eitaa logo
اخلاق و عرفان
61 دنبال‌کننده
109 عکس
23 ویدیو
17 فایل
امام علی علیه السلام: دانش، نهر است، و حکمت، دریاست. عالمان، پیرامون نهر، می‌گردند. و حکیمان، در میان دریا، کاوش می‌کنند. و عارفان، در کشتی‌های نجات، می‌گردند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 یارِ ارج‌دارِ علی! 🖌 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری 🌻 توصیف امیرمؤمنان - علیه‌السلام - از ویژگی‌های برادری که دوستش می‌داشت‌ 🔹یکی از شیوه‌های تربیتی امام علی - علیه‌السلام - این بود که اوصاف خوبان را بیان می‌فرمود و زیبایی‌ها و فرخندگی‌هایشان را توصیف می‌کرد تا رغبتی شیرین در جان آدمیان، برای وصول به جایگاه ستودهٔ آنان، به‌وجود آورد و مردمان را به اقتدای آن مقتدایان فرا بخواند. مولای خوبان، در یک سخن ارزشمند، کسی را نیکو و عظیم توصیف می‌کند و او را برادر خویش می‌نامد که زمانی با وی روزگار می‌گذرانده است؛ اما نام او را نمی‌آورد. برخی، به گمان، وی را ابوذر می‌دانند و برخی، کسان دیگری را نام می‌برند؛ اما همین نام‌نیاوردن امیرمؤمنان از آن یار ارج‌دار خویش، حلاوت و ذکاوتی را به همراه دارد؛ زیرا هم حس کاوشگری را در آدمی بر‌می‌انگیزاند و هم این رغبت را در آدمی شکوفا می‌کند که هرکس خویشتن را به جای آن یار بی‌نام علی - علیه‌السلام - فرض کند و بکوشد تا آن اوصاف خجسته را به‌دست بیاورد؛ چنان‌که مولا وی را نیز برادر خویش بخواند. 🔹 اینک اوصاف و خصلت‌های آن یار ارج‌دار را از زبان عطرافشان مولایمان، در حکمت ۲۸۹ نهج‌البلاغه، می‌شنویم: در روزگاران گذشته، برادری داشتم «خدایی» که برادری‌مان بر طریقت الاهی بود. او چنین بود: ۱. کوچکی دنیا در چشم او، وی را در دیدهٔ من، بزرگ کرده بود! (چون متاع فریبای این ‌جهان و خواهش‌های ناروای نفسانی، نزد وی حقیر می‌نمود، وی در جان من، عظیم نشسته بود.) ۲. از سیطرهٔ شکم خویش، بیرون بود؛ از این‌رو، به آنچه نمی‌یافت، اشتها نمی‌کرد و در آنچه می‌یافت، زیاده‌روی نمی‌نمود. ۳. بیش‌ترین اوقات روزگارش را خاموش بود. (خاموشی‌اش نه از سر ناتوانی در گفتار بود، بلکه برای بیش‌تر اندیشیدن و به وادی بیهوده‌گویی نیفتادن بود؛ زیرا هنگامی که ضرورت سخن‌راندن فراهم می‌آمد:) ۴. چون سخن می‌گفت، چنان بود که سخنوران را از سخن‌راندن باز‌می‌داشت و بر آنان چیرگی می‌یافت و عطش پرسشگران را فرو می‌نشاند. ۵. (از فرط بی‌آزاری و فروتنی، به ظاهر و در دیدهٔ ظاهربینان،) ناتوان و مستضعف بود. ۶. هنگامهٔ تلاش و کارزار، چونان شیر بیشه بود و مار بیابان. (؛ خشمگین و خروشان و پُرزهر و شتابان!) ۷. (از منازعه‌های فضیلت‌سوز و جدال‌های خصمانه، پرهیز می‌کرد و تا کار به داوری نمی‌رسید و] تا نزد قاضی نمی‌آمد، دلیلی نمی‌آورد و برهانی اقامه نمی‌کرد‌. ۸. کسی را بر کاری که (به ظاهر ناروا بود و) امکان عذر و بهانه‌ای در آن می‌بود، ملامت نمی‌کرد تا آن‌که عذر و بهانه‌اش را می‌شنید. ۹. از هیچ‌ دردی نمی‌نالید و شکایت نمی‌کرد؛ مگر پس از بهبود و سلامت. (آن‌هم از باب حکایت‌.) ۱۰. آنچه را عمل می‌کرد، می‌گفت و آنچه را عمل نمی‌کرد، نمی‌گفت. ۱۱. اگر در گفتن، از وی سبقت می‌جستند، در خاموشی بر او چیرگی نمی‌یافتند. ۱۲. بر سخن‌شنیدن، شوق‌ناک‌تر بود تا بر سخن‌گفتن. ۱۳. هرگاه که دو کار برایش پیش می‌آمد، می‌نگریست که کدامشان به هوای نفس نزدیک‌تر و به هوس دل، شیرین‌تر است تا با آن مخالفت بورزد. (زیرا به‌وضوح می‌دانست که آنچه با هوای نفس ملایم‌تر است، با عقل و شرع مخالف‌تر است.) پس شما نیز این خصلت‌ها را فراگیرید و خویشتن را بر آن‌ها وادارید و برای یافتن آن‌ها بکوشید و به آن‌ها رغبت ورزید. (شما نیز مانند آن برادر من، شایستگیِ یافتن این اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده را در خویشتن فراهم آورید) اما اگر توان یافتن همهٔ آن‌ها را ندارید، هر مقدار را که می‌توانید، فرابگیرید؛ زیرا برخی را به‌دست‌آوردن، بهتر است از همه را وانهادن. ۲۷ آذر ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 !