🌹🍃
#اطلاعیه
#مسابقه 📣📣
✅ در راستای اجرای برنامههای متمرکز آموزش عقیدتی- سیاسی به منظور ارتقاء سطح دانش معرفتی و بصیرتی بسیجیان، معاونت تربیت آموزش عقیدتی- سیاسی بسیج اقدام به برگزاری سری مسابقات کتابخوانی نموده است. بدین منظور کتاب "واجب فراموش شده" و 10 سوال چند گزینهای تهیه و در پایگاه محتوارسانی منیرنت به نشانی WWW.MONIRNET.IR بارگذاری شده است.
📩 شرکتکنندگان در این مسابقه، پاسخ را به صورت عدد 10 رقمی با ذکر نام استان و ناحیه،، به سامانه 660000425 ارسال نمایند.
مثال: ناحیه امام صادق*اصفهان*1234432123
📲 مخاطبین دارای تلفن هوشمند نیز میتوانند منبع و سوالات آزمون را از شبکه (کانال) "نسیم معرفت" در پیامرسان سروش به نشانی زیر دریافت کنند:
splus.ir/nasimemarefat
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔔 مقتضی است ضمن ارسال نسخه الکترونیک کتاب و سوالات، نسبت به اطلاعرسانی مناسب برای شرکت بسیجیان اقدام نمایید.
🎁 در پایان تعداد 32 نفر از برگزیدگان این مسابقه با هدایای نقدی 000/000/2 ریالی مورد تشویق قرار خواهند گرفت.
⭕️ مهلت شرکت در مسابقه از تاریخ 21/08/1401 لغایت 30/08/1401 میباشد.
آلاچیق 🏡
⚜علمــدارعشــق قسمت #سی_هفتم ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم.. آویز توماشین عک
⚜علمــدارعشــق
قسمت #سی_هشتم
ماشین پارک کردم.. پ
زن عموم دیدم... این زن عموم دو سال پیش خیلی اومد خواستگاریم برای پسرش اما من گفتم نه
بعدش رفت دخترخاله ام بعنوان عروس انتخاب کرد،
الان خدا بخیر کنه میخاد چه زخم زبانی بزنه
رفتم سمتش
- سلام زن عمو خوب هستید؟پسرعمو و عروس و عمو خوبن
زن عمو: سلام الحمدالله.. نرگس جان بدت نیادا اما خداشاکرم عروسم نشدی.. چون بخاطر ۱۰۰میلیون پول شوهرت راهی سوریه کردی
سرم انداختم پایین و هیچی نگفتم..
قطرات درشت اشک از چشمام راهی صورتم شد
زن عمو:خوب کاری نداری دخترم
زنگ در زدم... مامانم تا منو دید گفت
_خاک توسرمـ.. نرگس چی شده ؟چرا گریه میکنی؟
-مامان چرا مردم فکر میکنند پول میدن اصلا کدوم زنی حاضر تو اوج جوانی تنها بشه برای پول
اصلا حال خوش بچه های مدافع موقع شهادت به پول گرفتن میخوره
عزیزجون: نرگس دخترم برو استراحت
امروز پیش خودمون بمون.. دلمون برات تنگ شده
- چشم
عزیزجون:بی بلا
خودم تو یه بیابان بی آب و علف دیدم
هیچکس نبود
شروع کردم به دادزدن
کســــــــــــی اینجانیست ؟
کســــــــی اینجا نیست ؟
لباس عربی با نقاب و چادر عربی سرم بود
شروع کردم به راه رفتن تو بیابان
صدای طبلهای جنگی و شیحه های اسبا و شیپور از فاصله نزدیکی میومد
چند متر که رفتم جلو... یه آقا دیدم
صداش کردم
_ببخشید برادر
روش برگردون طرفم دیدم مرتضی است
دویدم سمتش اون لباس جنگی تنش بود
زره و شمشیر
-مرتضی اینجا کجاست ؟چرا ما اینطوری لباس تنمون
+اینجا کربلاست.. بیا بریم پیش آقاامام حسین. (علیهالسّلام)
رفتیم جلو
دیدم آقامون امام حسین ،حضرت عباس و خیلی از افراد حاضر در کربلا اونجا بودن...
