◻️فیلسوفان دروغ نمیگویند
🔻 رکوردشکنی دروغ و افترا؛ در تجربهنگاری موسسه حکمت و فلسفه ایران!
🔸بخش اول
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند روز پیش دیدم در ماهنامهای، کارنامه، پیشینه و ظرفیتهای موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران مورد بحث قرار گرفته بود.
در میان مطالب خوب، و البته بعضاً مبالغهآمیزی که در این موضوع بیان شده بود، با کمال تعجب دیدم یکی از نویسندگان، در مجموعِ شش جمله و نیم(!) که درباره مدیریت یکساله این بنده در آن موسسه نوشته بود، شش دروغ و دو افترا را به هم بافیده بود! و این هم البته یک رکورد تازه است که هر کسی توان شکستن آن را ندارد!
توضیح آنکه آن نویسنده محترم، چنین نوشته بود:
«اما بعد که احمدحسین شریفی آمد و از سوابق علمی او خبر ندارم، حسب اطلاع برخورد چندان خوبی با استادان نداشت و خیلیها را بازنشسته کرد و آنجا خلوت شــد و من هم دیگر نرفتم. اما از همه مهمتر، گفتگوی اسلام و مسیحیت برای همیشه تعطیل شــد.»
✔️تنها تکه راست این سخنان، همان نیمجمله آغازین اوست: «اما بعد که احمدحسین شریفی آمد».😂
✔️ دروغ اول: سخنرانی همین آقای والامقام در مراسم معارفه این بنده در موسسه حکمت (که فایل آن موجود است) گواه دروغ بودن اولین جمله اوست که میگویند «از سوابق علمی او خبر ندارم». همین شخص محترم در جلسه معارفه این بنده، در حضور وزیر محترم علوم، جناب دکتر حداد عادل و سایر شخصیتهای فلسفی کشور چنین گفتند: «خوشبختانه اینک مسؤولیت این مؤسسه توسط وزیر محترم علوم جناب دکتر زلفیگل به جناب آقای دکتر شریفی سپرده شده است. ایشان با کولهباری از دانش الهیات اندوخته در قم در کنار دروس جدید و الهیات روز برای تصدی این موسسه آستین بالا زده و مسؤولیت پذیرفتهاند»؟!
به هر حال از دو حال خارج نیست:
یا آن دروغ، راست است و یا این راست، دروغ است.😂
بگذریم. (برای چنین مسائلی نباید دنبال «دلیل» گشت، «علت» را باید یافت)
✔️دروغ دوم و افترای اول: همه کادر علمی و اداری محترم و معزز آن موسسه میتوانند شهادت دهند که جمله دوم او یعنی اینکه «برخورد چندان خوبی با استادان نداشت» هم دروغ است و هم افترا! این بنده در مدیریت یکسالهام در آن موسسه، با کمال تواضع و ادب با یکایک اعضای هیأت علمی آن مجموعه برخورد کردم. کمترین بیادبی یا جسارتی به اساتید یا کارمندان نداشتم. به اتاق تکتک آنان میرفتم. با اغلب آنان جلسات مشورتی داشتم. از هیچ کوششی در تکریم آنان فروگذار نکردم. اساساً بنده جسارت کردن و دروغ بستن به دیگران را بلد نیستم. (بنده هنوز فلسفه دروغ نخواندهام و نیاموختهام)
✔️دروغ سوم و افترای دوم: در جمله بعدی نوشتهاند «خیلیها را بازنشسته کرد»! در حالی که در زمان مدیریت بنده حتی یک استاد (تأکید میکنم حتی یک استاد) هم بازنشسته نشد (چه رسد به اینکه بنده «خیلیها» را بازنشسته «کرده باشم»)! بلکه بر عکس، بازنشستگان سالیان گذشته موسسه (اعم از اساتید و کارمندان) را جداگانه و جمعاً دعوت به موسسه کردم. با آنان جلسه گرفتم. آنان را تکریم کردم. از آنان راهنمایی خواستم. اتاق اختصاصی در اختیار آنان قرار دادم. تا آنجا که ظرفیت داشتند و تمایل، قراردادهای پژوهشی (تصحیح، ترجمه و تدوین) با آنان منعقد کردم. ضمناً، در دوران مدیریت بنده نه تنها در جذبهای پیشین تجدید نظری صورت نگرفت؛ بلکه تلاشی مستمر برای نهایی شدن جذب افرادی که کار جذب آنان ناتمام مانده بود، انجام شد. و کسانی که چند سال بلاتکلیف مانده بودند، در کمتر از چند ماه کار جذب آنان به اتمام رسید.
