eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
185 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🤦🏻 برای (ع) ................. تو بودی و او بود تو خوردی خونِ دل، او «خون» پیِ «خون» ۱ همانکه در بود همانکه در بود همانکه بَرده ی تن بود و تن داد برای جان، به صد نیرنگ و افسون خودش بازیچه ی دست جهان شد که تماماً بود میمون به جز و و چه باید کرد با !؟ کسی که لقمه هایش از است ندارد اعتنا بر و تلافی کرد با سر ؛ ابن هارون! تمام شهر فهمیدند او را به جز او نیست در این شهر، ، آبی ترین روحِ خدا بود - همینکه آمد و لب زد به معجون داری، خدا را شکر ای عشق! مکن ما را از این بیرون در آغوش تو ای ، بهلولِ عاقل بود و مجنون ۲ اگر بودیم رفتیم ۳ مرا مدیون خود کن باز، مدیون! خداحافظ رفیقِ بی زبان ها است، ممنون ممنون قم المقدسه ...................................... ۱. خون: خون مردم/ شراب ۲. بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهب بن عمرو صیرفی کوفی) یکی از عقلای مجانین سده دوم هجری و معاصر هارون‌الرشید بود. وی در کوفه رشد و نمو یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا یا عاقل دیوانه می‌نامیدند. برخی بهلول را از شاگردان پیشوای ششم شیعیان دانسته‌اند. در سال ۱۸۸ق/ ۸۰۴م بود که هارون‌الرشید را ملاقات کرد. زمانی که از سوی هارون‌الرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به دیوانگی زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند و اندرز می‌داد. همچنین اشاره به محمّدتقی بُهلول بیلُندی گنابادی‌‌ مشهور به شیخ بهلول یا علامه بهلول از واعظان و عارفان و‌ فقهای معاصر ایران که در گناباد خراسان دفن است و به سبب رفتارهای خاص و جنون آمیز به نام بهلول خوانده شد و در واقعه مسجد گوهرشاد نیز نقش داشت. ۳. بیتی از جلال مهرپویان اگر بار گران بودیم رفتیم اگر نامهربان بودیم رفتیم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🎁 پیشکشی به حضرت (عج) 🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به نیت فرج و گشایش امور می‌سازد ................ ، از سکوت محض، یک می‌سازد ، از صدای حبس، یک می‌سازد بشر، است و و و ، حیف! که از یک تکه‌سنگِ ساده یک معبود می‌سازد شبانی را خدا جا می‌دهد در غار تنهایی از او بعد از چهل سال، می‌سازد خدا آری خدایی که را از دل برای اهل دنیا، و می‌سازد نترس از پیچ‌وخم‌های مسیر ای چشمه‌ی جوشان زمین تا لحظه‌ی دریا شدن، با رود می‌سازد است آنکه از وجود خویش آگاه است و در راه تو با ظرفیت موجود می‌سازد یعنی آن «» که به رغم هرچه کوتاهی و هر کمبود می‌سازد بترس از آنکه شد آتش بیار معرکه در جنگ که آتش در پس روشنگری‌ها دود می‌سازد تو ای ، هر اندازه دیر از برگردی بشر آینده را فردای وهم‌آلود می‌سازد جهان، مشغول تحریف تو و من غافل از اینکه چه تصویر سیاهی از تو می‌سازد ولی دلخوش به اینم که نگاه تو توان هرچه تیر و نیزه را محدود می‌سازد زمین ویرانه شد با ما، زمان وارونه شد با ما جهان را بار دیگر می‌سازد منم قربان آن آقا، که بر خودش چندین آنگونه که فرمود می‌سازد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15