یهو یه خانم نورانی رفت پیش امام حسین. ع
_حسین برادرم.. یاران من آمده اند تا در رکابت باشند... اذن میدانش بده برادر
جنگ شروع شد
سرها بریده شد
مرتضی اومد پیشم...
_نرگس #زینب_وار رفتار کن
به وسط میدان رفت..
نیزه بالارفت تا در قفسه سینه اش ماندگار بشود
که دادزدم نــــــــــــــــــه یا امام رضاااااا.... خودت کمکش کن
_نرگس... نرگس... بابا از خواب بیدارشو... نرگس عزیز بابا.... پاشو
سرم گذاشتم رو سینه آقاجون
_بابا #خیلی_سخته... خیلی سخته
هشت روز از رفتن مرتضی میگذشت
که مائده سادات زنگ زد
-الو سلام مائده جان خوبی عزیزم؟
مائده : ممنونم عمه شما خوبی؟
عمه جان پس فردا یه مهمون ویژه داریم
صدام لرزید...
_مهمون کیه؟
مائده سادات :عمه نترسید... فعلا ما لایق نشدیم... یه شهید مدافع حرم بعداز سه ماه پیکرش برگشته عقب... چندروزه اومده شهرما... اما اصالتا شیرازیه... حالا پس فردا خانواده اش دارن میان قزوین....
ما داریم میریم معراج الشهدا آماده کنیم
حالا میخاستم ببینم شما و زهرا خانم میاید کمک ؟
- آره عزیزمـ ماهم میایم
به زهرا زنگ زدم...
قرارشد برم دنبالش... آقا مجتبی هم قرارشد باما بیاد
به مادرجون گفتیم که این دوروز اصلا نمیایم خونه
همه معراج ابتدا سیاه پوش کردیم
بعد چون نزدیک محرم بود،یه صحنه از عاشورا درست کردیم
دوروز مثل برق و باد گذشت...
خانواده شهید ساعت ۹ صبح رسیدن معراج الشهدا
یه بچه سه -چهارماهه همراهشون بود
گویا زمان اعزام شهید همسرش ماههای آخر بارداری طی میکرده
بعداز گفتگوی مادر..... همسرش نزدیکش شد
_محمدجانم... ببین آقا... علی آوردم... بی وفا چه زود ازپیشم رفتم
رجعت مبارک آقا... باباشدنت مبارک بی وفا...
محمد یادت نرها گفتی... اینجا فقط یه سال کنارت بودم... اون دنیا همیشه کنارت میمونم... میدونم حرفت همیشه حرفه
محمد من پسرت یه #شیرمرد بزرگ میکنم... تا اونم فدای حضرت زینب بشه...
کارای انتقال اون شهید بزرگوار به زادگاهش انجام شد...
یازده روز از اعزام مرتضی میگذشت..
و من فقط یه بار صداشو شنیده بودم
خونه مادرجون بودم...
زهرا تو اتاقش بود... داشت رو تحقیقش کار میکرد
مادرجون هم تو آشپزخونه مشغول آشپزی بود
تلفن زنگ خورد،
مادرجون : نرگس سادات دخترم لطفا تلفن جواب بده
جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ.
ادامه دارد...
#داستان_شب
#علمدار_عشق
#پریسا_ش
🎋〰🍂
@Alachiigh
✳️هویج و گوجه پخته شده در غذا ها را حتما بخورید!👇
🔸"بتاکاروتن" هویج پخته و "لیکوپن" گوجه پخته 2 برابر خام آنهاست و برای همین گوجه و هویج پخته سرطان و تومور را ازبین میبرد
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍂
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۵۸۰ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍂
@Alachiigh
🥀🥀🥀🥀🥀
🌹۲۵ آبان ماه سال ۱۳۶۱، برای یک شهر، شهید آوردند! 🌹
✍۳۷۰ پرنده خونین بال اصفهانی به دامان مادران و آغوش پدران خود بازگشتند. اصفهان یکپارچه میگریست، شهر عزادار و سینه سوخته اما سرفراز، به استقبال قهرمانان وطن رفت و پارههای قلب خود را بوسید و به عرشیان سپرد..
