظر دینی، تمام ادیان الهی دارای خصیصه ها و توصیه های از سمت پیامبران خود هستند که پرداختن به آنها نیز در دایره شعر آیینی ست مانند یکتاپرستی و اهمیت احترام به والدین یا نظم و نظافت و رعایت آداب معاشرت و ... در دین اسلام نیز هرآنچه که مرتبط با اصول و فروع دین است در ذیل شعر آیینی ست. حال با این تعریف ببینید که ما چقدر این وسعت اندیشه و کلام را محدود کردیم و فقط با پرداختن به یکی از شاخه های فروع دین یعنی تولی، آن هم نه برای همه ائمه معصومین علیهم السلام بلکه فقط برای چند امام بزرگوار، آن هم بیشتر از بُعد مرثیه، دایره شعر آیینی را آنقدر کوچک کردیم که جهانیان را از ارائه مفاهیم بلندی که این چهارده نور پاک، بهترین مصداق آن هستند محروم کرده ایم. بنابراین نه تنها باید این دوربین را از زوم درآورد بلکه باید آن را بالاتر از جای فعلی گذاشت تا نه تنها اصول و فروع دین دیده و شناخته شود بلکه به مفاهیم الهی که در دیگر ادیان و جوامع هست حتی به سنت های درست نیز پرداخت. برای مثال یکی از عناوینی که ما امام رضا (ع) را با آن صدا می زنیم «یا معین الضعفاء و الفقرا» ست که می توان در قالب و فرم ها و سوژه ها و مضامین مختلف، صدها سال برای آن شعر گفت و آن را تقدیم به ساحت این حضرت و خاندانش که همگی سفره دار و اهل جود و کرم بودند کرد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر رضوی را بطور کلی از دو جهت می توان مورد بررسی قرار دارد: ۱. نگاه تاریخی ۲. نگاه تحلیلی ۱. نگاه تاریخی به شعر رضوی اگر دواوین شاعران مسلمان پارسی زبان را مرور کنیم، خواهیم دید که از زمان شکل ‌گیری ادبیات فارسی تا به امروز، اکثر شاعران مسلمان با افتخار و مباهات اشعاری را به ساحت ملکوتی عالم آل محمد، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) تقدیم کرده‌اند. اولین شاعران رضوی در ادب عرب در مورد پیشینه شعر رضوی در ادبیات عرب، پیش و بیش از هر شاعر دیگری، باید از شاعر نامدار شیعی مذهب دعبل خزاعی (۱۴۸-۲۴۶ق، کوفه) نام برد. شاعر مجاهد، انقلابی و دار بر دوشی که همنفس و همنشین چهار امام معصوم بوده است. شهرت دعبل اما بیشتر به دلیل قصیده بلند «تائیه» یا «مدارس آیات» است که یکی از شاهکارهای ادب شیعی است و در ۱۳۰ بیت – و به روایت علامه مجلسی در ۱۲۴ بیت - سامان یافته است. علت شهرت این قصیده به «مدارس آیات» بیت زیر است: مدارس آيات خلت من تلاوة/و منزل وحي مقفر العرصات «ترجمه: جايگاه تلاوت آيات (قرآن) را می‌يابم كه ديگر خالی است و منزل‌های وحی را مي‌بينم كه هواداری ندارد.» هنگامی که دعبل خزاعى در محضر مبارک امام رضا(ع) بیت زیر از قصیده «تائیه» را که در باره مزار امام موسی کاظم(ع) بود، خواند: و قبر ببغداد لنفس زکی/ضمّنها الرّحمن فی الغرفات امام رضا با تأثر فرمود: می‌خواهی دو بیت به قصیده‏ات بیفزایم تا کامل گردد؟ دعبل با افتخار خطاب به امام فرمود: یا ابن رسول اللّه بفرمایید. و حضرت دو بیت زیر را به قصیده دعبل افزود: وقبر بطوس یا لها من مصیبة/توقّد فی الأحشاء بالحرقات إلی الحشر حتّى یبعث اللّه قائما/یفرّج عنّا الهمّ و الکربات «ترجمه: و قبر دیگر در طوس خواهد بود که حسرت‌ها از آن مصیبت، دل‏ها را شعله‌ور میکند تا به روز قیامت. تا آنکه حق تعالى، قائم(عج) را برانگیزد و او با ظهورش، غم وحزن ما را برطرف سازد.» دعبل بعد از قرائت این قصیده، مورد ستایش علی بن موسی الرضا(ع) قرار گرفت و صله‌ای شایسته دریافت کرد. همچنان که اشاره شد، دعبل شاعری دار بر دوش بود و سرانجام نیز به خاطر دوستی خاندان رسالت و دشمنی با بنی عباس توسط «مالك بن طوق» که در آن روزگار فرماندار دمشق بود به شهادت رسید. علاوه بر دعبل، از ابونواس اهوازی، شاعر ایرانی تبار عرب(۱۳۳–۱۹۶ق)، ابراهیم بن عباس الصُّولی(۱۷۶- ۲۴۳ ق)، و «یَعْقوب بن اِسْحاق دورَقی اَهْوازی» معروف به اِبْن سِکّیت (۱۸۶ق – ۲۴۴ق) نیز به عنوان اولین شاعرانی که در مدح