#شهیـدانہ{🌸🍃}
🌹هَرشهیدی
نشانیست از یک راه ناتمامـــــ🍃✨
🏮یک فانـــــوس
که دارد خاموش میشود
و حالا تو ماندهای و
یک شهیــد و یک راه ناتمام...🍃✨
🏮فانــــوس را بردار و راهِ
خونین شهــدا را ادامه بده...🍃✨
#راه_شهـدا_ادامہ_دارد
#مدیـون_خـون_شهـداییـم
#شهیداحمدمشلـــــب
@AhmadMashlab1995گ
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
کت و شلوار دامادیاش را
تمیز و نو در کمد نگه داشته بود😇
به بچههای سپاه میگفت:
«برای این که اسراف نشود،
هر کدام از شما خواستید داماد شوید،
از کت و شلوار من استفاده کنید.
این لباس ارثیهی من برای شماست.»😇
پس از ازدواج ما،
کت و شلوار دامادی محمد حسن،
وقف بچههای سپاه شده بود
و دست به دست میچرخید😅😊
هر کدام از دوستانش که میخواستند داماد شوند،
برای مراسم دامادیشان، همان کت و شلوار را میپوشیدند.😅
جالبتر آن که،
هر کسی هم آن کت و شلوار را میپوشید؛
به #شهادت میرسید!😢💚
#شهید_محمدحسن_فایده
#راوی_همسر_شهید
@AhmadMashlab1995
شهید #عباس_دوران
کابوس صدام
🌹خروج اضطراری🌹
صدام بغداد رو کاملا امن نشون داده بود تا اجلاس غیر متعهد ها که براش خیلی مهم بود رو اونجا برگزار کنه.
برای ایران هم خیلی مهم بود صدام به هدفش نرسه.
روز عملیات موتور سمت راست و عقب هواپیماش رو زدند...کلید خروج اضطراری رو زد، اما فقط کلید خلبان کابین عقب رو!
هرجور بود هواپیما رو هدایت کرد و اونو به ساختمان اجلاس کوبید و از اونجا به آسمون پرکشید.
اینطوری، هم عملیات به هدف نهایی خودش رسید و هم عباس؛ چون تمام نقشههای صدام نقش برآب شد و برگزاری اجلاس در بغداد لغو شد.
شـهــید #عباس_دوران
بمبی در کابین، صفــحه 37-15
@AhmadMashlab1995
animation.gif
923K
🌸🍃
#شهادٺــــ🌹
یعنے
مٺفاوٺــ بہ آخر رسیدن
وگرنہ مرگ
پایان همہ قصہ هاسٺــ....
#شھیداحمدمشلب
🌸🍃
@Ahmadmashlab1995
#خاطرات_شهدا
🌷خانواده #شهید مغنیه به یک #مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه #الغبیری بود.
🌷همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت #حضرت_رسول_ص دور هم جمع بودند.
از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه #صحبتی_کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه #برنامه هایی دارند .
🌷همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به #جهاد_مغنیه...
جهاد فقط گفت: طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!...
🌷همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است!
🌷وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید.
درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای #تسلیت آمده بودند!!...
طرح جهاد، #شهادت بود.
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_مدافع_حرم
#راوی_مادربزرگ_شهید
@AhmadMashlab1995
✨خبر آمد خبری در راه است.😍
باز هم شهرم میهمان دارد اما چه میهمانی ...
مادر نازنینم چشمت روشن....
مبارک باشد بازگشت دردانه ات...