✔️دروغ چهارم: نوشتهاند «و آنجا خلوت شد»! این هم دروغی دیگر است. مجله «ترنم ۱۴۰۰» که گزارشی از محصول دوران مدیریت این بنده است، گواهی مکتوب و مصور بر دروغ بودن این گزاره است. بنده از آبان ۱۴۰۰ تا آبان ۱۴۰۱ مسؤولیت آن موسسه را بر عهده داشتم، یعنی زمانی که هنوز ویروس منحوس کرونا یکهتازی میکرد. دانشگاهها و مراکز آموزشی هنوز غیرحضوری بود. اما این بنده به صورت مرتب و فعال، در موسسه حضور داشتم و با مراکز مختلف علمی و با محققان و اندیشمندان فراوانی رفت و آمد داشتم. قرارداد دهها پروژه پژوهشی را منعقد کردم. به گونهای که در تاریخ آن موسسه بیسابقه بود. در هر ترم تحصیلی کلاسهای حضوری و مجازی فراوانی، در موضوعات مختلف فلسفی و کلامی، منعقد شد. دورههای کوتاه مدت و مدرسههای زمستانه و بهاره و تابستانه برگزار شد. دورههای آموزشی نسبتاً مفصلی در خصوص فلسفه برای کودکان برگزار شد. و ...
ادامه در پست بعدی👈👈👈
#فلسفه
#موسسه_حکمت_و_فلسفه
#دروغ
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فیلسوفان دروغ نمیگویند
🔻رکوردشکنی دروغ و افترا؛ در تجربهنگاری موسسه حکمت و فلسفه ایران!
🔸بخش دوم
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈👈👈ادامه پست قبلی
✔️دروغ پنجم: «و من هم دیگر نرفتم»! این دیگر از دروغ هم فراتر است! زیرا با اینکه این بنده خدا از اعضای هیئت علمی آن موسسه نبوده و نیستند، اما به دلیل علاقمندیشان به مباحث فلسفی، همان روزهای آغازین حضورم در موسسه، شخصاً از ایشان دعوت به تدریس کردیم و او هم پذیرفت و از قضا در هر دو ترم تحصیلی، بعد از ظهرهای دوشنبه، در آن موسسه تدریس داشتند! افزون بر این، عضو کمیسیون هیئت امنای موسسه هم بودند و در همه جلسات کمیسیون شرکت کردند! اسناد صوتی و تصویری این جلسات همگی در سایت موسسه حکمت موجود است.
✔️دروغ ششم: و بالاخره این جمله که «اما از همه مهمتر، گفتگوی اسلام و مسیحیت برای همیشه تعطیل شــد» را نیز میتوان ششمین دروغ به شمار آورد! این استاد محترم چنان نوشتهاند که خواننده تصور میکند پیش از حضور این بنده، هر روز کرسی چنین گفتگوهایی برقرار بوده است و بنده آنها را تعطیل کردهام! در حالی که
اولاً، در تاریخ این موسسه جز چند مورد اندک، خبری از گفتگوهای اسلام و مسیحیت (آنگونه که این متن القا میکند) نبوده! اساساً رسالت موسسه حکمت و فلسفه چنین چیزی نیست و نبوده است!
ثانیاً، همانطور که عرض کردم زمان حضور بنده در موسسه مصادف با یکهتازی ویروس منحوس کرونا بود و هنوز اقتضائات و محدودیتهای آن دوران را فراموش نکردهایم.