و منقبت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) شعر گفته اند، باید نام برد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیشینه شعر رضوی در ادب پارسی تاریخ تولد شعر دینی و آیینی در ادب پارسی به سده چهارم هجری برمی‌گردد. یافتن شعری در مدح و منبقت خاندان رسالت پیش از این تاریخ - دوران حاکمیت سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان– کاری بسیار دشوار است. قله‌های شعر و ادب پارسی نیز به دلیل محبت و معرفتی که نسبت به خاندان رسالت داشته‌اند، همواره بیان فضایل آل الله را افتخاری بزرگ برای خود می‌دانسته و بر این اعتقاد و باور بوده‌اند که: «مادح خورشید، مداح خود است». اما در حوزه شعر و ادب پارسی، باید گفت که متأسفانه تا زمان تیموریان و پیش از صفویه شعر آیینی از درخشش چندانی برخوردار نیست. در عصر صفویان است که با رسمیت یافتن مذهب تشیع، شعرآیینی به ویژه شعر رضوی قد می‌کشد و به بلوغ و بالندگی می‌رسد. این اشعار مدایح ثبت ‌شده‌ای هستند که می‌توان به دو گونه آن‌ها را بررسی کرد. در بخشی از آنها، شاعران با نام بردن از حضرت رضا (ع) به ساحت ملکوتی حضرت عرض ارادت می‌کنند. بخش دیگری از شاعران نیز در سروده‌های خود به بیان فضایل رضوی، سجایای اخلاقی، کرامت‌های الهی و انسانی عالم آل محمد(ص) پرداخته‌اند. از خیل شاعران متقدمی که زبان به مدح و منقبت شمس خراسان گشوده‌اند، نام شاعرانی چون: سنایی غزنوی، خاقانی، ابن یمین، ابن حسام، جامی، بابا فغان شیرازی، طالب آملی و وصال شیرازی از برجستگی بیشتری برخوردار است اما «سنایی» که یکی از قله‌های شعر و ادب پارسی در قرن ششم است، در عرصه شعر رضوی نسبت به دیگر شاعران حق تقدم دارد. به نظر می‌رسد که پیش از او کسی گام در این وادی ننهاده و اگر هم شاعری درباره فضایل امام رضا شعری سروده در کتابی ثبت نشده است. چکامه فاخر و استوار سنایی در بیان فضایل امام رضا (ع)، لحن و لهجه‌ای آمیخته با حکمت و معرفت دارد که ابیاتی از آن را با هم زمزمه می‌کنیم: دین را حرمی ست در خراسان/دشوار تو را به محشر آسان ازمعجزه‌های شرع احمد/از حجت‌های دین یزدان همواره رهش مسیر حاجت/پیوسته در شمشیر غفران بی‌نام رضا، همیشه بی‌نام/بی‌شأن رضا، همیشه بی‌شأن ای کین تو کفر و مهرت ایمان/پیدا به تو کافر از مسلمان در دامن مهر تو زدم دست/تا کفر نگیردم گریبان... «خاقانی» نیز که نامی بلند در شعر و ادب پارسی دارد، از دیگر شاعرانی ست که در منقبت امام رضا(ع) دو قصیده سروده است. وی در یکی از این قصیده‌ ها اشتیاق خود برای زیارت امام هشتم را اینچنین به تصویر کشیده است: چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند/عندلیبم، به گلستان شدنم نگذارند نیست بستان خراسان را چون من مرغی/مرغم، آوخ! سوی بستان شدنم نگذارند روضه پاک رضا دیدن اگر طغیان است/شاید ار بر ره طغیان شدنم نگذارند... «عبدالرحمن جامی» (۸۱۷ - ۸۹۸ ق) شاعر و نویسنده سنی مذهب قرن نهم هجری که او را خاتم الشعرای شعر پارسی نامیده‌اند، با الهام از مضمون زیارت آل یاسین با شعری به ساحت مقدس آن امام همام اینچنین عرض ادب و ارادت کرده است: سلامٌ علی آل طه و یاسین/سلامٌ علی آلِ خَیْرالنبیّین سلامٌ علی روضةٍ حلَّ فیها/امامٌ یُباهی بهِ المُلکُ و الدّین ... ترجمه:«سلام بر خاندان طه و یاسین، سلام بر خاندان بهترین پیمبران، سلام بر روضه ای که مسکن گرفت درآن، امامی که افتخار کند بدان مُلک و دین.» اشعار فاخر شاعران اهل تسنن در بیان حقانیت و فضایل خاندان رسالت گویای این حقیقت روشن است که گوهر محبت و معرفت «آل الله» همه قلب‌ها را به تسخیر خود در آورده و در این عرصه فرقی بین شیعه و سنی نیست. مهدوی دامغانی درباره ‏اهمیت سروده‏ های آیینی جامی می‌گوید: «با توجه و بررسی این قصیده و قصیده دیگر جامی در فاتحه ‏الشباب و با توجه به ترجمه ‏بسیار شیوای جامی از قصیده میمیه فرزدق در ستایش امام سجاد(ع) و