حضرت امام خمینی (ره) در مورد این روز تاریخی فرمودند: «همین چند روز پیش فقط در شهر اصفهان حدود ۳۷۰ نفر را تشییع کردند، معذلک همین شهیددادهها و داغدیدهها به خدمت خود به اسلام ادامه میدهند. در کجای دنیا میتوانید جایی را مانند استان اصفهان پیدا کنید؟»
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍂
@Alachiigh
🇮🇷
📝#صرفا_جهت_اطلاع | لزوم حمایت از کمپین «زن توانمند، جامعه مقتدر، جهان پیشرفته»
🍃🌹🍃
🔻آغاز کمپین «زن توانمند، جامعه مقتدر، جهان پیشرفته » علیه اقدامات جهانی بر ضد جامعه زنان ایرانی
فعالان حوزه زنان از تمامی اقشار در قالب ارسال نامه سرگشاده به کشورهای عضو و مقامات کمیسیون مقام زن و شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل (اکوسوک) کمپینی تحت عنوان «زن توانمند، جامعه مقتدر، جهان پیشرفته » علیه اقدامات جبهه ضد ایرانی علیه جامعه زنان راه اندازی کردند.
🔸در طی روزهای اخیر به بهانه فوت خانم مهسا امینی، در امتداد اقدامات قهری و ظالمانه با هدف انزوای جامعه زنان فرهیخته ایرانی، پیشنهاد اخراج جمهوری اسلامی ایران از کمیسیون مقام زن توسط برخی کشورها و سازمانهای غیردولتی مطرح شدهاست.
🔹این اقدام به نوعی رویکرد واقعی استانداردهای دوگانه جهان غرب را در مواجه با جایگاه والای زنان ایرانی اثبات مینماید.
🔸لذا جامعه زنان ایرانی از تمام اقشار و سطوح جامعه با توجه به اهمیت مشارکت موثر زنان ایرانی در کمیسیون مقام زن و انتقال تجارب ارزنده و موفق، تصمیم به راه اندازی کمپین «زن توانمند، جامعه مقتدر، جهان پیشرفته» نمودند تا صدای زنان ایرانی را در جهت تغییر رویههای سیاسی و مغرضانه و توجه به ارتقاء جایگاه زنان در ایران جلب نمایند.
🔺از فعالان و اندیشمندان حوزه حقوق زنان دعوت میشود تا با مراجعه به لینک https://www.farsnews.ir/my/c/171619 حمایت خود را از این کمپین اعلام نمایند.
#پایان_مماشات | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
🎋〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پاسخ زیبای #مریلا_زارعی به زنانی که خواهان آزادی #حجاب هستند
🔹 ایران وطنم...
#ایران
#حجاب
#مریلا_زارعی
🎋〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👆بد نیست یکبار دیگه لودری که در وسط شبکه منوتو رفت روی این شبکه و اونو له کرد ببینید و حالشو ببرید😜
✍ تخریبچی
#لودر_نجومی
🎋〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜علمــدارعشــق قسمت #سی_هشتم ماشین پارک کردم.. پ زن عموم دیدم... این زن عموم دو سال پیش خیلی اومد خ
⚜علمــدارعشــق
قسمت #سی_نهم
راوی مرتضی
امروز روز آخر حضور ما تو مقر حضرت ابوالفضل هستیم
قرارساعت ۹ شب فرمانده بیاد برای توجیه عملیات
فردا صبح تاظهر...
اعضا با خانوادهاشون تماس بگیرن ظهر بریم حرم بی بی خداحافظی
و به سمت حمص حرکت کنیم
به سمت سیدحسن و سیدحسین رفتم
این برادرا دوقلو بودن سیدحسن ۶ دقیقه از سید حسین بزرگتر بود
+ سیدحسن میگم چطورشد.. حاج خانم اجازه داد شما هردوتون باهم بیاید سوریه ؟
سیدحسن: از اول قرارمون همین بود...
آخه یه قراری بین ما و عمه جانمون هست..
+ چه قراری؟
سیدحسن: قراره هردومون غریب بمونیم
داداش مرتضی..
+ جانم سیدحسن
سیدحسن: یادت نره اسم من و داداشم زنده نگهداری
+ یعنی چی؟
سیدحسن : پدرشدی #پسراتو به اسم ما بذار
رفقا حاضر باشید... فرمانده داره میاد
فرمانده_
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شهــدا
آن مهــدے باوران و یاوران
ڪہ"لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے
و مهدے نیز"ادرڪنـے"شان را خریدار شد
اے ڪاش"ادرڪنـےِ"ما جاماندگان
با"لبیڪِ"شهدا اجابت گردد
و شهید شویم!