و ثالثاً، این بنده به دلیل اعتقاد به گفتگو و مناظره و تعاملات علمی، چنین فعالیتهایی را با قوت شروع کردم. با نمایندگان مسیحیت ارتودوکس در خصوص اخلاق و عرفان ارتودوکسی جلسه گرفتم. آنان را به موسسه دعوت کردم. چندین همایش و نشست بینالمللی (در موضوعات فلسفی) در مدت کوتاه مدیریت بنده برگزار شد. مصوبه هیئت امناء را برای برگزاری دو همایش بینالمللی دیگر هم گرفتم! همایشی با موضوع «طبیعتگرایی فلسفی و چالشهای آن»، با شرکت مشهورترین ملحد عالم، دانیل دنت، در زمان مدیریت بنده برگزار شد. در زمان مدیریت بنده بود که جلسات سخنرانی و مناظره با حضور برخی از چهرههای مشهور روشنفکران غربزده در موسسه برگزار شد!
🔸ضمناً تعداد گروههای علمی این موسسه پنجاه ساله، در زمان مدیریت بنده از «هفت گروه» به «نه گروه» رسید. یعنی در یک سال قریب به ۳۰ درصد پنجاه سال توسعه ساختاری ایجاد کردم. دو گروه علمی جدید با عنوان «فلسفه علوم انسانی» و «مطالعات حکمت عملی» و یک کارگروه ویژه «فلسفه ذهن و علوم شناختی» تأسیس کردم. همچنین در کنار همه فعالیتهای دیگر، مجوز دو نشریه سهزبانه (انگلیسی، عربی و فارسی) دریافت شد. یعنی موسسهای که در تاریخ ۵۰ سالهاش فقط یک نشریه (آن هم تقریبا مهجور) داشت، در زمان مدیریت یکساله این بنده مجوز «دو نشریه» دیگر نیز، آن هم با نگاه بینالمللی گرفته شد: «فلسفه و علوم انسانی» و «مطالعات حکمت عملی».
♦️اما از حق نگذریم، حقیقتاً این یک هنر است که در یک عبارت شش جملهای بتوانی بدون هیچ شرمساری و خجالتی شش دروغ و دو افترا را با هم جمع کنی! و حتی زمانی که به صورت خصوصی درخواست اصلاح این اشتباهات را میکنی چنین پاسخ داده شود که: «جنابعالی هم صاحب اختیار و ذوی القدرة و الاعتبار هستید چنانچه اشتباهی رخ داده دقیقا بفرمایید تا تصحیح گردد» و وقتی مستندات اشتباهات و دروغها را برایشان ارسال میکنی چنین پاسخی بشنوی که: «همین امروز با اساتیدی که نزد من میآمدند و تظلم میکردند تماس میگیرم و از آنها بیشتر جویا میشوم»! همین و بس.
🔸نکته:
این بنده قصد انتشار علنی این پاسخ را نداشتم. و از افترا زننده محترم هم به صورت خصوصی خواستم که خودش دروغهایش را راست کند و افتراهایش را اعتذار بجوید؛ اما بر اساس پیامهایی که برایم ارسال کرد، متوجه شدم مشکل او مربوط به جایی دیگر است. به همین دلیل، سکوت را جایز ندانستم و برای ثبت در تاریخ این وجیزه را نوشتم.
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ
🔸البته مطالب شنیدنی و ناگفته فراوانی در این خصوص دارم که به لطف روزنگاریهای مألوف و مرسومم، همه آنها را به صورت مضبوط دارم و در صورت لزوم منتشر خواهم کرد!
#فلسفه
#موسسه_حکمت_و_فلسفه
#دروغ
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فلسفه، ژرفاندیشی و توجه به زندگی روزمره
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلسوفان عموماً افرادی ژرفاندیشاند؛
به فرو رفتن در عمق مسائل و کاویدن بن و ریشه آنها میلی درونی و ذاتی دارند.
اگر این نگاه و این میل صرفاً مصروف امور انتزاعی محض نشود و به مسائل اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی و سیاسی تعلق بگیرد، خدمتی بینظیر به جامعه بشری خواهد بود.