ملمع زیبای او در ستایش امام رضا(ع) با مطلع «سلامٌ عَلی آل طه و یاسین، سلامٌ عَلی آلِ خَیرالنّبیین» که پیش از توسعه حرم مطهر رضوی، زینت‏ بخش دیوار کفش‏کن صحن عتیق (انقلاب اسلامی) بود، می‏توان به گرایش بسیار آمیخته با مهرورزی و احترام جامی به پیشوایان گرانقدر تشیع پی برد.» (مهدوی دامغانی، محمود، «نگاهی به قصیده عبدالرحمان جامی در ستایش امیرالمومنین(ع)»، فصلنامه تخصصی ادبیات فارسی دانشگاه) از نسل شاعران نیمایی نیز شاعران نام آوری چون اخوان ثالث با ارادت و معرفت تمام، زبان به ستایش هشتمین خورشید پر فروغ آسمان رسالت پرداخته اند. اخوان در شعری نیمایی سیمای پر فروغ خورشید بام خراسان را با نگاهی ارجمند به تصویر کشیده است: ای علی موسی الرضا، ای پاک مرد یثربی در توس خوابیده من تو را بیدار می‎دانم زنده‎ تر، روشن ‎تر از خورشید عالم‌تاب از فروغ و فرّ شور و زندگی سرشار می‎دانم. گرچه پندارند دیری هست، همچون قطره‎ ها در خاک رفته‎ ای در ژرفنای خواب لیکن ای پاکیزه باران بهشت، ای روح عرش، ای روشنای آب من تو را بیدار ابری پاک و رحمت ‎بار می‎دانم... 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر رضوی بعد از انقلاب کارنامه شعر رضوی بعد از انقلاب نیز کارنامه قابل تامل و پرباری ست. در این میان شاعرانی چون طاهره صفارزاده، موسوی گرمارودی و قیصر امین‌پور کسوت پیشتازی و پیشکسوتی دارند و در زمره شاعرانی هستند که در حوزه شعر رضوی دست به خلق و آفرینش آثاری فاخر و ماندگار زده اند. سید علی موسوی گرمارودی که یکی از شاعران نام آور شیعی روزگار ماست و با شاهکارهایی چون «خط خون» و «در سایه سار نخل ولایت» بر نام بلند خود در عرصه شعر آیینی رنگ جاودانگی زده است، منظومه رضوی خود را با ادب و ارادتی قابل ستایش می آغازد: درود بر تو ای هشتمین سپیده اگر از سایه ساران درود می پذیری و با سطرهایی آمیخته با معرفت و بصیرت شیعی، به زیبایی به پایان می برد: تاریخ چون به تو می رسد طواف می کند عرفان در ايستگاه حَرَمت پياده ‌مي‌شود و کلمه چون به تو مي‌رسد به درباني درگاهت به پاسداري مي‌ايستد! شعر من نيز که هزار سال راه پيموده هنوز بيرون بارگاه تو مانده است. (موسوی گرمارودی، علی، گوشواره عرش، تهران، سوره مهر، چاپ سوم، ۱۳۸۸ ، سپیده هشتم، صص ۲۵۷ تا ۲۶۱.) «طاهره صفارزاده» بانوی شاعری که جوهره شعرش«اندیشه و بیداری» است، در کتاب «دیدار صبح» شعر بلندی با عنوان «زیارت‌نامه» دارد که به ساحت مقدس امام رضا (ع) تقدیم شده است. این شعر رضوی با سطرهای درخشان زیر آغاز می‌شود: «این خانه خواب ندارد این بارگاهِ داد یکسره بیدار است تعطیل و فصل ندارد. ..... طبیب این همه بیمار گره‌گشای این همه مشکل هرگز غریب نیست غریب ما هستیم که در دیار خودیم و در محاصره محرمان بیگانه... (صفارزاده، طاهره، دیدار صبح، تهران، پارس کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ، زیارتنامه، صص۱۵۳ تا ۱۵۷.) «قیصر امین پور» نیز که از طلایه داران و نام آوران شعر انقلاب اسلامی ست، با غزل معروف زیر نام خود را در شمار معرفت آموزان مکتب انسان ساز عالم آل محمد(ص) تا همیشه به ثبت رسانده است: چشمه های خروشان تو را می شناسند موجهای پریشان تو را می شناسند پرسش تشنگی را تو آبی جوابی ریگ های بیابان تو را می شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می شناسند هم تو گلهای این باغ را می شناسی هم تمام شهیدان تو را می شناسند از نشابور با موجی از لا گذشتی ای که امواج طوفان تو را می شناسند بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را می شناسند گر چه روی از همه خلق پوشیده داری آی پیدای پنهان تو را می شناسند اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را می شناسند کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه های خراسان تو را می شناسند 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا