فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه ۱۴۰ سوره نسا
هرگاه شنیدید عدهای آیات خدا را انکار یا تمسخر میکنند با آنان همنشین نشوید.
تا زمانی که موضوع صحبت را عوض کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘معجزه علمی سجده کردن ☘
🍃بدونیدکه هردستورخدابرای بشرخالی از حکمت نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینکه تو پروردگار منی، مرا کافیست
و آنچه در قلب من است از تو پنهان نیست، پس الهی مرا آرامش عطا کن ...
خدایا به تو پناه میبرم به تنگ آمدن قلب و خوردن حرفها و احساسی که نه گفته میشود نه فهمیده،
قلب مرا آرام کن به آنچه بهتر میدانی و روا مدار که نزد کسی گلایه برم که برای غمم ارزشی قائل نیست،
تمام زندگی را به تو میسپارم ...
خدایا شکرت که هستی و آرام جان منی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦚عنایت آقا #امام_زمان (عج) به جوانے ک یاد او میڪرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشرف مرد کاشانی محضر امام زمان عج😭
مرحوم: شیخ کافی
💠 امام رضا (ع) فرمود:
... تا آنگاه كه خداوند براي اين امر جـوانی را از خاندان ما برانگيزاند كه زادگاهش و پرورشگاهش #پنهان باشد ولی اصـل وجودش پنهان نباشد.
📘غیبت نعمانی، باب 10، روايت 9،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گامهای شیطان در ترک نماز
👤حجت الاسلام رفیعی
درخلوت شب آمنه زیباپسري زاد
تنها نه پسر بر بشریت پدري زاد
در فتنه بیدادگران دادگري زاد
چشم همه روشن كه چه قرص قمري زاد
#میلاد_پیامبر_ص_و
#امام_جعفر_صادق_ع_مبارکباد🍃🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥سخنرانی حاج آقا #دانشمند
✍موضوع: شیطان به کافی نمیگه برو عرق بخور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۴ صلوات هدیه کنید به این دومعصوم
حضرت رسول اکرم (ص)،و امام صادق (ع)اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینکه تو پروردگار منی، مرا کافیست
و آنچه در قلب من است از تو پنهان نیست، پس الهی مرا آرامش عطا کن ...
خدایا به تو پناه میبرم به تنگ آمدن قلب و خوردن حرفها و احساسی که نه گفته میشود نه فهمیده،
قلب مرا آرام کن به آنچه بهتر میدانی و روا مدار که نزد کسی گلایه برم که برای غمم ارزشی قائل نیست،
تمام زندگی را به تو میسپارم ...
خدایا شکرت که هستی و آرام جان منی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان شنیدنی از شب اول قبرِ عالم بزرگ حوزه نجف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️معجزه دعای مادر
استاد دانشمند🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امیرالمومنین علی علیه السلام:
دورترین انسان از ساحت مقدس پروردگار انسان خسیس مالدار است
غررالحکم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی دیگه از سوره انبیأ در مقام بیات تقدیم شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️معجزه دعای مادر
استاد دانشمند🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «تو کُمکم کن»
👤 استاد دانشمند
🤲 وقتی شما برای فرج دعا میکنید، امام زمان هم برای شما دعا میکنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنان علی علیه السلام:
برای آنچه از دست رفته است
اندوه به دلت راه مده ...
زیرا تو را از آنچه در آینده میآید باز میدارد !
📕غررالحکم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حکایت زاهد
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
#نانحلال 6
صدامو که شنید خواست در بره اما خیلی سریع کیف را از دستش قاپیدم و گفتم_ از منی که خواهرتم خجالت نمیکشی از خدا بترس از عاقبت کارات بترس.
عباس عصبی خواست به سمتم بیاد که کیف رو ببره منم شروع کردم به داد و بیداد جیغ کشیدم.
مردمی که اونجا بودم به سمتمون اومدن عباسم فراری شد بعدش رفتم به همون آدرسی که خانم رو پیاده کرده بودم.