کمترین فایده چنین رویکردی این است که فیلسوفان میتوانند جامعه را از پرداختن به «مسألهنماها» نجات داده و مسائل واقعی را پیش روی آنها بنهند. مسائلی که
اولاً، حقیقتاً «مسأله»اند؛
ثانیاً، «حلشدنی» و پاسخدادنیاند؛
ثالثاً، حل آنها یا پاسخ به آنها «ضرورت» و «اولویت» دارد.
#فلسفه
#ژرفکاوی
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️کلنگری از آسیبهای فکر فلسفی!
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«کلنگری» یکی از امتیازات ویژه #فلسفه و فیلسوفان است. آنان نگاهی کلان به هستی دارند. و بدون تردید وجود چنین نگاهی به هستی، برای فهم دقیقتر و بهتر عالم، امری لازم و ضروری است.
در عین حال، همین امتیاز ویژه، یعنی #کلنگری، یک نقطه ضعف عمده برای بسیاری از فیلسوفان نیز به شمار میرود! آنان نسبت به جزئیات بیاعتنایند. به تعبیر خود آنان: «الجزئی لایکون کاسبا و لا مکتسبا»! [البته میدانیم و میدانید که منظور از این جمله چیز دیگری است]
بلکه اگر بخواهم واقعبینانهتر سخن بگویم، باید گفت، فیلسوف بما هو فیلسوف، نه تمایلی به پرداختن به جزئيات دارد و نه پرداختن به آنها را مفید میداند و نه اساساً روش پرداختن به آنها را در اختیار دارد.
به همین دلیل، غالباً سر در لاک تأملات شخصی و دغدغههای فردی خود دارند و ساعتها و روزها درباره رابطه مفاهیم و حقیقت قضایا و گزارهها میاندیشند و صحبت میکنند بدون آنکه هیچ دغدغهای نسبت به تأثیرات اجتماعی و عینی آن دیدگاهها داشته باشند! و بدون آنکه نسبت به مسائل اجتماعی و دغدغههای اجتماعی و فرهنگی عامه مردمان حساسیتی داشته باشند! و اگر هم احیاناً به هر دلیلی، ورودی به مسائل اجتماعی و فرهنگی داشته باشند، ورودی ناشیانه و غیرمؤثر است.
🔻راه نجات از این آسیب کشنده، نگاه کاربستی به مطالعات فلسفی است. ما نیاز به #فلسفه_کاربردی داریم.
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فیلسوفان و رسالت «عمومیسازی فلسفهورزی»
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیجانزدگی و غلبه احساسات و عواطفِ بیبنیان، موجب بیثباتی جامعه خواهد شد.
راه نجات از این آسیب، ترویج «فلسفهورزی» و «عقلانیت» است. جامعه باید «دلیلجو» باشد؛ باید «استدلالطلب» باشد. نباید هر سخنی را پذیرا باشد.
از فیلسوفان انتظار میرود در ترویج «عقلانیت» و «روش خردورزی» و «آموزش استدلال» و «استدلالطلبی» وظیفه خود را در قبال جامعه ایفا کنند. عمومیسازی فلسفهورزی را از وظایف اخلاقی فیلسوفان میدانم.
تنها در این صورت است که جامعه از هیجانزدگی نجات مییابد. بلکه در برابر طوفانهای فکری و هجمههای اعتقادی و تخریبهای اخلاقی، مصون میماند.
با عمومیسازی فلسفهورزی است که میتوان جامعه را از «تقلیدگرایی» و «تلقینپذیری» و «غربزدگی» و تبعیت کورکورانه از افکار و اندیشههای بیبنیان اومانیستی و لیبرالیستی نجات داد.
با نهادینهسازی عقلانیت است که افراد از افتخار به بیثباتی و تزلزل فکری رهایی مییابند و جامعه در برابر امواج خرافات سنتی و مدرن محافظت میشود.