رفقا امشب شب وداع باهم است شاید فرداشب خیلی هامون دیگه تو این جهان نباشیم
وصیت نامه هاتون ببنویسید
از هم حلالیت بگیرید
درهای بهشت باز شده... آقا حضرت عباس ماه منیر بنی هاشم... و آقا سیدالشهدا... منتظر شمان
آغوش باز کردند تا شمارو در آغوش بگیرن
هرکسی پرید سلام سایرین به حضرت زهرا برساند و بگویید تا شیر بچه های حیدرکراراست
حرم دخترش بی بی حضرت زینب امن میماند
رفقا یادمان باشد اسارت و جانبازی بطور حتم کمتر از شهادت نیست
بقول شهید باقری فرمانده دلها...
آنان که رفتن #کارحسینی کردن آنها که میمانند #کارزینبی بکند
رفقا ما قراراست این خط از دشمن پس بگیریم... در دو خط آتش جدا
فردا با خانواده ها تماس بگیرید
بگید شاید تا ۱۵ روز باهشون تماس نگیرید
بگید قراره منتقل بشید یه معقر دیگر
در اولین فرصت صددرصد تماس میگرید
شماره خونمون گرفتم...
باز خداشکر سادات برداشت
+ الو سلام
- الو مرتضی خودتی؟
+ آره خانم گل
- مرتضی کی میای ؟
+ سادات وقت نیست...زنگ زدم بگم داریم میریم یه جایی دیگه شاید دیگه زنگ نزنم...حلال کن اگه تو این ۶-۷ ماه بدی دیدی.. خیلی دوست دارم خداحافظ
به سمت حرم بی بی حضرت زینب به را افتادیم..
۵۰-۶۰ متری به حرم خانم مونده بود
من و سید هادی داشتیم حرف میزدیم
که صدای خمپاره اومد
جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ.
ادامه دارد...
#داستان_شب
#علمدار_عشق
#پریسا_ش
🎋〰🍂
@Alachiigh
🙏👆👆🙏
پشت سر هر آدم موفقی سال های ناموفق زیادی هست،،،
👈 پس تسلیم نشو♥️♥️
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰🍂
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۵۸۱ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید محسن خزایی🌹
✍فرزند شهید:
یکی از دوستان در همان ساعات شهادت پدرم به من گفت: پدرت را بین ساعت 2 تا 3 نیمهشب در بینالحرمین کربلا دیدم. مگر میشود او شهید شده باشد؟ تعجب کرده بود. اصلاً باورش نمیشد که حاج محسن شهید شده باشد. بعدها که با سالم محمدی، مترجم پدرم در سوریه صحبت میکردم، میگفت که خواب او را دیده و از پدرم پرسیده: بعد از اینکه شهید شدی، کجا رفتی؟ او هم گفته: بلافاصله به کربلا و بینالحرمین رفتم...
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍂
@Alachiigh
❌🔴دیگر نیاز به توضیح نیست که راهبرد ضدانقلاب به "ترورهای کور مردم کوچه و بازار" تغییر کرده. برای این کار هم ابتدا فراخوان میدهند تا شهرها ملتهب شود و بعد از شلوغی ها استفاده میکنند و با سلاح گرم مردم را می کشند.
❌اتفاق دیشب در ایذه که منجر به شهادت یک کودک شد و یا اقدام تروریستی دیگر در اصفهان که باعث شهادت دو نفر دیگر شد به خوبی این را ثابت میکند
🔴اما نکته مهمتر اینجاست که تا فضا شلوغ و ملتهب نباشد، امکان این ترورها وجود ندارد. فرض کنید فراخوانی برای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان وجود نداشت و همه جا مثل هفته قبل آرام بود. آیا دیشب این ترورها میتوانست رخ بدهد؟ حداقل امکان آن بسیار کمتر بود
❌مهمتر از آن تروریستی که اسلحه دارد و مردم را به رگبار میگیرد، تروریستهای رسانه ای و عمله های داخلی شان هستند. خون تک تک این کشته ها گردن علی کریمی، علی دایی و بقیه بازیگران و سلبریتی هایی است که شهرت شان را ابزار ناامنی و کشتار مردم کشورشان کرده اند. کوچکترین همراهی با هر فراخوانی برای تجمع در شرایط فعلی کشور یعنی کمک به قتل بقیه هموطنان. کسانی که ممکن است فردا پدر، مادر، خواهر یا برادر خود ما باشند...