از افرادی که اونجا بودند پرس و جو کردند از نشونه اون خانم بهش گفت بهشون گفتم که شوهرش خیلی عصبی بود و تمام صورت خانمه هم کبود بوده.
یکی از همسایهها شناختشو گفت اون دختر اکبرآباد آدرس خونشون رو گرفتم و وقتی که به اونجا رفتم در زدم همون دختر بیچاره درو باز کرد چشماش پر از اشک بود .
کیف رو بهش دادم و قضیه رو بهش گفتم اونم حسابی ازم تشکر کرد و گفت _این طلاها مال عقدم بودن.شوهرم خیلی عصبیه و مدام از خونه بیرونم میگه.
منم طلاهامو برداشتم که به خونه بابام بیام اما قبل اینکه من پیاده شم اومد و منو از اینجا برد منم توی راه هرطور شد از دستش فرار کردم و این بار به خونه پدرم پناه آوردم
گفت که میخواد طلاق بگیره میگفت که شوهرش شب و روز میزنش. اعتیاد داره و خیلی رفیق بازه.
میخواست بهم مژگونی بده اما نذاشتم گفتم که وظیفهام بوده از خونشون بیرون اومدم دلم برای اون خانم خیلی میسوخت خدا را شکر کردم که مثل پدر و مادرم امانت دارم و تونستم خنده رو به لب این زن بیگناه بیارم
از خدا خواستم که برادر هم سر به راه کنه اونم سر سفره پدر من نون حلال خورده و الان به خاطر دوستاش به این روز افتاده بود.
پایان .
کپی حرام.
#ولخرج1
دوران عقدم بهترین سالها بود.
رضا خیلی هوامو داشت و همه جوره تامینم میکرد .
داشتم آماده میشدم که با هم به بازار بریم چند لحظه بعد گوشیم زنگ خورد از اونجایی که میدونستم رضائه با عجله کیفم رو برداشتم و از خونه بیرون رفتم. مامان دنبالم افتاد و گفت_ مادر شام یادتون نره با رضا بیاین اینجا.
سری تکون داد_ چشم مامان بهش میگم.. اما ممکنه که بریم خونه مادر مامانش اینا ...حالا ببینم چی میشه مامان .
گفت _ پس من منتظر خبرم دخترم حتماً بهم خبر بده.
چشمی گفتم و از خونه بیرون رفتم.
رضا جلوی در وایساده بود بازم مثل همیشه لبخند به لب داشت .
با دیدنم ذوق زده به سمتم اومد و گفت _به به حنانهدخانم میبینم که امروز بدجوری به خودتون رسیدین.
ادامه دارد.
کپی حرام.
#ولخرج 2
با لبخند جوابشو دادم _ خیلی ممنون البته شمام خیلی به خودتون رسیدین آقا رضا و حسابی خوشتیپ شدین.
رضا خندید و بعدش با هم به سمت ماشین رفتیم قرار بود برای مهمونی چند روز آینده لباس بخریم .
به بازار که رفتیم یه لباس مجلسی ک که سنگدوزی شده بود چشمم رو گرفت لباس پوشیدهای بود و از نظر خانواده همسرمم که یه خورده مذهبی بودن اشکالی نداشت.
ذوق زده رو به رضا گفتم_ وای چه لباس خوشگلیه!
رضا به تایید سری تکون داد و گفت_ بیا بریم داخل قیمتش رو بپرسیم.
باشه ای گفتم و دنبالش رفتم.
قیمت لباس رو که شنیدیم بدجوری هنگ کردم.
آروم رو به رضا گفتم_ بریم بیرون قیمتش خیلی بالائه.
رضا بیخیال شونه ای بالا انداخت_ باشه اما وقتی که تو دوستش داری من مجبورم که بخرم خانومی.
هین بلند کشیدم گفتم_ رضا تو رو خدا این کارو نکن.
ادامه دارد.
کپی حرام.