با همگانی شدن عقلانیت و استدلالطلبی است که شیفتگی به شخصیتها رنگ میبازد و جای خود را به دلدادگی به حقیقت میدهد.
تنها با اکسیر عقلانیت و دلیلجویی است که میتوان زشتی و بیمنطقی خودباختگی و ذلتپذیری فردی و اجتماعی را نشان داد.
#فلسفه
#الهیات_کاربردی
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فیلسوفان و مسائل و دردهای اجتماعی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از مهمترین انتظارات اجتماعی از #فلسفه و فیلسوفان آن است که نقش خود را در تعالی اخلاقی جامعه ایفا کنند.
«خواستههای غیرضرور» افراد و جامعه را نقد کنند و «خواستههای متدانی» آنها را اخطار دهند.
آسیبهای فردی و اجتماعی چنان خواستههایی را فریاد بزنند.
و از راه نقد و ابطال باورهای نادرست و متدانی، بیبنیانی و بیریشگی گرایشها و خواستههای متدانی را نیز نشان دهند.
افزون بر آن،
«مصلحتهای واقعی» مردم را به آنان تعلیم دهند.
و «نیازهای اصیل و اصلی» آنان را یادآوری نمایند.
از طریق تقویت باورهای متعالی، خواستههای جامعه را نیز متعالی کنند.
و از راه تبیین و ترویج باورهای صحیح و مستدل، گرایشها و رفتارهای معقول و درست را در حیات فردی و اجتماعی ترویج دهند.
اینها از نقشها و مسئولیتهایی است که باید فیلسوفان عهدهدار آنها باشند؛ اما معالاسف، درباره بسیاری از فیلسوفان و فلسفهدانان روزگار ما، باید گفت غافل از نیازها و دردهای اصلی و جانکاه اجتماعی و مسائل و معضلات بشری و بینالمللی، مشغول خلوت خویشاند و دلخوش به افکار و اندیشههای انتزاعی خویش: «غافلند این خلق از خود ای پدر».
#الهیات_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
◻️آسیبشناسی تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸علیرغم بیمهریهایی که به #فلسفه و فلسفهآموزی و حتی فیلسوفان در حوزههای علمیه شده است، حوزههای علمیه شیعه در همیشه تاریخ خود، مهد فلسفه و فلسفهورزی و فلسفهاندیشی بوده است. در سدههای اخیر، ظهور میردامادها، ملاصدراها، سبزواریها، طباطبائيها، مطهریها، مصباحها و ... نشانه حیات فلسفه و فلسفهورزی در حوزههای علمیه بوده و هست.
هماکنون نیز به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، از وظایف مدیریت حوزه و اساتید فلسفه این است که تلاش کنند #حوزه_علمیه «مرکز فلسفه»، «مرجع فلسفه» و «قطب اصلی فلسفه اسلامی» باقی بماند.
در سایه این تأکید رهبر فرزانه انقلاب و توجه مدیران حوزه علمیه به این مهم، در سالهای اخیر شاهد «رونق کمّی» دروس فلسفه در حوزه علمیه قم هستم. تا جایی که در سال جاری (۱۴۰۳) تعداد ۲۷۰ درس فلسفه در حوزه علمیه قم تدریس میشود. این رشدی ارزشمند، فوقالعاده و بیسابقه است که نسبت به یک دهه قبل بیش از صددرصد افزایش کمّی را نشان میدهد.
اما نیمنگاهی به عناوین دروس نشان میدهد که نباید و نمیتوان به این رشد کمّی دلخوش بود. جز یک عنوان از ۲۷۰ عنوان درسی که درباره «حکمت عملی» است، و دو عنوان که با محوریت کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم است، بقیه همگی تدریس دو کتاب بدایه الحکمه و نهایه الحکمه علامه طباطبائی(ره) و احیاناً اسفار و شواهد ملاصدرا است! و البته تعداد اعضای شرکت کننده در کلاسهای حدود یکصد نفر از اساتید این دروس نیز کمتر از ۵ نفر است.