✍ اميرحسين ثابتي
#حادثه_تروریستی_ایذه
#حادثه_تروریستی_اصفهان
#داعش #فتنه #اغتشاشات
🎋〰🍂
@Alachiigh
🔴 تصویر منتشر شده در صفحات رهبر انقلاب در فضای مجازی
از بیانات رهبر انقلاب درباره قطعیت برخورد با جنایت کاران علیه مردم در پی حمله تروریستی شب گذشته
#ایذه #اصفهان
#فتنه
🎋〰🍂
@Alachiigh
❌❌جان هر کی دوست دارید، یه همت کنید و تعطیلی مراکزتون را تا سرنگونی کامل جمهوری اسلامی ادامه بدید!
اینطوری هم نظام هم مردم، از شرتون راحت میشن،،،
❌سربازهای بیجیره و مواجب دشمن ملت!
#حمید_رسایی
#سرباز_دشمن
#گفتمان
@goftemansazan
کانال جنت الحسین_۲۰۲۲_۱۱_۱۷_۱۸_۳۷_۳۶_۷۲۴.mp3
18.95M
♥️صلیالله علیک یااباعبدالله 🙏🤚
"اینقده خوبی حسین جان
که حساب کتاب نداره
🎙 سیدرضا نریمانی
پیشنهاد میکنم حتما بشنوید👌🙏
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#هیئت_مجازی
🎋〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜علمــدارعشــق قسمت #سی_نهم راوی مرتضی امروز روز آخر حضور ما تو مقر حضرت ابوالفضل هستیم قرارس
⚜علمــدارعشــق
قسمت #چهلم
همه سریع خودشون به نقطه انفجار رسوندن
چیزی که میدیدیم اصلا قابل باور نبود
انفجار تو نقطه ای بود که... سید حسن و سیدحسین بودند
یکیشون که اصلا محو شده بود... انگار نبود... دیگری هم سرش نبود...
هیچ پلاک و کد شناسایی هم نبود
ثانیه ثانیه های سختی بود..
باید میرفتیم حمص ... در حالی که نمیدونستیم این شهید سید حسن یا حسین
فرمانده بیسیم زد عقب
_حسین حسین عباس... عباس جان بگوشی
+عباسم... حسین جان بگو
_دوتا پرستو بدون بال پریدن...یکیشون تو لانه ماندگارشد... یکیشون بال نداره... پرستو باید برگرده کلا آشیونه
یه چندساعتی طول کشید تا اومدن شهید ببرن... بعنوان شهیدگمنام
ما #مجبوریم محکم باشیم
تو حرم از خانم شهادت خاستم
اما چرا بقیه مخصوصا سیدهادی بوی خدایی میده... نوربالا میزد
بالاخره سوار اتوبوس شدیم.. همه سرشون به شیشه بود.. شاید بعضی گریه میکردند
که یک دفعه سیدهادی،وسط اتوبوس ایستاد
_کیستم...رهبرمن پور ابیطالب است
پیرو هر بی پدری نیستم..
علویم پسر کرارم..
رگ ناموس پرستی ز ابوالفضل دارم..
من به جنت نروم.. خرده حسابی باشد
تا عمر نزنم پا به جنان نگذارم..
ای داعش..
بی سبب که از شام.. به عراق آمده اید
شما کمتر از آنید... که حسین تیغ بکشد
و علمدار علم بردارد...
ما جوانان بنی فاطمه اربابیم..
بی حیا عمه ما... مالک اشتر دارد...
ایل ما ایل عجمهاست..
یک کودک ما.. جگری با جگر شیر برابر دارد..
اینکه مادست به شمشیر و زهره ایستادیم..
سبب این است
که این طایفه رهبر دارد..
کشور ضامن آهوست..
بزرگتر دارد..
وای اگر گرد و حرم عمه ما بنشیند..