بسیجی مدافع حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🍃
ولادت ۱۳۶۹ شهادت ۱۳۹۴ خانطومان
پیکر مطهر شناسایی شده و امروز در معراج با دوست داران خود وداع خواهد کرد😭
خوش آمدی قهرمان❤
#شهیـد_مدافـع_حـرم_مجیـد_قربـانخانـی
#شادے_روحشـون_صلـوات
@AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆
شهید نظر می کند
🎥ویدیو دانلود شود
#شهیداحمدمشلب
@AhmadMashlab1995
May 11
از امروز قراره با رمان📚جدیدی به اسم😈 #بنده_نفس_تابنده_شهدا 🥀در خدمت شما باشیم
#باماهمراه_باشید
#قرارگاه_فرهنگےمجازےشهیداحمدمشلب
👇👇👇
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_اول
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
از پارتی با بچه ها زدیم بیرون پشت فراری قرمز رنگم نشستم
موهامو باد به بازی گرفته بود
پانیذ هم نشست تو ماشین من
آریا و آرمان و سینا هم ب ترتیب سوار ماشین هاشون شدن
شروع کردیم به لای کشیدن تو خیابونهای شلوغ پلوغ تهران
بنز آرمان نزدیک ماشینم شد زد به شیشه
آرمان :ترلان سیگار میکشی
قهقهه ای زدم و گفتم آره
پانیذ: ترلان معلومه داری چه غلطی میکنی؟
اونقدر تو پارتی خوردی و رقصیدی الانم داری سیگار میکشی
سنگ کوب میکنیا
-إه پانیذ همش یه نخ سیگاره
آرمان:پانیذ حسود نشو
بیا ترلان عزیزم بیا بکش
قهقهه های مستانه ی منو دوستام فضای خیابان پر کرده بود
شالم قشنگ افتاده بود کف ماشین
یه تکیه پارچه ک مجبور بودیم چون تو این مملکت قانونه بندازیم سرمون
تا ساعت ۲نصف شب تو خیابونای جردن ،فرشته دور دور میکردیم
ساعت نزدیکای ۳بود که راهی خونه شدم
#ادامه_دارد..
نویسنده: بانو.....ش
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...
@AhmadMashlab1995
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_دوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
وارد خونه شدم
بابا و مامان ک اروپا بودن
ترنم هم خونه مجردیش بود
تیام با یه اکیپ دختر وپسر رفته بودن شمال ویلامون
سوگل خانم مستخدم خونمون خواب بود
رفتم اتاقم
عکس جنیفر لوپز، ریحانا .....بود
من حنانه معروفی ۱۶سالمه
اسممو پدربزرگم گذاشته البته فقط تو شناسنامه حنانه هستم اما همه ترلان صدام میکنه
ترلان،ترنم، تیام سه تا بچه هستیم
زندگی ما و پدر و مادرمون غرق در سفرهای اروپایی و پارتی و گشت گذار با دوستامون میگذره
مست شراب،سیگار،رابطه با دوستان
عوض کردن مدل به مدل ماشین ها
-سوووووگل
سوووووگگگگگل
سوگل
سوگل نفس نفس زنان :جانم خانم
چیزی شده؟
-منو صبح بیدار نکن نمیرم مدرسه
سوگل:خانم خاک برسرم البته فضولی ها
اگه بازم غیبت کنید
اخراجتون میکنن
لیوانی که دم دستم بود پرت کردم براش
-بتوچه مگه فضولی
برو گمشو ریخت نحستو نبینم
همینم مونده کلفت خونه بهم بگه چیکارکنم
موهامو باز کردم
آرمان میگفت موهات خیلی قشنگه
راستم میگفت موهای من خیلی صاف و بلند بود
ساعت ۴بود که خوابم برد
#ادامه_دارد..
نویسنده :بانو....ش
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇
✒️
@AhmadMashlab1995
#سرزمینےکه_شن_کویرشم_لشکرخداست
🔴شن ها مامور خدا بودند خدای طبس هنوز هم با ماست پس محکوم به شکستید عبرت بگیرید
#امام_خمینی
#طوفان_شن
#شکست_امریکا
🇮🇷
@AhmadMashlab1995
May 11
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید غم هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق، نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غائب ز میانه....
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
🌸🍃
@Ahmadmashlab1995
۲۶ آوریل #روزجهانی_خلبان برتمامی حماسه آفرینان آسمان امنیت وطنم ایران به ویژه تیز پروازان پایگاه سوم شکاری "شهید محمد نوژه" مبارک باد
#پایگاه_سوم_شکاری_شهیدنوژه
#همدان
@AhmadMashlab1995