♦️بر این باورم که آموزش فلسفه با این روش
✔️نه خدمت به فلسفه است؛
✔️نه شایسته یک پایگاه قویم و غنی و پربار فلسفی است؛
✔️و نه گرهی از نیازهای فلسفی جامعه ما را میگشاید.
🔹پیشنهاد این بنده آن است که جمعی از دلسوزان فلسفه و مدیران آموزشی حوزه و دانشگاه بنشینند و به تحلیل وضعیت موجود بپردازند:
✔️هم وضعیت تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه را مطالعه کنند؛
✔️هم وضعیت آموزش فلسفه در دانشگاههای کشور را بررسی نمایند؛
✔️هم تعلیم و تعلم فلسفه در دانشگاههای معتبر و مشهور دنیا را رصد کنند؛
✔️هم برآوردی از نیازهای فلسفی جامعه ایرانی اسلامی خود ما داشته باشند؛
✔️و نهایتاً با تکیه بر این دادهها و آگاهیها، طرحی نو و جدید برای تعلیم و تعلم فلسفه درافکنند.
♦️فلسفه اسلامی آنگاه میتواند به حیات و بالندگی خود ادامه دهد که
اولاً، با آغوش باز به استقبال فلسفههای شرقی و غربی رایج در مراکز فلسفی جهان برود؛
ثانیاً، از لاک صرفاً انتزاعی خارج شده و نگاهی کاربستی به اندیشههای فلسفی داشته باشد؛
و ثالثاً، دغدغهمند حل بنیادین مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور باشد.
🔹همانگونه که رهبر معظم انقلاب ۲۱ سال قبل (۲۹/ ۱۰/ ۱۳۸۲) در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی فرمودند: از مهمترین نقصهای فلسفهورزی در حوزههای علمیه آن است که، برخلاف فلسفههای غربی، فیلسوفان مسلمان نتوانستهاند آن ذهنیت فلسفی و آن مطالعات انتزاعی را «امتداد سیاسی و اجتماعی» بدهند. و بر اساس بنیانهای فلسفی خود «سیستمهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی» و همچنین «وضع حکومت»، «کیفیت تعامل مردم با همدیگر» و امثال آن را معین کنند و مع الاسف در «ذهنیّاتِ مجرّد» باقی مانده و «امتداد پیدا نکردهاند».
🔸زمانی که اغلب دروس فلسفی حوزههای علمیه به موضوعاتی مثل فلسفه اسلامی برای کودکان (فابک)، فلسفه اجتماعی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست، فلسفه حکومت، فلسفه اقتصاد، فلسفه فرهنگ، فلسفه مقاومت، فلسفه جهاد، فلسفه علوم انسانی و اجتماعی، فلسفه علم، فلسفه زیست، و سایر فلسفههای مضاف به علوم و امور اختصاص یافتند، آنگاه است که میتوان یک حوزه فلسفی بالنده و در طراز حوزههای علمیه شیعی را شاهد بود.
#الهیات_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡فلسفهورزی در حوزه و دانشگاه
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو
نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند
🔹پیشتر در کوتاهنوشتی، به آسیبشناسی تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه اشارهای کرده بودم، ( https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/3023 ) از باب اینکه مبادا آن نوشته از سوی سطحینگران به منزله «نفی حکمت» و «تضعیف فلسفهورزی حوزوی» تلقی شود، لازم است به یکی از بارزترین ویژگیهای آموزش #فلسفه در حوزههای علمیه، اشاره کنم:
از امتیازات تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه، اصالتدادن به استدلالطلبی و دلیلخواهی است. از ابتداییترین متون فلسفی تا بالاترین سطوح فلسفهورزی در حوزههای علمیه، محوریت با استدلال و روش فلسفی است.
در حوزههای علمیه چیزی به نام «شخصیتزدگی» و «تقلید» و «تبعیت» از فیلسوفان جدید و قدیم وجود ندارد. حقیقتاً معلمان و متعلمان فلسفه در حوزههای علمیه پایبند به این شعار هستند که «نحن ابناء الدلیل؛ نمیل حیث یمیل».