تیغ ما آن زمان شوق سر افکندن دارد
باید شام به آرامش بگردد...
چونکه شب جعمه
حرم روضه مادر دارد..
دوران معاویه صفتها به سرآید..
این پرچم شیعه است که برقله دنیاست
هرکس زعلی دم بزند...
هموطن ماست
یاحیدر کرار زند به زودی..
نقش بر پرچم عربستان سعودی
ما منتظر حمله ی از سوی حجازیم
تا مابین بقیع حرمی ناب بسازیم
مکه بشود مرکز شیعه چه قشنگ است
کلنا عباسک یا زینب
مداحی سید که تموم شد..
رفتم سمت عباس... تنها مدافع ترک تو کاروان ما اصالتا ترک بود.. اما قزوین زمین گیر شده بود
عاشق یه دختر قزوینی شده بود
و ماندگار شهرما بود
خودش میگفت شب اعزام فهمیده پدر شده اما اومده... فارسی میفهمید
اما نمیتونست جواب بده.. رفتم سمش زدم رو شانه اش
+ عباس
_ جانا قارداش(جانم داداش)
+ برامون مداحی ترکی بخون
_ اخی من مداحیه ترکی اوخوسام سسیز که بولمییجاخسوز ( آخه من مداحی ترکی بخونم شما نمیفهمیدکه )
+ اشکال نداره یه تکیه خیلی کوتاه بخون
_من غم عشقه گرفتار اولموشام
اهل عشقه یار و غمخوار اولموشام
دلبریم باب الحوائج دور منیم
عاشق دست علمدار اولموشام
یا ابوالفضل یا ابوالفضل یا حسین
( من دچارغم وگرفتارعشق شدم
اهل عشق یاروغم خواریارشدم
کسی که دلبرمنه ودلم برده باب الحوائج..
عاشق دست علمدارشدم
یاابولفضل......)
رو به سیدهادی کرد و گفت
_حضرت ابوالفضلیدن ایستریم که اوزی تک شهید اولام .قوللاریم بدنیمنن ایریلا و بدنم تکه تکه اولا
( از حضرت عباس خاستم مثل آقا شهید بشم بدنم شرحه شرحه)
عباس به سیدهادی میگفت سیدهادی هم برای ما ترجمه میکرد
رسیدیم حمص...
منتظر دستور فرمانده بودیم...
فرمانده به جمع ما پیوست
فرمانده_ بسم الله الرحمن الرحیم
برادرا خط آتش قبلی خیلی شهید داده... و اکثرا گمنامهستن
به چهره ها نگاه کنید
اگه کسی شناختید اعلام کنید
اخوی ها ببینید....
خانمی که شما مدافع حرمش شدید
زینب کبری.س.است
تو کربلا شهادت ۱۸عزیزش دیده..
سر ۷۲ نفر روی نیزه دید..
اما #رسالتش انجام داد..
ما آمدیم تا #حرامی پا به #حرم نذاره پس محکم باشید
خیلی دقیق به چهره شهدا نگاه میکردیم
یهو گفتم
_یاحسین... ... علی.... این استاد مرعشی نیست
علی: چرا خودشه... حاج حسین...
این شهید... استاد ما تو دانشگاه بودن
اسم فامیلشون هم علی مرعشی هست
حاج حسین : عباس.. عباس.. اخوی بیا اینجا این شهید هویتش معلوم شد
ما به خط آتش تزریق شدیم....
اوضاع به نفع ما بود
داعش عقب رفت... وارد منطقه مسکونی حمص شد
- حاجی چیکار کنیم
حاج حسین : دست نگه دارید.. بعداز نیم ساعت... سیدهادی و عباس... آماده باشید باید برید تو خط دشمن... برای شناسایی
هادی اومد سمتم...
_مرتضی جان ما بریم اون سمت صددرصد شهید برمیگردیم.. این انگشتر بده ب مائده سادات بگو
وقتی زینبم بزرگ شد... بگه بابا خیلی دوست داشت... بهش بگو زینب من حتما #چادرمادر سرش کنه
+ هادی تو سالم برمیگردی
ثانیه ها به ما سال میگذشت...
جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ.
ادامه دارد...
#داستان_شب
#علمدار_عشق
#پریسا_ش
🎋〰🍂
@Alachiigh