اما مع الاسف در اغلب دروس دانشگاهی، تعلیم و تعلم فلسفه چنین وضعیتی ندارد! نوعی ایدئولوژیزدگی در آموزش فلسفه به ویژه فلسفه غرب در محیطهای دانشگاهی حاکم است. نه استاد فرصت (و یا شاید جرئت و جسارت) نقد اندیشههای فلسفی فیلسوفان غرب را دارد و نه دانشجویان از ورزیدگی لازم برای چنین کاری برخوردارند. [البته استثنائات در همه جا هستند]
🔻به طور کلی در تعلیم و تعلم حوزوی حتی در دروس غیر فلسفی، برخلاف تعلیم و تعلم دانشگاهی، «نگاه انتقادی» بسیار پررنگتر و اصیلتر از «نگاه توصیفی» محض است.
#دانشگاه
#حوزه_علمیه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡فلسفه؛ سادهگویی و سادهنویسی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از معضلات زبان فلسفه و ادبیات رایج میان فیلسوفان استفاده از اصطلاحات نامأنوس و پیچیده و بعضاً چند پهلو است. عامه مردمان بلکه عامه نخبگان و فرهیختگان جامعه نیز امکان خوگیری با چنان ادبیات و اصطلاحاتی را ندارند.
به همین دلیل، اهمیت و ارزش فلسفه و فلسفهورزی را چندان درک نمیکنند.
فیلسوفان باید بدانند که رسالت آنان با رسالت و مسؤولیت فیزیکدانان و شیمیدانان و ریاضیدانان متفاوت است. #فلسفه فقط جنبه تخصصی و آکادمیک محض ندارد و نباید داشته باشد؛ ابعاد عمومی فلسفه را باید توجه کرد.
باید هنر امتداد فلسفهورزی در لایههای عمومی را کسب کرد.
#شهید_مطهری در این زمینه یک الگو است. او فیلسوفانه به سطح جامعه آمد و بدون آنکه ذرهای از فلسفهورزی و اقتضائات فکر فلسفی عقبنشینی داشته باشد، با زبان مردم و با زبانی غیرتخصصی مباحث فلسفی را با مردم در میان گذاشت و سطح عقلانیت و استدلالطلبی و خردورزی مخاطبان خود را ارتقاء داد.
#الهیات_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡به یاد علامه طباطبائی (ره)
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹علامه طباطبائی حقیقتاً فیلسوفی در میدان بود. او هر چند در مباحث صرفاً انتزاعی فلسفه نیز با تدریس منظومه و اسفار و اشارات و شفا و نهایتاً با تدوین ابتکاری دو کتاب درسی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة حق مطلب را ادا کرد؛ اما هرگز به مباحث انتزاعی فلسفه بسنده نکرد؛ او همواره در اندیشه امتداد #فلسفه و فکر فلسفی در لایههای مختلف فرهنگی و اجتماعی بود.
🔸تدوین مقالات چهاردهگانه «اصول فلسفه و روش رئالیسم» و تدریس آنها برای برخی از شاگردان برجسته خود در اوایل دهه سی (۱۳۳۰ش)، مباحث فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق و حقوق زن و فلسفه اجتماع و امثال آن و مقاله بسیار مهم و کلیدی «ولایت و زعامت» در فلسفه سیاسی اسلام و تبیین بسیار دقیق و عالمانه نظام حکمرانی اسلامی، همگی نشان از دغدغه اجتماعی و سیاسی این فیلسوف بزرگ میدهد.
🔹او حقیقتاً فیلسوفی در میدان بود. در عمیقترین لایههای فرهنگ اندیشه میکرد. تدوین کتابهایی مثل «شیعه در اسلام» به هدف معرفی شیعه به جهانیان، نشان از زمانشناسی و نیازشناسی کمنظیر آن مرد بزرگ دارد.
♦️مناظرههای مفصل وی با مخالفان فکری نشان میداد که او هرگز فیلسوفی بنشسته در گوشهای نبود؛ بلکه فیلسوفی در میدان بود. مناظرهای نسبتاً مفصل با رئیس جریان تفکیک آمیرزا مهدی اصفهانی در موضوع منطق ارسطویی داشتند که قبلاً گزارشی از آن را تقدیم کرده بودم ( https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/861 ) بر اساس نقل آیتالله جوادی آملی مناظرهای هشت ساعته با یکی از صاحبنظران مارکسیسم در موضوع الحاد و توحید داشتند که طرف مناظره، نتیجه مناظره هشت ساعته خود با #علامه_طباطبائی را اینگونه گفته بود: «آقای طباطبایی من را موحد کرد.»
🔹امضای بیانیههایی در محکومت دینستیزی و قانونشکنی رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱ و همچنین در اعتراض به بازداشت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ و همچنین افتتاح دو حساب بانکی (در بانکهای ملی و صادرات) برای دریافت کمکهای نقدی مردم برای کمک به مبارزان فلسطینی در اردیبهشت سال ۱۳۴۹ نشان از دغدغهمندیهای میدانی او نسبت به مسائل ایران و جهان اسلام داشت.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡«فلسفه» و توصیف و تبیین «آرمان زندگی»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸یکی از نیازهای اساسی برای داشتن جامعهای متعالی، داشتن «آرمانی متعالی» است.
🔻داشتن آرمانی متعالی است که:
✔️به زندگی فرد و جامعه معنا میدهد؛
✔️همه رفتارها و اقدامات او را سامان میدهد؛
✔️انرژی و توان او را به سمت و سویی ارزشمند سوق میدهد.
🔻بدون داشتن آرمانی واحد و مشترک،
✔️نظم اجتماعی به هم میخورد؛
✔️نیروها نه تنها همافزایی نخواهند داشت که همدیگر را خنثی میکنند.
🔹یکی از توقعات اصلی جامعه از فلسفه اسلامی و فیلسوفان مسلمان آن است که ضمن ترسیم و توصیف آرمان متعالی زیست فردی و اجتماعی انسان مسلمان، پایههای آن را با نیروی برهان و استدلال مستحکم کند.
#فلسفه
#آرمان
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
◻️فلسفه، جامعنگری و تصمیمگیری
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلسوفان به دلیل نگاهی کلان و کلی که به هستی دارند، بهتر از دیگران میدانند که بسیاری از مسائل و موضوعات اجتماعی، چندوجهی و چند بعدیاند. هر مسألهای جنبهها و جهات عدیدهای دارد. به همین دلیل، هر مسألهای میتواند راهحلهای عدیدهای هم داشته باشد.
مدیرانی که فاقد چنین نوع نگاهی باشند، ممکن است به نخستین راهحل و پاسخی که به ذهنشان میرسد، قانع شوند و بدون بررسی همه جوانب مسأله، به «تصمیم» برسند؛ تصمیمی که لزوماً ممکن است بهترین تصمیم نباشد و اهداف مورد نظر را تأمین نکند!
البته همین نوع نگاه اگر دقت نشود، «میتواند» آسیبهایی را هم به دنبال داشته باشد؛ فی المثل
«ممکن است» موجب رکود و رخوت و توقف در مسائل اجتماعی شود! زیرا ارائه راهحلهای مختلف و متنوعی که هر کدام در جای خود میتواند درست باشد، موجب سردرگمی و ترس از تصمیمگیری شود. به تعبیر امیرمؤمنان علیه السلام «إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَاب» (نهج البلاغه، حکمت ۲۴۳)
به علاوه در میان راهحلهای پرشماری که برای هر مسألهای وجود دارد، اگر کسی مبتلا به وسواس فلسفی «پیدا کردنِ بهترین راهحل» شود، احتمالاً راهحلها و پاسخهای او از مصداق «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» خواهد بود. زیرا در مسائل اجتماعی و مدیریتی عنصر «زمان» و «سرعت» بسیار مهم است. جامعه و سازمان، معطل پیدا کردن بهترین راهحل نمیماند.
#فلسفه
#جامعنگری
#مدیریت
@Ahmadhoseinsharifi
🌹